۳۰تن از فعالان حوزه زنان طی نامه ای رسمی نسبت به اظهارات مسئول جدید مرکز زنان و خانواده ابراز نگرانی کردند.
موضوع این نامه سخنانی است که چندی پیش خانم شهیندخت مولاوردی در مراسم معارفه خود به عنوان مسئول جدید مرکز امور زنان و خانواده در خصوص مادری، جایگاه زنان و نسبت زنان ایرانی با جریان بین المللی دفاع از حقوق زنان بیان کرد.
تحولات اخیر در دولت که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، آغاز شد، اسباب نگرانیهای مختلفی در کشور شده است. مهمترین نگرانیها در حوزه تغییر سیاستهای کلی و بازگشت به سیاستهای زمان اصلاحات و سازندگی است. آنچه در مسئله زنان موجب نگرانی است، بازگشت از نگاه افتخارآمیز دینی نسبت به زن و رجوع به نگاه منفعلانه در برابر غرب است. نویسندگان نامه معتقدند اظهارات رئیس جدید مرکز زنان و خانواده نوعی رجعت به نگاه غلط گذشته است.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
سرکار خانم مولاوردی! خبر معارفه جنابعالی توسط رئیس دولت تدبیر و امید را در مسئولیت مرکز امور زنان و خانواده شنیدیم و برایتان در این مسئولیت خطیر آرزوی موفقیت داریم. اما بنا بر آنچه که خود در صحبتهای اخیر فرمودید و دست یاریتان را به سوی همه زنان دراز کردید، در آغاز کارِ جنابعالی، چند نکته را متذکر میشویم:
1)صحبتهای آغازین شما تعجب ما را برانگیخت، فرمودید که افزایش مرخصی زایمان زنان به ضرر حضور اجتماعی و اشتغال آنان در طولانیمدت است. اما آنچه که بیشتر ما را نگران کرد اطرافیان شما و خوشحالی آنان از انتصاب شماست.
فرمودید: «جریان بینالمللی برای دفاع از حقوق زنان با پشتوانه عمومی در دنیا شکل گرفته و زنان جهان اسلام نیز از وضعیت زنان در سایر جوامع مستثنی نیست.» لازم است متذکر شویم اسلام در دفاع از حقوق زنان 14 قرن پیش قدم گذاشته و ما امروز در این مسئله سالها از غرب جلوتریم. آیا لازم است از ستم جوامع غربی به زن و خانواده برایتان بگوییم؟ مگر نه این است که آنها در یک دوره انسانیت زن را فراموش کردند و او را جنس دوم نامیدند و پس از آن، طغیان علیه آنچه که بر زن روا داشتند، نوزاد نامبارک دیگری به نام فمینیسم را متولد کرد؟
ظلم مضاعف علیه زن، ظاهرِ متمدن به خود گرفت؛ زن چهره یک کالای تبلیغاتی شد و دیگر نه جسم او بلکه روحش به ورطه نابودی کشیده شد. بلندگوهای تبلیغاتی، دفاع از حقوق از دست رفته او را فریاد میزدند اما پشت این صداهای بلند که از حنجره کسانی چون شیرین عبادی شنیده میشد کلام تو خالیای بود که نه تنها به نفع زن نبود بلکه بیشتر به نفع سیاستمداران و سرمایه دارانی بود که همیشه دستهایشان پشت بیانیهها و قطعنامهها و کنوانسیونها پنهان است. نتیجه ماجرا بحرانی است که امروز در غرب جلوه میکند. زنان فریب خوردهای که به اسم آزادی دستمایه سوءاستفاده جنسی دیگران، و کالاهای تبلیغاتی آنان شدهاند و هویت انسانی آنان نیز مخدوش شده است. چه جنینهایی که قربانی کنوانسیونهای اینها شده اند و فریادهای خاموششان وجدان هر انسانی را به درد میآورد!
آیا مقصود شما این است که ما از این جریان مستثنی نیستیم؟!
2) آیا نباید به آنچه آنها امروز به عنوان دستاوردهای خود ارائه میدهند، حمله کنیم؟ موضع ما در مقابل آنچه در مورد زنان در غرب تا به حال روی داده است فقط و فقط تهاجمی است. اسلام از همه مکاتب بشری در دفاع از حقوق زن جلوتر است. ما هر جا که از فرامین اسلام پیروی کردیم، یک قدم در دفاع از حقوق زن برداشتهایم و هرجا با اسلام فاصله گرفتیم به او ظلم کردهایم. این نوشتار ادعا نخواهد کرد که امروز در جامعه ما هیچ ستمی علیه زنان روا نمیشود اما این کجا و آنچه در غرب جریان دارد کجا؟! در دولتهای گذشته عدهای غافل و ناآگاه پرچم دفاع از حقوق زن را به نام فمینیسم اسلامی بلند کردند و ژست دموکراسی و دفاع از حقوقبشر به خود گرفتند. فمینیسم اسلامی همان عبارت متناقض!
چرا که اسلام کاملترین دستور برای زندگی بشر است و هیچ نقصی بر آن مترتب نخواهد بود. همانهایی که زیر علم این عبارت سینه زدند، همانهایی نبودند که بعدها در انتخابات 88 نه تنها حقوق مردان و زنانی را که در سراسر کشور رای خود را به صندوق انداختند زیر پا له کردند و بزرگترین دروغ را که تقلب در نظام جمهوری اسلامی بود با بیانیهها و مصاحبههای خود در گوش دشمنان نظام و رسانه ها و اجیر شدگان آنها زمزمه کردند؟! به اطراف خود نگاه بیندازید و از نزدیک زیارتشان کنید. آنها نمایندگان زنان مسلمان ایران نیستند چرا که کینه های فروخفته خود از نظام را زیر شعارهای به ظاهر قشنگ پنهان کردهاند. در صحبتهای خود از حضور زنان در نشستهای بین المللی و معرفی زنان ایرانی به دنیا سخن راندید منظورتان همین زنان هستند؟ همینهایی که همیشه دهانشان پر از دروغهای زیباست؟
3) ما امروز نیازمند معرفی دیدگاه مکتبی خود نسبت به زنان به دنیا هستیم. ما امروز برای دنیا حرفهای جدیدی خواهیم داشت و این حرفها مشتریان خود را در دنیا پیدا کرده است. ما نه تنها به ظلمی که غرب در این رابطه در طول سالیان مرتکب شده است میتازیم بلکه برای آن جایگزینی ارائه خواهیم کرد. امروز ایران اسلامی مملو از زنان فرهیخته و دانشمندی است که در کنار موفقیت در زندگی خانوادگی خود و رسیدگی به وظایف مهم از جمله مادری و همسری، حضوری مثمر ثمر و پررنگ در پیشرفت کشور دارند. امروز هیچکس نخواهد توانست زنان را از جامعه حذف کند چرا که همگان اذعان دارند بخشی از پیشرفت کشور به دوش زنان است. زنان ما به این مهم، خود نیز رسیدهاند. بدون تردید، امروز نمایندگان و ستارههای درخشان زنان ما مادران شهدا هستند. آنها که با تربیت فرزندان یگانه در دامان خود، بالاترین حضور اجتماعی را در جامعه به نمایش گذاشتند. آیا حاضرید آنها را با خود به نشستهای دفاع از حقوق زنان در عرصه بین الملل ببرید و آیا جرأت معرفی آنان را دارید؟
4) ما برای رسیدن به جامعه آرمانی که هیچ ستمی علیه زنان روا نشود تا نقطه مطلوب فاصله داریم. هنوز نمیتوان گفت در همه ارکان و نهادها شایسته سالاری حکمفرماست و نه نگاه جنسیتی! اما در مورد نگاه نقادانه شما به تفکیک جنسیتی، ما هم نظرهای خود را داریم. شاید برابری و عدم وجود نگاه جنسیتی که مطلوب شماست به بهترین شکل در حرفه بازیگری و سینمای ما به چشم میخورد. چندی پیش نقل قول خانم پرستو صالحی به گوشتان خورد که نشان از نگاه جنسی یک تهیه کننده در عرصه حرفهای مثل بازیگری داشت!؟ مشت نمونه خروار است. این همان دستاورد شعارهای غربی است که از زبان دوستان شما در دوره اصلاحات شنیده شد. آنها که خیال میکردند آزادی زن به معنای دوچرخه سواری او در ملأ عام و یا حضور در استادیوم آزادی است(!!)، غلط فهمیدند چرا که این همان اسارت زن است. همینها مدعی دفاع از حقوق زن شدند که ما نتوانستیم به خوبی به مساله زنان در جامعه بپردازیم. و امروز نیز اگر قرار است همینهایی که در اطراف شما هستند مسائل زنان را پیگیری کنند به خاطر کژفهمیشان قدم از قدم بر نخواهیم برداشت.
در دولت قبل این مرکزی که شما امروز متصدی آن هستید- با هوشیاری- به نام مرکز امور زنان و خانواده تغییر کرد چرا که مساله زنان از مساله خانواده جدا نخواهد بود. زن همان آفریده سرشار از محبتی است که خداوند حکیم امر تربیت را به دوش او گزارده است. در دنیای ارتباطات و رسانه امروز نیز، مادر هنوز هم نقش کلیدی خود را در امر تربیت حفظ کرده است. از خانواده غافل نشویم که هر طرح و برنامه ای که نام دفاع از حقوق زن را دارد و خانواده را ندید بگیرد به ضرر زن خواهد بود.
امیدواریم نگاه عدالتگرایانه بر همه طرحها و برنامه های شما و تیمتان حکمفرما باشد تا بتوانیم هر چه بیشتر مسائل زنان را در جامعه پیش ببریم. بر خود لازم دانستیم با توجه به تقاضای همکاری شما از همه بانوان، این نکات را در ابتدای امر، دوستانه بیان کنیم و ان شالله گوش شنوایی برای آن نیز وجود خواهد داشت.
در پایان برای شما در این امر مهم آرزوی موفقیت داریم و همنوا با شما این دعا را زمزمه میکنیم:
«اللّهمّ وفّقنا لما تحبّ و ترضي واجعل عواقب امورنا خیرا»
اسامی امضاکنندگان نامه:
1. سمیه احمدی کارشناسی ارشد جامعه شناسی
2. اسماء ظیغمی کارشناسی زیست
3. آتنا بهادری دکتری الهیات
4. شهیده جهانیان دکتری بهداشت باروری
5. فاطمه حسین زاده طلبه سطح 2
6. منصوره خوش نیت طلبه سطح 3
7. زهره دلجو دکتری نانو تکنولوژی
8. مستوره سکادفکر کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم وتربیت
9. پریسا شاهچراغیان کارشناسی ارشد مطالعات زنان
10. ساناز شکراللهی کارشناسی گیاه پزشکی
11. سمانه شمس کارشناسی ارشد جامعه شناسی
12. زهرا صابری کارشناسی ارشد اقتصاد
13. طاهره رضازاده کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
14. فاطمه حسینی کارشناسی ارشد فلسفه اسلامی
15. محدثه نوذری کارشناسی ارشد الهیات
16. مریم محسنی کارشناسی ارشد جامعه شناسی
17. حاجیه محمدعلی زاده کارشناسی ارشد جامعه شناسی
18. پریسا محمدی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت
19. مریم نجیمی کارشناسی ارشد زبان شناسی
20. ریحانه نادری نژاد کارشناسی ارشد جامعه شناسی رفاه
21. آمنه نصیری کارشناسی روانشناسی
22. هاجر اخشیک کارشناسی ارشد جامعه شناسی
23. هدی تاجیک کارشناسی ارشد فلسفه
24. نصیبه مربوبی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی
25. زینب اعلمی کارشناسی ارشد جامعه شناسی
26. سوسن سالاری کارشناسی ارشد جامعه شناسی
27. نسیبه اقتداری طلبه سطح 2
28. عفت علی حسینی کارشناسی روانشناسی
29. گیتی پیروزه کارشناسی حسابداری
30. هانیه خدادادی کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب
احیانا این دوستان امضا کننده ،همانهایی نیستند که از مقامات قضایی درخواست کرده بودند به محض رسیدن خانم لیلا حاتمی از جشنواره ی کن نهایت برخورد را با ایشان کرده و حتی شلاق زدن را هم بر ایشان توصیه کرده بودند!!(واقعا که تکریم حقوق زنانتان را هم دیدیم!!)
آیا این دوستان بانوان که فقط صدای آنها امضا می شود و گوش ما را کر می کند و انگار نه انگار در جامعه ی مدنی افراد دیگری هم هستند که به راحتی می توانند با دو استدلال دم دستی به این دوستان خاطر نشان شوند که دست از این دیدگاه های ایدئولوژیکتان بردارید و لااقل چهار رفرنس دینی و این کتابهای قانون را بخوانید تا لااقل بدانید که حقوق زنان تا چه اندازه رعایت می شود؟!!
میدانید مشکل شماها و امثال شما چیست اخوی؟!
اینکه فقط صدای خودتان را می شنوید و این باز هم تقصیر شما نیست و از نگاه های ایدئولوژیکتان سرچشمه می گیرد…
و استدلال هایتان هم عقب مانده و عقیم و ایدئولوژیک است نمونه اش :
“آنها که خیال میکردند آزادی زن به معنای دوچرخه سواری او در ملأ عام و یا حضور در استادیوم آزادی است(!!)، غلط فهمیدند چرا که این همان اسارت زن است.”
خب خدا را شکر معنای اسارت را هم فهمیدیم !
اینکه حق مدنی زنان است که در استادیوم حضور پیدا کنند،چه ربطی به اسارتشان دارد؟!
لابد اگر در خانه بشینند و برای همسرانشان چای درست کنند در آسمان هفتم سیر خواهند کرد !
گاهی که بیکار می شوید این کنترل تلویزیونتان را بردارید و مثلا بازی ها جام جهانی را تماشا کنید !!آن وقت زنان محجبه ایی را خواهید دید که قطعا اگر این سوال را از آنها بپرسید که آیا شما آزاد نیستید در خوشبینانه ترین حالت ابروهایشان به نشانه ی “چه ربطی دارد” در هم خواهد رفت !
این دوستان امضا کننده بهتر است بیشتر مطالعه کنند تا بفهمند اصلا فمینیسم چیست و بعد آن را در بوق و کرنا نکنند که ال است و بل !البته از کسانی که نامه به قوه ی قضایی می نویسند و خواستار شلاق زدن خانم لیلا حاتمی می شوند و حتی ساده ترین قوانین قضایی را نخوانده اند(که قانون قضایی بریتانیا مثلا در فرانسه اجرا نمی شود!!)انتظاری بیشتر از این نداریم !
واجب است این دوستان قدری هم سری به کتب منطق بزنند و مغالطات را یک مروری بکنند تا نیایید گفته ی “یک” خانم را که “یک” تهیه کننده فلان پیشنهادی داده است را به “کل” جامعه ی بازیگری تعمیم دهند،چرا که فارغ از مغالطه آمیز بودن آن توهین و بی شرمی این افراد به یک جامعه ی بزرگ هنری است !
به جای این درافشانی ها کافی بود در گوگل سرچ کنید و ببینید مبنای بحث و فحاشیتان اشتباه است و امضا کنندگان این نامه با تقاضاکنندگان مجازات لیلاحاتمی متفاوت است.
بهتر نیست به جای آنکه خود را عقل کل بدانید و حق مطلق کمی فکر کنید شاید در طرف مقابلتان هم چیزهایی بود که بشود به آن استناد کرد؟
فمینیسم و سایر مکاتب و نحله های فلسفی حق مطلق نیست که اینگونه از منظر آن ها سایرین را تخطئه کردهاید
به خانم منیژه….
ابتدا باید عرض کنم بنده هیچ درافشانی(!) در متن خود ندیدم وجالب تر آنکه بنده را به فحاشی نیز متهم کرده اید،متاسفانه باید بگویم شک دارم شما به طور کامل نیمچه پاسخ مرا خوانده باشید!و من خوشحال می شدم که شما به بنده خاطر نشان شوید که کجا من به شخصی فحاشی کرده ام !
اما برای اینکه حق مطلب را ادا کرده باشم اجازه بدهید کامل تر به پاسخ شما پاسخ دهم !!
چه کسی خود را عقل کل می داند؟!من کجای این عالم هستی را گرفته ام که خود را عقل کل بگیرم؟!عقل کل را بنده در اختیار گرفته ام یا کسانی که زمامداران قدرتند و اجازه ی جولان به عقل های دیگر را نمی دهند؟!
شما از کجا می دانید که بنده فکر نمیکنم؟!و شما از کجا می دانید که من به طرف مقابلم گوش نمی دهم(که اگر گوش نمی دادم الان در این سایت نمی نوشتم!!و مشغول فحاشی های روزمره در سایت های دیگر آن طرف بودم!!)
من در این متن چه می بینم که به آن استناد کنم؟!
اصلا مگر در این بیانیه ی دوستان جز آرمان گرایی مبتذل و ایدئولوژیک گرایی مطلق چیز دیگری هم می بینم که بخواهم بدان استناد کنم؟!
اینکه دوستان می گویند ما باید به دستاوردهای غرب “حمله” کنیم_که گویی لشگر خونخوار است_را چگونه پاسخ دهم؟!
اینکه بیایی و بدون هیچگونه سواد تاریخی و بدون حتی یک رفرنس درون دینی بگویی”اسلام در زمینه ی “حقوق زنان: از غرب خیلی پیش تر است” من چه چیز آن را جدی بگیرم؟!
اینکه بیاید “یک” خانم بازیگر را و “یک” تهیه کننده را به “کل” جامعه ی بانوان بازیگر تعمیم دهد را چه چیزش را جدی بگیرم؟!(اگر توهین آمیز نگیرم؟!)
اینکه حق حضور زنان در استادیوم ها را با یک مشت حرفهای انقلابی و بدون پشتوانه نفی کنیم را چه چیزش را جدی بگیرم؟!
شما که حرفهایی برای گفتن دارید،و به بنده انتقاد دارید که حرفهای طرف مقابلتان حرف های مستندی”بعضا” هست،خب بیایید به جای یورش بردن بر بنده “مستنداتتان” را بگویید…
بله هیچ چیزی مطلق نیست و هیچ مکتب فلسفی نیز مطلق نیست،ابتدا باید بگویم من از کدام فلسفه ی غربی برایتان مثال زده ام و از آن نامی آوردم؟!اینکه گفتم اینها حتی فمنیسم را نمی شناسند یعنی دارم از فمنیسم دفاع می کنم؟!و مثل اینکه شما نیز دچار خطای این دوستان شده اید که فمنیسم را در کنار مکاتب فلسفی می آورید! فمنیسم بیشتر یک جنبش اجتماعی است تا یک شاخه از فلسفه ی غرب و بعد تر ها افرادی مثل سیمون دوبوار فلسفه هایی بدان اضافه کردند(همانطور که اسلام هم بعدا به فلسفه زینت شده اما ماهیتش فلسفی نیست !!)
اما بحث بنده این است که چطور شما مکاتب فلسفی آن طرف را نسبی می دانید اما اسلام و دستوراتش را مطلق؟ !این یک بام و دو هوا نیست؟!
در ضمن بابت اینکه فرمودید کافی بود در گوگل برای نام این دوستان سرچی انجام بدهد باید بگویم بنده در همان ابتدای نوشته ی خود نیز گفتم: که “احیانا” اینها همانها نیستند؟!” …..در ضمن شما باز هم در اشتباهید که فکر می کنید مبنای بحث من این اشخاصند،خیر !…مبنای بحث من این افکارند !
در ضمن گویا اینجا نامش “تربیون مستضعفان” است،راسیاتش بنده که هیچ گاه شوربختانه از اقویا نبوده ام و نمی دانم و نمی فهمم به چه چیز فکر میکنند یا نمی کنند!
فکر می کنم مستضعف کسی است که در این مملکت تریبون ندارد !این پایین نوشته شده است “تریبونی برای کسانی که رسانه ای ندارند” اگر واقعا ماهیتش این باشد من کاری به تفکرات ایدئولوژیک و جانب دارانه اش ندارم و تنها اگر به همین ماهیتش عمل کند و لااقل این بحثها را سانسور نکند و اجازه ی دیالوگ برقرار کردن بدهد،خود جای شکرش باقیست !
با احترام….