نشست ژنو دارای ویژگیهای خاصی بوده است که مهمترین آن را نوع واکنش غربیها تشکیل میداد. استقبال غربیها از نشست ژنو و عملکرد ایران این سوال را مطرح میسازد که چرا غرب چنین رویکردی داشته است؟
1) نگاه خوشبینانه:
با توجه به عملکردهای کشورهای غربی از زمان تشکیل دولت یازدهم و به ویژه رویکرد آنها به مذاکرات ژنو این نظریه مطرح است که غربیها براساس شکستهایی که از ملت ایران متحمل شدهاند و نیز آگاهی از ناتوانی برای تقابل با فعالیت هستهای ایران برای طولانی مدت، به سمت تعامل اجباری با ایران روی آوردهاند. به عبارت دیگر گرایش آنان به ایران نه براساس برتری آنها، بلکه برگرفته از ناتوانی آنان در برابر مقاومت ملت ایران و حمایتهای جهانی از حقوق هستهای ملت ایران است که موجب شده تا در نهایت با رویکرد به سمت مذاکرات بیایند.
نکته مهم آنکه غربیها از مدتها پیش به شکست در برابر ملت ایران اذعان کردهاند اما هزینه اعتراف به شکست برای آنها بسیار سنگین بوده است لذا برآنند تا از شرایط تشکیل دولت جدید بهره گرفته و با ادعای تعامل با دولت یازدهم بدون آنکه به شکست در برابر ملت ایران اذعان کنند، سیاست اجباری تعامل با ایران را در پیش بگیرند، هر چند که برای حفظ ظاهر و امتیازگیری از ایران از ادامه تحریمها و پیششرط برای پذیرش حقوق هستهای ایران سخن میگویند.
2) رفتارهای احتمالی غرب:
با توجه به اینکه خصومت غرب با جمهوری اسلامی و ملت ایران خصومتی تاریخی و ریشهای میباشد رویکرد آنها به تعامل با ایران در ژنو نیز تردیدهای بسیاری ایجاد میکند به ویژه اینکه در اظهارات آنان و فضای رسانهای غرب تاکید شده است که مطالبات ۱+۵ همان مطالبات قدیمی است که در اصل سه مولفه تعلیق غنیسازی، خروج مواد هستهای از ایران و نیز انهدام تاسیسات هستهای فوردو را شامل میشود. با توجه به این شرایط با تردید باید به مواضع غرب نگریست و به برخی سناریوهای احتمالی توجه داشت. به ویژه اینکه در روند مذاکرات ژنو نیز غرب چندان صداقتی نداشته و بیشتر خواستار گام عملی از سوی ایران شده بود.
الف- استمرار سیاست شکاف داخلی:
خط تبلیغاتی که غرب از نشست سازمان ملل تاکنون پیگیری میکند خط ایجاد شکاف در میان ملت ایران و تقسیم آنها به مواضع و مخالف مذاکره با غرب است. آنان از یک سو چنان تبلیغ میکنند که ناجی حل مشکلات ملت ایران به ویژه در حوزه اقتصادی هستند و از سوی دیگر همچنان به سیاست تهدید و تحریم ادامه میدهند. آنها برآنند تا فضای رسانهای را چنان چینش نمایند که ملت ایران و رسانههای ایران به جای توجه به سیاستها و اهداف ضد ایرانی غرب و صهیونیستها در درون مشغول یکدیگر گردند. به عبارتی آنها وحدت ملی ملت ایران و نزدیکی مردم و نظام اسلامی را هدف قرار گرفتهاند که با بازی دوجانبه ادعای مثبت بودن مذاکرات در عین ادامه تحریمها صورت میگیرد. آنها هم خود را ناجی خروج ایران از چالشهای اقتصادی معرفی میکنند و هم مطالبات زیادهخواهانه را مطرح میکنند تا به زعم خود طرح شکاف در درون ایران را اجرایی سازند.
ب – رویکرد کمهزینه مطالبه پرهیزنه:
فضای تبلیغاتی و ادعایی مبنی بر مثبت بودن مذاکرات ادعایی کمهزینه میباشد که صرفا هزینه آن چند مقاله و گزارش رسانهای و لفاظیهای دیپلماتیک است. اقدامی که غربیها در ژنو به نمایش گذاشتند چنانکه حتی شرمن نماینده آمریکا، مثبت بودن مذاکرات را مطرح کرد.
نکته مهم در این حوزه آن است که آنها همزمان ادعا کردند ایران باید در عمل نشان دهد که به دنبال رویکرد سازنده است و صرفا به ارائه طرح و دیدگاه بسنده نکند. رفتار غرب این سناریو را مطرح میسازد که آنها با ادعای خوشبینی به مذاکرات و ادعای احتمالی لغو تحریمها برآنند تا از یک سو فضای داخلی ایران را برای هیات ایرانی سنگین سازند و به نوعی از حربه تحریک مردم برای لغو تحریمها برای فشار بر تیم ایران جهت امتیازدهی در مذاکرات آتی ( ۱۶ و ۱۷ آبان) بهره گیرند و از سوی دیگر با ادعای رویکرد مثبت به ایران افکار عمومی جهان را تحریک نموده تا فشار بر ایران برای اجرای اقدام عملی که همان اجرای خواستههای غرب میباشد، افزایش یابد. به عبارتی دیگر آنها با دادن حداقلها یعنی ادعای استقبال از ژنو به دنبال دریافت حداکثر امتیازها در نشست ۱۶ و ۱۷ آبان میباشد.
ج- حذف مقاومت:
نکته بسیار مهم در رفتار غربیها به کار بردن واژگانی نظیر «تاکنون چنین مذاکراتی نداشتهایم» «تاکنون چنین پیشنهادهایی از سوی مطرح نشده بود» «صحبت تیم هستهای با زبان انگلیس نقطه عطفی در مذاکرات بود.» میباشد. هر چند آنها در ظاهر ادعا دارند که این رویکرد اقدامی مثبت از سوی ۱+۵ برای مذاکره است اما حقیقت امر آن است که آنها تلاش دارند تا تیم هستهای قبلی ایران به ریاست دکترسعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و حتی مذاکراتی که در دوران ریاست علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، بر شورای عالی امنیت ملی، را تخریب و دستاوردهای آنها برای ملت ایران را به ضد ارزش تبدیل کنند.
غرب چنان القاء میسازد که مذاکرات گذشته و سیاستهای جمهوری اسلامی، رویکردی نادرست بوده است چنانکه آنها حتی سخن گفتن تیمهای گذشته به زبان فارسی را یک ضد ارزش و سخن گفتن تیم کنونی به زبان انگلیسی را یک برتری و ارزش عنوان میکنند چه رسد به مسائل مطرح شده در مذاکرات.
با توجه به اینکه در ژنو بر محرمانه بودن مذاکرات توافق شده، غرب تلاش میکند تا چنان القاء سازد که تیم جدید ایران، پیشنهادهای همسو با خواست غرب مطرح کرده که تفاوتهای بسیاری با تیمهای قبلی ایران داشته است. آنها با این اقدام چنانکه ذکر شد از یک سو به دنبال شکاف در درون ایران به عنوان مخالف و موافق مذاکره هستند و از سوی دیگر دستاوردها و ارزشهای تیمهای مذاکره کننده قبلی را که براساس اصل مقاومت بوده است تخریب و ضد ارزش میسازند.
تیم هستهای قبلی به ریاست سعید جلیلی طی هشت دور گفتگو با کشورهای ۱+۵ به عنوان مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد تا ضمن فراهم کردن شرایط برای تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران و بومی شدن تمام فناوری ساخت سانتریفیوژ تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی مانع تقابل سیاسی این کشورها با حقوق هسته ای کشور شود. در طی این گفتگوها با منطق، اقتدار و ابتکار نمایندگان ج. ا. ایران، کشورهای غربی با به رسمیت شناختن حق ملت ایران در برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای از مباحثی چون تعلیق غنی سازی، توقف فعالیت های هسته ای و تعطیل و تخریب تأسیسات هسته ای، به مباحثی مانند همکاری های همه جانبه با ایران از جمله در زمینه انرژی هسته ای و مسائل منطقه ای چرخش کردند. آنچه در طول سالهای اخیر در روند مذاکرات هستهای مشاهده گردیده در دو حوزه سیاسی و فنی قابل توجه است.
در حوزه فنی جمهوری اسلامی ایران نه تنها فعالیت هستهای خود را تعلیق نکرده است بلکه در حوزه فنی دستاوردهای قابل توجهی داشته است که رسیدن به غنی سازی ۵-۳ درصد و سپس ساخت سوخت ۲۰ درصد برای مرکز تحقیقاتی و پزشکی تهران نمودی از آن می باشد. نکته مهم آن است که تمام این دستاوردها در شرایطی کسب شده که همزمان مذاکرات با ۱+۵ و آژانس ادامه داشته است. امری که نشان میدهد برای مذاکره ازیک سو نیازی به پذیرش زیاده خواهی تعلیق فعالیت های هستهای نمیباشد و از سوی دیگر امضای پروتکل الحاقی مبنی بر تعهدی فراتر از تعهدات ایران به آژانس نیز امری غیر ضروری و صرفا در چارچوب باجخواهی غرب است.
در حوزه سیاسی نیز جمهوری اسلامی ایران توانست دگرگونی در نگرش غرب ایجاد نماید بگونهای که لفظ غرب مبنی بر متهم بودن ایران به لفظ گفتو گو برای رسیدن به نتایج ملموس و واحد تغییر کرد. هر چند که غرب از اصل تحریمها برای اعمال فشار بر ایران استفاده کرد اما روند مذاکرات بویژه ارائه بسته های پیشنهادی از سوی ایران و وادار شدن غرب به پاسخگویی و نیز عدم عقبگرد ایران در برابر تحریمها موجب شد تا فضای سیاسی مذاکرات به سمت چربش منطق ایرانی بر منطقی غرب چرخش یابد. نمود عینی این امر را در عقبگردهای غرب در مذاکرات استانبول، بغداد، مسکو، آلماتی ۱ و ۲ میتوان مشاهده کرد.
تمام این دستاوردها در شرایطی به دست آمده است که محور آن را مقاومت هستهای ملت ایران و تیم هستهای تشکیل میداد. مقاومتی که غرب را برآن داشت تا در نهایت اذعان نماید که با تحریم و تهدید نمیتوان با ملت ایران سخن گفت.
Sorry. No data so far.