دوشنبه 18 نوامبر 13 | 07:30

آیا حماس اشتباهات خود را تصحیح می‌کند؟

طاهر مصطفی

با از دست دادن متحدش در مصر (که وقتی هم بر سر قدرت بود چندان کمکی هم به آن‌ها نمی‌کرد)، و تنها گذاشته شدنش از طرف قطر، و تحت فشار قرار گرفتن از طرف جانیان آدم‌کش نتانیاهو و السیسی، حماس اکنون گزینه‌های زیادی در پیش روی خود ندارد. شرایط آن‌ها را مجبور کرده است تا حرکاتی برای بهبود رابطه با سوریه و ایران انجام دهند؛ روابطی که از همان ابتدا هم نباید آسیب می‌دیدند.


به گزارش تریبون مستضعفین،  در آخرین شماره از ماهنامه کرسنت به تحلیل روابط حماس پس از حوادث سوریه پرداخته شده است.حماس

طاهر مصطفی- فلسطینیان دهه‌هاست که در رنج و عذابند. اگر دست صهیونیست‌ها در کار آزار دادن آن‌ها نباشد، تصمیمات غلط رهبران‌شان مایه‌ی گرفتاری آن‌ها می‌شود. درست مثل کاری که اخیرا حماس انجام داد. آیا رهبری حماس قصد دارد جهت‌گیری‌های خود را تصحیح کند؟

زندگی هیچ گاه برای فلسطینیان آسان نبوده؛ سرنوشت همیشه برای آن‌ها بدبیاری داشته، و زندگی آن‌ها در صد سال گذشته محنت‌بار بوده است. در واقع آن‌ها با دنباله‌ای از بدبختی‌ها روبه‌رو بوده‌اند و دیگران بدون این که با آن‌ها مشورت کنند درباره‌ی سرنوشت آن‌ها تصمیم‌گیری می‌کردند. از بیانیه‌ی بالفور در نوامبر 1917 تا تقسیم غیرقانونی فلسطین در سازمان ملل در نوامبر 1947 و فجایع پس از آن، فلسطینیان به شکلی مداوم در رنج و عذاب بوده‌اند.

تقریبا تمام زمین‌های آن‌ها در اشغال صهیونیست‌هاست. صهیونیست‌های حریص از آمریکای شمالی و اروپا به صورت غیرقانونی زمین‌ها را تصرف کردند و حتی تکه‌های کوچک زمینی که در کنترل فلسطینیان باقی مانده بود را هم از آن‌ها دزدیدند؛ در تمام این مدت رهبران فلسطینی متشتت و نابسامان بوده‌اند. به این‌ها محاصره‌ی شدید غزه از هر دو طرف، هم از طرف اسرائیل و هم از طرف رژیم تحت حمایت ارتش در مصر را اضافه کنید. این‌ها همه عناصر شکل‌دهنده‌ی بیچارگی فعلی فلسطینیان هستند.

در چنین شرایط هولناکی دیگر جای مانور چندانی برای رهبران فلسطینی باقی نمی‌ماند. با این حال هنوز در بعضی مواقع آن‌ها مستعد این هستند که محاسبات غلطی انجام دهند، و این کار را به بدترین شکل انجام می‌دهند. همین امر بود که منجر به حمایت از شورشیان سوری در اوایل سال 2011، و رها کردن حامی قدیمی و ده‌ها ساله‌ی خود و دولت دمشق شد. رهبران فلسطینی هم در حماس و هم در جهاد اسلامی لازم نبود که در درگیری‌های دردآور سوریه طرف یک جبهه را بگیرند. آن‌ها می‌توانستند مواضع اصولی خود را حفظ کنند و در عین حال پل‌های رابطه با سوریه و به تبع آن ایران را خراب نکنند. آن‌ها در خراب کردن این رابطه اشتباه محاسباتی فاحشی کردند. حماس بیش از جهاد اسلامی به روابط آسیب زد.

تصمیم‌گیری‌ها نتایجی به دنبال دارند، و تصمیمات اشتباه اغلب نتایج مصیبت‌ باری پیدا می‌کنند. حماس متوجه زیان‌بار بودن این کار برای خود شد. با اعلام موضع در درگیری‌های سوریه براساس فرضیاتی اشتباه – این که شورشیان پیروز می‌شوند – این جنبش خود را در مخمصه‌ای سخت دید. به غیر از این که گروه‌های معارض سوری تحت سیطره‌ی عناصر افراطی قرار گرفتند، این مساله هم به وجود آمد که حماس خود را در یک جبهه و همراه با امپریالسیم ایالات متحده و نژادپرستی صهیونیستی یافت. شورشیان سوری نتوانستند بشار اسد را از قدرت کنار بزنند و در همین حال ماهیت خود را – یک مشت جانی و قاتل – برملا کردند. علاوه بر این اخوان المسلیمن مصر هم که پدرخوانده‌ی حماس محسوب می‌شود سرنگون شد و رهبران آن زندانی شدند و تحت شکنجه قرار گرفتند.

خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، پس از ترک دمشق محل اقامت خود را به قطر منتقل کرد. درست است که زندگی در دوحه از نظر مادی خیلی راحت‌تر است اما او اکنون محدودیت‌هایی برای فعالیت‌های سیاسی پیدا کرده است که در سوریه نداشت. به هر حال انقلابیون نباید به دنبال چشم و هم‌چشمی بر سر راحتی مادی باشند؛ این کار باعث می‌شود روح کرخت شود و تعصب انقلابی از دست برود. جذابیت‌های مادی زهری است که آهسته عمل می‌کند.

به علاوه، حاکمان عرب به شدت غیرقابل اعتماد و بی‌ثبات هستند. اتحاد و همبستگی‌شان مثل شن‌های بیابان سست است. با سرنگون شدن دولت محمد مرسی در مصر، قطر هم در پشت حاکمان جدید نظامی در قاهره ایستاد. این جانیان یونیفرم‌پوش که رهبری آن‌ها را ژنرال عبدالفتاح السیسی صهیونیست بر عهده دارد، کینه‌جویانه به دنبال تونل‌های ارتباطی با غزه می‌گردند. دستور تخریب این تونل‌ها مستقیما از تل‌آویو آمده است. به همین خاطر است که اکنون حماس خود را گرفتار در بین لبه‌های گیره می‌بیند.

با از دست دادن متحدش در مصر (که وقتی هم بر سر قدرت بود چندان کمکی هم به آن‌ها نمی‌کرد)، و تنها گذاشته شدنش از طرف قطر، و تحت فشار قرار گرفتن از طرف جانیان آدم‌کش نتانیاهو و السیسی، حماس اکنون گزینه‌های زیادی در پیش روی خود ندارد. شرایط آن‌ها را مجبور کرده است تا حرکاتی برای بهبود رابطه با سوریه و ایران انجام دهند؛ روابطی که از همان ابتدا هم نباید آسیب می‌دیدند.

در اوایل ماه پیش شایعاتی انتشار پیدا کرد مبنی بر این که مشعل به دنبال مکان دیگری برای اقامت است. علی‌رغم اقامت‌گاه مجلل و مجهز به سیستم‌های تهویه‌ی مطبوعی که امیر قطر برای مشعل در نظر گرفته است دوحه برای او بیش از اندازه گرم است. تغییر رهبری از پدر به پسر هم نشانه‌ی عقب‌نشینی است. در ابتدا موسی ابومرزوق، نفر دوم دفتر سیاسی حماس، که علی‌رغم مشکلاتی که اکنون جنبش با آن مواجه است به همراه خانواده‌اش در قاهره زندگی می‌کند این شایعات را تکذیب کرد. جالب است که این تکذیبیه از طرف خود مشعل صادر نشده است، با این که فاصله‌ی او از مرکز خبری الجزیره در دوحه چند قدمی بیشتر نیست.

برای این که عدالت را در مورد حماس رعایت کرده باشیم لازم است که بدانیم همه‌ی افراد این جنبش با تصمیم خالد مشعل موافق نبودند. یکی از آن‌ها محمود الزهار است. او آشکارا منتقد این تصمیم مشعل بود که به رابطه با جمهوری اسلامی ایران صدمه می‌زد. دیگر رهبران حماس در غزه نیز از نحوه‌ی تصمیم‌گیری‌های خالد مشعل ناراحت هستند. آن‌ها می‌گویند که او این اصل که تصمیم‌گیری‌ها به صورت جمعی توسط تمام سران جنبش انجام شود را کنار گذاشته است. آن‌ها احساس می‌کنند که این کار منجر به تضعیف مجلس شورا شده است.

پس از کودتای 3 جولای در مصر، دستگاه امنیت داخلی حماس ترتیبی داد تا جهت‌گیری سیاسی تصحیح شود. ابتدا در بیروت یک ملاقات بین مسئولین حماس، ایران و حزب‌الله انجام شد. در هیئت نمایندگی حماس محمود الزهار نیز بود. ایرانی‌ها مثل همیشه بزرگ‌منشانه برخورد کردند و آماده بودند که از گذشته‌ها، و از دلخوری‌هایی که بابت موضع قبلی حماس در برابر سوریه و پیوستنشان به حاکمان حامی غرب و حامی صهیونیزم داشتند بگذرند.

مشعل نیز نشان داد که از حمایت از شورشیان سوریه دست برداشته است. در یک کنفرانس در ماه گذشته در بیروت، او صریح‌ترین موضع خود تاکنون را گرفت و گفت که مخالف انقلاب‌های خونین برعلیه دیکتاتوری‌های عربی است. این حرف را به شکل‌های گوناگونی می‌توان تفسیر کرد، اما شورشیان سوری از این حرف این برداشت را داشتند که حماس حمایت خود را از آن‌ها در درگیری با اسد پایان داده است. دیگر دیکتاتورهای عربی هم باید خوشحال شده باشند و احساس راحتی کنند. گزارش‌هایی هم رسیده است مبنی بر این که مشعل به زودی از تهران دیدار می‌کند.

شواهد بیشتر وقتی آشکار شد که ابومرزوق ماه گذشته با تلویزیون المیادین بیروت مصاحبه کرد (این تلویزیون به دولت سوریه نزدیک است). او گفت تصمیم شورای اجرایی حماس توسط مشعل گرفته شده بود و او اکنون متوجه اشتباه بودن این تصمیم شده است. در 14 اکتبر حماس اعلامیه‌ای مبنی بر تجدید نظر در حمایت از شورشیان تحریک‌شده‌ی خارجی در سوریه منتشر کرد. دیگر منابع متصل به حماس گفتند: «به نظر می‌رسد بیشتر اعضای [اجرایی] شورا با این موضع موافقند».

ایران به سهم خود، برخلاف نارضایتی‌هایی که اظهار داشته است، چنین اشتباهی را نه در قبال حماس و نه در قبال هیچ جنبش دیگری مرتکب نشد. ایران همیشه موضع اصولی خود را در مقابله با صهیونیزم حفظ کرده است. در واقع رهبر جمهوری اسلامی، امام سید علی خامنه‌ای به صورت علنی اعلام کرد که جمهوری اسلامی از هر جنبشی که بر علیه صهیونیزم باشد حمایت می‌کند. حماس نمی‌تواند از این لیست حذف شود.

جمهوری اسلامی به عنوان یکی از طرف‌های اصلی در این معادله رفتار بالغانه‌ای از خود نشان داده است که همین هم انتظار می‌رفت. این امید می‌رود که رهبری حماس در آینده خرد بیشتری از خود نشان بدهد و در دام قول‌های ناپایدار دیکتاتورهای عرب نیفتد. آن‌ها باید از یک قانون ساده‌ی کلی پیروی کنند و آن این است که از خودشان بپرسند آیا این حکمرانان مشروع هستند؟ اگر نه، چگونه می‌توان از آن‌ها انتظار داشت که از آرمان‌های مشروع مردم فلسطین حمایت کنند؟ خیانت در خون این مستبدان عرب ریشه دوانده است. حماس باید این واقعیت را در نظر بگیرد و سیاست‌هایش را بر این پایه بنا نهد.

فارغ از مشکلاتی که ممکن است حماس در رابطه با جمهوری اسلامی با آن مواجه شود، این حقیقت وجود دارد که تنها دوست واقعی و متحد آن‌ها در مقابل تجاوز صهیونیست‌ها ایران است. اگر حاکمان عرب جدی و صادق بودند نباید اجازه می‌دادند که گرگ‌های صهیونیستی فلسطینیان را پاره‌پاره کنند.

مترجم: طاها ربانی

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.