سعید ساسانیان – داود اوغلو اگرچه برای حضور در نشست وزرای خارجه سازمان منطقهای اکو به تهران آمده بود اما نمیتوان این سفر را بدون توجه به سفر چندی قبل او و سایر مقامات ترکیه به عراق مورد تحلیل قرار دارد. اما این سیاست تنشزدایی که حالا در دستور کار ترکیه قرار گرفته، آیا مبناهای راهبردی این کشور را دستخوش تغییر خواهد ساخت؟
اوغلو که از او به عنوان «کیسینجر ترکیه» نیز یاد شده است، استراتژی مشهوری دارد به نام «عمق استراتژیک» که آن را در کتابی به همین نام منتشر ساخته است. او در این کتاب سعی کرده است تا با تاکید بر مولفههای گوناگونی از جمله جغرافیا، تاریخ و از همه مهمتر هویت، به طراحی یک استراتژی در بستر ویژگیهای ژئوپلیتیکی ترکیه بپردازد. ترکیه به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی نمیتواند خود را منحصر به یک منطقه بداند چرا که همانقدر که عضو خاورمیانه است، به بالکان، آسیای مرکزی و خزر و مدیترانه نیز تعلق دارد. بر این اساس تاکید بر یک منطقه و ماندن در آن، عملا به معنای نادیده گرفتن سایر پتانسیلها است. لذا ترکیه ناچار است برای ایفای یک نقش پیشرو که دیگر برای پیوستن به اتحادیه اروپا، التماسهای مکرر و بینتیجه خود را روانه غرب نکند، به یک بازیگر مرکزی تبدیل شود که امکان مانور در محیطهای متفاوت را داراست. بر این اساس ترکیه نباید نگاه منطقهای داشته باشد بلکه در سطحی کلانتر چارهای ندارد که خود را کشوری مرکزی بداند که در تمام این مناطق نقش ایفا میکند. روابط خوب ترکیه با ایران و به طور همزمان با عربستان در این چارچوب قابل توجیه است. البته روابط با عربستان برای ترکیه به معنای ورود به دروازه خلیج فارس و عقد قراردادهای اقتصادی کلان با کشورهای عربی این حوزه میباشد که چنین نیز شده است. ترکیه در این چارچوب، با همه ارتباط داشت؛ حتی در شرایطی که در ظاهر، روابط او با رژیم صهیونیستی دچار تنشهای زیادی شده بود اما روابط اقتصادی میان این دو نه تنها کاهش نیافت که رشد نیز کرد. بر اساس «عمق استراتژیک» اوغلو، حالا دیگر ترکیه نباید منت اروپا را میکشید تا او را به عضویت اتحادیه اروپا بپذیرد بلکه ترکیه باید آنقدر قوی میشد و ارتباطات گستردهای با کشورهای مختلف به خصوص کشورهای عضو امپراتوری عثمانی برقرار میکرد تا اروپا ناچار شود تسلیم قدرت جدید او شود و بهانههای همیشگی خود را فراموش کند.
اما حالا شرایط تغییر کرده است. اگر تا دیروز جناب اوغلو با یک تحلیل راهبردی، خود را در حد کشور مرکزی چند منطقه ژئوپلیتیکی میدید، حالا در معادلات پر پیچ و خم خاورمیانه گرفتار شده است. با سیاستهای خصمانه ترکیه نسبت به سوریه که به دلیل یک برآورد غلط و عجولانه از بحران این کشور بود، خیلی زود شکنندگی راهبرد ترکیه خود را نشان داد. ترکیه هر گونه حمایتی که میتوانست از معارضان مسلح انجام داد؛ از تهدید نظامی سوریه توسط آمریکا حمایت کرد، مرزهای خود را برای رفت و آمد القاعدهای مهیا ساخت، معارضان را در داخل خاک خود پذیرفت تا منسجمتر شوند و … اما دیری نگذشت که همزمان با برتری میدانی ارتش سوریه، آتش بحران داخلی در ترکیه شعله کشید، تهدیدات القاعده او را آزاد داد، روابط او با کردها تیرهتر شد و حالا از لحاظ سیاسی در منطقه متزلزل شده است. اگر اوغلو معتقد بود که بر اساس مولفههایی که برای ترکیه یک عمق استراتژیک آفریده است، این کشور باید با همه ارتباط بگیرد، به دلیل بحران سوریه روابط خود در منطقه خاورمیانه را دچار آشفتگی کرد. دوری او از ایران و عراق و آتشافروزی در سوریه، باعث شد تا او یک سوی معادلات خاورمیانه را از نظر دور بدارد و عملا عمق استراتژی خود را که مدعی آن بود، کاهش دهد. اما این همه روزهای بد برای ترکیه نیست. کودتای ارتش علیه محمد مرسی رئیس جمهور معزول مصر و تضعیف نقش منطقهای اخوان المسلمین، موجب شده است تا مشکل دیگری بر مشکلات انبوه ترکیه در منطقه افزوده شود.
اما با همه این مشکلات بر سر ایفای نقش منطقهای ترکیه، داود اوغلو و اردوغان که حالا سعی در هرچه بیشتر نزدیک کردن خود به ایران و عراق دارند، طور دیگری میاندیشند. اوغلو یک هفته قبل، زمانی که به مجلس ملی ترکیه رفته بود، اگرچه اذعان کرد که نگاه کشورش نسبت به ایران دچار تغییر شده است اما علت این تغییر را «گفتار جدید دولت ایران» نامید! و این در حالی است که مشکلات بسیار، ترکیه را واداشته تا دوباره خود را به ایران نزدیک سازد نه تغییر دولت در ایران.
«کیسینجر ترکیه» که از او به عنوان معمار سیاست خارجی نوین این کشور یاد میکنند، حالا پس از یک چرخش استراتژیک در «عمق استراتژیک» خود، سعی دارد تا دوباره خود را بر مسیر قبلی قرار دارد. اگرچه این، نکته قابل توجه است اما آیا ترکیه توان از میان بردن ذهنیتهای شکل گرفته بر اثر مداخلات پیدرپی او در بحران سوریه و حتی عراق را خواهد داشت تا دوباره از «عمق استراتژیک» خود سخن بگوید؟
Sorry. No data so far.