در بخش اول این مصاحبه به بررسی روند توانمندی ساخت داخل و تولید ملی در دو دولت پس از جنگ پرداخته شد. در این بخش روند ارتقاء توان ساخت داخل در دولت نهم و دهم در بخش نفت و نیرو مورد ارزیابی قرار گرفته است.
«مهندس علی یقطین»، کارشناس ارشد حوزه صنعت و انرژی و رئیس مرکز مطالعات تکنولوژی شریف که مدیریت و برگزاری ۴ دوره همایش ملی ارتقاء توان داخلی را برعهده داشته است، در گفتگویی به بررسی این موضوعات میپردازد.
بعد از آقای زنگنه در دولت نهم و دهم چه اتفاقاتی افتاد؟
تا قبل از تحریمها مسیر قبل ادامه داشت و عمده تجهیزات را از خارج از کشور خرید میکردیم. شرکتهایی هم ایجاد میشدند و شکل میگرفتند ولی برنامهای نبوده که بر اساس آن به صورت هدفمند وندوری ایجاد شود، ارزیابی صورت بگیرد و بازار داخل در اختیارشان قرار گیرد. البته به صورت موردی کارهایی انجامشده ولی به جریان تبدیل نشد.
تحریم چه تأثیری در فرآیند ساخت داخل داشت؟
ببینید قبلاً فضایی که ایجاد شده بود که باعث شد به هر حال یکسری از شرکتهای داخلی در صنعت نفت به برند تبدیل شدند. اینکه مدیران به سازندگان داخلی اعتماد کنند لازمهاش این بود که مدیران ریسک را قبول کنند. یعنی به سازنده داخلی اعتماد کنند. اما اینکار را نمیکردند. از طرفی پول هم داشتند و تحریم هم نبودیم بنابراین نه لازم بود ریسک زمان و نه ریسک کیفیت را به جان بخرند. خارجیها هم خیلی راحت تجهیزات را میدادند لذا از خارجیها میخریدیم. در همین دوران یک سری شرکتهای داخلی هم برند بودند و کار میکردند اما کارهای خیلی مهمی انجام نمیدادند. مثلاً اسکلت فلزی و کارهای عمرانی انجام میدادند. چون وزارت نفت پول داشت و نمیخواست ریسک هم بپذیرد تجهیزاتش را از خارج میخرید.
اما در بحث تحریم باید بگویم نفت هیچوقت فکر نمیکرد تحریم شود. اگر یک زمانی فکر میکرد ممکن است تحریم شود یا مثل وزارت دفاع از ابتدا تحریم بود مطمئناً وضع اینگونه نبود. به نظر من دستهای پشت پرده بسیاری در تحریم وجود دارد یعنی قطر و عربستان مطمئناً به دنبال تحریم ما بودند. کشورهای مختلفی که از تحریم ما سود می برند. لذا کمک کردند و خرج هم کردند برای اینکه ایران زمین بخورد. تحریم نفت ایران تحریم عجیبی است بطوریکه هم جلوی سرمایهگذاری خارجی را گرفتند، هم فروش قطعات و تجهیزات و هم انتقال دانش فنی را متوقف کردند. این مسئله مهمی است و به نظر نمیآید تحریمها را بتوانند به این راحتیها بردارند چون کشورهای ذینفع برای تحریم شدن ما خرج میکنند.
در این دوره یک سری شرکتهای داخلی شکل گرفتند و قطعاتی را ساختند و آن تابویی که ایجاد شده بود در بخش نفت که فقط خارجیها میتوانند کار کنند، شکسته شد. وقتی پتروشیمیها دیدند اگر از ایرانیها نخرند مجبورند واحدهایشان را تعطیل کنند به دنبال دانشگاهها و شرکتهای دانش بنیان رفتند و سازندهها را جمع کردند.
سابقه نداشت مدیرعامل پتروشیمی سازندههای داخلی را جمع کند و اعلام آمادگی برای همکاری و بستن قرارداد کند. اما این اتفاق در این دوره افتاد. در دورههای قبل مدیران میگفتند ساخت داخل و تقویت آن به ما ارتباطی ندارد و ما مسئول بهرهبرداری هستیم. وزارت صنعت باید برود ساخت داخل را احیا کند. اگر سازنده قدرتمند در داخل ایجاد کرد با او همکاری میکنیم، در غیر این صورت خود را موظف به ارتقای توان داخلی و سازندگان ایرانی نمیدانستند.
ولی در این بین همکاری سازندگان و مدیران شکل گرفت و خیلیها به خاطر این تحریمها در ساخت تجهیزات توانمند شدند البته متأسفانه خیلیها را هم تبدیل کرد به دلال!. بخشی از سازندهای ما تبدیل شدند به دلالهایی که جنس را از چین میآوردند و آرم خود را بر روی آن حک کرده و به نام خودشان عرضه میکردند. هیچ کس هم نمیفهمید. این درد بزرگی است که در مدت این ۸ سال خرید خارجی هم صورت میگرفت آن هم با واسطه دلالها که هر یک ۱۵-۲۰ درصد بالاسری اضافه میکردند.
از طرف دیگر به خاطر مسائل و مشکلات انتقال مالی ایران، پولهای ما در چین و هند و … بلوکه شده بود. چین میگفت ما چون نمیتوانیم این پول را به ایران منتقل کنیم بجای آن شما را فاینانس میکنم. درحالیکه این پول، پول خودمان است که دستشان مانده است. بدتر از آن این بود که آنها پولی به کشور ما نمیآوردند بلکه خط اعتباری باز میکردند و با این کار تجهیزاتشان را به ما غالب میکردند.
این شد که تمام تجهیزات چینی وارد بازار نفت ما شد. بسیاری از شرکتهای ایرانی در زمینه ساخت تجهیزات سالها تجربه دارند اما کار به آنها داده نمیشد بلکه به شرکت چینی داده میشد که برخی از آنها شاید یک سال بیشتر تجربه نداشتند. چرا؟ چون چین خط اعتباری داشت و کل کار و وندور شرکتهای پیمانکار و ساخت تجهیزات را تعیین میکرد.
پس الآن تحریم یک فشاری ایجاد کرده است که مصرفکنندههایی مثل وزارت نفت و نیرو از تولیدکننده داخلی تجهیزاتشان را بخرند. در این چند سال این امر موجب افزایش توان ساخت داخل شده یا فقط دلالی بوده است؟
ببینید اینها را نمیشود به راحتی از هم تشخیص داد ولی نکته اینجاست که در این چند سال اخیر، خرید تجهیزات و خدمات از داخل چندین برابر شده است. البته بودند کسانی که تجهیزات را از خارج وارد کرده و با برند خودشان و بنام تولید داخل فروختهاند. اما اگر این اتفاق هم افتاده باشد ارزش افزودهای را ایجاد کرده است.
در تأمین قطعات هایتک هم در این چند سال اخیر اتفاقات خوبی افتاد و برای قطعات استراتژیک نقشه راهی تهیه شد و به کنسرسیوم سازی و شبکهسازی توجه ویژهای شد و پکیج سازی پیگیری شد. اما مشکلات زیادی هم وجود دارد مثلاً در ساخت دکل حفاری خیلی تلاش شد. کنسرسیوم تشکیل شد و بیشتر از یک سال تعامل صورت گرفت اما تمام تلاشها با بدقولیهای مسئولین وقت از بین رفت. در این چند سال از قِبل ما چینیها تجربه زیادی کسب کردند. تجهیزات زیادی فروختند و رشد کردند. چون آنها هم بازارهایشان باز است و در بسیاری موارد با جوینت خارجی این کارها را انجام میدادند و البته با کیفیتهای پایین و با همان قیمتهای بالا.
اتفاقی که الآن افتاده این است که تیم فعلی وزارت نفت اعتقادشان بر این است که در این ۸ سال گذشته صنعت نفت به هیچ عنوان توسعه پیدا نکرده است. در پارس جنوبی در طی ۸ سال قبل از احمدینژاد ۱۰ فاز بهرهبرداری شد اما در دوره ۸ سال گذشته پیشرفت فازها در حد ۷۰ درصد یا ۸۰ درصد بوده و عملاً فازی به بهرهبرداری کامل نرسید. البته در این دوره تحریم هم خیلی موثر بوده است. الآن میگویند ما تمام هم و غم مان باید این باشد که میادین مشترک را به سرعت در اولویت قرار داده و بهرهبرداری را افزایش دهیم چون در این چند سال ایرانیها نتوانستند خوب بهرهبرداری کنند.
در حال حاضر یک تغییراتی در دید مدیران اتفاق افتاده است. بطوریکه آقای زنگنه هم در برنامهای که به مجلس داد بحث استفاده از ظرفیت توان داخل و توانمندسازی داخلی را مطرح کرد. اما مسئلهای که الآن وجود دارد این است که انتقال فناوری در حال حاضر کمی با مشکل روبرو خواهد شد. چون قبلاً ما تعدادی پروژه داشتیم و در موضع قدرت بودیم، میتوانستیم شرکتهای خارجی را مجبور کنیم که برای کار در ایران حتماً انتقال فناوری هم صورت پذیرد که این کار را نکردیم. ولی الآن در موضع قدرت نیستیم، بطوریکه به دلایل عدم توسعه مناسب از شرکتهای خارجی تقاضا کردیم که بیایید سرمایه گذاری کنند و با ما قرارداد ببندند. الآن در این فضا نمیدانم میشود از آنها خواست شرکتهای داخلی را هم ارتقا دهند یا نه و آیا فرصتهای از دست رفته در حوزه بهره برداری و تولید این اجازه را میدهد؟
ولی نکتهای که هست این است که الآن تقریباً همه مدیران ارشد مملکت و مدیران نفتی اذعان دارند به اینکه آن شرایط سال ۷۵ عوض شده و ما تعداد زیادی شرکت تولیدکننده و سازنده داخلی داریم که پتانسیل عظیمی در کشور ایجاد کردهاند. یعنی این پتانسیل را قبول دارند حالا اینکه به چه نحوی از این پتانسیل استفاده بکنند این یک علامت سؤال بزرگ است.
دوم اینکه تعامل شرکتهای خارجی با وندور سازندگان داخلی و پیمانکاران داخلی ما به چه نحوی انجام خواهد شد؟ و سوم هم سرمایهگذاری و فاینانس است. ما در جاهایی که از فاینانس خارجی استفاده کردیم، مجبور شدیم از همان جا هم تجهیزات بگیریم. پول را اگر از خارج بگیرید چون بصورت خط اعتباری تأمین میشود باید از وندورخودشان خرید شود. آنها کارهایشان هوشمندانه است و صنعت خودشان را توسعه میدهند و اساس به فکر ارتقاء صنعت کشور ما نخواهند بود.
پایان بخش دوم
سلام عالیه اجرتون با امام رمان