کریستفر هورستل، رئیس حزب «مرکز جدید» آلمان، خبرنگار و مشاور روابط عمومی آلمانی در 1956 متولد شد و از 1985 تا 1999 وی از افغانستان، پاکستان و کشمیر برای مجموعه پخش رادیویی ARD گزارش ارسال میکرد. هرستل همچنین به عنوان خبرنگار و محقق عضو گروههای گوناگون خبری ـ تحقیقاتی من جمله 9/11 Truth movement است.
وی که به زبان چینی، فرانسه و اسپانیولی آشنایی دارد، در سال 1985 گزارشگر ویژه اولین تلویزیون آلمان (ARD)، شد و به عنوان خبرنگار، گزارشگر ویژه و مجری برنامه پخش زنده در پاکستان، افغانستان، هند، عراق، ایران، اردن و سوریه حضور داشته و به حرفهی خبرنگاری خود ادامه داد.
از سال 1985 مشاور دولت آلمان در افغانستان و پاکستان بود و در دیگر مأموریتهای خود به ایالات متحده، انگلستان، هند، عراق، اردن و ایران سفر کرد.
کار در مدیریت ارتباطات زیمنس، مشاور چندین شرکت تجاری و انتخاب به عنوان استاد مدعو از طرف مؤسسه تحقیق بر روی صلح و سیاست امنیت در هامبورگ و تدریس در دانشگاههای اروپایی از دیگر فعالیتهای اوست.
سال 2009 اورتسل اعلام کرد که در حال شکل دهی حزب سیاسی Neue Mitte (مرکز جدید) است و این حزب در انتخابات فدرال سال جاری شرکت کرد.
وی تحقیقات مختلفی درباره حادثه 11 سپتامبر و جنگهای آمریکا علیه افغانستان و عراق داشته و منتقد جدی سیاستهای دولت آلمان درباره اسرائیل است و تاکنون تلاشهای زیادی برای صلح در سوریه انجام داده است.
«کریستفر هورستل»، یکی از میهمانان ویژه جشنواره «افق نو» در نامهای سرگشاده که در اختیار فارس قرار داده درباره کاستیهای موجود در وزارت امور خارجه ایران و کملطفی دولت جدید نسبت به کنفرانس «افق نو»، خطاب به «حسن روحانی»، ریاستجمهوری کشورمان نوشت:
جناب آقای روحانی عزیز،
تعدادی از دشمنان قدیمی ایران تاحدودی در وضعیت بدی قرار گرفتند، آنچنانکه مستقیما به پای میز مذاکره آمدند.
آنها پس از انجام مذاکرات احساس امنیت میکنند زیرا به نظر میرسد که ایران با آن گامهای نخست مثبتی که نسبت به آنها برداشت، نشان داد که دیگر در بهترین وضعیت قرار ندارد.
آنچه که کشورهای غربی به طور آشکار به دنبال آن هستند، رسیدن به مجموعهای جدید از تعهدات بحثبرانگیز در رابطه با برنامه صلحآمیز هستهای ایران است.
ولی اکنون آنها فراتر رفتهاند: آنها به دنبال متوقف کردن کامل غنیسازی اورانیم و دسترسی کامل به خواستههایشان هستند که بخشی از رفتارهای غیرمتمدنانه همیشگیشان است، آنها اسلحه حمل میکنند و مذاکرات را به سبک گانگستری خود ضمانت میکنند، آنها به دنبال صدمه زدن به پول رایج ایران و تجارت جهانی این کشورند و به طور همزمان با قلدری، تهدید و حتی ترور،دیگر کشورها را نیز به خود هم سو خواهند کرد.
هیچکدام از این مذاکرات، کمپانیهای آمریکایی را از شکستن توافقات خود با ایران بازنمیدارد، در نتیجه کمپانیهای رقیب نیز از کشورهای ضعیفتر کناره میگیرند.
پیش از این در گذشته، ایران صدها بار متعهد شده و به دور از هرگونه نگرانی، به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه هرگونه بازرسی در تجهیزات نظامی خود را داده است و همچنین اطلاعات مربوط به دانشمندان خود را در اختیار آنها قرار داده در حالیکه بعدها شاهد آن بودیم که این دانشمندان به طرز ظالمانهای، توسط قاتلان حرفهای تحت حمایت سرویسهای جاسوسی در خیابانهای ایران به قتل رسیدند.
حال خوشحال میشوم اگر به من اجازه دهید که اشاره مختصری داشته باشم به آنچه که من را به شدت متعجب کرده است:
لغو برگزاری کنفرانس «افق نو» در تهران؛ براساس گزارشهای مقامات وزارت امور خارجه ایران، دستور تعطیلی این کنفرانس را به خاطر اعلام آمادگی ایران برای خشنودی آمریکا انجام دادهاند.
به نظر عجیب میرسد، گفته میشود که این کنفرانس تمایلات ضد صهیونیستی کمی دارد، ولی در حقیقت طی دهههای گذشته از زمان انقلاب ایران تاکنون، همواره و بارها اسرائیل علیه ایران وارد مذاکرات بسیاری شده ولی امروز به نظر میرسد که دولت جدید شما کوچکترین تمایلی برای تحقق صحبتهای کمتر دیپلماتیک دولت سابق به ریاستجمهوری «محمود احمدینژاد» هم ندارد.
در نگاه اول شاید به نظر برسد که ادامه ندادن کنفرانس افق نو، فرصت مناسبی را جهت تصحیح استراستژیها و تاکتیکها به وجود آورده باشد ولی چرا شصت مدعوی (میهمانان افق نو) که دعوتشان لغو شد، در تبادل نظر برای رسیدن به نقطه نظری مطلوب نادیده گرفته شدند؟
جناب رییسجمهور، شما همواره با اعتقاد راسخ مبلغ و مروج آزادی بیان بودهاید، سیاستمداران ایرانی همواره در بسیاری موقعیتها بسیار خلاقانه عمل میکنند، حال چرا در این مورد تا این حد خشک و غیرمنعطف عمل کردهاید؟
این را به عنوان پیشنهادی متواضعانه از من بپذیرد، آیا خوب نخواهد بود که جشنواره را با یک تغییر نام ادامه دهیم و همچنان میهمانان را داشته باشیم که درباره اعتماد جهانی، برقرار صلح و آشتی و ثبات (در دنیا) با یکدیگر به گفتگو بنشینند؟
در سالهای اخیر اسرائیل بارها ایران را تهدید به حمله کرده و حتی آشکارا دولتهای غربی را مرعوب ساخته است. چرا رهبران سیاست خارجی ایران با وجود اینکه همواره به دنبال توسعه صلح بودهاند، از این فرصت طلایی که رژیم صهیونیستی با فریادهای غیرقابل توجیه «جنگ، جنگ»اش خود را به انزوا کشانده، برای رساندن حقیقت به سرمنزل مقصود استفاده نمیکنند؟ آیا مجموعهای از جشنوارههای هدفمندی (از جنس افق نو) نمیتواند جریان را عوض کند؟
در صورتی که اعضاء سیاست خارجی ایران حقیقتا به آنچه که میهمانان ممکن است بگویند، علاقمند هستند، اگر آنچه که در کنفرانس ارائه میشود به نظر میرسد که چندان مطلوب و دلپذیر به نظر نمیرسد، پس چرا میهمانان جشنواره را در گروههای کوچکتر و تک تک براساس علایق دو طرفه دعوت نمیکنید تا بدینوسیله از هرگونه تبلیغات ناخواسته نیز جلوگیری شود؟
در اینجا سوالات زیادی مطرح میشود، آیا واقعا افق نو به اندازه کافی تمایلات ضد صهیونیستی، تنفر از آمریکا و همپیمانان غربیشان در گروه «1+5» در بحث گفتگوهای هستهای وجود نداشت؟، در حالی که تمامی میهمانان غربی این کنفرانس با آگاهی تمام با سیاستهای مستبدانه دولتهایشان علیه جمهوری اسلامی ایران و غیره مخالفت میکنند.
آیا بر رهبران ایران روشن نیست که همین مدعوین(کنفرانس افق نو)، هسته اصلی انتقادات و اعتراضات ضد جنگ، ضد استثمار و ضد فسادی هستند که در کشورهای غربی جریان دارد؟ برخی از آنها برای جلب نظر بخشی از جامعه خود، به اندازه کافی نفوذ دارند.
آیا در صورتیکه ایران فرصتی را که برای نفوذ در کشورهای غربی در نتیجه تلاشهای خود طی 30 سال گذشته به دست آورده، از دست دهد، مقامات سیاست خارجه ایران مسئولیت آن را به عهده میگیرند؟
حقیقت تلخی که وجود دارد این است: ایران در قبال به دست آوردن تعهد تعداد کمی کشور، دوستیهایی را که طی گذشته با سخاوتمندیهای خود به دست آورده، به راحتی از دست میدهد.
لطفا اجازه دهید که به برخی نکات اشاره کنم:
به نظر میرسد مقامات رده بالای ایران در امور خارجه به نوعی، در زمینه استراتژی دیپلماسی عمومی مدرن و تاکتیکهای مربوط به آن، به خوبی آموزش ندیده باشند. حقیقت این است که کشورهای غربی در زمینه تبلیغات بسیار توانمندند، سرمایهگذاریها باعث نمیشود که آنها در روشهایشان، تربیت نیروهایشان و یا استراتژیهایشان تجدید نظر کنند.
برخی از سفرای ایران در کشورهای غرب در انجام وظایف خود، قصور کرده و در این مسیر موارد مبهم و مشکوک زیادی به چشم میخورد: آنها برای جلب حمایت و دوستی برای کشورشان، تلاش صادقانه نمیکنند.
برخی از فعالان طرفدار ایران که در این زمینه خوشنامترند، از رفتارهای سفارت مربوطه خود و همچنین وزارت امور خارجه ایران رنج میبرند.
برخی از نیروهای مطبوعاتی ایران غیرحرفهای، بیانگیزه و بیطرف به نظر میرسند.
فلسفههای مدرن همچون خدمت کردن در چینش ساختار کلی سفارتهای ایران در برخی از کشورهای غربی به چشم نمیخورد.
یک توضیح ممکن برای کاستیهای موجود وجود دارد که چندان در آرام نمودن خواننده مؤثر نیست: مقامات عالی ایران در وزارتخانه مربوطه از نفوذشان برای حمایت از دیگر اعضاء همجناح، همشهری و دوستانشان سوء استفاده مینمایند. به نظر من بخشی از مشکلات موجود به این خاطر است که وزارت خارجه ایران با استفاده از نیروی غیر زبده به خود صدمه وارد کرده است.
با وجود همه رویدادهای ناگواری که در گذشته در بخش امورخارجه به وجود آمد، مقامات توانمند بخش فرهنگ تمام تلاش خود را در بهبود مشکلات انجام دادند، ولی مشخص است که آنها برش لازم را نداشتهاند.
چگونه ممکن است که ایران و دیگر کشورهای مورد خشم دولتهای غربی، اثبات کردهاند که قادر به سرمایهگذاری بر استراتژیهای مفید نیستند، در حالیکه آژانسهای کشورهای غرب، مصرانه، برای تخریب کشورهای دیگر از بنیان، به عنوان بخشی از استراتژیهای مستبدانه خود، میلیاردها دلار سرمایهگذاری میکنند.
آیا ممکن است که متواضعانه پیشنهاد کنم که در حوزه وزارت فرهنگ ایران سرمایهگذاری لازم شود و به طور هدفمندی، رویکردی نظاممند برای نزدیکی به دوستان اثبات شده و همپیمانانتان در کشورهای غربی اتخاذ شود. این تنها تلاش کوچکی در برابر تلاش عظیم آژانسهای غربی است. چرا از دشمنان یاد نمیگیرید؟ چرا از ارتش ایران یاد نمیگیرید؟
آیا میتوانم خاصعانه اضافه کنم، که این جنگ مدرن، یک کارایی بالا، هوشمندانه و صلحطلبانه لازم دارد، ما اینجا (در غرب) مدت زیادی است که منتظر نشانههای خروج ایران از تاریکی هستیم. یک کنفرانس کوچک نمیتواند موج عظیمی برای یک شروع جدید باشد ولی آیا حتی این جریان کوچک نمیتواند نجات یابد؟
آیا میتوانم متواضعانه اضافه کنم: آنهایی که با تعطیلی کنفرانس افق نو مخالفند، تندروها نیستند، این تنها تبلیغات آمریکاست، آنچنانکه میتوانید در مقالهای که لینک آن را در پایان گذاشتهام، ببینید که آمده است: طرفداران کنفرانس افق نو بسیار مدرن، هوشیار بوده و امروزه حامیان تاثیرگذار ارزشهای ایرانی هستند.
آن ارزشها همان دلیلی است که من را همچنان در طرفداری از ایران فعال نگاه داشت، این همان چیزی است که امروزه به شدت مورد درخواست حزبهای سیاسی آلمان جدید است.
زمانیکه مذاکرهکنندگان ایرانی پای میز مذاکره نشستند، موفقیت آنها در این مذاکرات به شدت تحت تاثیر نواقصی که ذکر کردم، کاهش یافت.
ولی اکنون زمانی است که کوتاهی و تأخیر در اصلاحات ممکن است هزینههای زیادی را به ایران تحمیل کند به خصوص با حذف کنفرانس افق نو و هرگونه فعالیت دیگر ایران در میان عموم مردم غرب.
جناب آقای روحانی، لطفا پذیرای احترامات و بهترین آرزوهای من باشید.
ارادتمند شما
«کریستوفر آر. هورستل»
به گزارش فارس متن انگلیسی این نامه را از اینجا دریافت کنید.
برای کشور عزیزم برای تک تک ایرانی ها متأسفم که خارجی ها ما رو برای گرفتن حقوق مسلممون تو دنیا تشویق می کنن…!!!!
روحانی آماده تا دیگر کار را یکسره کند اما به فضل الهی نخواهد توانست.
آقای کریستوفر ، به روحانی نامه دادن به معنای به گوش خر سوره ی یاسین خواندن می باشد
خودت را خسته نکن
اینها جماعت ترسوی بدبختی هستند که از کوچکترین ناراحتی ها و ترسها فراری اند
آنقدر ترسو که همه چیز خود را خواهند داد تا یه وقتی جنگی ترسی تهدیدی تحریمی اتفاق نیفته که یه وقت خدای نکرده اوف نشن !
روحاني مچكريم !!!!!!