دکتر سریع القلم در امتداد رویهای که در سالهای اخیر در پیش گرفته است، در جدیدترین سخنرانی خود با تحقیر ایرانیان، تفکر کسانی که با انگلیسی آشنا نیستند را غیرمنطقی خوانده، اما با وجود آشنائی نسبی با زبان انگلیسی، جایگاه علمی «دکتر» در بوته آزمون شاخصهای علمسنجی چگونه است؟ این موضوع در نوشتاری که تقدیمتان میگردد مورد بررسی دقیق قرار گرفته است.
محمود سریعالقلم، مشاور سابق رئیس تحقیقات استراتژیک مجمع که اکنون سمت مشاور ارشد رئیسجمهور را دریافت کرده است، این روزها به سخنرانیها و مصاحبههای جنجالی آمیخته با تحقیر مردمش به بهانه نقد خلقیات نادرست ایرانیان شناخته میشود. او چند روز پیش در همایش «امام موسی صدر و ستیز با پوپولیسم» مطالبی را طرح نمود که ضمن انتقاد و حمله به رئیسجمهور سابق، توهین آشکار به مردم و دانشجویان با طعم تکرار تحقیرآمیز ژست تسلط زبان انگلیسی بود.
سریع القلم در بخشی از سخنانش تفکر کسانی که انگلیسی نمیدانند غیرمنطقی خواند و گفت: «کسی که زبان انگلیسی نمیداند، منطقی فکر نمیکند، چون تولید علم ۹۰ تا۹۵ درصد به زبان انگلیسی است و من شاهد این بودم که در کشوری مثل آلمان و فرانسه در دانشگاه فقط به زبان انگلیسی تدریس میشود. اگر رسانه ملی ما معتقد به توسعه و فهم بینالمللی باشد نیمی از برنامههای خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش میکند و با انرژی که این نهاد ملی دارد میتواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند!»
اما با وجود داشتن مدرک دکتری، جایگاه علمی آقای سریع القلم در بوته آزمون شاخصهای علمسنجی چگونه است؟ این موضوع در نوشتاری که تقدیمتان میگردد مورد بررسی دقیق قرار گرفته است.
سخنان تحقیرآمیز سریع القلم در وصف هموطنانش، منحصر به دیروز و امروز نیست. مدتی پیش نیز ایشان در سخنانی عجیب و تأسف برانگیز، تاریخ 150 ساله کشور را یک جا به تمسخر گرفته بود. و همان زمان، روزنامه کیهان در مطلبی کوتاه با قالب طنز، سعی کرد تا توهین و جفای آشکار محمود سریع القلم به تاریخ 150 ساله کشور و به طور خاص «نادیده گرفتن پیروزی انقلاب اسلامی و همه سالهای حماسی پس از آن با چسباندن برچسب افراط و تفریط» را به نقد بکشد؛ باشد که این جناب به خود بیاید و از تحلیلهای غیرعلمی و بیپایه بیرون آمده و از یکی کردن انقلاب و طاغوت و فداکاری و استبداد دست بردارد. شاید که نگاهی به مطالعات و پژوهشهائی فراتر از ایران درباره امام و انقلاب بیاندازد و ببیند که تاریخ ماندگار این کشور پس از پیروزی شکوهمند انقلاب چیزی نیست که هیچ کس -حتی فردی ناآگاه و کمسواد- بتواند آن را نادیده انگارد.
اما جریان رسانهای وابسته که مدتهاست زاویه خود با انقلاب را نمایان کرده است، سعی کرد تا این تلنگر را با چماق تکفیر و تهمت جواب بدهد. یکی از سایتهای زنجیرهای وابسته به جریان فتنه با عباراتی سخیف، تلاش نمود تا این ادعا را در ذهن مخاطبانش جا بیاندازد که چه نشستهاید! حرمت علما را شکستند؛ و «حرمتشکنی» «زشت و غیر انسانی و غیر شرعی» کردهاند و آنها که «جنایت علیه علم» میکنند، این «استادان واقعی» به مانند سریع القلم را مورد بی احترامی قرار دادهاند!
این سایت نه چندان خوشنام که در ترجمه و نشر مطالب سایتهای اسرائیلی در کشور پیشتاز است، در اقدامی اهانتبار منتقدین آقای سریع القلم را افرادی توصیف کرد که «از صدقه سر پستهای نظام و رانتهای آنچنانی، مدارج علمی را یکی پس از دیگری بی هیچ رنج و زحمتی طی کرده و با نامه فلان وزیر و رئیس، عضو هیات علمی هم شدهاند» و «در صدا و سیمای مثلاً ملی، به عنوان کارشناس و صاحب نظر و استاد، به مخاطبان تحمیل میشوند و گاه امر، بر خودشان هم مشتبه میشود!»
سایت مورد اشاره در ادامه نوشت: سریع القلم در عین حال که «بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا، پذیرای او برای تدریس هستند» «ترجیح داده در میهن خود بماند و به مردم خود خدمت کند ولو آن که برخی افراد، قدر ندانند و فحش دهند!»
این سایت زنجیرهای برای اینکه مدعایش را کامل کند، فهرستی از پژوهشهای گرانقدر و ارزشمند! جناب را به زبان انگلیسی فهرست کرده است تا به زعم خودش مخاطب را با دیدن این فهرست بلندبالا منکوب کند. اما یک بررسی دقیقتر نشان میدهد که این رزومهسازی، نه تنها نقطه قوت آقای سریع القلم نیست، بلکه نمونهای روشن از حرمتشکنی علمی است.
در این فهرست که عیناً از سایت آقای سریع القلم در دانشگاه شهید بهشتی استخراج شده، پس از ذکر مقالات فارسی ایشان که در نشریات و روزنامههای داخلی و برخی نشریات ترویجی چاپ شده است که فاقد رتبه علمی – پژوهشی مورد نیاز برای ارتقاء علمی اساتید دانشگاه است.
فهرستهای بعدی، هر چند رسم الخط انگلیسی دارد، اما به طور کامل شامل همان مقالات فارسی است و تنها نام مقالات به انگلیسی نوشته شده است تا کسی احیاناً نپرسد آقای سریع القلم چگونه بدون حتی یک مقاله پژوهشی در نشریات معتبر بین المللی درجه دانشیاری را اخذ کرده است! یعنی برای افزودن به افتخارات استاد هر مقاله را یک بار به فارسی و یک بار به انگلیسی ذکر کردهاند. فهرستهای انتهایی از این هم جالبتر میشود؛ در فهرست آخر مقالات که بر مبنای نوشته خود ایشان برای کسب رتبه «تمام استادی» عرضه شدهاند، نام همان نشریات وطنی (که البته در جای خود محترمند) به فینگلیش نوشته شده تا خواننده ناآشنا با زبان انگلیسی را مجاب کند که نشریات، نشریات معتبر و «خارجی» هستند!
فهرست کامل این فینگلیشنویسیها در سایت رسمی آقای سریع القلم در دانشگاه شهید بهشتی ثبت شده است:
http://en.sbu.ac.ir/Desktopmodules/Sbu_ProfessorsPage/SP_Fa.aspx?userid=551
اما برای شاهد مثال، بخش آغازین این فهرست مقالات در ادامه میآید.
مجله علمی – ترویجی وزارت خارجه:
“ریشههای كشمكشهای بینالمللی: یك گونهشناسی،” فصلنامه سیاست خارجی، شماره 2، 1367، صص 225- 208.
همان ژورنال با نام فینگلیش (نام فارسی و رسم الخط انگلیسی)
1. “Roots of International Conflicts: A Classification,” Faslnameh Siasat Kharegi or Journal of Foreign Policy, No. 2, 1988, pp. 208-225;
مقاله در نشریه علمی ترویجی روزنامه اطلاعات
“فرهنگ توسعه و جهان سوم،” فصلنامه سیاسی- اقتصادی (روزنامه اطلاعات)، شماره 28، 1367، صص 61- 45.
همان مطلب نشریه علمی ترویجی روزنامه اطلاعات
2. “Culture of Development and the Third World,” Eghtesadi va Siasi (Rouznameh Ettalaat) or Journal of Political Economy, No. 28, 1988, pp. 46-61;
هر چند ممکن است استناد شود که این در تمامی فهرست مقالات، وضعیت مشابهی وجود دارد که از ذکر ادامه موارد صرف نظر میکنیم. اما آیا نوشتن نام اصلی فصلنامه به زبان فارسی (یا انگلیسی) ننگ است که برای عوامفریبی جناب به شیوهای کاملاً غیرعلمی و مضحک نام فینگلیش ژورنال را “Faslnameh Siasat Kharegi” ذکر کردهاند؟ علم و پژوهش حرمتی دارد که رزومهسازان و فینگلیشنویسان جایگاهش را نمیدانند و نمیشناسند و این حرمت را به راحتی میشکنند و گمان میکنند که امروز عصر حجر است که بتوان در فضای علمی، دست به بازیهای ناصواب زد و بعد هم بتوان به سادگی بر همه چیز سرپوش گذاشت.
آقای سریع القلم پیش از این در مذمت ایرانِ امروز قلمفرسائیها کردهاند و بارها ایرانیان را آماج تحقیر و تمسخر خود قرار دادهاند. اما این نکته را فراموش کردهاند که در شیوه علمی غربی –که قبله آمال امثال سریع القلم است- حداقل این نکته پذیرفته شده است که مقالات قابل استناد برای یک استاد دانشگاه نباید مقالاتی باشد که در نشریات وابسته چاپ میشود و این کار را تخلف و فراتر از آن نوعی تقلب میدانند. چگونه است که در ایران خودمان دانشجویان برای اخذ مدرک دکتری باید مقالاتشان را در نشریات معتبر بین المللی به چاپ برسانند، اما اساتید مدعی، تنها با مقالات فارسی در روزنامهها و برخی نشریات زیرمجموعه خود مدارج رشد و ترقی را به سرعت میپیمایند؟
بررسی چند مقاله انگلیسی ایشان نیز به نکات جالبی میرسد. یکی از معیارهای مهم و پذیرفته شده جهانی علمسنجی، شاخص هرش یا h-index میباشد. این شاخص با بررسی استنادات (citation) به مقالات منتشر شده، میزان اهمیت و اعتبار آنها در مجامع علمی را مورد بررسی قرار میدهد. این شاخص بدین صورت تعریف میشود که چنانچه h مقاله از n مقاله یک پژوهشگر هر کدام دارای حداقل h استناد بوده و به مابقی مقاله هر یک کمتر از h بار استناد شده باشند، پژوهشگر دارای شاخص هرش معادل h است. محاسبه این شاخص در پایگاه دادههای علمی مهم، معیاری برای سنجش مقالات معتبر و مورد استناد پژوهشگران ارائه میدهد، چون از لحاظ کردن مقالات نامعتبر پرهیز میکند.
پایگاه دادههای Scopus، یکی از معتبرترین پایگاه دادههای مقالات علمی در سطح جهان میباشد. این پایگاه داده که توسط پژوهشگران برای ارزیابی ژورنالها و پژوهشگران مورد استفاده قرار میگیرد، مقدار این شاخص را برای پژوهشگران محاسبه و ارائه مینماید. با بررسی شاخص هرش برای آقای سریع القلم در پایگاه دادههای Scopus، نتایج جالب زیر به دست میآید:
از بین مقالات مختلف آقای سریع القلم بیشتر آنها غیرمعتبر شناخته شده و در فهرست مقالات نمایه شده نیامدهاند. مقدار شاخص هرش برای آقای سریع القلم، مقدار نازل 2 میباشد که به دلیل استنادات بسیار اندک به مقالات ایشان میباشد. در کل جهان و در طی سالهای طولانی فعالیت آقای سریع القلم، تنها 7 بار در نشریات معتبر به مقالات آقای سریع القلم استناد شده است که البته شامل استنادات خود ایشان به مقالاتشان هم میشود!
http://www.scopus.com/authid/detail.url?authorId=6603168346
این شاخص، به خوبی نشان میدهد که بر اساس معیارهای بین المللی علمسنجی آقای سریع القلم نه تنها یک استاد برتر بین المللی نیست، بلکه در فهرست دانشمندان معتبر داخلی هم جایگاه ویژهای ندارد. تنها ذکر این نکته کافی به نظر میرسد که شاخص هرش دانشمند برتر ایران در پایگاه Scopus، عدد 41 میباشد که بر اساس بیش از 470 مقاله پژوهشی معتبر و 3554 استناد محاسبه شده است و البته این شاخص برای دانشمندان برتر جهان بسیار بالاتر است. بنابراین این سؤال جدی باقی میماند که آقای سریع القلم در این همه سال عضویت در هیئت علمی، به جای تحقیق و پژوهش مشغول چه کاری بودهاند؟!
آقای سریع القلم تحصیل کرده علوم سیاسی در یک دانشگاه درجه 2 آمریکائی به نام دانشگاه ایالتی نرتریج با نام سابق «کالج دولتی سان فرناندو ولی» است و پس از آن توانسته در دانشگاه اوهایو دررشته روابط بین المل دکتری بگیرد. اما سؤال اینجاست که اگر ایشان در آمریکا درس خواندهاند و مطابق مدعای هوادارانشان دانشگاههای خارجی در به در به دنبال ایشاناند و خواستار تدریس ایشان هستند، چرا جز مقالات فارسی در نشریات ترویجی و دارای وابستگی مانند وزارت خارجه، دانشگاه شهید بهشتی و مرکز تحقیقات استراتژیک و چند مقاله کمارزش، از دستاوردهای سترگ! پژوهشی منتشره در نشریات معتبر بین المللی خبری نیست و همان چند مقاله انگلیسی ایشان هم جائی در بین پژوهشگران دنیا نیافته است؟
برخی ممکن است اشکال کنند که علت این کنکاش چیست و چه اهمیتی دارد که ایشان به جای مقالات پژوهشی، مقالات روزنامهای مینویسند. در این باب به سخن خود ایشان استناد میکنیم که گفته بودند:
یكی از روشهای شناخت یك سیاستمدار حرفهای و معقول، درجه توجه او به جزئیات است: آیا این شهامت را دارد كه به خاطر پنج ثانیه تأخیر از عدهای عذرخواهی كند؟ آیا رنگ جوراب او با رنگ لباسش سنخیت دارد؟ آیا در كنار فكر، تجزیه و تحلیل، عقلانیت در تصمیمگیری و مدیریت، آداب راه رفتن، غذا خوردن و معاشرت را میداند؟ این گونه جزئیات را میتوان تا صدها مورد شمرد.
بدین صورت، ایشان حتماً باید به این سؤال مهم پاسخ دهند که چرا به چاپ مقالات در نشریات پژوهشی بین الملی، از نوشتار روزنامهای و ژورنالهای ترویجی فارسی با نام فینگلیش بهره گرفتهاند و اساساً ایشان بر اساس کدام دستاورد مشخص پژوهشی به رتبه «استاد تمام» در دانشگاه رسیدهاند.
آقای سریع القلم پیش از این در مقالهای روزنامهای با عنوان «سیاست خارجی را از خیابانها جمع کنیم» نوشته بود که اکنون باید به جهان نشان دهیم افرادی مسئولیت پذیرفتهاند که که «قبلاً هواپیما سوار شده اند، سیر هستند، غذای خوب خورده اند، زندگی متعارفی داشتهاند و با جهان آشنایی دارند». غذای مناسب خوردن و شایسته پوشیدن حق همه دانشگاهیان و همه مردم است، اما اینکه کسی تمام بهرهاش از دنیای علم به خوب خوردن و کت و شلوار شیک باشد، تأسفبار است! مدرک دانشگاهی، پرستیژ میآورد، اما اگر با اخلاق و دانش همراه نباشد، نه تنها فرهیختگی و ادب، بلکه سواد هم نمیآورد.
کسی که در سطح اول کشور میخواهد به رئیس جمهور مشاوره دهد، باید از حداقلی از فرهیختگی، ادب و آشنائی با تاریخ و فرهنگ مرز و بومش برخوردار باشد؛ داشتن یک مدرک دکتری -که به هر قیمتی بدست آید- دردی از کشور دوا نمیکند و مشاوری اینچنین ناآشنا با فرهنگ و تمدن کشورش، به جای حل مشکلات، متأسفانه معضل خواهد آفرید. خوب میدانیم که همه دانشگاهیان، از سطح سواد یکسانی برخوردار نیستند، اما آگاهی از فرهنگ و تمدن کشور و احترام به آرمانها و ارزشهای اسلام و ایران برای همه ضروری است.
میتوان ادعای بزرگی در عرصه بین الملل کرد و با ادعاهای بزرگ و فینگلیش نوشتن نام ژورنالهای وطنی و نشریات درون سازمانی چشمها را خیره کرد، اما چه زیبا گفت شهید آوینی که تظاهر به دانستن با آگاهی تفاوت بسیار دارد. ای کاش آقای سریع القلم این نوشتار شهید آوینی را خوانده بود که:
تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحاث بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پرفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان موجود تکساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی آنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد… اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاندهاست که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود.
Sorry. No data so far.