یک مردمشناس گفت: ایران فرصتهای زیادی برای گسترش نفوذ فرهنگی، فعالیتهای اقتصادی، توسعهی گردشگری و … در تاجیکستان دارد که متأسفانه بیشتر این فرصتها را بهشکل تأسفباری از دست میدهد.
امیر هاشمیمقدم در گفتوگو با خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار کرد: اولین نکته به خط رسمی تاجیکستان مربوط است؛ این کشور مانند سایر جمهوریهای دیگری که تحت سلطهی شوروی بودند، در زمان تسلط شوروی مجبور بود از خط سیریلیک روسی استفاده کند. پس از استقلال این کشور از شوروی، کشوری مانند ترکیه در ترکمنستان نفوذ فرهنگی پیدا کرد و خط ترکی را که در واقع، خط لاتین دستکاریشده است و حتی یک سده هم قدمت ندارد در ترکمنستان بهعنوان خط رسمی ثبت کرد.
او ادامه داد: در این میان، ایران موفق نشد خط فارسی را که بسیاری از بزرگان و مشاهیر مشترک ایران و تاجیکستان به آن خط کتابت میکردند، در این کشور رسمی کند. بنابراین تاجیکستان همچنان از خط سیریلیک روسی استفاده میکند. تردیدی نیست که این خط در تاجیکستان (مانند بعضی دیگر از جمهوریهای استقلالیافته) جای خود را به خطی دیگری میدهد. متأسفانه وضعیت موجود نشان نمیدهد که این خط، فارسی باشد و به احتمال زیاد، خط لاتین جایگزین خواهد شد. البته مجلس این کشور یکبار به رسمی شدن خط فارسی در این کشور رأی داد؛ ولی پس از چندی، دوباره خط سیریلیک بازگشت و اگر حمایتهای لازم از سوی ایران انجام میشد، بیتردید چنین نمیشد.
این پژوهشگر که برای انجام مطالعات میدانی به تاجیکستان سفری داشته است، بیان کرد: اکنون در این کشور آموزش خط فارسی تقریبا اختیاری است و بعضی مردم بهواسطهی علاقهی زیادی که به فرهنگ گذشتهی خود و ایران دارند، آن را فرا میگیرند؛ اما فقط در حد خواندن، چون تمرین نوشتن ندارند و برایشان ضرورتی هم ندارد. همان خواندن را هم کامل بلد نیستند بهطوری که وقتی یک کتاب فارسی مقابلشان قرار میگیرد نمیتوانند آن را بدون ایراد بخوانند. آنها دیوان شاعران بزرگی مانند رودکی، فردوسی، حافظ، سعدی، مولوی و … را با خط سیریلیک میخوانند! از طرف دیگر، زبانشان هم بهدلیل حضور تعداد بسیار زیادی واژهی روسی دچار تغییر شده است.
هاشمیمقدم توضیح داد: تاجیکها نهتنها به تاریخ پیش از اسلام در ایران علاقهی زیادی دارند، بلکه در این زمینه از خود ما ایرانیها بسیار پیشروتر هستند. آنها پاسداران بهتری برای تاریخ ایران پیش از اسلام هستند! موزهی «خجند» پُر از تصاویر مربوط به تخت جمشید و تندیسهای شاههای هخامنشی و سرستونهای تخت جمشید است. آنها شهر «استروشن» در نزدیکی خجند را «کورشکده» مینامند و میگویند که حدود 2500 سال پیش، کورش کبیر این شهر را بنیاد نهاده است. به همین دلیل، در سال 2003 بهمناسبت بنیانگذاری شهرشان، جشنهای 2500 ساله برگزار کردند و قلعهای زیبا و باشکوه را نیز روی تپهی «مغها» ساختند.
این مردمشناس گفت: توجه به خواست و علاقمندیهای مردم در زمینهی تاریخ باعث شده است، تفاهم و توافق مناسبی بین دولت و مردم این کشور در این زمینه بهوجود آید. برای نمونه «امیراسماعیل سامانی» قهرمان ملی این کشور است که مردم و دولت برای او احترام زیادی قائلاند. دربارهی اقدامات دولت نیز میتوان گفت که واحد پول آنها «سامانی» است، همچنین نام بلندترین قلهی این کشور را که 7495 متر ارتفاع دارد، به نام این پادشاه گذاشتهاند و دولت در بیشتر شهرهای بزرگ، تندیسهای چند 10 متری از این پادشاه ساخته و نصب کرده است. به علاوه، در هر شهری که تندیس «امیراسماعیل» در آن وجود دارد، عروس و دامادها در بخش جداییناپذیر مراسم عروسی خود، به پای تندیس او میروند و فیلم و عکس میگیرند و این، نشاندهندهی تعهدشان نسبت به آرمانهای او در زمینهی حفظ کشور است.
او اظهار کرد: امیراسماعیل نماد خوبی از وحدت میان مردم و دولت این کشور است. نمیدانم آیا در ایران میتوان چنین شخصیتی را پیدا کرد. گاهی میبینیم شخصیتهایی که مورد توجه حکومت هستند و سرمایهگذاریهای زیادی روی آنها میشود، جایگاه نازلی بین مردم و بهویژه جوانان دارند و در مقابل، شخصیتهایی هم هستند که از طرف مردم نماد کشور ایران هستند، ولی دستگاههای رسمی آنها را تأیید نمیکنند.
هاشمیمقدم دربارهی رابطهی ایران و تاجیکستان، توضیح داد: اکنون ارتباط فرهنگی مردم تاجیکستان از روشهایی برقرار میشود که میتوان مدعی شد، سیاست فرهنگی حاکم بر ایران آنها را تأیید نمیکند. در حالی که بهنظر میرسد دست کم بهواسطهی این روشها میتوان زبان فارسی را که اکنون در تاجیکستان با لغات روسی بسیار آمیخته شده است، نجات داد. البته فراتر از اینها هم میتوان عمل کرد که به برنامهریزی نیاز دارد. با وجود اشتیاق زیاد تاجیکها نسبت به ایران و فرهنگ ایرانی، آنها اطلاعات ناقص و در موارد زیادی، نادرستی دربارهی ایران دارند و بهنظر نمیآید رایزنی فرهنگی ایران در این کشور توانسته باشد کار قابل توجهی انجام دهد.
او بیان کرد: اکنون کلاسهای آموزش خط فارسی در تاجیکستان فقط در ساختمان رایزنی ایران برگزار میشود. این ساختمان کتابخانهای غنی از کتابهای فارسی در همهی حوزههای انسانی دارد که اغلب خالی یا بسیار خلوت است. این دو، مهمترین فعالیت رایزنی فرهنگی ایران در تاجیکستان است. البته این انتقادات به شخص رایزن مربوط نیست، بلکه متوجه سیاستهای کلی نظام در این زمینه است، وگرنه به نظرم با همان امکانات اندکی که رایزن فرهنگی ایران دارد، تا همینجا هم خوب کار کرده است،
او با اشاره به اینکه در بعضی موارد، ایران فعالیتهای نیمهکارهای را انجام داده که باعث ایجاد نگاه منفی بین مردم تاجیکستان شده است، توضیح داد: یکی از این اقدامات، ساخت تونل «ورزاب» در راه شهر «دوشنبه» به «خجند» که مایهی گلایهی تاجیکها از ایرانیها شده است؛ این تونل که بیش از پنج کیلومتر طول دارد، در ارتفاع 3700 متری از سطح دریا توسط پیمانکاران ایرانی ساخته شده است؛ اما نه هواکش دارد، نه چراغ روشنایی و نه آسفالت! کف آن هم دستاندازها و چالههای زیادی دارد که یک خودرو بهراحتی درون آن گیر میکند. در چند نقطه از کف این تونل نیز چشمهی آب جوشیده و چالههای آب بسیار بزرگی را ایجاد کرده که به گفتهی یکی از ایرانیها، بیشتر شبیه دریاچه است. این تونل همیشه ترافیک بسیار سنگینی ایجاد میکند و باعث میشود سرعت حرکت خودروها بسیار کند شود که با توجه به کمبود اکسیژن در تونل، ارتفاع کم سقف و دود بسیار زیاد خودروها، شرایط نامناسبی در آنجا ایجاد میشود.
او افزود: پیش و پس از ساخته شدن این تونل، تونلهای زیادی توسط پیمانکاران چینی در همین جاده و دیگر جادهها ساخته شدند که استاندارد و مناسب هستند. رانندهها و مسافران نیز این تونلها را مقایسه و دولت را نقد میکنند که چرا این یک تونل را هم به جای ایرانیها، به چین واگذار نکرد؟ اکنون نیز بسیاری از پروژههای عمرانی کشور تاجیکستان را چین در اختیار گرفته است.
هاشمیمقدم در ادامه گفت: کاشیکاری گنبد آرامگاه رودکی در روستای «پنجرود» توسط ایران انجام شد؛ براثر بارندگی، آب از لابهلای کاشیها نفوذ کرد و به این بنا آسیب رساند. به همین دلیل، تاجیکها همهی کاشیهایی را که ایرانیها کار کرده بودند، کندند و خودشان گنبد را کاشیکاری کردند.
او در پایان اضافه کرد: در مادهی 113 برنامهی توسعهی چهارم آمده که ایران باید از ظرفیتها و مزیتهای فرهنگی، در تسهیل و بهبود روابط و مناسبات بینالمللی استفاده کند، این در حالی است که ایران نهتنها از چنین ظرفیتهایی استفاده نمیکند، بلکه در حال فرصتسوزی است.
Sorry. No data so far.