رضا نساجی- پرفسور شاپور رواسانی، متولد ۱۳۱۰ در گیلان است. وقتی در ماجرای پایین کشیدن مجسمه شاه در میدان شهرداری رشت و تظاهرات ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در دوره پهلوی در دادگاه محکوم شد، به صورت پنهانی از ایران خارج و به آلمان رفت تا ضمن فعالیت در جبهه ملی خارج از کشور که برخلاف جبهه ملی داخل کشور، گرایشات سوسیالیستی داشت، در رشته علوم سیاسی ادامه تحصیل دهد. وی دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه هانوفر گرفته و از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۸ در دانشگاه اولدنبورگ درس اقتصاد اجتماعی کشورهای در حال رشد را ارائه کرده است. از جمله آثار رواسانی در زمینه جامعه شناسی و مردمشناسی میتوان به «مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی»، «دولت و حکومت در ایران در دوره تسلط استعمار سرمایهداری»، «نادرستی فرضیههای نژادی»، «زمینههای اجتماعی هویت ملی» و «مفهوم اسلامیت و ایرانیت» اشاره کرد. پروفسور رواسانی اگر چه استاد بازنشسته دانشگاه اولدنبورگ و ساکن ایران است اما همچنان برای تدریس در دانشگاههای آلمان دعوت میشود. گفتگوی حاضر هم از طریق مکاتبه با ایشان در آخن آلمان صورت گرفت.
با روی کار آمدن دولت جدید بار دیگر بحث های نظری درباره لیبرالیسم اقتصادی در مطبوعات بالا گرفته که یک سوی این معادله، نظریهپردازان و مشاورین دولت جدید هستند. آخرین حلقه این مجادله نظری که میکوشد تحریمهای سیاسی و دشمنیهای تاریخی آمریکا با ایران را تطهیر نماید، سرمقاله ماهنامه مهرنامه بود که مدعی شد «لیبرالیسم، امپریالیسم نیست».
دیدگاه شما به عنوان استاد اقتصاد سیاسی و نظریهپرداز چپ، درباره نسبت لیبرالیسم و امپریالیسم چیست؟ آیا آنگونه که نولیبرالهای ایرانی مدعی هستند لیبرالیسم با امپریالیسم تضاد بالذات دارد؟ یا آنکه امپریالیسم از عرضیات و نتایج لیبرالیسم است؟
قبل از هر اظهار نظری لازم میدانم توضیح دهم که من «چپ» نیستم بلکه خواستار استقرار عدالت و رهایی محرومین از فقر و ظلم در جامعه ایران و جهان میباشم. اصطلاح چپ از طریق فرهنگ غرب وارد ادبیات سیاسی جامعه ما شده است. اما خوشحالم که نسل جوان نگران آینده ایران است و امیدوارم تلاش عزیزان برای استقرار عدالت در جامعه ما منجر به موفقیت شود. نسلی که من به آن تعلق دارم در کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ که از جانب دول امپریالیستی امریکا و انگلیس طراحی و با یاری دربار فاسد پهلوی اجرا گردید سرکوب شد. و تعداد زیادی از جوانانی که خواستار رهایی ایران از فقر و ظلم و سلطه امپریالیسم سرمایهداری بودند قربانی و شهید شدند. متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی باز هم با توطئه امریکا و متحدانش در هجوم و تجاوز ارتش صدام به ایران عده زیادی از جوانان پاک که خواستار رهایی ایران از ظلم و فقر بودند در جبههها شهید شدند و همچنین شخصیت های مبارز عدالتخواه در انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری شهید شدند. این دو جنایت، و ترورهای دیگری که در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب ایران انجام گرفت، به این سبب رخ داد که از حرکت جامعه ما به سوی استقرار عدالت جلوگیری شود. و البته در باره جامعه خودمان باید بگوییم انحراف در برنامههای اقتصادی کشور پس از انقلاب اسلامی زمانی آغاز شد که اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت، در جهت حذف کنترل دولت بر تجارت خارجی، اصل ۴۴ قانون اساسی را به نفع بازار (واردات) تفسیر کردند.
اما درباره پرسش شما، لیبرالیسم واژهای است که در چارچوب نظام سرمایهداری وضع شده و معنا میدهد و روش سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در چارچوب این نظام است. یعنی با حفظ ساختار نظام سرمایهداری و با قبول و تایید حرکت آزاد سرمایه امکان طرح مسائل سیاسی و فرهنگی به افراد و سازمانها داده میشود، و البته به شرطی که از شیوه تولید سرمایهداری، امپریالیسم سرمایهداری از ساختار و مظالم طبقاتی سخنی به میان نیاید. لیبرالیسم اقتصادی یعنی نظام سرمایهداری، و نظام سرمایهداری پایگاه و خاستگاه امپریالیسم است. چرا حضرات محترم با الفاظ بازی میکنند؟ آیا سروران محترم با سابقه تاریخی و اجتماعی پیدایش اصطلاح لیبرالیسم در چارچوب سرمایهداری آشنایی ندارند؟
شخصیتهای محترمی که از تضاد امپریالیسم با لیبرالیسم سخن میگویند چرا توجه نمیفرمایند که لیبرالیسم اقتصادی به چه معناست؟
تحلیل شما از اقتصاد سیاسی دولت جدید چیست؟
اقتصاد سیاسی و سیاست اقتصادی دولت جدید ادامه همان ساختار کهنه و فرسوده اقتصادی است و به طور مشخص و علنی ادامه و تشدید سلطه «بخش خصوصی» و «سرمایه تجاری» است. متأسفانه تاکنون ساختار اجتماعی ـ اقتصادی بازار و بخش خصوصی که در برابر بخش عمومی قرار دارند بررسی و معرفی نشدهاند. در حالیکه در جوامع سرمایهداری اروپا و امریکا هر سال لیست اسامی میلیاردها و چگونگی به دست آوردن این ثروت در مطبوعات برای اطلاع عام منتشر میگردد، در جامعه ما ساختار اقتصادی و اجتماعی بخش خصوصی و چگونگی دستیابی آنها بدان ثروت مخفی مانده است و مخفی میماند. کشف چرایی این مسئله، بسیار مهم است. همچنانکه درباره فرار سرمایه از ایران هم مطلبی منتشر نمیشود.
دولت جدید منافع چه گروههایی را نمایندگی میکند؟ آیا میتوان به اصطلاح مرسوم جامعهشناسی، نقش بورژوازی تجاری را برجستهتر دانست؟
بله. اقتصاد سیاسی و یا سیاست اقتصادی دولت جدید ادامه و تشدید سلطه بخش خصوصی و در حقیقت و عمل توسعه سلطه بورژوازی تجاری است. آیا می توان بدون کنترل واردات کالا و جلوگیری از فرار سرمایه، کشوری را صنعتی کرد؟ کشوری که با دخالت و حمایت سرمایههای خارجی صنعتی شود مستقل نیست و نمیتواند باشد (برای مثال کشورهایی مانند کره جنوبی).
دولت جدید با توجه به برنامهها و فرمایشات مسئولین محترم، صاحبان سرمایههای بزرگ تجاری را نمایندگی میکند و حاکم اصلی به اصطلاح «بخش خصوصی» است و نه عامه مردم. منافع گروههای حاکم «بخش خصوصی»، به نظر میرسد با زمینه دیپلماسی و مذاکرات خارجی هماهنگ شده باشد.
آیا میتوان میان منافع این گروهها با سیاستگذاری اصلی دولت در زمینه دیپلماسی و مذاکرات خارجی با غرب، نسبتی یافت؟
بهنظر میرسد همراه با «مذاکرات» درباره برنامه هستهای ایران و یا حتی قبل از آن توافقی با کشورهای غربی درباره مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و منطقه خاورمیانه صورت گرفته باشد. به نظر من میرسد – که البته امیدوارم کاملاً اشتباه باشد – دولت کنونی ایران متعهد شده از نهضتهای عدالتخواهانه در آسیا و امریکای مرکزی و جنوبی فاصله بگیرد و با شیوخ عرب منطقه کنار بیاید.
به نظر شما مذاکرات چه تأثیری بر اقتصاد کشور خواهد داشت؟
“نتیجه مذاکرات” و توافقات به نفع گروههای ذینفع در دولت کنونی است (مثل اتاق بازرگانی). بهنظر میرسد سرمایهگذاری خارجی در ایران افزایش خواهد یافت و وابستگی به خارج تشدید خواهد شد.
وضعیت کنونی اقتصاد کشور را در مواجهه با فشار تحریمها و گشایش مذاکرات چگونه ارزیابی میکنید؟ راهکار برونرفت از بحران اقتصادِ وابسته و حساس به روابط خارجی چیست؟
برای ارائه نظر درباره چگونگی راهکار برون رفت از بحران اقتصادی در قدم اول باید ساختار اقتصادی ایران را شناخت. شیوه تولید مسلط در ایران کنونی چیست، وسایل تولید عمده و سرمایهها به چه کسانی تعلق دارند و… تا ساختار اقتصاد ایران مشخص نشود نمیتوان راهکار علمی عرضه نمود.
از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید متشکریم.
ای کاش این مطلب مهم را چزو تیترهای اصلی قرار می دادید. آری، تفسیر اصل 44 خیانتی آشکار بود.