تریبون مستضعفین – محمد صادق شهبازی
همه چیز به صورت عینی برای ما ایرانی ها بعد از سقوط صدام شروع شد. صدا و سیما شروع به پخش گسترده عزاداری های عراقی کرد، راهپیمایی اربعین به صورت یک مسئله مهم ابتدا در قالب مجموعه های دانشجویی و مذهبی و بعد صدا و سیما نمود یافت تا آن جا که امسال رسماْ از طرف عراق اعلام شد یک میلیون و نیم ایرانی در راهپیمایی حضور به هم رساندند. ما از ارسال پیام صرف به مصرف کننده بسیاری از محصولات تبدیل شدیم. در این بین عزاداری های عراقی و راهپیمایی اربعین برای ما به محورهای ارتباط میان فرهنگی تبدیل شد. باسم کربلایی با مداحی معروف لیش تاخر عباس (چرا عباس تآخیر کرده است) و بعدها نزارالقطری با عزاداری معروف (انا مظلوم حسین) به عنوان نماد این موارد تبدیل شدند.
هر دو این مداحان در ابتدا با مداحی های مذهبی صرف شناخته میشدند. باسم کربلایی که خب مطلق ادبیاتش این بود، نزار در اولین نگاه با نوحه عربی فارسی شناخته شد، محوریت روضه او هم امام حسین امروز نبود، یکی از رجزهای امام حسین (ع) که محوریت معرفی ایشان بود انتخاب شده بود. در فاز بعد با اجرای مشترک با آهنگران برای مردم ایران محبوب تر و آشناتر شد. اجراهای مختلف او در جاهای مختلف ایران و توانایی تکلم به فارسی این آشنایی و علاقه را دوچندان کرد.
به تدریج اما این تصویر نسبت به باسم تیره شد و به نزار روشن. این تصویر فقط نه به بلد بودن زبان فارسی و اجراهای مکرر در ایران که به رویکردهای این دو بازگشت. فقط هم به حواشی کارهای این دو مربوط نبود مانند نزدیکی باسم به خاندان شیرازیها و توهینش به رهبر انقلاب، بلکه به رویکردهای این دو در کارهای شان مربوط شد.
اما این اتفاق به صورت جدی در راهپیمایی اربعین در دوسال گذشته نمود داشت. خاندان شیرازی تبلیغات گسترده داشتند در کنار آن هر دو مداح کارهایی را روانه بازار کردند. تزورونی اعاهدکم، تعرفونی شفیع لکم از باسم کربلایی و رایات از نزار قطری.
متن باسم چنین بود
تزوروني اَعاهِـدکُم به زيارت من ميآييد، با شما عهد ميبندم
تِـعِـرفـوني شَفيـعْ اِلکُم ميدانيد که من شفيع شمايم
أساميـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أساميکُم اساميتان را ثبت ميکنم
هَلِه بيکُم يا زِوّاري هَلِه بيکُم خوش آمديد اي زائران من خوش آمديد
وَ حَـگّ چَفِّ الکَفيل و الجود وَ الرّايه قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
أنا وْ عَبّاسْ وَياکُم يا مَشّايه من و عباس با شماييم اي که با پاي پياده به سوي من ميآييد
يا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّايه اي که جانهايتان را به بهاي زيارت من به کف گرفتهايد
عَلَي واجِبْ اَوافيکُم يا وَفّـايه بر من واجب است تا به شما وفا کنم، اي وفاداران!
تواسيني شَعائرْکُم عزاداريهايتان به من دلداري ميدهد
تْرَوّيني مَدامِعْـکُم و اشکهايتان مرا سيراب ميکند
اَواسيکُم أنَـا وْ جَرْحـي أواسيکُم من و زخمهايي که بر تن دارم به شما دلداري ميدهيم
هَله بيکُم يا زُوّاري هَلِه بيکُم خوش آمديد اي زائران من، خوش آمديد
هَلِه يلْ ما نِسيتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ خوش آمديد اي که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر ميشويد
إجِيـتْ و لا يـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ آمديد در حالي که نه گرما برايتان مهم بود و نه سرما
وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقيله و طَبرَة الأکبَر قسم به اشک زينب و فرق شکافته اکبر
اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـة المَحْـشَرْ در محشر کنارتان خواهم بود و رهايتان نميکنم
عَلَي المَـوعِـدْ اَجي يمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم در وقت ديدار پيشتان ميآيم و دور نميشوم و رهايتان نميسازم
مُحاميکُم وَ حَگ حِيدَرْ مُحاميکُم پشتيبانتان هستم به حقّ حيدر پشتيبانتان هستم
هَله بيکُم يا زُوّاري هَلِه بيکُم آمديد اي زائرانِ من، خوش آمديد
يـا هَـلْـشايلْ رايه وْ جاي گاصِدني اي آنکه پرچم به دست قصد ديدار مرا کردهايد
تِـعْـرُف رايتَـکْ بي مَن تُذَکِّـرْني؟ ميداني که پرچمت مرا به ياد چه کسي مياندازد؟
بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـني به ياد آن دست بريدهاي که فرياد زد: مرا درياب
صِحِتْ وَيلاه يا اخويه وْ ظَهَرْ مِحْني و با شنيدن آن صدا، آشکارا فرياد زدم که بيبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
کِسَرْ ظَهري سَهَمْ هَجْـرَکْ تير هجرت کمرم را شکست
نِفَدْ صَبري بَعَدْ عُمـرَکْ بعد از شهادتت صبرم به پايان رسيد
اُوَصّيکُمْ عَلَي الرّايه اُوَصّيکُمْ سفارش اين پرچم را به شما ميکنم
هَـله بيکُم يا زُوّاري هَلِه بيکُم خوش آمديد اي زائران من، خوش آمديد
يا مَنْ گاصِدْ إلَي و دَمْـعِه تِجْـريـهْ اي که با چشمان اشکبار قصد زيارت مرا کردهايد
اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعي تِحْـچيـهِ حاجتتان را ميدانم، نيازي به گفتن نيست
وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضيع اِلـحاجِه اَگضيهِ قسم به گلوي شيرخواره، حاجتتان را برآورده ميکنم
يا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفيهِ زائران من، عهده کردهام که هر بيماري را شفا دهم
اَخو زينب فَرَحْ بيکُمْ برادر زينب به خاطرتان شاد شد
هَله وْ مَرحَبْ يناديکُم خوش آمديد صدايتان ميزند
يحَييـکُم اَبو الغيـره يحَييـکُم مرد غيرتمند به شما درود ميگويد
هَله بيکُم يا زُوّاري هَلِه بيکُم خوش آمديد اي زائرانِ من، خوش آمديد
زينبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزوروني زينب هنگامي که شما را ميبيند که زيارتم ميکنيد، ميگويد:
تُناديکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُروني! کاش در جنگ حاضر ميشديد
ما اَمْـشي يسْره وْ لا يسلِبوني که مرا به اسيري نميبردند و مرا غارت نميکردند
و لا بسياطهم غَدَر يضرِبوني با تازيانههاي خيانت نميزدند
تُناديني: أنَا الجيره وْ صَد عَنّي أبو الغيره صدايم ميزند که من در بندم و سرور غيرتمندان از دستم رفت
اَبَچّيکُم عَلي مْصابه اَبَچّيکُم شما را بر اين مصيبت ميگريانم
هَله بيکُم يا زُوّاري هَلِه بيکُم خوش آمديد اي زائران من، خوش آمديد
دریافت
و شعری که نزار خواند اینگونه بود:
اقبلت رايتنا هذه عادتنا پرچم ما (به حرم ) رو آورده است
نحن اقدمنا فداءً للحسين ما برای قربان شدن برای حسین آمده ایم
من تعالى جده ظهر البراق آن ای که جد بزرگوارش بر پشت براق (به معراج) بالا رفت
انت يا مولاي شرفت العراق ای مولای من به عراق شرافت بخشیدی
دومنا للطف نبقى في أشتياق همیشه به کربلا علاقه مند باقی میمانیم
سيدي حباً لك الدم يراق آقای من به خاطر دوستی شما خون ما می ریزد
خذ من القلب جروح كل جرحٍ فيه روح از قلب ما زخم ها را از قلب ما بگیر هر زخمی در آن حیات است
من بلاد الفخر ارض الرافدين از سرزمین های فخر از بین النحرین
نحن اقدمنا فداءً للحسين ما برای قربان شدن برای حسین آمده ایم
موكب ارض الحجاز و العلاه کاروان سرزمین حجاز و بزرگی هستیم
قلنا للطاغوت لا و ألف لابه طاغوت نه گفته ایم و هزار با نه گفته ایم
مهما زاد الظلم و اشتد البلاء هر چه ظلم زیاد شود و بلا شدت گیرد
رغم أنف السيف تبقى كربلاء به رغم خواست شمشیر و قدرت ها ای کربلا باقی می مانی
من ترى يمحو الطفوف کسی که می خواهد کربلاها را محو کند
خسأت كل السيوف همه شمشیرها (قدرت ها) از مقابله با کربلا باز می ماند
قسماً ياكربلاء بالحرمين قسم به حرمین شریفین
نحن أقدمنا فداءً للحسين ما برای قربان شدن برای حسین آمده ایم
من قطر نحن اتينا كربلاء ما از قطر به کربلا آمده ایم
حاملين القلب في كف الرجاء قلب های مان را با امید آورده ایم
نبقى في خط الحسين و الولاء در راه حسین و ولایت باقی می مانیم
من جروح العشق نهديك الدماء از شدت عشق خون مان را فدای تو می کنیم
سيدي أرواحنا حولكم حامت هنا آقای من روح های ما حول شما به خروش آمده اند
قسماً بالانبياء المرسلين قسم به انبیاء فرستاده شده
نحن أقدمنا فداءً للحسين ما برای قربان شدن برای حسین آمده ایم
موكب البحرين أتىٍك يقول کاروان بحرین به سمت تو می آید و می گوید
نحن في خط الحسين لانزول ما از راه حسین نمی رویم
ثم أقسمنا بطه و البتول سپس به پیامبر و فاطمه قسم یاد میکنیم
عن طريق الحق لا شئ يحوم از راه حق هیچ چیزی ما را نگه نمی دارد
صرخة الحق تدوم رغم من ظل يلوم فریاد حق باقی می ماند علی رغم آنکه سرزنش می کند
كربلاء نحن اتينا زاحفين کربلاما به سمت تو خودمان را روی زمین می کشیم
نحن أقدمنا فداءً للحسين ما برای قربان شدن برای حسین آمده ایم
نحن اقدمنا برايات الكويت ما پرچم کویت آمده ایم
قلنا للظالم شئت ام أبيت به ظالم گفتیم چه تو بخواهی چه نخواهی
سنوالي السبط حتى إن جفيت ما به اهل بیت علاقه داریم حتی اگر تو به ما جفا کنی
أهل بيت الله ارقى كل بيت اهل بیت خدا بالاترین خانه ها از نظر ارزش است
أهل بيت المصطفى ولهم نهدي الوفاء اهل بیت مصطفی هستند و ما به ایشان وفاداریم
وبهم نحن يقيناً مؤمنين و ما به آن ها به یقین مومن هستیم
نحن أقدمنا فداءً ياحسين ما برای فداکردن خود یا حسین آمده ایم
نحن من لبنان اقبلنا وفود ما کاروان لبنان هستیم
نزحف ياسيدي نحو الخلود ای آقای من به سمت جاودانگی خود را روی زمین می کشیم
اننا في ساحه الحق جنود ما در معرکه حق سرباز هستیم
صوتنا يعلو زئيرا كالأسود صدای ما بالاترین صداهاست مثل نعره شیر
ذك صوتٌ الانتصار شيعة بالأفتخار این صدای پیروزی است ما با افتخار شیعه هستیم
صوتنا دوماً يهز الخافقين صدای ما همیشه قدرتها را به لرزه می اندازد
نحن أقدمنا فداءً ياحسين ما برای تو آمده ایم ای حسین
نحن من إيران جئنا ياشهيد ما از ایران آمده ایم ای شهید
أيها الضامي و محزوز الوريد ای تشنه و ای بریده رگ گردن
قسماً يالله و الطف المجيد قسم به خدا و لطف بزرگ و با عظمت او
لا نبايع للطغات كالعبيد ما با طاغوت ها مثل بنده بیعت نمی کنیم
نحن أحرار الوراء لا نبـالي ماجرى ما آزادگان جهان هستیم اهمیت نمی دهیم چه برما می رود
سوف تبقى الطف رغم الظالمين به رغم خواست ظالمین کربلا باقی می ماند
نحن اقدمنا فداءً للحسين ما برای حسین آمده ایم
صوت:
در سرود باسم با وعده شفاعت و برتری شیعیان مواجهیم که مشخص نیست در چه زمان و مکانی است، بدون اثری از مسائل امروز جهان اسلام و مستضعفین و عالم تشیع. اما در سرود نزارالقطری راهپیمایی اربعین و ولایت با مسائل امروز مستضعفین و مسلمین و شیعیان گره خورده، زبان حال هر یک از آن ها گفته میشود. علاوه بر این که مخاطب این سرود از کشورهای مختلف به نوعی زبان حال خود را در آن میببیند، علاوه بر آن عاشورا و کربلا به صورت یک مسئله آخرتی و مذهبی صرف نیست و صورتی ظلم و طاغوت ستیزانه مییابد. به تدریج هم شدت مبارزه اوج میگیرد تا به خط مقدم یعنی لبنان و بعد ایران میرسد. در مقابل موج ایران هراسی و ولایت فقیه هراسی با افتخار آن دو را در اوج سرود قرار میدهد.
علاوه بر این نزار قطری، به کار روی فرهنگ عمومی نه تنها از طریق مداحی که از طریق کار روی برنامه کودک هم اهمیت می دهد. وی در شبکه هدهد با تولید کلیپها و انیمیشن و سرودهای مختلف مفاهیم اولیه دینی مثل نماز را به کودکان شیعه و مسلمان آموزش میدهد.
دریافت
همان قدر که چهره ای جدی و مداحی پایبند به شئون از او در عرصه مداحی می بینیم به صورت نمونه چنان که از پایگاه اطلاع رسانی او مشخص است. از این طرف آدم عادی است. پشت صحنه های او را هم می بینیم. مثلاْ یک فعال جدی در شبکه های اجتماعی هم هست. به صورت نمونه صفحه اینستاگرام او پر از تصاویر او در مکان های مختلف با فرزندانش است.
طبیعتا کسی از افرادی که در بسیاری از کشورهای عربی هستند مثلاْ نزارقطری که قطری است و در کویت هم حضور دارد که هر دو از نظر فضای سیاسی کاملاْ بسته است، انتظار کار انقلابی ندارد، طبیعتاْ در خارج از ایران هم در فضای شیعیان به جز در لبنان و کشمیر و بخشی در عراق و…. به صورت گسترده و مجتمع بصیرت و رویکرد انقلابی نیست. ممکن است حتی شذوذاتی از نزار القطری هم یافت شود ولی اصل این رویکرد مهم است، که دو مدل اسلام ناب و اسلام آمریکایی را از هم جدا میکند. وصل کردن کربلا و مذهب به مسائل امروز امت اسلامی و درگیری با ظلم، امری که در کار اخیر او به خوبی نمایان است.
البته باسم توهین به اقا رو تکذیب کرد اما درد مذهب امروز اینه که بعی هیئت ها فقط بخش غصه کربلا رو میبینن واز بخش بصیرت افزای اون غافلن
تفاوت بارز اشعار مورد استفاده جناب باسم کربلائی با جناب نزار قطری(در اشعار فوق) این است که:
نگاه در اشعار نزار قطری نگاه تکلیف مدارانه است و نگاه اشعار مورد استفاده باسم کربلائی نگاه بازاری است و ظاهرا میخواهد با اشاره به وعده و وعید شفاعت و حاجت و تشکر حضرت سید الشهدا از زائرین، شخص را دعوت بکند. اما در اشعار نزار قطری از زبان زائری که خود را مکلف به ادای دین به حضرت میبیند بیان میدارد که ما برای قربان شدن برای حسین آمده ایم. ما با طاغوت ها مثل بنده بیعت نمی کنیم
ای کاش لینک دانلود فایل صوتی شعر نزار را می گذاشتید. بسیار زیبا است.
سلام .اينقدر از نزار هم حمايت نكنيد چون مثل اينكه پاي اونم عين هم كشوري ميلنگه اگه يه نگاهي به همون سايتي كه داديد از نزار ميبينيد طرح 1ميليون فاتحه باري سيد محمد شيرازي را با عكس هاي سيد صادق شيرازي و لفظ آيت الله العظمي و عكسي كه فرقه شيرازي ها از سيد محمد شيرازي از جسد ايشان گذاشتند و ميگن جمهوري اسلامي اون را كشته گذاشته لطفا يكي اينقدر بالا نبريد و يكي را پايين
شاید نمی داند. خیلی ها در عراق از اختلافات در قم بی اطلاعند.
دفعه دیگه به دنبال علامات فراماسونی تو مداحی ها باشید!!!!
واقعا چه بحث ضعیفی چه قدر به لحاظ منطق وفلسفی بی معنی است این حرفها را اخر با چه دال و مدلول از یک متن شعری این طوری استدلال می کنید شما که ته ساختار شکنی را در اوردید بااین طور بحث!!! مرحوم ژاک دریدا هم این طوری مثل شما نبود که از یک متن شعری اسلام امریکایی را برداشت کند با این روش کلیه سخنان علامه امینی وعلامه عسکری هم نشان دهنده سکولار بودن و وابسته بودن انها به استکبار را نشان میدهد !!!
مداحان عزیز هم که همه…. مرحوم کوثری هم که ته غربزدگی بود عزیز من
گاهی وقتا 3+2 میشه 5؛ 1+4 هم میشه 5 اما این کجا و ان کجا این که جریان شیرازی ها چیست و مداحان هم چگونه با انها هم افزایی می کنند درست اما نه دیگه به این……