مهمترین مشخصه فیلم ژست آشفتگیای است که در اثر ولع برای جمع آوری مصادیق متعدد شکل گرفته. ژست گرفتن و غیرواقعی بودن پدیدهای آشنا در زندگی اجتماعی است، اما آنقدر وسیع نیست که بتوان هر چیز غیرواقعی و تصنعی و ساختگی یا هر دروغی را به ژست ربط داد و با یک لفظ به ظاهر مشترک همه را یک کاسه کرد و یک نقد مشترک بر همه آنها وارد کرد.
فیلم ژست، ژست و فیگور را از زمان ورود دوربینهای عکاسی و قیافهای که سوژههای عکس برای خودشان انتخاب میکردند پیدا میکند و بعد از آن به هر جایی سرک میکشد تا مصداقی برای وسیع بودن ژست در زندگی اجتماعی پیدا کند، شاید به این گمان که این تعدد و تکثر در مصادیق میتواند سندی بر محکم بودن ادعایش شود.
در این فیلم هر چیزی که به نظر سازنده فیلم خروج از حالت زندگی عادی و متوسط باشد زیر عنوان ژست قرار گرفته، انگار که تصاویر و مصاحبههایی درباره کژیها و ناراستیهای اجتماعی از قبل آماده بودهاند و سازنده فقط به دنبال یک نخ تسبیح بوده که همه آنها را به هم ربط بدهد و یک فیلم مستند بسازد و اینچنین بوده است که «ژست» به ذهنش خطور کرده.
در ژست از مد و مدپرستی و حاشیههای زندگی ثروتمندان گرفته تا خالکوبی، یا علاقه شدید بعضی از مردم به هنرمندان و ورزشکاران، و از غیبت کردن عدهای از زنان به ظاهر مذهبی در جلسه خصوصی گرفته تا جنگ عراق و سوء استفاده رسانهای آمریکا برای دخالت و کشتار بیشتر در خاورمیانه! از جوانمردی در زورخانه و از اداهای روشنفکری در دانشگاه گرفته تا تمنای علاقمندان هری پاتر از رولینگ برای زنده نگه داشتن قهرمان داستان و بیاعتنایی به کشته شدن هزاران نفر در جنگهای سالیان اخیر و… از هر دری سخنی گفته شده است.
در فیلم موارد متعددی را میتوان یافت که تصاویر و مصاحبههایی کاملا بیربط هستند و اساسا در خدمت فیلم قرار نگرفتهاند و جز گریزی به زندگی اجتماعی نمیتوان توجیهی برای آنها پیدا کرد. به عنوان مثال تصاویر شادی چند پیرمرد در پارک یا مصاحبه با یک راننده تاکسی که میگوید پیش از انقلاب کارگردان بوده انگار فقط از جنبه جذاب بودنش برای کارگردان فیلم استفاده شدهاند.
به نظر میرسد که خود ژست میتواند متهم شود که تنها برای ژست فیلم سازی یا ژست انتقاد اجتماعی ساخته شده. جالب است که فیلمی به این آشفتگی (شاید برای جدی گرفتن خود) به حرفهای فلسفی و انتقادات پست مدرنهایی مثل بودریار از رسانه هم متمسک میشود، در حالی که چنین مستندی نمیتواند چیزی بیشتر از مستندهای تکراری درباره مد به اضافه تصاویری اضافی و حاشیهای باشد.
در پایان فیلم به شکل کاملا شعاری نماهایی از قبرستان همراه با تلاوت آیاتی از قرآن کریم به مخاطب نمایانده میشود و مفهوم ژست آنقدر بزرگ میشود که جای زندگی این دنیایی را در مقابل جهان آخرت و حقیقت میگیرد. این آخرین و پرادعاترین مصداقی است که سازنده فیلم در تلاش ذهنیاش برای شکل دادن یک فیلم انتقادی پیدا کرده است.
Sorry. No data so far.