مدخل بحث
اخیرا چند عملیات انتحاری در منطقه ولگاگراد روسیه رخ داد و منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی غیر نظامی گردید. بروز چنین اقداماتی در روسیه پسا شوروی امری غیرعادی نیست و در طول دو دهه گذشته با شدت و حدت های متفاوت، شاهد اقدامات مشابهی بوده ایم. در این نوشتار به بررسی ریشه های تاریخی افراطی گری مذهبی در روسیه، توانمندی های دولت و افرطیون، نگاه سایر بازیگران به این تحولات، موفقیت و عدم موفقیت پوتین در مهار این بحران و میزان تامین امنیت سوچی برای برگزاری مسابقات المپیک پیش رو خواهیم پرداخت.
علل انفجارها و تندروی ها
این حوادث یک روی سکه وقایع در این کشور محسوب می شوند، روی دیگر این سکه برخورد خشن دولت روسیه، به ویژه از زمان روی کار آمدن لادیمیر پوتین در اولین دوره ریاست جمهوری او، و کشته شدن تعداد زیادی از مبارزین مسلمان قفقاز شمالی به دست نظامیان روسی است.
از سوی دیگر علت العلل این حوادث به حداقل دو قرن برخورد خشن و غیرانسانی روسیه تزاری و شوروی سابق با مسلمانان، و به ویژه با مسلمانان قفقاز شمالی و در راس آنها چچن ها، باز می گردد. فروپاشی شوروی فرصتی برای مردم این منطقه در راستای ادامه مبارزات تاریخی و احیا و اثبات هویت دینی، قومی و رسیدن به استقلال شمرده شد.
در قفقاز شمالی در درون فدراسیون روسیه چند جمهوری خودمختار مسلمان وجود دارد که در طول دو قرن اخیر همواره در جهت اثبات هویت، حقانیت و رسیدن به استقلال مبارزه کرده اند. در این میان چچن ها در مرکز ثقل این مبارزات قرار داشته و در حال حاضر نیز به رغم همه محدودیتها و سلطه روسها، به تلاش های خود ادامه می دهند.
تلاش مبارزین چچنی در ابتدای فروپاشی شوروی و در دوره ای بوریس یلتسین، رییس جمهور فدراسیون روسیه، تا حدودی به نفع آنها شد و منجر به امضای قراردادی بین آنها و مسکو گردید. که در ضمن قرار داشتن چچن در ترکیب روسیه، اختیارات زیادی برای اداره خود به آنها می داد.
اما ماه عسل این دوران پایان نیافت و پوتین که از سوی نیروهای ملی گرا و اهالی سرویس اطلاعات و امنیت برجای مانده از شوروی سابق ( که خودش نیز جزیی از آن بود ) حمایت می شد، با پا نهادن بر توافق یلستین با چچن ها و تراشیدن بهانه ای به چچن ها حمله نظامی کرد و با هدف سلطه بر این منطقه تعداد کثیری از مردم عمدتا مسلمان را کشت.
اما به رغم گذشت بیش از یک دهه از این تهاجم، موفق به برقراری امنیت در قفقاز شمالی نگردید. این رویکرد مسکو سبب شد مبارزین قفقاز شمالی به روش عملیات پارتیزانی و انتحاری علیه منافع روسیه روی آورند و در طول قریب 14 سال اخیر، به صور مختلف اقدام به حمله به منافع روسیه و لاجرم کشتن افراد غیرنظامی نموده اند. که حوادث ماه دسامبر 2013، آخرین نمونه از این عملیات تاکنون است که برعهده فرمانده موسوم به سازمان امارات قفقاز گذاشته شده (هرچند که او هنوز مسئولیت این عملیات را نپذیرفته) است.
اما با توجه به سخنان وی پیرامون تهدید دولت روسیه و ضرورت ممانعت از برگزاری مسابقات زمستانی المپیک سوچی (که کمتر از یکماه به برگزاری آن مانده است)، که بر روی نوار ویدیویی ضبط شده و در ماه ژوئیه 2013 منتشر گردیده، اقدامات اخیر را منتسب به وی می دانند و از احتمال تکرار اینگونه اقدامات سخن می گویند.
نگاهی به حوادث روزهای پایانی 2013
هر چند که سرنخ های انفجارهای ولگاگراد در عربستان مشاهده می شود، اما عاملان این انفجارها چچنی و قفقازی بودهاند. برای درک ارتباط حوادث اخیر با ریاض باید به آنچه در دیدار رئیس جمهور روسیه و بندر بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان، گذشت توجه کرد.
در این دیدار بندر تلاش کرده بود موضع روسیه در قبال سوریه را با استفاده از پیشنهادهای مختلف تغییر دهد که ظاهرا مورد پذیرش پوتین واقع نشده بود. البته برخی منابع خبر می دهند بندر بن سلطان در طول اقامت سه هفته ای خود در مسکو و انجام چند دیدار با پوتین، با دادن وعده های ارزشمندی به وی توانست به توافقات مهمی دست یابد.
بندر وعده داد لیستی شامل اطلاعات جامع درباره افرادی که مسکو آنها را چچنی های تروریست می خواند، به سرویس اطلاعاتی روسیه ارائه دهد. گفته می شود که اسامی چند عربستانی، چچنی و اتباع چند کشور عربی دیگر در این لیست وجود داشته باشد. وی آماده ارائه همه اطلاعات خود درباره گروه های شورشی افراطی چچن است و این اطلاعات را « شکار بزرگ » نامیده که همین امر پوتین را ترغیب به همکاری با بندر کرده است.
رئیس جمهور روسیه در پی انفجارهای اخیر تروریستی که در ولگاگراد که منجر به کشته شدن 32 نفر و زخمی شدن 102 نفرگردید، تأکیدکرد که تروریست های تحت فرمان عربستان که تئوریسین های این حواث بودهاند پاسخ دردناکی دریافت خواهند کرد. او گفت: به جانیان فرصت نخواهم داد و پاسخ ما به زودی نقشه خاورمیانه را تغییر خواهد داد و این و عده من به فرزندان روسیه است.
پوتین افزود: این حوادث نیاز به بررسی و تحقیق ندارد زیرا به انفجارهای لبنان، سوریه و عراق شبیه است و واضح است که چه کسی در پشت پرده آنها قرار دارد. براساس گزارش سازمان امنیت فدرال روسیه، یکی از این انفجارها را یک تروریست وابسته به یک گروهک تروریستی مورد حمایت عربستان در سوریه، اجرا کرده است.
رئیس جمهور روسیه همچنین ضمن درخواست از شورای امنیت سازمان ملل برای گنجاندن عربستان به عنوان حامی تروریسم به این کشور هشدار داد که به عنوان کشوری که از تروریست در منطقه حمایت مالی میکند و مسئول اصلی جرائم ضد حقوق بشری است، حمله خواهد کرد.
جمع بندی و استنتاج
با مرور تحولات تاریخی پیرامون اعتقادات و مبارزات مسلمانان قفقاز شمالی و در راس آنها چچن ها، در می یابیم حوادثی که اخیرا و در آستانه برگزاری مسابقات المپیک زمستانی سوچی در ولگاگراد روسیه رخ داد، ریشه در تحولات حداقل سه قرن گذشته دارد و شیوه اقدام مبارزین قفقازی تابعی از برخورد روسها با مسلمانان این منطقه در اداوار گذشته می باشد.
زیرا که اعتقادات دینی مسلمانان چچن دارای دو خصلت مشخص است. یکی اینکه اکثرا مسلمان حنفی مذهب میباشند که خود در حوزه نظارت مرکز مذهبی قفقاز شمالی و داغستان، مستقر در ماخاچ قلعه که پیرو مذهب شافعی است قرار دارند و دیگر این که در اعتقادات آنها طریقت های صوفیانه جایگاه ویژهای داشته و از خود تاثیر شگرفی به جا گذاشته است.
خصلت طریقتگرائی چچنها، گویا در شکل دهی به انگیزه مبارزه و مقاومت آنها در برابر روسهای مهاجم در سراسر قرون 18، 19، 20 مؤثر بوده است. روسها نیز متقابلا وحشیانه ترین روشها را نسبت به این ملت مبارز و مقاوم روا داشتهاند. داستان مبارزات قهرمانانه غازی محمد، شیخ شامل، کوشا حاجی، علی بیک حاجی، عبدالرحمان، اورون حاجی و سایرین زبانزد همگان و جزو خاطرات چچنی هاست و نمیتوانند آن را فراموش نمایند. به همین خاطر رمز مقاومت و مبارزه مردم چچن با روسها در گذشته و حال، اسلامخواهی و طریقت صوفیانه است.
چرا که رهبران مبارزاتی را عمدتا شیوخ متصوفه تشکیل میدادند. بقای اسلام در میان چچن ها و سایر اقوام منطقه عمدتا به سبب ریشه های تاریخی و نقش آنها در مبارزات ملی در قرون گذشته بوده است. در واقع نگرش یک چچنی به اسلام جنبهای از هویت ملی او محسوب می شود. چچنی ها بر اساس گزارشهای مقامات رسمی شوروی، از اواسط دهه هشتاد اقدام به فعالیتهای مذهبی نگرانکننده نمودند. به گوش رسیدن لرزش پایه های نظام شوروی کمونسیتی از سوی دیگر، سبب افزایش فعالیتهای زیرزمینی در بین چچنیها شده بود.
مبارزین چچن از سال 1999 به این سو، پس از هجوم نیروهای روسیه به دستور پوتین به چچن، وارد لاک دفاعی شده اند و عملیات انتحاری و پارتیزانی علیه روسها انجام میدهند. همچنین پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا، مسکو از فرصت استفاده کرد و جنگ علیه استقلال طلبان چچن را به بخشی از مبارزه علیه تروریسم تبدیل نمود و به قلع و قمع مسلمانان چچن پرداخت.
در واقع مسکو با انجام معامله با غرب و آمریکا ( که در مقاطعی حامی استقلال خواهی چچنها بودند و از آنها حمایت میکردند و برخی از رهبران چچن را به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفتند)، مبادرت به این اقدام غیرانسانی نمود.
پس از قریب 6 سال سکوت نسبی که بحران چچن آتش زیر خاکستر بود، در ماههای پایانی سال2009 و در ماههای اخیر سال جاری میلادی (2013) شاهد افزایش این گونه عملیات از سوی مبارزین چچن، اینگوش و داغستانی علیه روسها هستیم. این تحولات نشان میدهد که بحران هنوز حل نشده و مردم چچن و مسلمانان روسیه که بیش از 20 میلیون نفر تخمین زده میشوند در پی کسب استقلال از مسکو هستند.
البته آنها در شرایط فعلی اختیارات بیشتری مطالبه نمیکنند و مایلند در ترکیب فدراسیون روسیه ادامه حیات دهند، اما اصالتا در پی استقلال هستند. در این بین محافل سیاسی منطقه بر این باور هستند که گروه های سلفی فعال در جمهوری های مسلمان نشین قفقاز شمالی روسیه، با پشتیبانی برخی کشورهای خارجی، عملیات اخیر را با هدف تحت تأثیر قرار دادن میزبانی المپیک زمستانی از سوی روسیه انجام می دهند.
به نظر می رسد دوکو عمراف تحت تاثیر منصور آشورما، که در دراواخر قرن 18 علیه روسها مبارزه می کرد و قصد داشت یک کشور اسلامی در ماوراء قفقاز تحت قوانین شریعت اسلامی ایجاد کند و البته موفق نشد، قرار گرفته باشد. آثار شکاف و شکست در میان شورشیان پدیدار شد، عمراف خود را امیر امارت قفقاز اعلام کرد که مجموعهای از گروهها را در قفقاز شمالی در بر میگرفت. عمراف همواره از ابزار حملات انتحاری، که باسایف آن را در روسیه رواج داده بود، استفاده می کند.
استراتژی و تاکتیکهای برخورد مسکو با مبارزین چچنی، اینگوشی و داغستانی آنها را مجبور کرد تا به سراغ کمکهای مالی و انسانی برخی کشورهای اسلامی و در راس آنها عربستان و قطر بروند. از این رهگذر حضور جنگجویان خارجی در جنگ چچن، این نبرد را از یک مبارزه مذهبی- قومی برای کسب استقلال، به یک جنبش افراطگرای اسلامی با ماهیت فرامرزی تبدیل نموده که به بخشهای دیگر قفقاز نیز سرایت کرده است.
در حالی که اگر پوتین قرارداد یلستین با چچن ها را به رسمیت می شناخت و به آن عمل می کرد، حوادث 15 سال اخیر رخ نمی داد. اما نوع مواجهه پوتین با قفقاز شمالی سبب شده است که آنها بر خواست خود مبنی بر استقلال از مسکو پافشاری کنند و دولت مرکزی روسیه تاکنون موفق به برقراری امنیت کامل منطقه نشده است و بعید بنظر می رسد از این پس نیز بتواند به این مهم دست یابد. مگر اینکه از طریق مذاکره با آنها و دادن اختیارات بیشتر در حوزه های مختلف به آنان، تا حدود این بحران را کاهش دهد.
پوتین نگران این است که اگر خودمختاری کامل آنها را به رسمیت بشناسد، قفقازی ها به سوی استقلال گام بردارند. غافل از اینکه برای همیشه نمی توان با زور بر مسلمانان این منطقه حاکم بود. همانگونه که شوروی نتوانست با برقراری دیوار آهنین خود را حفاظت کند، روسیه ای که ضعیف تر از شوروی است، در دنیای متکثر و الکترونیک کنونی نخواهد توانست به سلطه خود بر این منطقه، آن هم با کاهش نرخ رشد جمعیت روسی، تا سالهای طولانی ادامه دهد.
بنابراین مسلمانان قفقاز با استفاده از هر فرصتی، امنیت ملی روسیه را به چالش خواهند کشید و هزینه های زیادی بر دولت این کشور تحمیل خواهند کرد. نمونه بارز دیگری از استفاده چچن ها از فرصت ها عملیات انتحاری، در دسامبر 2013 است. گفته می شود این عملیات با هدایت دوکو عمراف، فرمانده امارات قفقاز، در آستانه برگزاری مسابقات المپیک زمستانی سوچی، در 400 مایلی این منطقه انجام گرفته است. و این بار دیگر نشان داد که مسکو توان برقراری کامل امنیت را ندارد.
سوء ظن به عمراف زمانی تشدید شد که ویدئویی در ماه ژوییه 2013 توسط گروههای افراطگرای شبه نظامی قفقاز شمالی در برخی سایتهای روسیه منتشر شد، و در آن دوکو عمراف چچنی الاصل، درباره المپیک زمستانی سوچی، که در هفتم فوریه 2014 برگزار خواهد شد، هشدارهای صریحی داد. المپیکی که دولت روسیه برای موفقیت آن، 60 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است.
تروریستها در صدد القای این موضوع هستند که با وجود همه تدابیر امنیتی، باز هم تضمینی در این بازی ها نیست و امکان اینکه حملاتی مشابه در جریان بازی های المپیک صورت بگیرد، هست. چنانچه در نوار و یدئوی مورد اشاره، عمراف که لباس استتار بر تن کرده و مانند همیشه ریش پرپشتی بر صورت خود دارد، میگوید:
امروز ما باید به کسانی که در کرملین زندگی میکنند، نشان دهیم که مهربانی ما به معنای ضعف مان نیست. آنها میخواهند بازیهای المپیک را بر استخوان های اجداد ما برگزار کنند. بر استخوان های مسلمانان کشته بسیاری که در سرزمین ما در دریای سیاه دفن شدهاند. ما مجاهدین نباید اجازه دهیم این اتفاق رخ دهد و در این راه، از هر ابزاری که خداوند اجازه آن را داده، استفاده می کنیم.
سخن آخر
اینک که ولادیمیر پوتین، وجهه و اعتبار شخصی خود را برای بازیهای المپیک گرو گذاشته و سرویسهای امنیتی روسیه، چند سال است که در پی تضمین برگزاری بدون دردسر این رقابتها هستند، به احتمال زیاد دولت روسیه که با استقرار 37000 نیروی پلیس کارکشته و از 300 کیلومتری سوچی این منطقه را تحت کنترل گرفته است خواهد توانست امنیت مسابقات المپیک را در ماه فوریه تامین نماید.
اما این به معنای فایق آمدن برهمه ماجرا نیست و به احتمال بسیار زیاد از این پس نیز متناوبا با شدت و حدتهای مختلف شاهد عملیات انتحاری و پارتیزانی از سوی مبارزین قفقاز شمالی علیه منافع دولت روسیه خواهیم بود. به ویژه آنکه دموکراسی هدایت شده و تمامیت خواهانه پوتین، پاسخگوی مطالبات مردم روسیه نیست.
هرچند که وی در آستانه برگزاری مسابقات سوچی، با آزاد کردن خودوروفسکی و برخی از زندانیان سیاسی، به منظور جلب افکار عمومی داخلی و خارجی، ژست دموکرات مابانه ای از خود نشان داد. اما ماهیت پوتین دموکراسی را برنمی تابد و پس از مسابقات سوچی، کماکان به روش سلطه گری خود باز خواهد گشت و بسیار بعید می نماید که بلوف وی در خصوص تغییر دادن نقشه خاورمیانه به زیان عربستان، جامه عمل به خود بپوشد.
دکتر افشار سلیمانی ـ سفیر پیشین و کارشناس اوراسیا
Sorry. No data so far.