پنج‌شنبه 16 ژانویه 14 | 11:10
مصاحبه با سیدمجید هاشمی؛

فرهنگ غربی رقیب طبیعت است، ما رفیق آن

اگر فرهنگ ایران را نگاه کنیم می‌بینیم در دوره‌های تاریخی‌اش بلندمرتبه‌سازی نداشته ولی وقتی فرهنگ کشورهای اروپایی را بنگریم مشاهده می‌کنیم مثلا در رم باستان، ایتالیا و حتی مغرب ساختمان‌های بلندمرتبه ساخته می‌شده است. اما سنت ایرانی زندگی در کنار خاک و طبیعت و نزدیک زمین بوده است.


«حقیقتا معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدی‌ترین مسائل خود بدانند. باید هرچه ممکن است محیط زندگی شهر، به‌گونه‌ای طراحی و ساخته شود که تحقق سبک زندگی اسلامی راحت‌تر، امکان‌پذیر باشد.» این جملات را مقام معظم رهبری در دیدار روز 23 دی ماه امسال در جمع رئیس و اعضای شورای اسلامی، شهردار، معاونان و شهرداران مناطق مختلف تهران بیان کردند. مساله‌ای که گویا سال‌هاست از نظر دور نگاه داشته شده و اکنون تهران از سبک زندگی اسلامی – ایرانی و به‌طور ویژه معماری اسلامی – ایرانی دور افتاده است.

سیدمجید هاشمی متخصص معماری اسلامی یکی از کسانی است که نه‌تنها به نوع معماری شهر تهران اعتراض دارد بلکه یکی از مشکلات جدی را در سرایت این نوع خانه‌سازی به سایر نقاط ایران می‌داند. این عضو هیات‌علمی دانشگاه ولیعصر(عج) که هم‌اکنون در مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی فعالیت می‌کند، در گفت‌وگوی پیش رو نگاهی جامع به نسبت فرهنگ اسلامی با فرهنگ غربی دارد و ضمن بیان پدیده‌هایی که حاصل دوری جستن از معماری اسلامی است، به آسیب‌شناسی فضای فرهنگی و سبک زندگی در تهران و سایر شهرهای ایران براساس نوع ساخته شدن خانه‌ها می‌پردازد.

یکی از مسائل بسیار مهمی که در زمینه معماری می‌توانیم به آن اشاره کنیم، تفاوت‌های معماری اسلامی و معماری غربی است. اگر اجازه دهید از این مبحث شروع کنیم و نگاهی به این تفاوت‌ها و نوع کارکرد آن در جامعه بیندازیم.

ما معماری را به‌عنوان نمود عینی فرهنگ می‌بینیم. وقتی بپذیریم دو فرهنگ با هم تفاوت دارند، نمودهای عینی آنها نیز با هم فرق می‌کند. از طرفی اگر بخواهیم معماری را تعریف کنیم، طبق تعریف استاد نقره‌کار، باید بگوییم «معماری بازآفرینی و ساماندهی فضا به‌عنوان بخشی از محیط طبیعی – تاریخی است که با استفاده از عوامل مادی و قوانین علمی حاکم بر آنها باید صورتی متناسب با نیازهای مادی و روحی انسان‌ها در جهت کمال او داشته باشد.» طبیعتا معماری اسلامی هم باید آن نوع معماری‌ای باشد که فضایی را برای انسان مسلمان ایجاد کند تا او را در انجام الگوهای رفتاری شریعت، یاری کند. به عبارتی شریعت اسلام یک‌سری الگوهای رفتاری دارد و فرد مسلمان برای اینکه بتواند به تکالیف خود عمل کند، باید این الگوهای رفتاری را انجام دهد. به این ترتیب فضای معماری باید این کار را برای فرد مسلمان تسهیل کند. به‌عنوان مثال یکی از موضوعاتی که در فرهنگ ما و در حوزه‌های اسلامی و انسانی جایگاه مهمی دارد، بحث حریم، احترام و حرمت است، ولی به این صورت می‌بینید که در بسیاری از فرهنگ‌ها حتی فرهنگ‌های شرقی این فضا اهمیت ندارد.

در سنت ما با آنکه میهمان احترام زیادی دارد، اگر محرم نباشد، وارد حوزه خصوصی زندگی صاحب خانه نمی‌شود. ولی اگر به‌طور مثال به فرهنگ ژاپن نگاه کنیم بحث حریم و حرمت به این صورت در فرهنگ آنها وجود ندارد. حتی در زندگی سنتی آنان نیز در زمان استراحت، میهمان در همان فضایی استراحت می‌کند که صاحب خانه همان‌جا می‌خوابد. از این جهت تفاوت‌های فرهنگی کاملا مشخص می‌شود. در رابطه با معماری غرب هم بعد از رنسانس یعنی از سال 1500 میلادی به بعد تحولات زیادی صورت پذیرفت و آنها عملا از فرهنگ تاریخی به سمتی رفتند که در آن اولویت با صنعت و تکنولوژی بود؛ یعنی انسان در خدمت تکنولوژی قرار گرفت. هر چند از نظر مذهبی هم رنسانس وقتی صورت گرفت پایه‌های دینی مسیحیت دچار تزلزل شده بود علی‌رغم اینکه یک‌سری از بحث‌های ثابت انسان‌مدارانه و خدامدارانه وجود داشت ولی به واسطه آن تحریفاتی که در این دین بود و با اختلافی که بین مذهب و علم وجود داشت، انسان غربی، مذهب را کنار گذاشت و صرفا استدلال‌پذیری، راسیونالیسم و عقل‌گرایی را پذیرفت و طبیعتا تا حدود 100 سال گذشته هم این مساله خیلی شدت داشت. در این دوره 100 ساله باز هم تحولات معماری شدید‌تر می‌شود و درنهایت به سمتی می‌رود که خود آنها به این نتیجه رسیدند که الگوهای معماری‌شان باید در خدمت مردم باشد و معماری پایداری که مطرح می‌کنند از همین جنس است.

در این میان خانه در فرهنگ 100 ساله اخیر ما نقش مهمی داشته است؟

ما تا حدود 100 سال گذشته فرهنگ ممتدی داشتیم که یکی از مباحثی که در آن اهمیت ویژه‌ای داشته، خانه بوده است. با اینکه شاهان قاجاریه به راحتی پذیرای فرهنگ غرب شدند اما عموم جامعه بعضی از نقاط ثابت را نگه داشته بود. در این میان بحث خانه‌ها به‌عنوان حریم خصوصی اهمیت خاصی داشت و تغییرات شدیدی که در حوزه دولتی و بناهای دولتی اتفاق می‌افتاد، در حوزه خانه‌ها کمتر تاثیر داشت. اما متاسفانه در 60 ساله اخیر تغییرات معماری‌ای روی خانه‌ها شده که کار خطرناکی است و باید بازنگری و دقت بیشتری در این خصوص شود.

اصل مشخصه این تفاوت‌ها در چه تفکری شکل می‌گیرد و وقتی ما می‌خواهیم راجع به معماری اسلامی صحبت کنیم دقیقا از چه مقوله‌ای حرف می‌زنیم و به دنبال چه هستیم؟

وقتی می‌خواهیم به موضوع معماری توجه کنیم به‌عنوان یک سیستم یا سامانه به آن نگاه و معماری را به چند سامانه تقسیم می‌کنیم که باید همدیگر را کمک کنند و یک سامانه واحد بسازند. اولین سامانه، سامانه کارکردی است؛ یعنی هر بنایی برای کارکرد خاصی ساخته می‌شود و باید آن بنا با کارکردی که برای آن در نظر گرفته شده، هماهنگ باشد. از نظر سازه هر بنایی باید با تکنولوژی روز خود هماهنگ باشد. طبیعتا چون تکنولوژی پیشرفت می‌کند این بنا نیز باید با تکنولوژی روز هماهنگ باشد. البته همه اینها در خدمت سامانه انسانی هستند یعنی همه باید در خدمت انسان باشند. نکته مهم در این میان تفاوت تعریف انسان در فرهنگ‌های مختلف است. تعریفی که اسلام برای انسان می‌کند به‌عنوان خلیفه خدا روی زمین است و مسوولیت‌های گوناگونی در قبال خدا، انسان‌های دیگر، طبیعت و… دارد. در حالی که ما معتقدیم فرهنگ غربی طبیعت‌ستیز است و می‌خواهد بر طبیعت استیلا پیدا کند اما در تعریفی که فرهنگ اسلامی برای انسان دارد، انسان با طبیعت آشناست و باید مراقب و محافظ طبیعت باشد. در اینجاست که بحث اسراف مطرح می‌شود. در فرهنگ اسلامی به کرات آمده نباید بهره‌برداری شدید و زیادی از طبیعت کرده و به عبارتی در آن اسراف کنید. پس تعریفی که ما و غرب از انسان داریم دو تعریف متفاوت است و از این جهت خانه و مسکنی هم که باید ساخته شود تفاوت دارد.

یکی از نکات مهمی که در مدت اخیر به آن اشاره شده و به تازگی در تاکیدات مقام معظم رهبری نیز وجود داشته، ساختار شهرهای ما به‌خصوص شهر تهران است که براساس اصول معماری اسلامی بنا نشده است. چرایی این عدم‌استفاده از معماری اسلامی و دوری از آن در سازه‌های شهری ما در چه مقولاتی قابل تبیین است؟

مقام معظم رهبری در بیانات‌شان فرمودند باید محیط زندگی شهری به‌گونه‌ای طراحی شود که تحقق سبک زندگی اسلامی راحت‌تر امکان‌پذیر باشد. اتفاقی که در تهران مخصوصا در 50 ساله اخیر و به‌خصوص از سال 69 به بعد به وقوع پیوست بحثی بود به نام فروش تراکم. فروش تراکم را ما به‌عنوان ‌ام‌الفساد مسائل شهری می‌دانیم. شما در هیچ کشوری به جز ایران مساله فروش تراکم را به این صورت مشاهده نمی‌کنید. به این دلیل که وقتی به پیشینه فرهنگ خودمان نگاه می‌کنیم، ضمن اینکه اخلاق در بین مردم حاکم بوده، علم فقه نیز قوانین، ضوابط و مقرراتی را وضع ‌کرده که مردم موظف به رعایت آن بوده‌اند و حکومت‌ها نیز از آن پیروی می‌کردند. در این آموزه‌ها اجازه شکستن حریم خانه‌ها و تضعیف حقوق دیگران را نمی‌دادند. از مهم‌ترین بحث‌های زندگی شهری برای جمعیتی که در درون آن قرار می‌گیرند، حفظ حقوق شهروندی است. ازجمله اینکه وقتی کسی خانه‌ای یک طبقه دارد هیچ قاعده فقهی و هیچ فقیهی اجازه نمی‌دهد همسایه ساختمان بلندی بسازد و به داخل خانه اشراف داشته باشد.

معماری اسلامی چه ارتباطی با سبک زندگی اسلامی – ایرانی می‌تواند داشته باشد و چگونه می‌توان از این نوع معماری به سبک زندگی مطلوب فرد مسلمان رسید؟

ما برای اینکه ببینیم زندگی یک مسلمان چگونه شکل می‌گیرد یکسری اصول اسلامی وجود دارد که از کتاب و سنت اسلامی گرفته شده است. ما مدت‌ها بحث الگوی مصرف و خانه‌های کوچک را مطرح کرده‌ایم. از سال 78 این موضوع به صورت جدی اتفاق افتاد و بحث خانه‌های کوچک 30 و 35 متری متاسفانه رایج شد و در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر مثل شهرهای کویری خانه‌های کوچک ساخته شد. اگر به سوره نور آیه 58 مراجعه کنید می‌توانید توصیه قرآن درباره فضای زندگی فرد مسلمان را بیابید. خداوند در این سوره می‌فرمایند فرزندان برای ورود به اتاق والدین قبل از سن بلوغ باید در سه نوبت، قبل از نماز صبح، هنگام نیمروز و قبل از نماز عشا اجازه بگیرند و وقتی که به سن بلوغ رسیدند هر زمان که وارد اتاق پدر و مادر می‌شوند باید اجازه بگیرند. همین آیه نشان می‌دهد که با توجه به اهمیت حیا و احترام حداقل دواتاق خواب باید درون خانه یک مسلمان باشد. یعنی حداقل فضای خانه مسلمان دو اتاق خوابه است، نه فضای 30 متری. این مساله ترویج کوچک‌سازی و بلندمرتبه‌سازی بود.

اکنون حتی در طرح مسکن مهر نیز عمدتا ساختمان‌های بلندمرتبه با فاصله کم ساخته شده است. فاصله کم ساختمان بحث حرمت‌ها و حریم بصری را از بین می‌برد و همچنین فضای گردش اجتماعی مابین آنها وجود ندارد. در کشور ما 15 تا 20 میلیون نفر در 6هزار کیلومترمربع قرار گرفته‌اند و بقیه کشور در حدود یک میلیون و 600 هزار کیلومترمربع باقیمانده، زندگی می‌کنند. اکثر خانه‌هایی که ما می‌سازیم اسلامی نیستند و مخصوصا نهاد دولت به‌عنوان نهاد حکومتی باید در اصلاح الگوی مصرف کوشش کند. به نظر من، دولت برای هر جا که می‌خواهد وام بدهد باید خانه‌های دوخوابه را تعریف کند که با توجه به این تعبیر و تفسیری که از این آیه قرآن کریم داشتم باید امکان انجام الگوی رفتاری اسلام در خانه در این موضوع وجود داشته باشد.

ما ملتی هستیم که به میهمان‌نوازی و میهمان‌پذیری شهره بوده‌ایم و مجددا این مسائل باید در زندگی جدید تعریف شود. باید به این نکته‌ها توجه کنیم که مثلا ساختمان برج چه اندازه با سبک زندگی اسلامی سازگار است. اگر فرهنگ ایران را نگاه کنیم می‌بینیم در دوره‌های تاریخی‌اش بلندمرتبه‌سازی نداشته ولی وقتی فرهنگ کشورهای اروپایی را بنگریم مشاهده می‌کنیم مثلا در رم باستان، ایتالیا و حتی مغرب ساختمان‌های بلندمرتبه ساخته می‌شده است. اما سنت ایرانی زندگی در کنار خاک و طبیعت و نزدیک زمین بوده است. یکی دیگر از مباحثی که در ارزان‌سازی به‌عنوان آفت شکل گرفته، عدم رعایت حقوق همسایه است که ناشی از کوچکی واحدها، ایجاد سر و صدا و… بوده که باید رفع شود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.