انقلاب اسلامی از ابتدای شکل گیری با سه ساحت کلان فرهنگ، سیاست و اقتصاد روبه رو بوده است. درحالی که ریشه ی عمیق فرهنگ ایران اسلامی از قدیم الایام ثابت مانده و حاکمیت سیاسی هم پس از پیروزی نهضت امام خمینی در سال ۱۳۵۷ تغییر کرده است، آنچه تاکنون به شکلی جدی و عمیق همچنان دامن گیر انقلاب اسلامی است، اقتصاد است.از آنجایی که هنوز نتوانسته ایم اقتصادی اسلامی را پی ریزی و از آن مهمتر پیاده و اجرا کنیم ناچار به مدلهای موجود روی آورده ایم و سعی کرده ایم با شمایلی اسلامی تر از همان ها استفاده کنیم. آنچه در ادامه می آید تلاشی است برای نشان دادن جایگاه مردم، به عنوان اصلی ترین شاخص اجرایی اقتصاد در هرکدام از رویکردهای اتخاذ شده توسط دولت های سه گانه پس از جنگ و هم چنین بررسی افق مطلوب اقتصاد از منظر انقلاب اسلامی در نگاهی کوتاه.
«آقا اگر شما به این رسیدی که روی نظام توزیع محصول کار کنی، خب بسمالله، کار را شروع کن. وارد عرصه که میشوی میبینی دلال به یک شبکه ی توزیع وابسته است که اگر نباشد کارش پیش نمیرود. درمییابی که شبکهسازی در نظام توزیع اصل است. منتها شبکههای مردمی میخواهیم که مالکش خود مردم باشند. جلوتر میروی و به نظام تعاونی میرسی. میبینی تعاونیهای کمونیستی در ایران جواب نداده و باید سرمایه هم تأمین شود. تا اینجا معلوم شد که این شبکه هم باید مردمی باشد و هم خودگردان؛ یعنی به دولت و یا تأمینکنندهی پول، متکی نباشد. جلوتر میروی و میرسی به بحث تأمین مالی خرد. نظام قرضالحسنه را مطالعه میکنی. خلاصه همینطور ادامه میدهی و مسئله و ابعادش برایت روشنتر میشود و تئوریات هم کاملتر. در نهایت میبینی در عمل و نظر، به یک الگویی رسیدهای که رویکرد جدیدی را در اقتصاد ترسیم میکند. اگر در دنیا میگویند سه رویکرد کمونیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم وجود دارد، روزی خواهد آمد که خواهند گفت رویکرد چهارمی هم هست به نام اقتصاد مردمی. مدلش هم ایران است و هیچ جای دیگری به این شکل نیست!»
Sorry. No data so far.