به گزارش تریبون مستضعفین، مجتبی دانشطلب در تازهترین مطلب وبلاگی خود نوشت:
یکی از آفات احمدینژاد این بود که حدی از نقد را باز کرد که شاید هیچ دولت دیگری تحملش را نداشته باشد. احمدینژاد اعتماد به نفس فوق العادهای داشت و از سر همین خودباوری فزاینده حملات رسانهای را چندان جدی نمیگرفت و خیلی راحت اجازه میداد دولتش را لجن مال کنند و فقط دلش را به این خوش میکرد که توده مردم دلشان با او است و این حرفها در گوش مردم اثر ندارد یا در نهایت و در یک فرصت مناسب همه را یکجا جواب خواهد داد.
نوع برخورد اصلاح طلبان با دولت احمدینژاد اگر برگردان شود شاید هیچ اسمی نتوان برای آن میزان دریدگی و بیبند و باری پیدا کرد. اعتدال گرایان امروز تا چند ماه پیش هر چه میخواستند میگفتند و به هیچ منطق و مصلحتی هم اعتنا نمیکردند. یک فضای کاملا هماهنگ از رسانههای اپوزیسیون و اصلاح طلب گرفته تا طیف اصولگرا و محافظه کار به وجود آمده بود که هر حرکت جزیی از دولت را هم دستاویز مخالفت و حمله و طنز و تمسخر قرار میدادند.
دولت جدید هنوز با درصدی از آن انتقادها هم مواجه نشده و فقط یک طیف از جوانان اصولگرای انقلابی و عدالتخواه هستند که دست به نقد جدی اقدامات دولت میزنند اما اذناب دولت باب ترورِ هر نوع مخالفتی را باز کردهاند. خیلی عادی شده است که رسانههای طرفدار روحانی حتی عدم همراهی را هم «تندروی» و «افراطیگری» میخوانند و اخباری از ممنوعیت نقد رسانهها در بعضی موضوعات حساسیت برانگیز دهان به دهان میشود که واقعا نوبر است.
احمدینژاد بدون ایجاد چنین محدودیتهایی متهم به دیکتاتوری شد و حالا آنهایی که او را دیکتاتور کوتوله میخواندند نقد دلسوزانه را هم با انگ تندروی ترور میکنند. اینها انتظار دارند همه از آمدن روحانی خوشحال باشند، تمام اقداماتش را مدبرانه و معتدل ببینند، و فقط از او تشکر کنند. این خیالات باطل کار را بر خود دولت سخت خواهد کرد و رفته رفته آقایان معتدل واکنشهایی از خودشان نشان میدهند که پیش از هر چیز آبروی خودشان را تهدید خواهد کرد.
زمانی که رهبری در تلاطم فتنه ۸۸ تلاش میکرد با توصیه و نصیحت معترضان به انتخابات را آرام کند عمله رسانهای اعتراض هیچ اعتنایی نمیکردند و توهم پراکنیشان هر روز شدیدتر میشد، اما حالا دیگر میم قاف هم دست به قلم میبرد و سیاست هستهای دولت را با این استدلال که همه چیز با هماهنگی رهبری انجام شده از نقد احتراز میدهد. موقعیت رهبری که بهانه مخالفخوانی بوده و هست در موقع لزوم به وسیلهای برای فرار کردن از انتقاد هم تبدیل میشود!
اعتدال اگر ترجمان میانه گیری و محافظه کاری باشد در عمل چیز جز بستن فضا و خفه کردن صدای مخالف نخواهد بود. واقعیت این اعتدال رفته رفته خودش را در روزنامههای آرمان، شرق، اعتماد، آفتاب، مردمسالاری، ابتکار، و امثالهم نشان میدهد. آنهایی که آراء ۱۷ و ۲۵ میلیونی را ندید گرفتند و منتخب مردم را حتی رئیس جمهور نمیخواندند حالا مدعی شدهاند که منتقدان پیام ۲۴ خرداد را نشنیدهاند، و رسما پیام ۲۴ خرداد را خفه شدن دیگران تفسیر میکنند.
اوضاع عوض شده است و ماهیت دولت تغییر کرده، اما در طرف رسانه هم اوضاع عوض شده است. عادتی که رسانهها در نقد آزاد و آسان پیدا کردهاند به زودی بلای جان دولت خواهد شد و اگر اعتدال گرایان بخواهند مقاومت کنند و نرمش نشان ندهند اعتراضها چنان سخت خواهد شد که کمر دولت را خواهد شکست. مدیران این دولت نوظهور قبل از اینکه به فکر استفاده از داس در برابر مخالف باشند بهتر است با واقع گرایی مانع ترور انتقاد توسط هواداران افراطیشان شوند.
کسی نمی داند چرا وبلاگ ایشان از دسترس خارج شده است؟
اشتباه نکنم خودش هم مشمول پیام 24 خرداد شده (رجوع کنید به تیتر!)