در ابتدا و بدون هیچ گونه مقدمهای میخواهم از کارگردان فیلم “سربه مهر”، ،آقای مقدم دوست عمیقاً تشکر کنم. بهرحال شجاعت کسی که دست به ساختن فیلمی دینی میزند و بدون رودربایسی و ترس از اتهامات مختلف موضوعی با معنایی عمیق و معنوی را فیلم میکند، باید ستود. فیلم “سربه مهر” بدون اینکه بخواهد خود را درگیر نماها و صحنههای شعاری کند، مفهومی کاملاً دینی را محسوس میکند و بر روی پرده سینما میآورد.
در داستان “سربه مهر” حقیقت با واقعیت آمیخته شده است و این راز خسته نشدن مخاطب و عدم شعارزدگی فیلم است. مخاطب فیلم میتواند کاملاً موضوعات اجتماعی پیرامون شخصیت اول فیلم را درک کند و ریشه مشکلات او را اگر مقداری پس زمینههای دینی داشته باشد، در عدم ارتباطش با خداوند بداند و برایش جای تعجبی نماند که او نماز میخواند و آرام میشود. فیلم از آن جهت جنبه حقیقت و واقعیت را بهم آمیخته است که هم زندگی واقعی بعضی از دختران جامعه امروز را به نمایش میگذارد و هم حقیقتی که شاید از آن غافل باشند، یعنی خدا. نه در بیان واقعیت زندگی تملق و بزرگنمایی و یا سیاهنمایی میکند و نه در بیان حقیقت ایدهآل خواهی میکند و انسانی ذهنی و نه قابل تصور در جامعه امروز را نمایش میدهد.
واقعیت زندگی “صبا” اینست که دچار ترس و سردرگمی و اضطراب شلوغی شهر تهران شده است و به همه چیز فکر میکند الّا آن چیز که باید بیاندیشد، درس میخواند بدون اینکه بخواهد فلسفه پشت خواندنش را بداند و آیندهای را متصور باشد، دچار دنیای مجازی شده است و شخصیت حقیقی اش را پشت شخصیت مجازی اش پنهان میکند، ترس از تهیه رزق و روزی اش دارد و مثل مردها به دنبال کار است، ترس از تنها شدنش دارد چراکه هم خونهای اش دارد ازدواج میکند، ترس از دست دادن محل زندگی اش را دارد، اضطراب پیداکردن هم خونه ای جدید دارد ولی با همه این مسائل قلب مهربانی دارد که نمیتواند مریضی خواهرش را ببیند و پرداخت درمان او را بر نیازهای خودش ترجیح میدهد. همه اینها مسائلی است که برای بعضی از دخترانی که به ناچار گرفتار تهران شده اند ممکن است پیش بیاید و این قسمت واقعیت داستان است. ولی قسمت حقیقت ماجرا آنست که راه حل زندگی این دختر سردرگم در دوری از معنویت و خداوند است و او در جریان داستان با طلب حاجتی متوجه راه حل تمام ترس و اضطرابهایش میشود و تصمیم میگیرد که نماز بخواند. با اینحال که فیلم به حقیقت گمشده زندگی “صبا” میپردازد از واقعیت نیز رویگردان نیست. فیلم به زیبایی نشان میدهد که این توجه “صبا” به نماز، او را دچار مشکلاتی میکند که بخشی از آن ناشی از روحیات خاص اوست و بخشی مسائلی است که ممکن است پیرامون او در جامعه برایش اتفاق بیافتد و این نیز باز هم به محسوس کردن فیلم برای مخاطب کمک کرده است.
نکته مهمی که در فیلم نمود دارد، اشاره نامحسوس فیلم به این موضوع است که اگرچه دینداری بهترین گزینه است و لذات معنوی خودش را دارد ولی این راه هم سختیهای خودش را دارد و باید از این سختیها برای رسیدن به آرامش مستقر عبور کرد.
فیلم به زیبایی “صبا” را در ابتدا کسی که برای طلب حاجتش دست به دامن خدا میشود نشان میدهد ولی بعد از چند بار نماز خواندن و نیایش، دیگر حاجت دنیایش فرع او میشود و او نماز خواندنش را اصل قرار میدهد و رسیدن یا نرسیدن به حاجتش را در گرو نمازخواندنش میکند.
یکی از دیگر تلطیفهای فیلم، شخصیت خواهر ِ “صبا” و برخوردهای او با صبا و نمازخواندن است. او بدون اینکه بخواهد مثل خواهرش درگیر توهمات و سردرگمیها شود و حتی بدون اینکه شکایتی از ضعف بینایی اش بکند، بدون شرم، محرک “صبا” برای نماز خواندن است و به مخاطب اینگونه القاء میشود که او نه پیش از این و نه اکنون مشکلی با نماز خواندن ندارد و این روحیه شکر او حتی در مواجهه با معلولیتش ناخواسته به دل مخاطب مینشیند.
البته همه اینها به معنی بی نقص بودن فیلم نیست بلکه بعضی از مسائل در جریان فیلم برای مخاطب شاید حل نشود. مثلاً چرا “صبا” برای نماز خواندن به فرودگاه پناه میبرد یا اینکه چرا فیلم هیچ نقطه اوجی ندارد و روند فیلمنامه را از جایی به بعد میشود به راحتی حدس زد.
بهرحال ساخت فیلم “سر به مهر” در سینمایی که بیان بعضی مسائل منجر به متهم شدن به دولتی بودن و رانت خور بودن میشود شجاعتی ستودنی دارد و باید آن را حتی چندباره هم دید.
Sorry. No data so far.