شنبه 01 فوریه 14 | 22:23

مراکز تربیت وهابیون کجا هستند؟

به دلیل ارتباط تنگاتنگ این مراکز به اصطلاح دینی با نهادهای امنیتی و استخبارات سعودی، اطلاعات چندانی از آن‌ها در دست نیست، اما منابع آگاه از نقش فعال 3 دانشگاه علوم دینی و مدارس تربیت دینی وابسته به آن‌ها خبر می‌دهند.


چندی پیش، سازمان حقوق بشر با انتشار گزارشی درباره وهابیت اعلام کرده بود وهابیت از نازیسم خطرناک‌تر است.

نمایان شدن جریانات تروریستی و تکفیری در سطح جهان عرب و اسلام، پس از شکل‌گیری موج بیداری اسلامی در کنار فعالیت‌های تفرقه‌جویانه این گروه‌ها در ضمینه جنایات و کشتارهایی که در حق مردم منطقه انجام می‌دهند، باعث شده است تا نام این گروه‌ها بیش از پیش در رسانه‌ها و هم‌چنین محافل سیاسی مطرح شود.

اما آنچه اهمیت دارد این است که تروریست‌های موجود و کسانی که در سطح کشورهای عربی و اسلامی، دست به اقداماتی جنایت‌کارانه می‌زنند، صرفا مجری و پیاده‌کننده اوامر و طرح‌های مفتی‌هایی هستند که با فتواهای غیر معمول خود، راه را برای این گونه فجایع می‌گشایند.

در همین زمینه؛ چندی پیش حضرت “آیت‌الله سبحانی”، مرجع تقلید شیعی، خبر از برگزاری کنفرانسی در عربستان با محوریت “تکفیر سایر مذاهب اسلامی” داده و گفته بود “طی این کنفرانس، 80 مقاله در موضوع تکفیر نوشته شده است”.

ایشان ضمن ابراز نگرانی از روند موجود در مدارس دینی عربستان خاطر نشان کرده بودند “اگر عربستانی‌ها بخواهند ریشه تکفیر را نابود کنند، باید کتاب‌های درسی خود را بسوزانند”.

اما این ابراز نگرانی قابل تامل، تقریبا همزمان شد با اظهارات جالب توجه “وائل عبداللطیف”، وزیر سابق عراقی که هشدار داده بود “در حال حاضر 280 مدرسه دینی در عربستان، در راستای تحریک به قتل شیعیان فعالیت می‌کنند”.

وائل عبداللطیف، فعال سیاسی و عضو مجلس نواب عراق

موضوع زمانی نگران‌کننده می‌شود که رژیم آل سعود، در قبال فعالیت این حجم از مدارس دینی، هیچ موضعی اتخاذ نمی‌کند.

وی همچنین تاکید کرده بود “در این مدارس، به جوانان القا می‌شود که کشتن شیعیان واجب است”. 

گفتنی است؛ این سخنان عبداللطیف، در پی واکنش “نوری المالکی”، نخست وزیر دولت عراق، به اقدامات تروریستی در این کشور بود که گفته بود “این اقدامات تروریستی در عراق، در چارچوب تلاش‌های خطرناک یکی از کشورهای عربی همسایه، برای شعله‌ورتر کردن آتش فتنه مذهبی در منطقه شکل می‌گیرد”.

با نگاهی به تحولات منطقه، به سختی می‌توان منظور مالکی از کشور  همسایه را متوجه نشد.

“عربستان سعودی” یکی از کشورهای منطقه و صاحب عظیم‌ترین ذخایر نفتی جهان، همسایه عرب عراق است که با سازمان‌دهی گسترده جریانات تروریستی در دو محور “نظری” و “عملی”، دست به بازی خطرناکی زده است.

ارتباط گروهک‌های تروریستی منطقه از عراق گرفته تا افغانستان، سوریه، مصر و حتی گروهک‌های تروریستی در چچن، با عربستان سعودی بر کسی پوشیده نیست، اما با نگاهی به تاریخ می‌توان دید که پیوند وهابیت با حکومت عربستان و خاندان آل سعود از ریشه‌های عمیق‌تری برخوردار است.

در سال 1744 پیمانی تاریخی میان “عبدالعزیز آل‌سعود”، که به تازگی قدرت خود را بر بخش مرکزی عربستان و “نجد” توسعه داده بود، و “محمد بن عبدالوهاب” برقرار شد، پیمانی که آینده سرزمین وحی را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد و تا به امروز منافع بسیاری را برای فرزندان هر دو طرف این معامله در بر داشته است.

عبدالعزیز آل‌سعود، موسسه رژیم سعودی
محمد بن‌عبدالوهاب، موسس وهابیت
به این ترتیب، فرزندان وهاب در ازای اعطای مشروعیت دروغین به حکومت آل سعود، قدرت پنهانی را در دستگاه‌های قضایی، آموزشی و مذهبی دولت از طریق کسب مناصب کلیدی، همچون وزارت دادگستری و مفتی اعظمی تجربه کرده‌اند.

پس از آن و در سال 1801، وهابیان جنایت‌کار، طی اقدامی در حمله به عراق، به شهر مقدس “کربلا” یورش برده و در این بین، طی جنایتی که از خاطره تاریخ محو نخواهد شد، 400 تن از شیعیان را قتل عام کردند.

به عقیده کارشناسان، این یورش وهابی-سعودی به کربلا، یکی از اولین نشانه‌های اتحاد سیاسی-مذهبی این دو طایفه بود.

همچنین پس از سیطره کامل آل‌سعود بر “مکه” و “مدینه” در سال 1925، این جنایت‌کاران به “قبرستان بقیع” یورش برده و دست به هتک حرمت‌های متعددی زدند.

به این ترتیب، از سال 1933 وهابیون توسط آل سعود، از امکانات و همچنین مصونیت گسترده و بی نظیری در دستگاه حاکمیت عربستان بر خوردار شدند.

به عقیده نویسنده Middle East Monitor، زمینه حضور و تحرکات این جریان ضد انسانی در خارج از مرزهای عربستان، زمانی آغاز شد که برخی از جریانات مصری، به دلیل مخالفت با “جمال عبدالناصر”، به عربستان پناه آورده و به سرعت، جذب وهابیت شدند.

همچنین، در پی حوادث خشونت‌بار سال 1971 در مکه و اشغال حرم توسط وهابیون، آل‌سعود برای اولین‌بار از قدرت‌نمایی‌های این جریان  احساس نگرانی کرده و برای جلوگیری از ادامه این وضعیت، اقدام به تاسیس مدارس دینی در کشورهایی همچون “افغانستان” کردند و بخش قابل توجهی از وهابیون را به خارج از مرزهای عربستان فرستادند و به این ترتیب، به نوعی دست به “صدور بحران” زدند.

چندی پیش روزنامه “الاتحاد”، در مطلبی  با عنوان “خطر مدارس دینی در افغانستان و پاکستان”، دست به افشاگری‌هایی زد که جامعه اسلامی را در حیرت فرو برد.

در این گزارش آمده بود، “متاسفانه در برخی از مدارس دینی، به طلاب نحوه ساختن بمب و استفاده از سلاح آموزش داده می‌شود”. 

این گزارش در ادامه افشاگری‌های خود نوشته بود “در این مدارس، کودکان مجبور به حمل سلاح شده و از آنان برای عملیات انتحاری مخصوصا در روز عید قربان استفاده می‌شود”.

“این مدارس در جذب نوجوانان و همچنین کودکان یتیم و خانواده‌های فقیر بسیار موفق عمل کرده چرا که از زمان ورود کامل این کودکان به مدارس، تمام هزینه‌های زندگی آن‌ها به عهده متولیان مدارس است”.

این مقاله، با اشاره به نکته‌ای نگران‌کننده گفته است “منابع مالی این مدارس، توسط یکی از کشورهای عرب خلیج فارس تامین می‌شود”.

همچنین خبرهای نگران‌کننده‌ای از تجاوز جنسی معلمان این مدارس به طلاب به گوش می‌رسد.

نویسنده این گزارش، در پایان، ضمن اشاره به ارسال فوری بخش قابل توجهی از طلاب این مدارس به عراق گفته بود “آینده طلابی که از یک سو، تحت آموزه‌های افراطی و غیر انسانی وهابیت بوده و از سوی دیگر مورد سو استفاده‌های مکرر جنسی واقع می‌شود بسیار نگران‌کننده خواهد بود”.

ابعاد این فاجعه، صرفا در رابطه با مورد پاکستان، زمانی مشخص می‌شود که بدانیم در حال حاضر در این کشور، 13 هزار مدرسه دینی وجود داشته که حدود 2 میلیون طلبه، یا بهتر بگوییم تروریست، را در خود پرورش می‌دهند.

البته ابراز نگرانی‌های جهانی از شیوع این پدیده، به منطقه خاورمیانه محدود نمانده، به طوری که چندی پیش، “سازمان حقوق بشر” با انتشار گزارشی درباره وهابیت اعلام کرده بود “وهابیت از نازیسم خطرناک‌تر است”.

“اگر جهان ما با تفکر نازی‌های می‌جنگید و همچنان نیز نگرانی بازگشت آن‌ها را در دل دارد، باید بدانید که تفکر وهابی موجود در عربستان خطری به مراتب بزرگ‌تر از نازیسم را تشکیل می‌دهد، چرا که مانند سرطان در هر نقطه‌ای در عالم در حال انتشار است که ریشه آن در مساجد و مدارسی است که از سوی عربستان سعودی حمایت مالی می‌شوند”. 

البته باید گفت مردم داخل عربستان نیز از شر این جنایات در امان نیستند.

عناصر وهابی و تندرو که در داخل عربستان مانده‌اند، با شرکت در گروه‌هایی موسوم به “مطوعین” به‌ آزار و اذیت مردم و مخصوصا شیعیان می‌پردازند.

پلیس دینی، حسبه (حسابرس)، یا هیئت امر به معروف و نهی از منکر به تشکیلاتی گفته می‌شود که شامل عناصر تندرو و سرکوبگر وهابی است.

تصاویری از جنایات مطوعین در عربستان
این تشکیلات، برای اولین‌بار در “ریاض” و توسط “عبدالعزیز آل‌سعود”، آغاز به کار کرد و در حال حاضر رهبری آن به دست “عمربن‌ حسن‌آل‌شیخ” است.

اعضای این تشکیلات عمدتا ضد شیعی، بالغ بر ۵ هزار وهابی هستند که در ۴۸۶ قسمت در مناطق گوناگون عربستان تقسیم شده‌اند.

همچنین، علاوه بر کادر رسمی این سازمان، اشخاصی که به صورت داوطلبانه با آن همکاری کرده و به عبارتی دیگر برای آن جاسوسی می‌کنند، نیز پاداش خوبی را دریافت خواهند کرد.

گفتنی است؛ در آوریل ۲۰۱۱ افرادی از این هیئت وهابی در مدینه یک شهروند شیعی به نام “طالب صالح‌الغدیر” را از جوار حرم نبوی بازداشت کرده و به طرز غیر انسانی در انظار عمومی شکنجه کردند و پس از آن نیز وی را به محل نامعلومی منتقل کردند.

همچنین در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۱ پلیس وهابی عربستان یک زائر شیعی عراقی‌الاصل با تابعیت کانادایی به نام “اسامه العطار” را به طرز وحشیانه‌ای شکنجه کرد.

گفتنی است؛ تنها گناه العطار خواندن زیارتنامه در جوار قبرستان بقیع بود.

اسامه العطار، شهروند شیعی عراقی که در عربستان شکنجه شد
شدت شکنجه وی در‌‌ همان محل به حدی بود که موجب واکنش برخی از حجاج بیت الله الحرام شده بود. 

ماموران هیئت امر به معروف عطار را در حالی که صورتش غرق خون بود، از محل تجمع حجاج دور کردند.

میزان غیر انسانی و شنیع بودن اقدامات این سازمان در عربستان به حدی است که حتی واکنش برخی مقامات آل سعود را نیز به دنبال داشته است، به طوری که دست به افشای ماهیت این گروه‌ها زده‌اند.

“عبدالمحسن العبیکان”، مشاور دفتر پادشاهی عربستان سعودی گفته بود “برخی افراد منتسب به هیئت امر به معروف و نهی از منکر، معتاد به مواد مخدر یا افرادی سارقی هستند که توبه کرده و به امر به معروف ونهی از منکرات روی آورده‌اند”.

عبدالمحسن العبیکان، مشاور دفتر پادشاهی عربستان
العبیکان با بیان اینکه اکثر اعضای هیئت امر به معروف و نهی از منکر عربستان از سطح علمی پایینی برخوردار هستند خواستار به کارگیری افرادی دارای مدارج علمی بالا در این هیئت شد تا بتوانند وظایف خود را به شیوه مناسب ایفا کنند!

گفتنی است؛ به دلیل ارتباط تنگاتنگ این مراکز به اصطلاح دینی با نهادهای امنیتی و استخبارات سعودی، اطلاعات چندانی از آن‌ها در دست نیست، اما منابع آگاه از نقش فعال 3 دانشگاه علوم دینی و مدارس تربیت دینی وابسته به آن‌ها خبر می‌دهند.

جامعة ام‌القری

این دانشگاه اسلامی که در مکه واقع شده است در سال 1369 هـجری قمری، ابتدا به صورت “کلية الشريعة”(دانشکده شریعت) تأسيس و در سال 1401 هـجری قمری با موافقت مجلس‌الوزراء به جامعة ام‌القرى تغيير نام داد.

در سایت آموزش عالی عربستان، هدف از تاسیس این دانشگاه، آموزش زبان عربى و گسترش فرهنگ اسلامى براى برادران و خواهران بیان شده است!

این مرکز اسلامی در شهرهای جده و طائف نیز دارای پایگاه است.

گفتنی است این دانشگاه در چاپ و انتشار کتب ضد شیعی، مخصوصا برای زائران بیت‌الله الحرام نقش ویژه‌ای دارد.

الجامعة الاسلامیة

این مرکز اسلامی نیز که در مدینه واقع شده است از سال 1380 هجری قمری، بنا به گفته سایت آموزش عالی عربستان با هدف خدمت به جهان اسلام و کمک به آموزش و تربيت علما و مبلّغان مذهبى در شهر تأسيس شده است.

این مرکز اسلامی، یکی از اصلی‌ترین مراکز ارسال طلبه‌های وهابی به سایر نقاط منطقه خاورمیانه است.

گفتنی است بخش قابل توجهی از طلبه‌های ارسالی به مناطق مهم شیعی(از جمله ایران) در این مرکز پرورش می‌یابند.

الجامعة الامام محمدبن‌سعود الاسلامیة

دانشگاه اسلامی  نیز از دیگر مراکز تربیت طلبه وابسته به آل‌سعود است که در احسا، مدینه، قصیم و ریاض پایگاه دارد.

گفتنی است این مرکز اسلامی، وظیفه ارسال طلبه به مناطقی همچون آمریکا، ژاپن، اندونزی و برخی از کشورهای اروپایی را دارد.

یکی از سئوال‌های که همیشه ذهن کارشناسان خاورمیانه را به خود درگیر کرده این است که با وجود اعلام دشمنی صریح برخی از رهبران وهابیت نسبت به آل‌سعود و عربستان، چرا هیچ‌گاه گزندی از این گروه‌ها به حاکمیت فرزندان سعود وارد نمی‌شود.

شاید برای پاسخ به این ابهام، ذکر این ضرب‌المثل مناسب باشد؛ “چاقو هیچ‌گاه دسته خودش را نمی‌برد”.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.