«پو» (pou) یک بازی برای گوشی و تبلت با سیستم عاملهای اندروید و آی او اس و غیره است که طراحی و فرایند آسانی دارد.
وقتی این بازی و بازیهای مشابهش را نصب میکنی، با موجودی مواجه میشوی که رنگش قهوهای است و چشمهای بزرگی دارد. روی صفحهٔ گوشیات ایستاده و با آن چشمهای درشت نگاهت میکند و منتظر است تا پدر و مادرش را پیدا کند.
***
وسط جلسه نشسته است و تند و تند از حرفهای رییس نت برمی دارد تا چیزی از قلم نیفتد. یکهو صدای آشنایی از گوشی بلند میشود که نشان میدهد بچه از خواب بیدار شده. وقتی این بچه از خواب بیدار میشود خودش را کثیف کرده و طبیعتا گرسنه است. زمان در اینجا حیاتی ست. باید هر چه زودتر به «پو» برسی تا وضعش خرابتر از اینکه هست نشود.
کار را رها میکند و دو سه دقیقهای به رتق و فتق امور این بچهٔ مجازی میپردازد و دوباره برمی گردد سرکار!
وقتی که مادر یا پدرش شدی، دیگر همهٔ مسئولیتش بر گردن توست. باید سر وقت به او غذا بدهی، سر وقت با او بازی کنی، بخوابانیاش، تمیزش کنی و…
وقتی هم که مرحلهات بالا رفت، با جمع آوری سکه میتوانی برایش خرید کنی و توقعاتش را برآورده کنی و خلاصه هر کاری که میشود برای یک بچه انجام داد!
شاید کسی نداند روزی که «پل سالامه» این بازی ساده را طراحی کرد، چه مخاطبینی برایش در نظر گرفت و جامعهٔ هدفش چه کسانی بودند اما امروز میبینیم که محبوبیت این موجود کوچک و عجیب، مرز سنی و جنسیتی را شکانده و هر کس با هر تحصیلات و سن و جنسیتی، یک بچه قهوه ایِ نیازمند به رسیدگی و توجه توی گوشی یا تبلتش دارد و در برابر او احساس مسئولیت میکند.
یک عاشقانه مثلا آرام!
میگوید: «من اگر این ترم مشروط شدم تقصیر پسرمه!» منظورش از «پسرم»، پو است. میگوید که «پو» یش چاق و تپلی است که به تازگی برایش یک کت و شلوار خریده و یک سبیل کلفت! میگوید: «مردی شده برای خودش!»
در دنیایی که تکنولوژی بازیهای رایانهای هر روز پیشرفتهتر و پیچیدهتر میشود و با قدرت هر چه تمامتر، محصولات را با گرافیک بالا و داستانهای جذاب و رنگ و لعاب فراوان به مخاطبین خود عرضه میکند، گل کردن بازیهای آرام و بیدغدغه، کمی عجیب و قابل تامل به نظر میرسد.
این بازیها با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده از علوم روانشناسی و جامعهشناسی، روی احساسات فرد انگشت میگذارند و از خاصیت وابستگی انسان به موجودات اطرافش استفاده میکنند. خیلی آرام و ظریف وابستهات میکنند بطوریکه حتی اگر بخواهی هم دیگر نمیتوانی ازشان دست بکشی.
کارشناسان معتقند که بازیهای رایانهای در دنیای امروز نوعی رسانه نوین هستند. خاصیت رسانه این است که مطلب، موضوع یا مفهومی را برای مخاطب تبیین کند. این رسانههای نوین، علاوه بر تاثیرگذاری و فرستادن و دریافت پیام از سوی مخاطب، وظیفهٔ بزرگ دیگری هم دارند. این وظیفه، تلاش برای ماندگاری است. هر چه یک رسانه ماندگارتر باشد و بتواند مخاطب را مدت زمان بیشتری از آن خود کند، موفقتر است.
این بازیهای آرامِ عاشقانه، که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسانها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده، به این هدف دست یافتهاند و چنان در لایههای زندگی فرد وارد شدهاند، که بعد از مدتی خود فرد هم متعجب میشود که چطور شد که موجود صفر و یکی بیجان، توانسته بخش عمدهای از احساسات یک انسان را به خودش معطوف کند.
واقعی شدن «پو» و راه یافتن او به زندگی و احساساتمان نشان میدهد که هدف گذاری و برنامه ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است. موارد زیر، کامنتهای مخاطبین این بازی و ابراز احساسات آنها نسبت به این موجود ناشناخته است:
پوی من دختره! الان دوازده مرحله ست که دارمش و براش یه چیزایی خریده م. رنگش هم نارنجیه و البته خیلی شکمو! تحمل ندارم؛ پس کی بزرگ میشه؟
بچه من 98 سالشه. داره میترکه از بس چاق شده. به خدا از کار و زندگی منو انداخته.
من برای پو اسم گذاشتم. اسمشو گذاشتم پژمان که با بقیه فرق کنه.
کی میدونه پو چطوری میتونه ازدواج کنه؟ دلم میخواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!
وقتی سیر شده و میخوام بهش غذا بدم و اون میگه: «نه» دلم میخواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!
من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. دخترا بابایی هستن آخه. پوی من هم خودشو برام لوس میکنه و منم نازشو میخرم.
عکسش را میگیرند و در فضای مجازی منتشر میکنند، هم و غمشان خریدن لباس و عینک و کلاه و سایر لوازم برایش است، تلاش میکنند بزرگش کنند و بهترین چیزها را بدهند بخورد، به هم که میرسند از سن و سال فرزندخوانده مجازیشان میگویند و اتفاقهایی که برایش افتاده… این ابراز احساسات نسبت به چیزی که جان و هویت ندارد و معلوم نیست از کجا پیدایش شده، واقعا عجیب به نظر میرسد.
خطر! «پو» در کمین شماست!
کفرش درآمده! از دست همسرش حرص میخورد که مرتب سرش توی گوشی است و دارد قربان صدقهٔ «پو» ی نوجوانشان میرود. همسرش هر اتفاقی که برای پو میافتد و هر چیز جدیدی که برای پو میخرد را میآید با آب و تاب برای او تعریف میکند و همهٔ فکر و ذکرش شده بزرگ کردن این فرزندخوانده!
خودشان یک دختر پنج شش ساله دارند؛ با این حال این مادر جوان، دلش یک بچهٔ کوچک دیگر هم خواسته و به هر دوی اینها رسیدگی میکند. مرد جوان میگوید: «گاهی «پو» به دخترک خودمان ترجیح داده میشود. وقتی «پو» چشمهایش دو دو میزند، همسرم با احساس مسئولیت وصف ناپذیری میدود و غذایش را مهیا میکند و اگر پول در حسابش نباشد، آن قدر بازی میکند تا پول گیر بیاورد و بتواند بچهٔ صفر و یکیاش را سیر کند و تا این بچه آرام نگیرد و نخوابد، همسر هم آرام نمیگیرد. گاهی ساعتها غرق شدن در مسائل «پو» ی کوچک، وقت رسیدگی به کارهای دیگر را میگیرد و حتی دلزدگی نسبت به کارهای دیگر ایجاد میکند.»
اگر در قدیم بیشتر نسبت به تاثیر بازیهای رایانهای بر کودکان و نوجوانان نگران میشدیم، امروز این خطر گستردهتر شده و ابعاد وسیعی پیدا کرده است. اگر در قدیم برخی بازیهای رایانهای باعث رواج مفاهیم ضدمعنوی و خشونت میشد، امروز باید از بازیهای آرامی که به ظاهر هیچ کدام از آسیبهای بازیهای اکشن و خشن را ندارند هم ترسید. بازیهای آرامی که فرد را (در هر گروه سنی و تحصیلی و در هر جایگاه اجتماعی) تحت تاثیر قرار میدهد و از دنیای پیرامون خود جدا میاندازد و خطرشان کمتر از بازیهای خشونت آمیز و تاثیرگذار اکشن نیست.
رحیمی، کارشناس روانشناسی رد مورد تاثیر این گونه بازیها در زندگی انسان میگوید: «یکی از بزرگترین آسیبهای این بازیها این است که افراد گذشت زمان را به هیچ وجه احساس نمیکنند و وقتی به خود میآیند که ساعتهای زیادی از وقتشان صرف این بازیها شدهاست. علاوه بر آن طبق تحقیقات، افرادی که وابسته به این بازیها میشوند، درونگرا شده و در جامعه منزوی میشوند و رفته رفته در برقراری ارتباط اجتماعی کم تمایل و یا ناتوان میگردند.
این روانشناس خطر خیالپردازی و دور شدن از دنیای حقیقی را مهم و غیرقابل انکار میداند و میگوید: «وقتی بچهٔ مجازی اجز نیازهای مادی توقعی از پدر و مادرش ندارد و با اندکی غذا و کمی بازی میتوانی راضی نگهش داری، ناخودآگاه این تفکر و این ذهنیت در زندگی عادی برای انسان نهادینه میشود. تحملش در برابر خواستههای دیگر را از دست میدهد و توجهی به نیازهای معنوی اطرافیان علی الخصوص فرزند را از دست میدهد.»
رحیمی معتقد است پیشرفت تکنولوژی سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر میشود. به طوری که هر یک از افرادخانواده به خاطر مشغول بودن به تماشای تلویزیون یا درگیر بودن با رایانه و اینترنت و بازیهای رایانهای، کمتر وقت میکنند با یکدیگر بنشینند و صحبت کنند و این خود باعث سرد شدن روابط بین والدین و فرزندان شدهاست، به گونهای که آنان کمتر حوصله یکدیگر را دارند.
به هر صورت شمشیر دولبهٔ تکنولوژی هر روز یک وجه و یک بعد از زندگی انسان را هدف قرار میدهد و با رسوخ به تمامی ابعاد زندگی انسان، قدرتش را به رخ میکشد. قدرتی که مخاطبان را منفعل کرده و آنها را در جریانی قرار داده که نتیجهای جز قدرتمندتر شدن این رسانههای نوین ندارد.
باید مراقب باشیم چرا که «پو» همین موجود کوچک دوست داشتنی با آن نگاه مظلوم و لبخند شاد، در کمین ماست!
Sorry. No data so far.