سه‌شنبه 04 فوریه 14 | 15:52

دولت اعتدال در چنگال منتقدین بی‌سواد و افراطی

سحر دانشور

چرا دولت مدعی صداقت و اعتدال با برداشتن هر قدمی خواهان همصدا شدن منتقدین و موافقین افعال دولت است و هرگونه انتقادی را دشمنی با حرکات دولت فرض کرده و منتقدین را افرادی خاص می‌داند؟


تریبون مستضعفین- سحر دانشور

رئیس جمهور با چوب اعتدال، منتقدان توافق ژنو را نواخت. البته این نواختن پدیده جدیدی نیست، چه اینکه چندی قبل هم جناب آقای دکتر سریع القلم لبوفروش ها و رانندگان تاکسی را از اظهارنظر در خصوص مسائل مهم کشوری بازداشته و عاجزانه از مردم شریف و همیشه در صحنه خواسته بودند در این یکی صحنه حاضر نباشند و مرحمت فرموده سیاست خارجی را از کف خیابان ها جمع کنند! البته که هر صحنه ای میدان حضور نیست!

روحانی

نکته ای که این روزها در محضر حامیان دولت در حال تلمذیم را می‌توان به این شکل بیان کرد: اگر کسی از دولت معتدل و راستگو تعریف کرد و با سینه‌ای چاک به تحسین اقدامات اعتدال گرایانه و با تدبیر دولت پرداخت با سواد است و می‌تواند در صحنه حاضر باشد و کسانی که از سر دلسوزی و نگرانی برای منافع ملی، انتقادی هرچند کوچک به حرکات دولت وارد کنند، مشتی بی‌سواد و نادان خطاب می‌شوند که باید نظرات خود را از خیابان ها جمع کرده و مسائل را به آکادمیسین‌های باهوش و مقتدر دولت بسپارند؛ و خب این یکی از عوارض اعتدالگرایی است دیگر!

به راستی چرا دولتی که در ابتدای کار و در زمان شعار دم از کرامت انسانی، حقوق شهروندی، آشتی همگان و … می زد این روزها با چوبی در دست همه منتقدان را می‌نوازد و مدام از عده‌ای معدود که به جایی وصل‌اند، مشتی بی‌سواد و نادان، افراطیونی که یک شبه انقلابی شده اند، افراطیونی که چوب لای چرخ دولت می گذارند و… دم می زند و تاب کمترین انتقاد را ندارد؟

تاثیر مثبت انتقاد در پیشبرد امور و بحث و گفتگو در خصوص مسائل مهم یک جامعه بر کسی پوشیده نیست، و از سوی دیگر پررنگ کردن انتظاری که در تار و پود خود یکدست و یک صدا شدن همه سلائق، علائق و اندیشه های سیاسی و اجتماعی را فریاد می زند نه به سود جامعه و مردم است و نه به سود دولت. پس چرا دولت مدعی صداقت و اعتدال با برداشتن هر قدمی خواهان همصدا شدن منتقدین و موافقین افعال دولت است و هرگونه انتقادی را دشمنی با حرکات دولت فرض کرده و منتقدین را افرادی خاص می‌داند؟

دولت محترم و جناب رئیس جمهور لطف کرده و بفرمایند این عده معدود به کجا وصل‌اند؟ اگر قرار باشد من بعد هر منتقدی بی سواد و معلوم الحال خوانده شود تکلیف نقد سازنده و حقوق حاکم بر مردم و مردم بر حاکم چه می شود؟ حضرت امیر در عهدنامه خود به مالك اشتر اين گونه توصيه مي كنند: «كسي را در بين آنها(مردم) انتخاب كن كه سخن حق را هر چند تلخ باشد، بگويد و در هر آنچه انجام مي دهي يا مي گويي و خدا آن را از دوستانش نمي پسندد كمتر ياري ات كند و كمتر ترا بستايد.» پس از انتقاد گریزی نیست که حتی به گفته امیرمومنان باید به دامان آن پناه برد.

رسم عقلا بر استقبال از نقد و راهنمایی و مشورت خیرخواهانه است و بر کسی پوشیده نیست که منتقدین سیاست خارجی دولت تا به حال از مسیر انصاف و اعتدال دور نشده اند. حال انکه جناب رئیس جمهور و اطرافیانشان با برچسب هایی که در جیب پنهان کرده اند هرچند وقت یک بار به استقبال سخنان انتقادی می روند. آیا اعتدال به معنی برچسب زدن به منتقدین است؟ آیا جامه افراطی تنها برازنده قامت منتقدین دولت اعتدال است؟

هنوز چندان از روزهای دولت نهم و دهم و برخوردهای شدید، توهین آمیز و غیرمنصفانه منتقدان دولت و سعه صدر رئیس جمهور پیشین فاصله نگرفته ایم که آن میزان از تهمت، افترا،توهین، فحاشی و بی اخلاقی رایج و هوچی گری رسانه ها و منش خاص احمدی نژاد در تعامل و برخورد با رسانه های مخالف و غیرهمسو و حتی همسو و منتقد را فراموش کنیم.

سوال این روزهایم این است که اگر رئیس جمهور که تحمل چند انتقاد منصفانه به دور از جار و جنجال و هوچی گری رسانه ای را ندارد، در برابر آن همه فشار، برخورد و توهین قرار می گرفت چگونه عمل می کرد؟

بهتر است رئیس جمهور محترم به جای صحبت مداوم و پی در پی در خصوص منتقدین و گله و شکایت از انتقادات ایشان با استفاده از نظرات سازنده و با کمک همین منتقدین که به گفته حضرت امیر باید به کار گرفته شوند، به گرداندن چرخ دولت مشغول شوند تا در سخنرانی های خود مجبور نشوند به توهم چوب لای چرخ دولت می گذارند پناه ببرند.

  1. ناشناس
    7 فوریه 2014

    آقای رئیس جمهور! من بی سواد مطلق هستم.
    نویسنده: محمد حسن صائب – جمعه ۱۸ بهمن ،۱۳۹۲

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سال نوی انقلابی تان مبارک

    صد سال به این سالها

    هرچه می کوشم که ساکت باشم و سرم بکار خودم باشد، نمی شود ؛ یعنی خودشان نمی گذارند…

    اول اعتراف کنم که من هم جزو جمعیت بزرگ ” نو کم سوادان ” هستم که آقای رئیس جمهور این عنوان را به ما عنایت فرمودند.

    البته چون من نه تنها منتقد توافقنامه ژنو، بلکه مخالف بسیار جدی آن هستم، احتمالا طبق منطق رئیس جمهور محترم مان جزو ” بی سوادان مطلق ” محسوب میشوم.

    اما اگر سواد این است که سرمان را زیر برف کنیم و دشمنی های دشمن را نبینیم ؛

    اگر سواد این است که اصلا معتقد باشیم دشمنی وجود ندارد ؛

    اگر سواد این است که فکر کنیم با دشمن هم می شود محترمانه گفتگو کرد و مشکل را حل کرد؛

    اگر سواد این است که طوری با آمریکا گفتگو کنیم که بدهکار شویم و مقامات دست چندمشان بگویند: ” آمریکا نمی تواند سوابق سی ساله ایران را به همین زودی فراموش کند ! ” ؛

    اگر سواد این است که آمریکا امروز ” بمب ارتقاء یافته اتمی ب 1 ” خود را آزمایش کند و ما مجبور باشیم به آنها جواب دهیم که به چه دلیل تاسیسات غنی سازی یا نیروگاه آب سنگین لازم داریم ؛

    اگر سواد این است که سطح چالش با دشمن زورگوی بی منطق را بر سر “بهرمندی بی قید و شرط از حق گسترش دانش هسته ای ” به توافق برای غنی سازی بخور و نمیر برای بهرمندی از انرژی هسته ای کاهش دهیم ( و جالب اینکه همان بخور و نمیر را هم دشمن قبول نکرده است) ؛

    اگر سواد این است که پول خود را با التماس و ذلت و قول دادن، از قلدر محله گدایی کنیم ؛

    اگر سواد این است که در دهه فجر انقلاب شکوهمند و مقدس اسلامی، افتخارمان به توزیع سبد کالایی باشد که دشمن میگوید: ما پولش را داده ایم ( در متن توافقی که باسوادان امضا کرده اند، آمده است که این منابع اعتباری برای ایران آزاد میشود تا برای مردمش غذا و دارو بخرد!) ؛

    اگر سواد این است که با پول گدایی و ذلت شکم مان را سیر کنیم ؛

    اگر سواد این است که جزئیات ساختمانهای اتمی خود و آدرس معادن مان را با کروکی به دشمن بدهیم ؛

    اگر سواد این است که اختیارمان برای نفس کشیدن را به دست دشمن بدهیم که در صورت توافق طرفین، اجازه نفس کشیدن داشته باشیم (آنطور که باسوادان در ژنو امضا کردند) ؛

    اگر سواد فراموش کردن عزت و غیرت است ؛

    اگر سواد این است که ملت مان را روزانه در معرض تحقیر پست ترین موجودات دنیا قرار دهیم ؛

    اگر سواد و حقوقدان بودن به این است که ملت غیور و انقلابی ایران را، در دنیای بی حساب و کتاب امروز، از جایگاه مدعی و شاکی برداریم و در جایگاه متهم و مجرم قرار دهیم ؛

    اگر باسوادی کار آدم را به آنجا می رساند که اسم توافق با دشمن را ” حماسه اقتصادی در عرصه خارجی!! ” بگذارد ؛

    اگر باسواد بودن چنین نتایجی دارد…

    خدا را شکر میکنم که بی سواد مطلق باشم

    به روح پاک شهدای هسته ای درود میفرستم.

    ما هم هستیم و آقایان هم هستند تا ببینیم که عاقبت این نوع برخورد با دشمن چیست؟

    فانتظروا انی معکم من المنتظرین

    محمد حسن صائب

  2. فاطمه
    8 فوریه 2014

    دوستان مشکل ما این که انتقاد پذیر نیستیم
    تعجب می کنم انتقاد سازند ه که مایع پیشرفت است من از خدا می خوام کسی از من انتقاد سازنده داشته باشه چرا چون باعث رشد من میشه من تعجب میکنم چطور مدیران ما ترفیع میگیرند ولی این خاصیت خوب و بسیار مفیدکه همانا انتقاد پذیری است رو درخودقوی نمی کنند یکی از ویژگی های یک مدیر خوب از نظر امام رحمه الله اعتراف به اشتباه است
    خدا همه مارو حمایت و هدایت کند خاصه کسانی که درراس ممکلکت هستندو پستهای مهم و کلیدی دارند رو و همه تاثیر گزاران در نظام رو

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.