دوشنبه 10 فوریه 14 | 07:30
موافقتنامه هسته‌ای ژنو شکننده است

برای لغو فوری تحریم‌ها متحد و یکصدا شویم

از محله خود، كارخانه خود، روستاي خود، مدرسه و دانشگاه و محيط كار خود شروع كنيم، در هر جايي كه هستيم قطعنامه‌هاي مردمي در تأييد خواستي كه ذكر شد را به تصويب برسانيم. شمار اين قطعنامه‌ها را به صدها هزار برسانيم. بگذاريد جهانيان ببينند كه ملت ايران چگونه از حقوق حقه خود دفاع مي‌كند. موافقتنامه هسته‌اي مي‌تواند به رغم خواست دشمن زمينه وسيع‌ترين اتحاد ملت براي حراست از استقلال خود را به وجود آورد و چرخشي ديگر را در روند پيشروي انقلاب اسلامي شكل دهد.


تریبون مستضعفین؛ عبدالحمید شهرابی (عضو هیئت مؤسس و هماهنگ کننده کمپین همبستگی با ایران)

tahrim

ادامه رويارويي ملت ايران با دولت آمريكا در 35‌مین سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي

35 سال پیش در چنین ایامی ملت ایران به رهبری امام خمینی (ره) آخرین گام‌ها برای سرنگون کردن حکومت دیکتاتوری شاه را بر می‌داشت. 22 بهمن 1357 قيام شكوهمند ملت پيروز شد و با اين پيروزي، انقلاب اسلامي كه با سلطنت دست‌نشانده پهلوي تسویه حساب كرده بود، در رويارويي مستقيم با ايالات متحده آمريكا قرار گرفت و بدين ترتيب سرنوشت انقلاب به نتيجه اين رويارويي گره خورد.

سرنگوني شاه به عنوان بزرگ‌ترين نقطه عطف تاريخ مبارزات آزاديبخش ملت ايران، منافع نظام سلطه در منطقه خاورميانه را با خطرات جدي مواجه كرد و حفظ اين منافع ايجاب مي‌كرد كه ‌”تغيير رژيم” به كانون سياست‌هاي تهاجمي آمريكا در مقابله با جمهوري اسلامي تبديل شود. امروزه، اگر چه بيش از 3 دهه تهاجمات آمريكا براي از پاي درآوردن انقلاب اسلامي با شكست مواجه شده است، لكن تلاش‌ها در این زمینه هم‌چنان ادامه دارد.

نظر به اين كه پس زدن دستاوردهاي انقلاب اسلامي در زمينه توسعه انرژي صلح‌آميز هسته‌اي هم اكنون در رأس اقدامات خصمانه دشمن استكباري قرار دارد، ارزيابي واقع‌بينانه از موافقتنامه هسته‌اي ايران و اتخاذ مواضع اصولي در اين زمينه ضرورت مي‌يابد و يادداشت حاضر نيز با همين هدف ارائه مي‌شود. در اين حال، رويكرد این يادداشت نه صرفا تحليل بلكه ارائه پيشنهادات عملي و اقدام‌محور براي دفاع از منافع ملی و حراست از دستاوردهای انقلاب می‌باشد.

شكنندگي موافقتنامه هسته‌اي

توافقنامه موقت هسته‌اي ايران با كشورهاي 1+5 از استحكام برخوردار نيست. در واقع، علائمي چند شكنندگي اين توافق را كه در ماه نوامبر 2013 در ژنو حاصل شد و اقدامات اجرايي آن از 20 ژانويه 2014 آغاز گشته است، به همين زودي نشان مي‌دهد. اظهارات مقامات آمريكايي مبني بر اين كه هدف ايالات متحده توقف كامل و برچيدن برنامه هسته‌اي ايران در گام نهايي موافقتنامه مي‌باشد و ادامه تهديدات جنگي آنها از يكطرف، و اعلام موضع چندی پیش وزارت امور خارجه ايران در مورد “برداشت يك‌جانبه” كاخ سفيد از “متن مورد توافق در ژنو”، از جانب ديگر، برخي از اين علائم‌اند. لكن، دلایل شكنندگي موافقتنامه به اين اظهارات محدود نمی‌شود. دلیل اصلی، مبناي ناپايدار موافقتنامه مي‌باشد و اين ناپايداري در مبنا نيز خود از آن جهت است كه آمريكا و متحدين اروپايي‌اش بنا بر اين دارند كه خواست‌هاي نا مشروع خود را به ايران تحميل كنند – و اين بار در قالب “موافقتنامه ژنو”. و اين در حالي است كه ملت ايران، به رغم انتظارات مبتني بر محاسبات غلط، حاضر نيست به اين تحميل تن در دهد. در اين مورد بيشتر صحبت مي‌كنيم.

دو مشخصه اصلی موافقتنامه

طبق اين موافقتنامه، ايران برخي از محدوديت‌ها در اجراي برنامه صلح‌آميز توسعه انرژي هسته‌اي خود را – حداقل در يك بازه زماني 6 ماهه – مي‌پذيرد و به ازاي آن بخشي از تحريم‌هاي غير اساسي عليه ايران لغو مي‌شود و 5/4 تا 7 ميليارد دلار ، يعني نهایتا 7 درصد از پول‌هاي بلوكه شده ايران آزاد مي‌شود، آنهم به تدريج. علاوه بر اين، چشم‌انداز لغو كامل تحريم‌هاي مبتني بر برنامه هسته‌اي ايران نيز بدون يك بازه زماني معين و بنا بر پاره‌اي از شروط غير مشروع در موافقتنامه ترسيم شده است. لذا، موافقتنامه ژنو دو مشخصه اصلي دارد: عقب‌نشيني محدود آمريكا در مقابل تحميل شرايط نامشروع به ايران.

دستاورد ايران: عقب‌نشيني محدود آمريكا

آنجا كه موافقتنامه حق ايران را براي غني‌سازي – هر چند در يك بازه زماني و يك ظرفيت محدود – به رسميت مي‌شناسد، اين براي ايران يك دستاورد است. چرا كه كشورهاي سلطه‌گر به سركردگي دولت آمريكا تا همين اواخر حاضر نبوده‌اند اين حق مشروع ايران را، حتي به طور مشروط، به رسميت بشناسند. همين‌طور، لغو پاره‌اي از تحريم‌ها و بازگرداندن بخشي از پول‌هاي بلوكه شده ايران هم يك دستاورد است. اين كه تحريم‌هاي لغو شده ناچيز و دارايي‌هاي آزاد شده ايران، اندك است، ماهيت امر را تغيير نمي‌دهد بلكه صرفا ابعاد دستاورد را مشخص مي‌كند. يك مثال به فهم موضوع كمك مي‌كند. وقتي يك كشور متخاصم به خاك سرزمين شما تجاوز مي‌كند و شما طي يك عمليات دفاع نظامي نيروي متجاوز را وادار به عقب‌نشيني مي‌كنيد، حتي اگر اين عقب‌نشيني فقط يك متر هم باشد، باز هم اين يك دستاورد است.

ترديد نبايد كرد كه لغو موقت برخي از تحريم‌ها – هر چند كه شامل تحريم‌هاي اساسي نبوده است – براي ايران يك دستاورد به شمار مي‌رود. اين دستاورد صرف‌نظر از اندازه آن حتما بايد ديده شود چرا كه نديدن آن به منزله چشم بستن بر واقعيت و نديدن بخش پر ليوان است. ايران يك كشور قدرتمند است و با پشتوانه قدرت ناشي از پايداري ملت و رهبري به قطبي جذاب در نهضت مقاومت جهاني تبديل شده است. ايران در مسير پيشرفت‌هاي علمي/فن‌آوري – كه توسعه انرژي هسته‌اي تنها يك نمونه برجسته از آن است – به دستاوردهاي ارزشمند غير قابل كتماني دست‌ يافته است. در حوزه دفاع نظامي، توانمندي ايران به حدي است كه امروزه حتي ژنرال‌هاي 5 ستاره آمريكايي هم اذعان دارند كه رويارويي نظامي با ايران بسيار مخاطره‌آميز است. آنها مزه شكست تهاجمات نظامي اسرائيل، اين فرزند خلف خود را در جنگ‌هاي 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه چشيده‌اند و در مقابل 3 سال مقاومت قهرمانانه دولت و ملت سوريه در برابر تهاجمات وحشيانه نيروهاي تروريست دست‌پرورده‌شان، عاجز مانده‌اند. آنها از نقش ايران در ميان جنبش‌هاي مقاومت اسلامي آگاه‌ هستند و مي‌دانند كه اين كشور به يك قدرت بي‌همتاي منطقه‌اي تبديل شده است. دستاورد ايران در وادار کردن آمریکا به عقب نشینی محدود، به شكرانه پايداري ملت ايران و رهبري انقلاب اسلامي در مقابل قلدري و باج‌خواهي دولت آمريكا به دست آمده و شهداي انقلاب اسلامي در حصول آن نقش پيشتاز داشته‌اند. درود بر شهداي انقلاب اسلامي و بالاخص شهداي هسته‌اي ايران، عليمحدي، شهرياري، رضايي‌نژاد و احمدي‌روشن.

بزرگ‌نمايي عقب‌نشيني آمريكا گمراه کننده است

همان‌طور كه نديدن دستاورد ايران اشتباه است، بزرگ‌نمايي عقب‌نشيني آمريكا و ناديده گرفتن امتيازات اعطاء شده از جانب ايران نيز گمراه کننده است، بالاخص وقتي كه ايندو نامتوازن باشند و وزنه امتيازات داده شده نسبت به آنچه كه به‌دست آمده است سنگيني كند. به دستاورد ايران اشاره شد و به امتيازاتي كه ايران داده است خواهيم پرداخت، لكن اجالتا يك مثال براي روشن شدن موضوع كفايت مي‌كند. اگر سارقي كيف پول شما را به سرقت برد و شما توانستيد يك يا دو اسكناس از دارايي به سرقت رفته خود را از چنگ او خارج كنيد، بارك اﷲ، ولي اگر تحت چنين شرايطي ادعا كنيد كه سارق به زانو در آمده است، باید به ناظر واقع‌بين حق داد که با ديدن كيف پول شما در در دست سارق، از اين ادعا تعجب کند.

تحميل شرايط نامشروع به ايران

عقب نشینی موقت و محدود آمریکا تنها يك جنبه از موافقتنامه هسته‌اي ايران است و موافقتنامه مشخصه ديگري هم دارد كه ماهيتا باعث شكنندگي آن مي‌شود. به رغم دستاورد مذكور، موافقتنامه هسته‌اي شرايط نامشروعي را به ايران تحميل مي‌كند كه پذيرفتن آن مي‌تواند به نقض حاكميت ملي ايران بيانجامد. ايران يك كشور مستقل است و مطابق حقوق بين‌المللي از اين حق مسلم مي‌بايست برخوردار باشد كه نيازهاي توسعه‌اي خود را خود تعريف كند و مطابق قوانين شناخته شده بين‌المللي تا هر ظرفيتي كه لازم بداند از منابع ملي خود در هر زمان و هر مكان در مرزهاي جغرافيايي خويش، براي پيشرفت‌هاي فن‌آوري و صنعتي و حصول ديگر اهداف صلح‌آميز بهره بگيرد. و اين در حالي است كه اولا برخي محدوديت‌ها و از جمله موارد زير در زمينه توسعه برنامه انرژي هسته‌اي حداقل برای يك بازه زماني 6 ماهه به ايران تحميل شده است:

–            اكسيد كردن نيمي از اورانيوم موجود غني‌سازي شده 20 درصد.

–            رقيق كردن مابقي اورانيوم موجود غني‌سازي شده از 20 درصد تا سطح 5 درصد به طوري كه “خط برگشت پذیر نیز وجود نداشته باشد”.

–            عدم غني‌سازي اورانيوم به سطح بالاتر از 5 درصد.

–            عدم گسترش فعاليت “در تاسیسات سوخت هسته‌ای نطنز، فوردو و یا راکتور اراك”،

–            “عدم بازفرآوری یا ساخت تاسیساتی که توانایی بازفرآوری داشته باشند”، و

–            بازرسی‌های غیر معمول از تأسیسات هسته‌ای ایران.

و ثانيا، در بخش “عناصر گام نهایی راه حل جامع” موافقتنامه قيد شده است كه برنامه غنی‌سازی ايران “توسط طرفین تعریف می‌گردد” و برنامه‌ای خواهد بود که:

“شاخصه‌های آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهای عملی، با محدودیت‌های مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیت‌های غنی سازی، ظرفیت غنی‌سازی، محل‌هایی که در آن غنی‌سازی انجام می‌شود و ذخایر اورانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار می‌گیرد، تعیین می‌گردد” (نقل‌قول‌ها از متن ترجمه رسمي موافقتنامه كه توسط وزارت امور خارجه ايران منتشر شده اخذ شده و تأكيدات از نويسنده اين يادداشت است).

هيئت مذاكره كننده از جانب ايران كه توسط رئيس‌جمهور “حقوقدان” به اين مأموريت رفته است چگونه اين واقعيت را تشخيص نداده كه شرط “موافقت” آمريكا با “شاخصه‌ها”، “نيازها” و “محدوديت‌هاي” برنامه هسته‌اي ايران با حق حاكميت ملت ايران براي تعريف و تصميم‌گيري در اين حوزه‌ها در تناقض است! اين هيئت چگونه چنين غفلتي كرده است!

موضوع پيچيده نيست و فهم آن هم نيازي به “سواد” و تحصیلات عاليه در حوزه حقوق بين‌الملل ندارد، چرا كه در ايران، هر دانش‌آموز دبستاني آگاه به منافع ملي خويش هم مي‌داند كه آمريكا حق ندارد در مورد تعداد چاه‌هاي نفتي كه ما مي‌خواهيم در ميهن‌مان از آن بهره‌‌برداري كنيم اظهار نظر الزام‌آور كند. و همين‌طور در مورد ظرفيت‌هايي كه مي‌خواهيم براي توسعه انرژي هسته‌اي با اهداف صلح‌اميز در كشور به وجود آوريم و گسترش دهيم. مگر آمريكا كيست و در چه جايگاهي قرار دارد كه بتواند به عنوان يكي از “طرفين” در اين نوع موضوعات مرتبط با حق حاكميت ايران به خود اجازه فضولي و مداخله بدهد! آن‌‌ور قضيه را هم نگاه كنيم، آيا دولت آمريكا مي‌پذيرد كه توسعه برنامه‌هاي صنعتي خود را مشروط به “توافق” دولت جمهوري اسلامي ايران در اين زمينه كند؟

باج‌گيري با استفاده از تحريم، تهديد و ارعاب

اگر بنا بر اين باشد كه لا‌پوشاني نشود و از هر چيز با اسم صحيح آن نامبرده شود، باید گفت شروطي كه آمريكا و شركاي اروپايي‌اش در موافقتنامه هسته‌اي به ايران تحميل كرده‌اند، ماهيت باجگيرانه دارد. باجگير اسلحه را به طرف قرباني خود نشانه‌ مي‌گيرد و آنوقت مطالبات زورگيرانه خود را به قرباني تحميل مي‌كند و اين همان نقشي است كه در به دست آمدن موافقتنامه هسته‌اي ايران توسط دولت آمريكا ايفا شده است. بديهي است كه در اينجا سرزنش و بازخواست اساسا متوجه باجگير است، لكن به باج‌دهنده هم بايد دوستانه گوشزد كرد كه با اتكا به قدرت عظيم ناشي از مقاومت ملت نيازي نبود و نيست كه امتيازاتي نا متوازن با آنچه كه به دست مي‌آيد به دشمن اعطاء شود و اينگونه، اشتهاي وي براي باجگيري بيشتر، تحريك شود. مگر نه اين است كه تجربه نشان مي‌دهد دولت آمريكا هم‌چون تمساح عمل مي‌كند و اگر يك انگشت‌تان را در دهان‌اش گذاشتيد تمام هيكل شما را مي‌بلعد؟ ده‌ها مثال تاريخي حاكي از اين واقعيت موجود است، لكن كافي‌ست تنها به عملكرد اخير آمريكا در ليبي و مصر نگاه شود. سرنوشت قذافي و مرسي كه به دولت آمريكا اعتماد كردند و با دادن امتيازات مي‌خواستند راه تعامل با اين دشمن بشريت را هموار كنند به كجا انجاميد؟

مي‌گويند رويكرد هيئت مذاكره كننده ايران و هدف از امتيازاتي كه داده شده اين است كه با تبليغات اسلام‌هراسي مقابله شود و ماهيت صلح‌آميز بودن برنامه هسته‌اي ايران عيان گردد، كه بايد گفت راه خنثي كردن تبليغات كذب دشمن اين نيست كه حقوق مسلم ملت در اثر فشارهاي قدرت‌هاي سلطه‌گر ناديده گرفته شود. اين چه نگرشي است كه براي مبارزه با اسلام‌هراسي كه قطعا تلاشي در خور تحسين است بخشي از تأسيسات غني‌سازي اورانيوم در ايران بايد پلمب شده و ادامه برنامه هسته‌اي ايران منوط به توافق با آمريكا شود!

توهم ناشي از محاسبه غلط

محاسبه دشمن مبتني بر اين است كه ملت ايران از فشار تحريم‌ها خسته شده و آماده سازش است. به چه استنادي؟ پاسخ می دهند: آراء 51 درصدي به رئيس‌جمهور منتخب در آخرين انتخابات رياست جمهوري. لكن، اين توهم ناشي از يك محاسبه غلط است. این محاسبه که طبق آن آراء نیمی از رأی‌دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان علامت آمادگی ملت برای عقب نشینی در مقابل دشمن قلمداد می‌شود چه مبنایی دارد؟ مگر تبلیغات رئیس جمهور منتخب بر این پایه بود که چنین برداشتی شود؟ مگر نه این بود که آقای روحانی با تأکید بر تبعیت از رهبری، ایستادگی بر حقوق ملت و حل مشکلات معیشتی مردم موفق به کسب حمایت اکثریت رأی‌دهندگان شد؟ این تعبیر به غیر از این که هدف شیطانی القاء تفرقه در میان ملت را دنبال می‌کند، توهینی است به شعور و آگاهی جمعیت کثیری که به رئیس جمهور منتخب رأی دادند. لکن، به رغم این محاسبات غلط، واقعیت این است که چه 51 درصدی که به روحانی رأی دادند و چه ديگراني که از ساير نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردند، همگی به حفظ عزت و غرور ملی و پاسداری از استقلال کشور پایبند هستند.

اين كه تحريم باعث كاهش شديد منابع درآمد ايران شده و فشارهاي ناشي از آن زندگي را براي ملت و بالاخص طبقات محروم جامعه سخت كرده است، يك واقعيت است. این نیز واقعیت دارد که تبلیغات سیاستمداران سازشکار سرمایه‌داری برای مقصر جلوه دادن ایران در ماجرای تحریم‌های اقتصادی، تأثیرات مخربی بر افکار عمومی داشته است. مطابق این تبلیغات که چند سالی است توسط بلندگوهای نظام سلطه در کنار مجموعه وسیعی از رسانه‌های داخلی به آن دامن زده شده، “درشت گویی‌های” احمدی‌نژادها باعث تحریک و اقدامات تهاجمی آمریکا شده است! این تبلیغات سوء که مزورانه بخشي از مسئولیت ظلم را از دوش ظالم برداشته و متوجه مظلوم می‌کند آنقدر گسترده بوده که افکار عمومی را مسموم کرده است. این مسمومیت نیز به نوبه خود باعث شده که اقشاری از ملت راه چاره در مقابل تهاجمات دشمن را در عقب نشینی ببینند. اگر چه افشاي حقيقت در اين زمينه مي‌تواند منجر به سم‌زدايي از افكار عمومي شده و اذهان گمراه شده را روشن كند، لکن حتي در شرايط موجود نيز اين قطعا يك اشتباه محاسباتی است که وزنه جمعيت خواستار عقب‌نشيني در مقابل دشمن هم‌سنگ با نیروی قدرتمند اکثریت ملت مقاوم ايران دیده شود. روحیه ایثار و مقاومت را میان ملتی که اراده راسخ آن در دفاع از حق تعیین سرنوشت و حاکمیت ملی خویش زبانزد عالم است نباید دست‌کم گرفت. آنان که این واقعیت را ندیده‌اند خطا رفته و می روند.

 

تلاش دشمن براي جريان‌سازي و بديل تراشي در مقابل رهبري و ايجاد شكاف مابين ملت

آمريكا، يعني همان شيطان بزرگ براي فتنه‌اي جديد تدارك مي‌بيند، فتنه‌اي خطرناك‌تر از فتنه سال 1388. نقشه دشمن جريان‌سازي و بديل تراشي در مقابل رهبري و ايجاد شكاف مابين ملت است. دشمن به خوبي مي‌داند كه اقداماتی از قبیل پلمب كردن بخشي از تأسيسات فن‌آوري هسته‌اي ايران كه تحت فشار او صورت گرفته، و يا اظهاراتي چون اين سخنان معاون وزارت خارجه آمريكا كه “سبد كالا با پول ما ميان فقرا تقسيم شد”، غرور ملت ايران را جريحه‌دار مي‌كند. او مي‌داند كه ايرانيان مردمي نيستند كه به دشمن زورگو و برتري‌طلب حق مداخله در حاكميت ملي خويش را بدهند كه اگر اين‌گونه بود، براي ملي‌شدن صنعت نفت قيام نمي‌كردند، سلطنت وابسته پهلوي را ساقط نمي‌كردند و 35 سال در مقابل تجاوز نظامي، كودتا، تحريم‌هاي اقتصادي، حملات تروريستي و ديگر اقدامات تهاجمي نظام سلطه استكباري قهرمانانه مقاومت نمي‌كردند. آنها از اين واقعيات آگاهند.

موافقتنامه هسته‌اي ايران به علت شرايط نامشروعي كه به ايران تحميل مي‌كند شكننده و ناپايدار است و آمريكا و متحدين‌اش با آگاهي از اين واقعيت مي‌خواهند مسئوليت شكست ناشي از ماهیت موافقتنامه را به دوش ايران بياندازند. براي اين منظور بايد در ميان ملت ايران شكاف ايجاد شود و به اين شكاف دامن زده شود. چگونه؟ از نظر آنها ملت ايران به دو بخش تقسيم مي‌شوند، يك بخش آنها كه “بر سر عقل” آمده‌ و فهميده‌اند كه با آمريكا نمي‌شود درافتاد و با “كدخدا” بايد كنار آمد، و بخشي ديگر كه با “تند روي” و “افراط” هنوز به مقاومت در مقابل نظام سلطه پايبند هستند و هيهات من الذله را تبليغ و ترويج مي‌كنند.

“تندرو” و “افراطي” كليدواژه‌هاي شروع فتنه جديداند و سياستمداران پر نفوذ سرمايه‌داري بزرگ و وابسته ايران با امكانات تبليغاتي فراواني كه در اختيار دارند، در القاء اين دسته‌بندي با هدف، فعالانه نقش دارند. هدف از این تبلیغات موذیانه خارج کردن حریف از میدان است. هدف شیطانی این است که پرچمداران جنبش مقاومت ضد استکباری در ایران و در رأس آنها رهبري انقلاب اسلامي منزوی شوند و صفوف ملت در مقابل یکدیگر قرار گیرند.

در چنین شرایطی و زمانی که ارزیابی‌هاي ارائه شده در رسانه ملي صرفا و كاملا در جانبداري از موافقتنامه ژنو مي‌باشد، محدود کردن آزادی های سیاسی و آزادی بیان نیروهایی که در چارچوب تعهد به منافع ملت، نسبت به موافقتنامه ژنو نقد دوستانه ولیکن جدی دارند، علاوه بر این که با سیاست اعلام شده دولت تدبیر و امید در نقدپذیری مغایرت دارد، به اتحاد ملت ضربه می‌زند و چنین اقداماتی که شواهدی از آن نیز دیده می‌شود، صرف نظر از انگیزه مجریان آن، نقش‌آفرینی در صحنه‌ای است که دشمن طراحی کرده است.

زمینه سازی برای انفعال ملت

آسیب‌شناسی مذاکرات و موافقتنامه هسته‌ای ایران، مقابله با تهدیداتی که از این ناحیه متوجه انقلاب اسلامی می‌باشد را میسر می‌کند. یک رویکرد سراسر اشتباه و خطرناک در این زمینه این است که نیاز به ایفای نقش توسط ملت در این میان منتفی تلقی شود. یعنی حالت انفعال در میان ملت ایجاد شود و این گونه برداشت شود که: حال که مقامات مسئول مشغول مذاکره و رسیدن به برخی از توافقات با طرف دیگر هستند، ملت باید صرفا چشم انتظار نتایج مذاکرات و توافقات باشد و در این خصوص دخالتی نکند. چنین رویکردی نه تنها موقعیت چانه‌زنی هیئت ایرانی در مذاکراه با قدرت‌های بزرگ برای تثبیت حقوق ملت را تنزل می‌دهد، بلکه اساسا پایه مطمئن انقلاب اسلامی را که همانا بسیج مردمی می‌باشد، تضعیف می‌کند. انفعال ملت در امور مربوط به سرنوشت خویش مهلک است و ندیدن این خطر ندیدن سیاست راهبردی دشمن است. دیپلماسی رسمی به جای خود، لکن آنچه جایگاه ایران را در مناسبات بین المللی و بالاخص در مقابله و مذاکره با دشمن تقویت می‌کند، بسیج ملت در داخل و اتکا به دیپلماسی عمومی در خارج از کشور است.

در 35 مین سالگرد انقلاب اسلامی همه با هم برای حفظ استقلال، برقراری عدالت اجتماعی و حراست از آزادی، متحد شویم

35 سال پیش ملت ایران با اتحاد یکپارچه خود تحت رهبری امام خمینی (ره) توانست حکومت دیکتاتوری شاه را سرنگون کند و فصل جدیدی را در تاریخ مبارزات آزادیبخش ملل مظلوم بگشاید. آنچه که امروز به آن نیاز است تکرار همان اتحاد است، لکن اینبار برای حفظ استقلال کشور، برقراری عدالت اجتماعی و حراست از آزادی، تحت رهبری ولایت فقیه، آیت‌اﷲ خامنه‌ای. این مهم، براي بسته نگهداشتن گارد ملت در مقابله با تهاجمات دشمن مي‌بايست به معنای واقعی و در وسیع‌ترین ابعاد تحقق پیدا کند و اين كاري است كه ملت آگاه و قهرمان ایران از عهده انجام آن برمي‌آید.

کم تر از 2 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 12 فروردین 1358 ملت ایران با اکثریت قاطع 98 درصدی در یک رفراندوم تاریخی برای پیش برد اهداف تعریف شده انقلاب، یعنی استقلال و آزادی به تشکیل جمهوری اسلامی رأی داد. امروز نیز جدای از سلایق و گرایشات سیاسی مختلف و صرف نظر از مرام و مسلک متفاوت، خواست همان اکثریت قاطع ملت حفظ استقلال، برقراری عدالت اجتماعی و تأمین و گسترش آزادی‌های مصرح در قانون اساسی است. اگر علائق گروهی و ملاحظات افتراقی به کنار برود و مشترکات جمعی مد نظر قرار گیرد – که این ضرورت، پیش شرط ایجاد وحدت است – در این صورت، آیا محلی برای تفرقه و شکاف مابین ملت باقی می ماند؟ خواست مشترک آحاد ملت این است که تهدیدات جنگی آمریکا علیه ایران خاتمه یابد و کلیه تحریم‌های اقتصادی که هدف شکستن اراده مقاومت ملت و ایجاد تغییرات مورد نظر آمریکا در حکومت ایران را دنبال می‌کند، فورا و بدون قید شرط لغو شود. در شرایط موجود این خواست کلیدی قابلیت آن را دارد که همه مردم ایران را، صرف نظر از این که در انتخابات ریاست‌جمهوری به کدام نامزد رأی دادند و حتی جمع کثیری از آنان که در انتخابات شرکت نکردند را با هم متحد کند. حرکت در این مسیر نقشه دشمن برای ایجاد شکاف در میان ملت را خنثی می‌کند و برای برداشتن گام‌های مؤثر در این مسیر نباید یک لحظه درنگ کرد.

برخوردمان براي ايجاد وسيع‌ترين اتحاد مابين ملت حتما و حتما و با دو صد چندان تأكيد بيشتر بايد حركت از مشتركات و جذب حداكثري باشد. جذب حداكثري حول چه برنامه‌اي و تحت كدام رهبري؟ در باره هر كدام جداگانه صحبت كنيم.

برنامه وحدت: الف) حفظ استقلال و حاكميت ملي

اگر اين واقعيت را بپذيريم كه خواست‌هاي اساسي ملت ايران در مقطع كنوني انقلاب اسلامي حفظ استقلال، برقراری عدالت اجتماعی و حراست از آزادی مي‌باشد، برنامه‌اي كه بتواند ملت را متحد كند ناگريز بايد به چگونگي تحقق اين خواست‌ها پاسخگو باشد. در اين ميان، حفظ استقلال نقش کانونی دارد چرا كه بدون آن هويت ملت كلا سلب مي‌شود و در آن ‌صورت شرايط برقراري عدالت اجتماعي و حراست از آزادي هم وجود خارجي نخواهد داشت.

استقلال از نظام سلطه دو جنبه به هم تنيده دارد، سياسي و اقتصادي. جمهوري اسلامي در صحنه اول خوش درخشيده است و خواهيم ديد كه امروز هم با پافشاري ملت در نپذيرفتن خواست‌هاي نامشروع و تحميلي دولت آمريكا در همين موضوع هسته‌اي – كه يك صحنه تمام عيار نبرد سياسي است – خوش خواهد درخشيد. در اين زمينه، خواست ملت متحد همان است كه گفته شد: به رسميت شناختن حق ايران براي توسعه انرژي صلح‌آميز هسته‌اي به طور كامل و برابر با حقوق بين‌المللي، و لغو فوري و بدون قيد و شرط كليه تحريم‌هاي اقتصادي عليه ايران.

به غير از بانيان تحريم، كيست كه با اين خواست و شعار مخالفت كند! بسيجي و غير بسيجي، دانش‌آموز، دانشجو، كارگر، كارمند، كشاورز، صنعت‌گر و كاسبان وطن‌دوست از هر صنف، زن و مرد و پير و جوان در هر كجا، از اين شعار حمايت مي‌كنند. هم از اينروست كه بايد از رهبران و حاميان دولت تدبير و اميد، از اصول‌گرايان و اصلاح‌طلبان و از خيل عظيم مردمي كه به رغم حمايت‌هاي مقطعي از اين و آن جناح سياسي به هيچكدام تعلق خاطر قطعي و دائمي ندارند، بخواهيم كه به گفته امام خميني (ره) صرف‌نظر از هر مرام و مسلكي كه دارند متحد شوند و مصداق اين اتحاد در شرايط فعلي اين خواهد بود كه همه با هم در سر دادن شعار استقلال‌طلبانه و آزدايخواهانه لغو فوري و بدون قيد و شرط تحريم‌هاي ايران يكصدا شويم.

از محله خود، كارخانه خود، روستاي خود، مدرسه و دانشگاه و محيط كار خود شروع كنيم، در هر جايي كه هستيم قطعنامه‌هاي مردمي در تأييد خواستي كه ذكر شد را به تصويب برسانيم. شمار اين قطعنامه‌ها را به صدها هزار برسانيم. بگذاريد جهانيان ببينند كه ملت ايران چگونه از حقوق حقه خود دفاع مي‌كند. موافقتنامه هسته‌اي مي‌تواند به رغم خواست دشمن زمينه وسيع‌ترين اتحاد ملت براي حراست از استقلال خود را به وجود آورد و چرخشي ديگر را در روند پيشروي انقلاب اسلامي شكل دهد.

برنامه وحدت: ب) برقراري عدالت اجتماعي و تأمين و گسترش حقوق و آزادي‌هاي مشروع ملت

توان مبارزه‌اي كه در بالا پيشنهاد سازماندهي آن داده شد، بدون رويكردي وسيع‌تر به ديگر خواست‌هاي ملت، آن‌طور كه بايد بروز پيدا نمي‌كند، چرا كه خواست‌هاي ملت به هم گره خورده است. مردمي كه لازم است در اين مبارزه درگير شوند با مشكلات جدي‌ ديگري نيز سر و كار دارند كه حل آنها نه وعده بلكه برنامه و اقدام مي‌خواهد. آن كس كه كار و درآمدي براي تأمين معاش ندارد، آن كس كه در تأمين هزينه درمان همسر و فرزند خود آنچنان در مضيقه مي‌ماند كه چه بسا از معالجه صرف‌نظر مي‌كند و بالاخره ميليون‌ها نفري كه فشارهاي سنگين اقتصادي بر دوششان به شدت سنگيني مي‌كند، اينها در عين حال كه به حفظ حاكميت ملي خود پايبند هستند، رفع مشكلاتي از اين قبيل را نيز نه جداي از مبارزات استقلال‌طلبانه بلكه در همان راستا مي‌بينند. و همين‌طور، ضرورت مبارزه عليه فساد وحشتناك اقتصادي در داخل كشور را. اين كه يك روز يك مسئول حكومتي اعلام كند كه ميلياردها دلار و معادل 10 درصد از بودجه كشور توسط تنها يك نفر حيف و ميل شده است و روز ديگر مسئولي ديگر اذعان كند كه هزاران هزار میلیارد تومان از منابع مالي بانك‌هاي كشور در اختيار عده‌اي انگشت‌شمار قرار گرفته و عودت داده نمي‌شود و باز هم ديگري خبر دهد كه ثروتمندان كلان به دولت ماليات پرداخت نمي‌كنند، اينها در مبارزه ضدامپرياليستي مسائل حاشيه‌اي نيست كه به‌شود به‌سادگي از كنار آن گذشت.

لذا، آنان كه پرچم مبارزات استقلال‌طلبانه ملت را در دست مي‌گيرند نسبت به اين مسائل بايد حساس باشند و براي حل آنها راه حل ارائه دهند. راه‌حلي مطمئن كه بارها آزمايش شده است: بحث، روشنگري و سازماندهي اكثريت 99درصدي ملت براي مقابله با تمامي مشكلات و برقراري عدالت اجتماعي و پاسداري از آزادي‌هاي مشروع با اتكا به اين قدرت عظيم.

حالا چرا اتحاد 99 درصدي و نه صد در صد؟ براي اين كه نيروي سرمايه‌داري بزرگ ايران كه قواره‌اش از 1 درصد جمعيت كشور هم كم‌تر است، آنجا كه پاي منافع ملي به ميان مي‌آيد در خانواده ملت جاي نمي‌گيرد. بند ناف اين نيرو به سرمايه‌داري جهاني وصل است و اين جمعيت اندك هر جا كه هست زمينه حاكميت نظام سلطه را فراهم مي‌كند، حتي در آنجا كه استقلال سياسي از نظام سلطه به دست آمده است. به نمونه برزيل، آرژانتين و آفريقاي جنوبي نگاه كنيم كه نفوذ اين طبقه اجتماعي وابسته به نظام سلطه باعث شده كه به رغم استقلال سياسي، فقر و اختلاف طبقاتي در آنجا ادامه يافته و در مواردي شدت پيدا كند. پس اين نيز خود يك خطر ديگر است. نظام ليبراليسم نو امروزه بر پايه حفظ منافع شركت‌هاي بزرگ نظام سرمايه‌داري جهاني شكل گرفته و اين شركت‌ها براي ايران هم نقشه دارند. نسخه‌ای كه توسط نهادهاي مالي نظام سلطه و در رأس آنها صندوق بين‌المللي پول پيچيده مي‌شود در همه جا و از جمله ايران يكسان است: همه چيز را به عهده سرمايه‌داران و شركت‌هاي خصوصي بزرگ و بانك‌هاي تحت كنترل آنها بگذاريد، از تخصيص سوبسيد براي ارائه خدمات عمومي اجتماعي اجتناب كنيد، حمايت اقتصادي از طبقات محروم اجتماعي را قطع كنيد و از سياست‌ها و مقررات مربوط به حمايت از اقتصادهاي بومي دست برداريد و در اين خصوص مقررات زدايي كنيد. و اين نسخه‌اي است كه به همت نيروهاي هوشيار انقلاب اسلامي و با اتكا به قدرت ناشي از سازماندهي ملت از به اجرا درآمدن در ايران مي‌بايست جلوگيري شود.

خواست ديگر ملت احترام به حقوق شهروندي و تأمين كامل آزادي بيان و آزادي‌هاي سياسي است كه در بندهاي متعددي از قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بر آن تأكيد شده است. اين باور عميق در ميان انقلابيون مسلمان بايد به وجود آيد كه اين آزادي‌هاي مشروع لازمه پيشبرد مبارزات استقلال‌طلبانه و آزاديخواهانه ملت است و كوچك‌ترين خدشه به آنها پايگاه مردمي انقلاب را تضعيف مي‌كند.

وحدت زير پرچم ولايت فقيه

انقلاب اسلامي به بركت حضور ملت در صحنه و رهبري امام خميني پيروز شد و ادامه حيات خود را نيز مديون همين حضور است كه تحت رهبري آيت‌اﷲ خامنه‌اي هدايت شده است. تجربه 35 سال انقلاب هم نشان مي‌دهد كه ايندو، يعني ملت و رهبري در كنار يكديگر آماج حملات دشمن بوده‌اند. اين پيوند را بايد حفظ و تقويت كرد. در اين زمينه همان سياست جذب حداكثري مورد نياز است و لازم نيست در خانواده ملت جا براي هيچكس و هيچ گرايشي تنگ شود. با اين ديدگاه كه منطبق با نياز انقلاب اسلامي است، جا دارد كه در 36‌مين سال انقلاب پايگاه رهبري در ميان ملت و بالاخص بين مستضعفين كه هميشه آماده ايثار براي حصول اهداف انقلاب بوده و هستند تقويت شود. امروزه انواع و اقسام اتاق‌هاي متعلق به اصناف صاحب سرمايه در كشور موجود است و آنچه غايب است بازوهاي مستقل كارگري و نيروهاي متعهد به منافع ديگر طبقات مستضعف جامعه است كه براي حفظ استقلال از نظام سلطه، برقراري عدالت اجتماعي و حراست از آزادي‌هاي مشروع ملت، تحت رهبري ولايت فقيه كه از دل مبارزات ملت ايران برخاسته، متشكل و متحد شوند.

به بسیج افکار عمومی در دفاع از حقوق ملت ایران متوسل شویم

در تمامی تاریخ نظام سلطه از تحریم‌های اقتصادی به عنوان ابزاری برای در هم شکستن مقاومت ملت‌ها در مقابل سلطه‌گری استفاده شده است. استفاده از این ابزار کشتار جمعی ماهیتا هیچ تفاوتی با به کارگیری دیگر سلاح‌های جنگی ندارد و امروزه علاوه بر ملت ایران، مردم غزه، سوریه، کوبا، کره شمالی و برخی دیگر از ملت‌های مظلوم هزینه‌های مالی و جانی سنگینی را از این ناحیه پرداخت می‌کنند. به همین علت بسیج افکار عمومی جهان برای متوقف کردن فوری و بدون قید شرط تحریم‌های نظام سلطه علیه ملل مظلوم هم اکنون به یک ضرورت مبرم تبدیل شده و این در حالی است که از ظرفیت‌های موجود در این زمینه تا کنون آن طور که باید استفاده نشده است.

برنامه هسته‌اي ايران بهانه است و نظام استكباري پس‌زدن دستاوردهاي انقلاب اسلامي را در اصل هدف گرفته است، همان‌طور كه ديگر تحريم‌هاي جنايتبار با توسل به بهانه‌هاي واهي ديگر تحميل اراده نظام سلطه بر مردم استقلال‌طلب و آزاديخواه كوبا، غزه و سوريه را دنبال مي‌كند.

تشکیل یک دادگاه بین‌المللی برای محکوم کردن تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، کوبا، غزه و سوریه می‌تواند در شرایط حاضر به عنوان یک اقدام عملی در دستور کار نیروهای آزادیخواه و فعالین جنبش ضد جنگ قرار گیرد و در آستانه 36 مین سال انقلاب ایران جا دارد که انقلابیون مسلمان در این زمینه نیز ابتکار عمل را به دست گیرند.

بعدالتحریر: این یادداشت قبل از سخنان ۱۹ بهمن‌ماه رهبر انقلاب با پرسنل نیروی هوایی نوشته شده بود و با شنیدن آن سخنان نویسنده لازم می داند اهمیت تأکیداتی که ايشان در خصوص ضرورت حفظ وحدت آحاد ملت داشتند را خاطر نشان کند.

  1. احمد
    11 فوریه 2014

    به خدا شما شاهکار هستید.
    این که برنامه سعید حجاریان بود!

    • عبدالحميد شهرابي
      12 فوریه 2014

      از دوست عزيز، احمد كه لطف كرده و در مورد يادداشت اينجانب اظهار نظر كرده تشكر مي‌كنم. نقد ايشان به نوشته كه به جاي شفافيت ترجيح داده شده در لفافه باشد اين است: ” به خدا شما شاهکار هستید. این که برنامه سعید حجاریان بود”!. و از آنجا كه معلوم است احمد با “برنامه سعيد حجاريان” مخالف است، نوشته مورد نقد او كه خواهيم ديد ربطي به “برنامه سعيد حجاريان” ندارد، به همين سادگي و در چند كلمه كنايه‌آميز تخطئه مي‌شود! خوب، مي‌شود توافق كرد كه اين نحوه‌اي مناسب براي نقد نيست.
      نوشته مورد نقد احمد در ابتدا موافقتنامه هسته‌اي ايران را نقد مي‌كند و ضمن تشخيص و توضيح دستاورد ملت در اين زمينه، نقاط ضعف موافقتنامه را در آنجا كه امتيازات نامشروع و غيرقابل توجيه به طرف مقابل داده شده را گوشزد مي‌كند و تصريح مي‌كند كه اين امتيازات حق حاكميت ملت ايران را به مخاطره مي‌اندازد. در اينجا نياز نيست به تشريح اين بپردازيم كه دستاورد ايران چه بوده و امتيازات داده شده كدام بوده‌اند، چرا كه نوشته مورد نقد احمد به تفصيل اين موارد را توضيح داده است. لكن سؤال از احمد اين است كه چه مشكلي با اين ارزيابي از موافقتنامه دارد؟ چه شباهتي بين اين ارزيابي با “برنامه سعيد حجاريان” مي‌بيند؟ آيا سعيد حجاريان در مورد موافقتنامه هسته‌اي ايران تحليل مشابهي با آنچه كه نوشته مورد نقد احمد ارائه كرده است، داشته است؟
      نكته ديگر نوشته مورد نقد احمد تأكيد بر برنامه وحدت ملت براي حفظ استقلال، ايجاد عدالت اجتماعي و حراست از آزادي‌هاي مشروع و گسترش آنها در كشور، تحت رهبري ولايت فقيه، آيت اﷲ خامنه‌اي است. يادداشت مورد نقد، در اين زمينه، وحدت ملت در مبارزه براي پايان دادن فوري و بدون قيد و شرط به تحريم‌ها را همسو با مبارزه عليه حاكميت عنان‌گسيخته سرمايه و فسادهاي بزرگ اقتصادي در كشور مي‌داند و شكل‌گيري نهادهاي متكي به طبقات محروم اجتماعي و تقويت سازماندهي اين نهادها را براي انجام اين مهم پيشنهاد مي‌كند. باز هم سؤال اين است كه دوست ما احمد آيا با چنين رويكردي مخالف است؟ و يا اين كه، احمد چه تشابهي بين اين رويكرد و “برنامه سعيد حجاريان” يافته است؟
      از ادامه بحث با احمد خوشحال مي‌شوم.
      عبدالحميد شهرابي
      23 بهمن 1392

  2. فرخ
    11 فوریه 2014

    درست و روشنگرانه. انقلاب اسلامی آغازین و امروزی برای جابجایی و جایگزینی یک بورژوازی درباری با یک اشرافیت غاصب بسیار قدرتمند دیگر نبود و مانند ذات اسلام دوران طلایی ماهیت اجتماعی و در زمان خود ضد سرمایه داری و هنوز هم ضد امپریالیستی دارد، که نظام جهانی سرمایه داری است. بقیه اش دروغ است و امروز جایگزین کردن شعارهای مرگ بر آمریکا و اسرائیل با “الله و اکبر” شاید که مانند قرآن برسر نیزه کردن باشد. آزاد سازی خرمشهر با منطقه ی آزاد برای سرمایه دارن بزرگ؟ کسانی که در اخراج شدند از پنجره ی کوچکی که موقتا باز شده وارد شوند؟ بازی برد برد وجود خارجی ندارد و فقط در ذهن سارشکاران با نظام سرمایه داری است لقمه نانی.. کاسه ای.. پاچه ای.. خرده نانی..

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.