این روزها همزمان است با روزهای منتهی به انقلاب اسلامی مردم ایران در 22 بهمن سال 57 و ایستادگی در برابر ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی. روزهایی که برای انقلابیون خاطرات زیادی را تداعی می کند؛ روزهایی که شاید در ظاهر چندان خوش نبودند و مردم رنگ آرامش را به خود نمی دیدند اما از آنجا که همین روزها تبدیل شدند به نقطه عطفی در تاریخ انقلاب ایران، برای مردم این مرز و بوم نیز ارزشمند است و خاطرات روحیه ضداستکباری آنها را برای شان زنده می کند.
انقلاب اسلامی ایران ماهیتی ضد استکباری و در راستای احیای استقلال کشور داشت و طبیعتا شیطان بزرگ و همه غلامان حلقه به گوشش برای مخدوش کردن این چهره انقلابی از هیچ تلاشی دریغ نکرده و نخواهند.
اما روحیه انقلابی ملت ایران در بهمن 57 در چارچوب شعارهای انقلابی بروز پیدا می کرد. شعارهایی که از جان و دل روح ملت بر می آمد و لاجرم بر دل نیز می نشست.
در کنار روزهای حماسه ساز بهمن 57، ایام دیگری نیز در تقویم تاریخ این کشور نیز به چشم می خورد که یادآور ناکامی دشمنان این مرز و بوم برای انحراف در مسیر انقلاب اسلامی ایران است. شاید بتوان روزهای فتنه 88 را یکی از نزدیک ترین این روزها دانست. روزهایی که با ذوق زدگی غربی ها پیگیری و حمایت می شد اما ملت ایران سرانجام با حماسه ای دیگر در روز 9 دی نسخه فتنه گران را به هم پیچیدند.
هرچند در روزهای شادمانی دهه فجر، مرور خاطرات تلخی چون روزهای فتنه چندان خوشایند نیست اما از آنجا که هویت و ماهیت یک جریان اجتماعی با هویت رهبران آن ارتباط مستقیم دارد و در شعارها و مطالبات آن متبلور می شود و بروز می کند، نگاه اجمالی به شعارهای جنبش سبز و مقایسه آن با شعارهای انقلابیون در سال 57 می تواند به شناخت ماهیت جنبش سبز و هوایدا ساختن نقاط تمایز فتنه گران و انقلابیون کمک بسزایی نماید.
میرحسین موسوی که به عنوان یکی از رهبران جنبش سبز شناخته می شود در یکی از پیام های خود درباره شعارهای مطرح شده به دنبال اعلام نتایج انتخابات چنین می گوید: «…اما پاسخی که به این حضور داده شد متأسفانه منجر به این شد که در فاصله کوتاهی پس از انتخابات مردم با شعار «رأی من کجاست» و یا «رأی من را پس بده» به خیابانها آمدند». وی در جای دیگری از همین پیام درباره راهپیمایی 25 خرداد می گوید: «مردم به صورت مسالمت آمیز در حالی که شعارهای ملی و اسلامی می دادند و بدون ایجاد هیچ گونه تنش، رأی و نظر خود را اعلام کردند و ما انتظار داشتیم پاسخی درخور این روحیه لطیف ملت داده شود…»؛ سپس شعار اصلی جنبش سبز این طور بیان می شود «آنچه جنبش عظیم سبز با تعاملی که بین افراد شکل داد نتیجه گیری کرد که همه مطالبات در تحقق اهداف قانون اساسی و آن هم بدون تنازل باید تجلی یابد و این امر تبدیل به شعار گستردهای شد که اکثریت هم آن را قبول کردند».
هرچند میرحسین مدعی بود که حامیانش شعارهای ملی و اسلامی سر می دهند اما سوالی که ذهن ملت ایران را به خود مشغول کرد این بود که میرحسین از کدام اسلام سخن می گفت که شعارهایی نظیر « تجاوز٬ خیانت٬ مرگ بر این دیانت؛ مردم چرا نشستین؟ ایران شده فلسطین؛ چه ایران، چه غزه، کشتن مردم بسه؛ نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران؛ فلسطینو رها کن، فکری به حال ما کن؛ اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما ؛ استقلال آزادی جمهوری ایرانی » را بعنوان شعارهای اسلامی قلمداد می کرد.
در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88، ائتلاف مدعیان اصلاحات، منافقین، بهایی ها، مارکسیست ها، ملی مذهبی ها، و تمامی گروهها و جریانات مخالف نظام، تحت مدیریت و برنامه اعلام شده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس شکل گرفته بود و شعارهای اصلی سران و عوامل فتنه دقیقا با اهداف این مثلث همخوانی داشت؛ تا آنجا که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در اقدامی بیرون از عرف شناخته شده دیپلماتیک، حمایت از جنبش سبز(!) را یکی از اهداف استراتژیک آمریکا معرفی کرد و نخست وزیر انگلیس، با اعلام این که ماهیت جنبش سبز(!) بازگشت به حاکمیت سکولار و غیردینی است، حمایت دولت انگلیس از فتنه 88 و سران و عوامل آن را پنهان نکرد.
مگر حذف قید «اسلام» از «جمهوری اسلامی ایران»، اهانت به ساحت مقدس امام حسین(ع)، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام(ره)، شعار به نفع آمریکا در روز مبارزه با استکبارجهانی، شعار به نفع اسرائیل در روز قدس، ائتلاف با منافقین و بهایی ها و مارکسیست ها و نهضتی ها و ملی گراها و کلان سرمایه داران و… دهها نمونه دیگر از این دست نشانه غیرقابل تردیدی از همخوانی با اسرائیل و آمریکا و متحدان اروپایی آنها نبود؟!
هرچه ملت ایران در روزهای انقلاب با شعار «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» به دنبال سرنگونی رژیم شاه بودند، اما فتنه گران در سال88 با حذف اسلام و معرفی جمهوری ایرانی خواهان ایران منهای اسلام شدند.
از آن سو؛ میرحسین موسوی در تبلیغات انتخاباتی خود حمایت جمهوری اسلامی ایران از ملت های لبنان و فلسطین را زیرسوال برده و به بهانه اینکه، ابتدا باید خودمان قدرتمند شویم، حمایت از لبنان و فلسطین را بیرون از برنامه خود دانسته بود. باز هم می بینیم که این اظهارات دقیقا ترجمه همان شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»! است! در حالیکه ملت ایران در سال 57 صراحتا شعار «شعار مستـضـعفیـن؛ حـکــومـت مـتـقـیـن؛ استــقلال، استــقلال؛ این است ندای قرآن» سر می دادند، فتنه گران به دنبال چشم پوشیدن بر جنایات غاصبان بر علیه ملت های مظلوم جهان بودند.
از سوی دیگر تورق صفحات تاریخ پر پیچ و خم این کشور نشان می دهد که ملت ایران در بهمن 57 با شعارهایی از قبیل « “حسین جان، حسین جان!” “راهت ادامه دارد”؛ “نهضت ما حسینیه” “رهبر ما خمینیه”؛ ” تا خون مظلومان به جوش است” ” آوای عاشورا به گوش است”؛ ” این منطق ثارالله است” ” باید به هم یاری نمائیم”؛ ” ماه محرم آمد ـ ماه حسین و قرآن، ماهی که هر مجاهد ـ باید رود به میدان” » به دنبال الگوبرداری از قیام عاشورا و منطق «هیهات من الذله اباعبدالله الحسین علیه السلام» بودند اما فتنه گران با رقص و پایکوبی در عاشورای88 به خوبی چهره ضد حسینی خود را نشان دادند و عملا اثبات نمودند که برخلاف ادعای میرحسین هیچ نشانی از اسلام در مسیر فتنه گران به چشم نمی خورد.
هرچند در ادامه نیز براحتی می توان تک تک شعارهای فتنه گران در روزهای فتنه88 را مورد تحلیل و بررسی قرار داد و به مسیر باطل این جماعت پی برد، اما بررسی های بیشتر از سوی مخاطبین می تواند پاسخ علامت های سوال فراوانی را که در اذهان ملت ایران در مورد جنبش سبز نقش بسته را روشن نماید.
Sorry. No data so far.