برنامه دو نیم ساعت که هر روز از شبکه خبر سیما پخش می شود پنجشنبه گذشته با حضور آقایان مرتضی فیروز آبادی، مدیر شبکه تحلیل گران فناوری ایران،مسعود براتی، کارشناس اقتصادی و روح الله ایزدخواه، کارشناس اقتصادی به بررسی سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی پرداخت.
اهم مطالب طرح شده از این برنامه را میتوانید در ادامه بخوانید:
آن چیزی که ابتدا به ساکن به ذهن مردم ما میرسد این است که در سالهای گذشته به دلایلی مشکلات اقتصادی تجربه کردیم و برای مردم مسائلی پیش آمد که نیازمند تفکر عمیق درباره چرایی شکلگیری و رفع آنها بود. پاسخهای متعددی را میتوان به این سؤال داد. یکی از بهترین پاسخها این است که انقلاب اسلامی اهداف بزرگی را طراحی کرده و ملت ایران آرمانهای بزرگی از جمله آرمان استقلال، عزت و آزادی دارند که ممکن است مورد پسند برخی کشور و از جمله برخی قدرتهای جهانی نباشد. این تعارض و تقابل موجب میشود که دشمنیهایی با کشور ما شکل بگیرد. دشمنی در مقاطع مختلف ممکن است شکلهای متنوعی داشته باشد؛ از جنگ نظامی، اختلافافکنیهای سیاسی، تهاجم فرهنگی و از جمله جنگ اقتصادی که در این ایام با آن مواجه هستیم.
اگر کشوری بخواهد در یک جنگ موفق باشد و ضربه نبیند باید متناسب با آرمانهایی که دارد طراحیهایی را انجام دهد. آنچه باعث میشود ما در یک تقابل اقتصادی با غرب احیاناً دچار مشکلاتی بشویم، ضعفهای داخلی است. ما باید تلاش بکنیم معماری اقتصادی مان را طوری انجام دهیم که با میل و رضایت و یا عدم رضایت کشورهای غربی برای کشور تلاطمهای اقتصادی ایجاد نشود. اگر ما به صرف تعامل بخواهیم مسائلمان را حل کنیم شاید طرف مقابل نخواهد تعامل کند و یا نخواهد مسیر مثبتی را طی کند. ما باید راهی را طی کنیم که چه او تعامل را بپسندد و چه بخواهد دشمنی کند تلاطمهای اقتصادی برای کشور ایجاد نشود. سیاست خارجی گرچه مکمل اقتصاد است، اما آن چیزی که پشتوانه سیاست خارجی محسوب میشود یک اقتصاد قدرتمند، مقاوم، با آسیبپذیریهای کم، درون زا و برونگرا است. آن چیزی که باید به عنوان فلسفه و اهداف و ابعاد اهمیت سیاستهای کلی ذکر کرد این بخش است. این موضوع اهداف مکملی را هم به دنبال خودش دارد. اگر ما ادعا داریم نظام نوینی را میخواهیم به دنیا عرضه کنیم باید در بخشهای مختلف الگوهای خودمان را به دنیا ارائه دهیم.
الگوی یک کشور مستقل، الگوی یک کشور با آرمانهای بلند که درعینحال پیشرفت میخواهد، عدالت میخواهد، رفاه میخواهد و… . این موضوع یکی از اهدافی است که ما باید دنبال کنیم. حتماً چنین الگویی ویژگیهایی دارد که یکی از آن ها مقاومتی بودن آن است؛ یعنی اقتصاد مقاومتی ویژگیای از الگوی اقتصادی است.
تکالیف حکومت اسلامی در قبال مردم و حقوق اقتصادی مردم، بخش سوم از ابعاد این موضوع است. قانون اساسی ما حقوقی را برای مردم و تکالیفی را برای دولت قائل شده است. از جمله تأمین معیشت، مسکن، رفاه و عدالت، خودکفایی در کالاهای اساسی و امثال این موارد که از وظایف حکومت اسلامی است و باید به نتیجه برسد. این با آن تقابل بنیادین با کشورهای قدرتمند نیازمند نوع خاصی از برنامهریزی برای اقتصاد کشور است. این مجموعه دلایل نشان میدهد این کار مهم و اولویت دار محسوب میشود.
بخش مسکن
در اقتصاد کشور دو سه مسئله وجود دارد که همهشان تا حدودی با یک راه حل ممکن است برطرف شود. یکی مسئله اشتغال است، یکی مسئله رفاه خانواده است یعنی خانوادهها از دو سه زاویه مثل مسکن و سلامت هزینههای هنگفتی بهشان وارد میشود و همچنین مسئله رونق صنعت. اگر بخواهیم به ظرفیتها نگاه بکنیم، یک ظرفیت مهمی به عنوان بخش تولید مسکن داریم. این بخش یک بخش تولیدی است و تا ده پانزده سال آینده سالانه به تولید ۱٫۵ میلیون مسکن نیاز داریم تا بتوانیم کفاف نیازمان را بدهیم. ثانیاً یک بخش اشتغالزا است. به ازای هر پنجاه متر تولید مسکن در کشور حدوداً یک شغل ایجاد میشود. صنعت تولید مسکن ۱۲۰ صنعت را دنبال خودش را رونق میدهد. خب این بخش را رونق داده و کمک کنیم به عرضه مسکن در کشور همان طور که در دولت گذشته با یک سازوکار و طراحی پیگیری میشد. رونق این بخش به اینکه اشتغال کشور کمک میکند. این نمونهای از یک ظرفیت بالقوه مورد استفاده در کشور است که باید برای آن سیاستگذاری شود. اگر موفق بشویم این صنعت را احیا کنیم، هم شغل و هم رفاه خانواده و مسائلی از این دست را حل تا حدودی ح حل کردهایم. این صنعت مزاحمهایی دارد که باید حذف شود. در حال حاضر بخش مسکن از سوداگری رنج میبرد. طبق آمارها، هفتاد درصد تقاضای بازار ظاهراً از جنس سوداگری بوده و نیاز واقعی نیست. اخذ مالیات، شفافیت اطلاعات و چند راهکار معلوم است که میتواند در دستور کار قرار بگیرد و به کمک رونق این بخش بیاید و این مواردی که گفتیم حل شود. از این نمونه ظرفیتها در کشور فراوان وجود دارد که یک نمونهاش را مثال زدیم که مسکن یک بخش تولیدی مهم است.
صنعت نفت
مسئلهای که در نفت داریم چند بعد دارد.
اول اینکه که درآمد کشور ما به نفت وابسته شده است که وقتی آن را تحریم میکنند برای کشور مشکلاتی ایجاد میشود. این تحریم از چند زاویه انجام میشود. یکی تحریم فروش نفت است؛ یعنی می روند با خریداران مذاکره میکنند که نفت ما را نخرند. یک مقداری مشکلات را از طریق حملونقل ایجاد میکنند. بعد هم که نفت را میفروشیم نمیگذارند پولش را دریافت کنیم. برای همه اینها میتوان در عرصه اقتصادی با نوآوری و خلاقیت فکرهای نویی را ارائه کرد. البته تجربیاتی هم در دنیا در این زمینه وجود دارد.
سه کار مهم باید در نفت انجام بشود تا از مشکلاتی که برایمان ایجادشده و وابستگی کشور به درآمد نفت در کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت فاصله بگیریم.
کار اول، افزایش ظرفیت پالایشی کشور است. در بیست سال گذشته به افزایش ظرفیت پالایش نفت در کشور توجه کمتری کردیم. در صورت توجه به پالایش اولاً درآمد کشور از مسیرهای متنوع تری حاصل میشود چرا که فرآورده را صادر میکنیم فرآورده درآمد بیشتری دارد. ثانیاً بخشی از فرآوردههای داخل کشور را خودمان تولید میکنیم که طبیعتاً نیازمان به واردات و به تبع آن مصرف ارز کمتر میشود. اینها اثرات توجه به ظرفیت پالایشی کشور است. اگر بخواهیم خیلی عملیاتی صحبت کنیم الآن باید وزارت نفت یک برنامه خوب برای حمایت از سرمایهگذاری در صنعت پالایش داشته باشد. به ویژه نمونههای نوینی نظیر پالایشگاههای کوچک.
در تکمیل کار اول به اقدام دومی در صنعت نفت نیاز است و آن هم حمایت از ورود سرمایههای مردمی به این صنعت است. یکی از بندهای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی مردمی کردن اقتصاد[۱] است. این تصور که ما صرفاً باید صنعت نفت را با اتکا به سرمایههای خارجی توسعه بدهیم خیلی تفکر درستی نیست. سرمایههای بسیار زیادی در داخل کشور وجود دارد. برای مردم و سرمایهگذاران صنعت نفت یک صنعت سود ده است. در همه جای دنیا صنعت نفت سود ده است. چگونه است که ما نمیتوانیم سرمایههای داخلی را به آن جذب کنیم؟ ما در شبکه تحلیلگران فناوری ایران یک ماه پیش نامه ای خدمت آقای رئیس جمهور زدیم و هشت اقدام مهم را پیشنهاد دادیم که یکی از آنها توجه به نمونههای سهام پروژه بود؛ یعنی بتوانیم پروژههای نفتی را از پیش طراحی و سهام بندی کنیم و قبل از احداث مردم بیایند و سهام را بخرند. این کار دومی است که در حوزه نفت باید انجام شود.
کار سوم اصلاح روش فروش نفت است. ما هم قبلاً میتوانستم و هنوز هم میتوانیم نفت را به پول خودمان بفروشیم. اثرات متعددی در اقتصاد کشور خواهد داشت. هم در مسئله تورم و هم در تقویت ارزش پولی ملی. هم چنین نفت را باید به خریداران خصوصی بفروشیم. چه دلیلی دارد که ما صرفاً یک مخاطب خاص را در دنیا انتخاب کنیم و صرفاً با او مذاکره کنیم. ما نفت را در بازار و یا بورس عرضه کنیم و هر کس میخواهد بیاید و بخرد. برخی تصورشان این است که این کارها شدنی نیست. ما خدمت مسئولان قبلاً عرض کردیم که بنا به ادعای ایشان بخشی از نفت کشور فعلاً خریده نمیشود. آن بخشی که خریده نمیشود را لطف کنند به ریال در داخل کشور به سرمایهگذاران داخلی بفروشند و در اسکله به او تحویل دهند. سرمایهگذار خودش میداند با آن نفت چه کار کند و کجا بفروشد. بخش خصوصی بیاید و کمک کند. در گذشته یکی از اشکالات این بوده است که وزارت نفت تصور می کرده که نفت را صرفاً باید به مصرفکننده نهایی یعنی به پالایشگاه بفروشد که تصور درستی نیست. راهکارهای اجرایی دارد. مثلاً همین بورس انرژی جایی است که ما میتوانیم این امکان را فراهم کنیم که همه کسانی که فکر میکنند میتوانند نفت ما را در دنیا بفروشند بیایند نفت ما را بخرند و پولش را هم نقداً بدهند که مسائلی از جنس مفاسد اقتصادی اخیر پیش نیاید. این از باب بستهای است که باید در حوزه نفت اولویت قرار گیرد. مجدداً تاکید میکنم که اصلیترین بخش این بسته توجه به افزایش ظرفیت پالایشی کشور و صنایع پاییندستی نفت و گاز است. یکی از کارهای مهم کشور انتخاب صنایعی است که موتورهای صنعت را حرکت بدهند. ما واگنهای زیادی در اقتصاد کشور داریم ولی برخی بخشهای اقتصادی نقش لوکوموتیو دارند و میتوانند دهها واگن را بکشند. یکی از آن بخشها صنایع پاییندستی نفت و گاز است. ما در پتروشیمی هنوز خام فروشیم. درست است که گاز را مستقیم صادر نمیکنیم و یک پله به مواد اولیه پتروشیمی تبدیل میکنیم. ولی بعد از آن بسیاری از زنجیره ارزش افزوده فعال نشده و در آن تولید انجام نمیشود. زنجیره پاییندستی نفت و گاز از آن بخشهایی است که باید به طور جدی در دستور کار مسئولان قرار گیرد.
هدایت نقدینگی و بانک
ما معادل ۵۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی داریم که بیش از هشتاد درصد آن را نظام بانکی تولید میکند و هیچ پاسخگویی در قبال نحوه چرخش این پول در کشور وجود ندارد. شما در رسانه ملی مکرراً درباره معوقات بانکی صحبت میکنید. مکرر گفته میشود بانکی وجود دارد که پنجاه درصد وامهایش معوق است و یا با نمودارهایی توصیههای بانک مرکزی نشان داده میشود و بعد مشخص میشود که به این توصیهها توجه نشده است. مثلاً گفتهشده سی درصد منابع به تولید داده شود و بعد مشخص میشود که پنج درصد داده شده است. وقتی دقت میکنید میبینید نود هزار میلیارد تومان پایه پولی است و نظام بانکی آن را تبدیل میکند به پانصد هزار میلیارد تومان. بعد یک بخش محرک مثل مسکن را میخوابانیم و میگوییم تورمزاست، چون نقدینگی را بالا برده است. سؤال میکنیم چقدر پول در این بخش تزریق شد؟ پاسخ میدهند چهل هزار میلیارد تومان. نگاه میکنیم میبینیم در همین شش ماهه که طرح مسکن مهر تعطیل و این بخش متوقف شده است، نقدینگی کشور چهل هزار میلیارد تومان یعنی معادل پولی که به مسکن مهر کمک شده بود افزایش یافته است. این یعنی یک تصور غلط از اقتصاد و یک تصور غلط از هدایت منابع. در این شرایط میگویند باید نفت بفروشیم سرمایهگذار خارجی بیاید. ما میگوییم نه خیر! شما اگر میتوانید نظارت بانک مرکزی را تقویت کنید و همین پول را ببرید در اقتصاد کشور و اگر نمیتوانید این اختیاری که حاکمیت به این بانکها داده است که این پول را از طریق ضریب فزاینده پنج برابر بکنند را از آنها سلب کنید یا کاهش دهید. اجازه دهید که به روش درستی کار انجام شود.
ببین دنیا چه خر تو خره .یکی مکانیک میخونه ارشد میره علوم سیاسی تهشم براش اسم می زارند کارشناس اقتصادی!!
من دیگه حرفی برا گفتن ندارم
مگه همه چی به مدرکه؟ مهندس هست دیگه مهندس ها هم کارشناس همه مسایل هستند
هر وقت یه کسی توی زمینه های مختلف اظهار نظر کرد، به نظر من یه دلیل محکم بر این مطلبه که طرف تو هیچ کدوم از این زمینه ها متخصص نیست