تریبون مستضعفین ـ آندرانیک میگرانیان، مدیر موسسه دموکراسی و همکاری است. این موسسه در پاریس، موسکو و نیویورک دفتر داشته و به ترویج سیاستهای روسیه در دنیا میپردازد. او در مقاله اخیر خود در سایت تحلیلی نشنال اینترست نوشت:
جورج اف ویل، تحلیلگر سیاست داخلی و خارجی آمریکا در مقالهای در وانشگتن پست به حمله به روسیه پرداخته و جملاتی این چنین آورده است: آیا ولادیمر پوتین، یک موسولینی کوچک است؟ آیا اوکراین آخرین قسمت جنگ سرد خواهد بود؟
غرب، به ویژه رسانههای جمعی آمریکا، هرگز به پوشش خبری منصفانه از تحولات روسیه بعد از سقوط شوروی نپرداختند. آنها حتی توضیحی بیغرض از اهداف سیاست داخلی و خارجی روسیه را نیز ارائه نمیدهند.
یک نمونه اخیر، المپیک سوچی است. رسانههای غربی، سیلی از مشکلات کوچک و بزرگ را به خورد بینندههای خود میدهند. از احتمال حمله تروریستی به سوچی وروسیه گرفته تا برخورد مجرمانه با همجنسبازان روسی و توریستها و ورزشکاران همجنسباز؛ بزرگ کردن ناهماهنگی دولت روسیه در ساخت زیربناهای مورد نیاز بازیها؛ بحث بیپایان بر سر فساد و اسراف میلیاردها دلار در ساخت زیربناها. تهدیدهای متوهمانه روسیه برای همسایگان خود که توسط رسانههای غربی و متخصصان آنها القا میشود.
آیا باید تعجب کرد که روسها دیگر به غرب اعتماد ندارند. متاسفانه حتی بدون المپیک نیز، روسها و مردم دیگر کشورها در چند سال اخیر، نسبت به رسانههای خارجی بیاعتماد شدهاند. رسانهها مدت مدیدی در حال نشان دادن چهرهای کریه از پوتین بودهاند و نمیتوانستند اعتراف کنند که او و کشورش به شکوه و جلالی رسیده است. این رسانهها با اشتیاق، پیروزی پوتین را نفی کرده و روسیه را به مخوفترین شکل ممکن توصیف میکنند.
اما روسها حمله رسانهای به پوتین را حمله به کشورشان میدانند. در واقع رسانههای غربی با هجمه ضد روسی، ضد پوتین و ضد المپیک، خود به پیروزی پوتین و روسیه و موفقیت المپیک سوچی کمک کردند. زیرا اکثر مردم روسیه شاهد بودند که رسانههای آمریکایی و پروپاگاندای آمریکا مانند پروپاگاندای شوروی در زمان میخاییل سوسلوف (رییس تفکر حزب کمونیست در زمان برژنوف) عمل میکند. او آمریکا را کشوری پر از سیاه پوستان بیقانون، بیکاری فراگیر و بیخانمانها و گرسنگی معرفی میکرد که هر روز امکان داشت زیر بار مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود، فرو بپاشد و مردم مارکسیست – لنینیست پیروز شوند.
جامعه روسیه از اعتماد و تحسین غرب برگشته و به بیاعتمادی کامل نسبت به غرب رسیده است. بدون درک یکی از بازیگران اصلی در معادلات جهانی، نمیتوان مشکلات عمده بین المللی و تعارضات را حل کرد و همچنین نمیتوان یک سیاست جامع و کارآمد در قبال روسیه داشت.
حتی برخی از خبرنگاران غربی در المپیک نوشتند که اکثر روسها پس از شنیدن توصیف غرب از سوچی و روسیه، احساس اهانت میکنند.
از هشت سال پیش، رهبر روسیهِ، نخبگان و جامعه آن، توانستند حس عقب ماندگی خود را در دهه ۹۰ میلادی برطرف کنند و اعتماد به نفس خود را بالا برده و به خود اتکا کنند. آنها دیگر نگران نبودند که چه کشوری از آنان خوشش میآید و چه کشوری از آنان متنفر است و بر روی کشورهایی تمرکز کردند که آنها و سیاستشان را درک میکرد.
ایده پردازان و متفکرین راهبردی در حلقههای سیاسی، کشورهای دنیا را با معیارهای واشنگتن میسنجند. اگر هر کشوری کوچکترین استقلالی از خود نشان دهد، آن کشور خطری برای دموکراسی و پیشرفت به حساب میآید.
اسفتن کوهن، متخصص مسائل روسیه در مقالهای در مجله آمریکایی نیشن با عنوان “تحریف روسیه” نوشته است. او نوشته که رسانههای آمریکایی سونامیای از مطالب تحریف شده در مورد روسیه و پوتین منتشر میکنند که نسبت به مطالب جنگ سرد، کمتر ایدئولوژیک هستند. چارلز کراثامر که دانش بسیار کمی از تحولات روسیه دارد، کوهن را فردی طرف دار روسیه معرفی کرده است.
در واقع، پوتین تنها سیاستمداری است که در دنیا بدون ترس نظرات خود درباره دین، سنت و ارزشهای خانواده و سنتی را بیان میکند و خواستار حفظ رسوم سنتی اروپا بوده و علیه ظهور ارزشهای خطرناک و نامتعارف صحبت میکند.
بیل او ریلی، مجری تلویزیون و همکار او دنیس میلر در فاکس نیوز چندین بار سعی کردند پوتین و روسیه پوتین را به سخره بگیرند، در حالی که هیچ دانشی از روسیه ندارند. دانش آنها به اندازه دانش سناتور جان مککین محدود است که معتقد است روزنامه پراودا، اصلیترین روزنامه دولت روسیه است. افرادی مانند کراثامر و او ریلی هیچ درکی از رخدادهای اوکراین و سیاست روسیه در این کشور ندارند اما در حین حال، تمام رخدادهای اوکراین را تقصیر روسیه میدانند و دولت قانونی منتخب اوکراین را آلت دست پوتین میدانند.
Sorry. No data so far.