جمعه 12 مارس 10 | 23:41

چوپان دروغگو جشن تولد نگرفت؟

اوایل مهرماه در حالی که جریان سبز در حال تبلیغات برای مهر داغ بود، موج شدیدی را برای جشن تولد موسوی، کروبی و خاتمی به راه انداختند. تولد موسوی 7 مهر، کروبی 14 مهر و خاتمی 21 مهر. اما تولد واقعی‌اش 11 اسفند بود!
اما هیچ کس 11 اسفند برای موسوی جشن تولد نگرفت. جنبش سبز هم پس از 8 ماه آنچنان دچار یاس و افسردگی شده است که اصلا برایش تولد میرحسین مهم نباشد. تکلیف مردم هم در 9 دی و 22 بهمن روشن بود.


یکی از تعدادفراوان پوستر طراحی شده توسط جنبش سبز برای تولد موسوی

یکی از تعدادفراوان پوستر طراحی شده توسط جنبش سبز

تریبون مستضعفین- اوایل مهرماه در حالی که جریان سبز در حال تبلیغات برای مهر داغ بود، موج شدیدی را برای جشن تولد موسوی، کروبی و خاتمی به راه انداختند. تولد موسوی 7 مهر، کروبی 14 مهر و خاتمی 21 مهر. به سرعت تمام فضاهای جریان در رسانه‌هایشان پر شد از تبلیغاتی با این مضمون.
همان موقع با استفاده از عکس انتخاباتی موسوی که شناسنامه‌اش را به دوربین گرفته بود، دروغ بودن این ادعاها مطرح شد. تولد واقعی‌اش 11 اسفند بود. ولی جریان سبز برای ساختن “مهر داغ” نیاز داشت این دروغ ادامه یابد. ولی با این حال مهر امسال با هوشیاری دانشجویان بدون هرگونه اغتشاش و آشوبی سپری شد. و یک مهر سرد نتیجه‌ی دروغ‌های تابستانی جریان سبز بود.
11 اسفند امسال گذشت! اما هیچ کس برای موسوی جشن تولد نگرفت. تکلیف مردم روشن بود. ملت ایران پس از ماه‌ها دروغ پردازی، انکار رای ملت، تحقیر مردم توسط این جریان، خشم خود را از خیانت و جنایت آنان در 9 دی و 22 بهمن فریاد زدند. و اگر به عهده‌ی ملت بود، 11 اسفند سالگرد تولد و فوت ایشان یکی می‌شد.

یکی از پوسترهای جنبش سبز برای تولد موسوی، کروبی و خاتمی

یکی از پوسترهای جنبش سبز برای تولد موسوی، کروبی و خاتمی

جنبش سبز هم پس از 8 ماه نهضت فعال برای دروغ‌پردازی، تحریف و شایعه سازی، آنچنان دچار یاس و افسردگی شده است که اصلا برایش تولد میرحسین مهم نباشد. جریانی باقی نمانده‌است. کار از کُما هم گذشته است. چه همان مهر هم فقط بهانه‌ای بود برای ایجاد آشوب. جمعی که با این هم اختلاف عمیق فقط با یک رنگ به هم دوخته شده‌باشند، باید هم به همین راحتی فروبپاشد. آمریکا و صهیونیسم از ابتدا هم نیات خود را پی‌می‌گرفتند. چه آنکه بدنه‌ی اصلی فعالین این جریان هم اصلا دنبال میرحسین نبودند. آنها دنبال چیز دیگری بودند. وقتی ضدانقلابیون خارج نشینی چون سازگارا و مسعود رجوی، عبدالکریم سروش، کدیور، اکبر گنجی، ابراهیم نبوی و … را رهبران بهتری یافتند، موسوی را رها کردند. و آمریکا و اسرائیل هم موسوی را چون مهره‌ای سوخته به دور انداختند.
اصل قصه ماجرای چوپان دروغگو است! وقتی کسی در ختم آدم زنده شرکت کند، با تلاشی دروغین 72 کشته سازی کند، 40 ملیون رای را دروغ پندارد، تروریست‌های روز عاشورا را خداجو بداند و هزاران دروغ ریز و درشت دیگر بگوید، معلوم است که اگر یکبار هم راست بگوید، کسی سخن او را باور نخواهد کرد. و همین قصه برای یار غار او، کروبی هم صادق است! کسی که دروغ بزرگی چون تجاوز را بدون حتی کوچکترین شاهدی مطرح می‌کند باید هم چنین باشد! کسی که بزرگترین سندش برخورد دست یک آقا به دست یک خانم در هنگام دستبند زدن باشد! پر بیراه نیست که وقتی کسی به اینها محل نمی‌گذارند، در نهایت مذلت هفته‌ای یک‌دفعه به دیدار هم می‌روند، حرف تکراری می‌زنند و فقط هم سایت و روزنامه‌ی خودشان آن دیدارهای مضحک را پوشش می‌دهند.
و تاسف آور آنکه جریانی که در این 8 ماه به اندازه 8 سال دروغ‌های مختلف مطرح کرده است که بسیاری از آنها در همان ساعات اول دروغ بودنشان معلوم می‌شد، هرگز برای هیچ کدام از دروغ‌ها، تحریف‌ها، خطاها و … عذر نخواسته است. وقتی برای شرکت در مراسم ختم آدم زنده عذر خواهی نکرده باشند، معلوم است که برای دروغ تولد نیز هرگز کوچکترین عذرخواهی نخواهند کرد!

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.