هر ساله به مناسبت میلاد حضرت زینب (س)، برای پرستاران کشور جشن هایی گرفته می شود، جشن هایی که غالبا وزیر بهداشت و هیئت همراه ایشان سعی می کنند در آن شرکت کنند و سخنرانی ها، قدر دانی ها و تکریم هایی داشته باشند و به پرستاران نمونه جوایزی بدهند، پرستارانی که تمام سال را برای بیماران زحمت کشیده اند و اغلب آنها به جای چهار پرستار در بیمارستان ها کار می کنند.
روز خوبی است، همه چیز عالی است و طبق آماری که داده می شود، تعداد پرستاران را 250 هزار نفر اعلام می کنند که از این تعداد 300 نفر به عنوان پرستار منتخب اعلام شده اند و در این جشن از 30 پرستار تقدیر و تشکر می شود، اما در سالن همایش های رازی بیش از 30 پرستار به چشم می خورد، به نظر می آید جوان هایی که در گوشه و کنار سالن نشسته اند، دانشجویان پرستاری و یا دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران هستند که در این مراسم حضور پیدا کرده اند و با هر تکه ای که مجری می گوید، شعری می سازند و بلند می خوانند.
اینجا ست که مراسم از آن حالت مرسوم و همیشگی خود خارج می شود و تبدیل به جشنی می شود که اگر وزیر و معاونانش و مخصوصا روابط عمومی خشمگین وزارت بهداشت نبود، مراسم طور دیگری پیش می رفت!
اواسط همایش روز پرستار بود که از مادر بزرگی که از پسر، عروس و نوه بیمارش پرستاری می کرد، تقدیر شد. تقدیری مناسب و شایسته، در این هنگام بود که یکی از پرستاران نمونه کشوری که قرار بود امسال جایزه خود را دریافت کند، جایزه اش را به این مادر بزرگ تقدیم کرد، البته موضوع تنها به اینجا ختم نشد، دانشجویان خوشحال و پر انرژی منتظر یک کلمه بودند تا شادی خود را بروز بدهند و زمانی که مجری همایش برای تقدیر از کار پرستار گفت: اینجاست که آدم به یاد شعر «بابا تو دیگه کی هستی» می افتد، سالن پر شد از آهنگ خواننده های گمنامی که به خواندن علاقه عجیبی داشتند، حدود ده دقیقه ای این شعر با صدای بلند میان دانشجویان و پرستاران جوان زمزمه شد.
اما خواندن ها و مراسم شادی تنها به اینجا ختم نشد.
پرستاران جوان حوصله سخنرانی را نداشتند
سعی شد از کلیه پرستارانی که در راه رسیدن به اهداف سلامت، وزارت بهداشت را یاری میکردند، تقدیر و قدر دانی به عمل بیاید. باید به یاد داشته باشیم که اقدامات پرستاران، فعالیت مستمر و انساندوستانه ای است که تمام تلاش خود را می کنند که از بیماران حمایت کنند و حال و هوای پر از احساس و امید را در بیمارستان ها ایجاد کنند، به همین دلیل فعالیت آنها شایسته تقدیر و تکریم است.
قصه پرستاران، قصه اراده و همت مردمان ایران زمین است که در تمامی اعصار و در هر شرایطی نشان داده شده است، داستان والای کمک به همنوع و احساس همگرایی و همنوایی با دیگر انسانها است. کار پزشکان بدون همراهی و وظیفه شناسیِ همراه با عشق و انساندوستی پرستاران کارساز نیست و همت پرستاران مکمل تلاش پزشکان است.
این صحبت ها ادامه داشت و هر سخنرانی به نوعی این کلمات را تکرار می کردند، مثلا زمانی که میرزا بیگی، معاون وزارت بهداشت در حوزه نظام پرستاری به بالای سن رفت و خواست سخنرانی خود را شروع کند، از مشاهده حضار شاد و پرشوری که تنها آماده ی دست و رقص و شادی بودند، سرخ شد و صحبت های خود را که مشخص بود روزها برای آماده کردن آن زحمت کشیده بود، خلاصه وار بیان کرد.
او مثلا در این همایش بیان کرد که پرستاران و کارها و فعالیت آنها باید با علم و مهارت همراه باشد و خوشبختانه در این زمینه پرستاران به خوبی عمل کردهاند و مهارتهای لازم که موجب بهبودی بیماران بشود را دارند اما پرستاری در کشور متولی خاصی ندارند و 15 سال است که آنها مشکلات خود را با وجود اینکه بیان میکنند، نمیتوانند به راهکاری برای حل آن برسند.
انگار ادامه سخنرانی برای معاون وزارت بهداشت در حوزه نظام پرستاری سخت بود و ترجیح داد زود تر پایین بیاید و فقط بنشید، چون مشاهده می کرد جوانان مجلس حوصله هیچ سخنرانی را ندارند.
رقص نور و صداهای دستگاه های موسیقی
در ادامه مراسم، وزیر بهداشت وارد شد و برای سخنرانی به بالای سن رفت، سخنرانی های وزیر با وجود شیوایی و رعایت نکات دستوری، این بار کوتاه تر از دفعات پیش بود.
از بین وزرای دولت تدبیر و امید، همه می دانیم که وزیر بهداشت، از وزرای محجوبی است که به تمام اصول شرعی و موازین دینی به شدت پایبند است، به همین دلیل بود که در طول سخنرانی اش، حتی یک بار نیز سر از متن خود بلند نکرد و مانند دانشجوایان سال اولی که برای ارائه گزارش خود آمده بودند مطالبی را بیان کرد و سعی کرد سریع خارج شود که البته در این امر موفق نبود.
وزیر بهداشت برای تقدیر از پرستاران نمونه در جایگاه ایستاده بود و هر پرستاری زمانی که بر روی سن می آمد، دست ها، صوت ها و جیغ و داد هایی بود که بلند می شد، انگار تمام مسائل با هم هماهنگ بود، مجری برنامه با مدعوین و … اگر کسی ناگهانی و بدون اطلاع قبلی وارد می شد، فکر می کرد که به یک سالن کنسرت وارد شده است که پرستاران و دانشجویان پرستاری برای تخلیه انرژی خود از انجام هیچ حرکت موزون و ناموزونی دریغ نمی کردند.
مردم زیبایی و سختی کار یک پرستار را درک میکنند و کلمه ای برای توصیف آن مناسب نیست. به همین دلیل در این مراسم به جای استفاده از کلمات از صوت و شعر استفاده شد، پرستاران و دانشجویان نیز انگار از این نحوه تشکر بسیار لذت بردند.
حضور بازیگری در مراسم تقدیر از پرستاران
در مراسم روز پرستار که با حضور وزیر بهداشت برگزار شد، هنگامه قاضیانی بازیگر تئاتر و سینما ایران و نقش آفرین فیلم «روزهای زندگی» با دریافت لباس پرستاری به صورت نمادین به جامعه پرستاری کشور ملحق شد.
قاضیانی در این مراسم عنوان کرد: من برای بازی در فیلم روزهای زندگی برای نقش دکتر لیلا سهرابی به مدت 2 ماه در بیمارستان سینا و اتاقهای عمل جراحی حضور پیدا میکردم تا بتوانم با شرایط کار پزشکان و پرستاران برای بازی در این فیلم همزادپنداری کنم.
وی با بیان اینکه پرستاران طبیب روح و جسم مردم و بیماران هستند، به وزیر بهداشت خطاب کرد و گفت: آقای هاشمی، ما هنرمندان در موسسات خیریه ای متعددی حضور پیدا میکنیم و با بیماران نیازمندی مواجه میشویم، لطفا به بیمارانی از جمله بیماری که در این مراسم حضور یافته بود رسیدگی کنید.
بازیگر فیلم «روزهای زندگی» با ارائه پیامی به پرستاران کشور با بیان این جمله که پرستاران فرشتگان زیبایی هستند که عشق و نور خود را به آنان بخشیده است، خاطرنشان کرد: امیدوارم سال 93 برای هموطنانم در سرزمین کهن ایران پر از عشق، امید و نور باشد زیرا اتفاقات خوبی در راه است.
صحبت های وی، حرف هایی بود که تمام پرستاران دوست داشتند آن را بشنوند و از دیدن یک بازیگر تقریبا محبوب، سر از پا نمی شناختند، سخنان این بازیگر که تمام شد، انگار محیط برای وزیر بهداشت و جمع همراهش دیگر قابل تحمل نبود، همایش به کنسرتی تبدیل شد که دانشجویان خواهان آن بودند.
آواز های بهنام صفوی و ایجاد شادی مضاعف در پرستاران
گیتار و تار و سنتور تنبک به صدا در می آمدند و این خواننده خوش صدا آوازهای خود را اجرا می کرد، یکی از پرستاران که در صندلی های جلو نشسته بود می گفت: بارها بود که برای گرفتن بلیط اقدام کردم اما هیچ وقت نتوانستم در کنسرت های این خواننده حضور داشته باشم.
پرستار دیگری که کمی آن طرف تر نشسته بود گفت: این مراسم را تنها برای حضور این خواننده و اجرای موسیقی زنده ای که قولش را داده بودند آمدم. یعنی اگر صحبت و قصد نیمی از پرستاران این باشد، یعنی بیشتر پرستاران برای صحبت ها و تقدیر در اینم همایش حاضر نشده اند و این جای تاسف دارد.
آهنگ ها نواخته شد، گروهی از دختران که آوازها را از بر بودند ، حرکاتی نشسته بر روی صندلی انجام می دادند و شعر را بلند می خواندند و عده کثیری از پسران در گوشه سالن، عنان از کف داده بودند و ایستاده انرژی و شادی خود را رها می کردند، رقص های جدید و نوینی بود که در سالن دیده می شد.رقص پسران جوان دیگر از حرکات موزون گذشته بود و دیگر حالت رقص به خود گرفته بود و دانشجویان جوان با مهارت بسیاری این حرکات را انجام می دادند. حتی حالت شادی آنها و موج خوشی جمعیت به حدی رسیده بود که برای خود می خواندند و می رقصیدند و معلوم نبود این مراسم تقدیر و تشکر است یا کنسرت و کلوپ رقص!
متاسفانه از این نوع مراسم ها کم برگزار نمی شود نمونه اش در دهه فجرامسال شرکت عمران شهر جدد بینالود در سال اجتماعات مسجد دانشگاه آزد مشهد جشنی برگزار کرد که پر بود از ترانه های مبتذل، حرکات بسیار مستهجن در قالب مسابقه، رقص و از خود بیخود شدن دختران و پسران و …. که واقعا جای سوال داشت که مسوولین دانشگاه آزاد در ازای دریافت چه مبلغی این جنگ مبتذل را به بهانه دهه فجر برگزار کرده اند متاسفانه بنده هیچ مرجعی برای پیگیری این برنامه نیافتم از موسیقی ها و اجراها و حرکات مبتذل این برنامه فقط می شد برداشت حضور در یک مجلس عروسی بی قید و بند ر داشت واقعا جای تاسف دارد که این صداها هیچ جا شنیده نمی شود و هیچ مرجعی خود را پاسخگوی آن نمی داند