به گزارش تریبون مستضعفین سالها طول می کشد تا نمادهای رسانه ای شکل بگیرند، محبوب شوند و مخاطب به آنها اعتماد کند. این برندها شامل نامها، عروسک ها، موسیقی ها و حتی مجریان می باشد. آنچه در رسانههای جهان معمول است این است که پس از سرمایه گذاری چندین ساله از اعتبار بودجود آمده برای انتقال مفاهیم و فرهنگ سازی استفاده می کنند. اما آنچه در رسانههای ما متداول گردیده متفاوت است. یعنی گام ستاره سازی که طی شد این ستاره ها هستند که برای رسانه تصمیم می گیرند نه رسانهها و متاسفانه با رفتار خود بدترین فرهنگ کاسبکارانه را به جامعه تزریق میکنند. البته موضوع همه گیر نیست و استثنا هایی هم وجود دارد که منش فرهنگی و رسانه ای آنها اجازه نمیدهد از داشتههای رسانه ملی و اعتماد مردم برای خود تجارت کنند و مانند امانتی گرانبها از آن صیانت می کنند.
یکی از این نمونهها عروسک محبوب و دوست داشتنی کلاه قرمزی است. عروسکی که شبکه دو در طی سالیان دراز برای آن سرمایهگذاری کرد و مدیران و تیم تولید آن دست به دست از آن پاسداری کردند تا شکل بگیرد و نهادینه شود. محبوب شود و مخاطبان به آن عشق بورزند. اماچند سالی است عوامل این برنامه به بخشی از آفات از پیش گفته دچار گردیده است. یعنی مسافران خارج نشین که از پول همین ملت به جایی رسیده اند از هلند و کانادا میآیند و شروع به خبر سازی می کنند «امسال کلاه قرمزی تولید نمیشود»، «در حال مذاکره با تلوزیون هستیم»، «برخی از دستها میخواهند مردم را از دیدن کلاه قرمزی محروم کنند» و بازی رسانهها را کلید میزنند. البته اگر جای پایی هم در رسانه ملی داشته باشند این بازی را در داخل شبکه ها گرم می کنند که «وا اسلاما امسال کلاه قرمزی تولید نمی شود چه کنیم؟»
حالا دیگر کلاه قرمزی و پسر خاله آنقدر محبوب شدهاند که رسانه مجبور باشد خاطره تلخ تمسخر اسطوره آزادی خرمشهر را فراموش کند و با نادیده گرفتن خطاهای یکی از عوامل، شروع کند به باج دادن به آنها و خوی تجارت پیشگی هم از پشت نقاب کار فرهنگی برای کودکان بیرون میزند و هر سال قیمت ساخت این برنامه و سودی که نصیب عوامل آن می شود و بعد ایران را به مقصد کشورهای اروپایی ترک میکنند به صورت سرسام آوری بالا میرود به طوری که عوامل برنامه کلاه قرمزی برای ساخت این برنامه حدودا دقیقهای 2 میلیون تومان از صدا و سیما دریافت میکنند که اگر این رقم را در 15 قسمت حدودا شصت دقیقه ای ضرب کنیم خواهیم دید که چه عدد بزرگی می شود. بالاخره تنها راه معیشت این چند نفر همین بازی است و خارج نشینی هم هزار خرج دارد. در کنار آن به گونه ای رفتار می کنند که انگار این عروسک ها و این نام ها از آن آنهاست و تصمیم گیری برای تولید و یا عدم تولید آن بر عهده آنهاست. دیگر بدون توجه به نیاز مخاطب انتظار دارند با گرو کشی قیمتها به میلیاردها تومان برسند و این در حالی است که کودکان معصوم نمیدانند این کلاه قرمزی چقدر از اموال پدرانشان را برده است تا او را بخنداند.
عجیب اینجاست که عوامل این برنامه پارا را فراتر میگذارند و محکم میایستند که پیامهای دینی مانند نماز را به هیچ وجه در کارخود نمی گنجانند تا تولیدی داشته باشند کاملا لائیک. یعنی همین محصول میتوانست در یک شبکه غیر اسلامی هم تولید شود و بازهم مسئولان رسانه هرکدام به بهانهای کوتاه میآیند.
مخاطب نکته آخرم مسئولان رسانه ملی است شما به چه اجازه ای اعتماد مردم را به تاجر پیشگان میفروشید. چرا از اموال رسانه ملی که متعلق به تمام مردم است صیانت نمیشود. چرا هر کسی در رسانه معروف میشود و از معروفیت خود تجارت میکند رسانه با او بیشتر مدارا میکند؟ آیا وقت آن نرسیده که قرار دادهای رسانههای بین المللی در ایران هم جاری شود؟ آیا میدانید رسانه های چگونه از اموال معنوی خود صیانت می کنند؟
Sorry. No data so far.