یکشنبه 09 مارس 14 | 15:12

وقتی ده‌نمکی خلاف جریان آب شنا می‌کند

«معراجی‌ها» مسعود ده‌نمکی این روزها در حالی مرز فروش یک میلیاردی را تنها طی 11 روز پشت سر گذاشته است که معمولاً اکران اسفندماه و ماقبل اکران نوروز، فصل ذبح فیلم‌ها در گیشه است و با توجه به گرفتاری‌های مردم در روزهای پایانی سال، فیلم‌های اکران شده در این ایام شانسی برای موفقیت در گیشه ندارند


در روزهایی که سینمای دفاع مقدس تحت تأثیر موفقیت بالای فیلم‌هایی چون «چ» و «شیار 143» در جشنواره‌ی سی و دوم فجر و استقبال فراوان مردمی از آن، بعد از چند سال رخوت دوباره قدر دیده و بر صدر ‌نشسته‌ است، فروش بیش از یک میلیارد تومانی یک فیلم دفاع مقدسی دیگر در گیشه در یکی از بدترین و کم‌رونق‌ترین ایام اکران سالانه و تنها طی 11 روز، نشان می‌دهد که مخاطب سینمای ایران بر خلاف پیش‌بینی‌های عده‌ای روشنفکر مردم‌گریز، همچنان برای تماشای فیلم‌های سینمای دفاع مقدس عطش دارد و جلوی سینما صف می‌کشد.

 «معراجی‌ها» مسعود ده‌نمکی این روزها در حالی مرز فروش یک میلیاردی را تنها طی 11 روز پشت سر گذاشته است که معمولاً اکران اسفندماه و ماقبل اکران نوروز، فصل ذبح فیلم‌ها در گیشه است و با توجه به گرفتاری‌های مردم در روزهای پایانی سال، فیلم‌های اکران شده در این ایام شانسی برای موفقیت در گیشه ندارند. اما درست در روزهایی که جمع‌بندی یک ساله‌ی فروش سال 92 سینمای ایران در روزهای پایانی سال، حکایت از تسخیر صدر جدول فروش توسط «رسوایی‌» مسعود ده‌نمکی با رقم شش میلیارد تومان دارد، «معراجی‌ها» هم در واپسین روزهای همین سال فروش به شدت امیدوارکننده‌ای داشته است تا ثابت شود که علی‌رغم میل بسیاری از اهالی سینمای ایران که دوست دارند موفقیت ‌«ده‌نمکی» را به داشتن رانت و مخاطب اتوبوسی و … ارتباط دهند، او نبض گیشه و راه ارتباط با مخاطب را در این سینمای بدون مخاطب خیلی خوب می‌داند.
اما موفقیت «معراجی‌ها» در گیشه، نه فقط از این جهت که مهر تأییدی بر شم مخاطب‌شناسی «ده‌نمکی» برای پنجمین بار است، که از زاویه‌ی دیگری بسیار اهمیت دارد؛ چرا که موفقیت «معراجی‌ها» به دلیل برخی ویژگی‌های آن، سندی بر ابطال بسیاری از گزاره‌های رایج میان سینماگران ایرانی در حوزه‌ی سینمای دفاع مقدس است.
فارغ از اینکه ممکن است به ساختار فیلم به ویژه در بخش نخست آن نقدهایی داشته باشیم و بازی‌ها و فیلمبرداری «معراجی‌ها» را بپسندیم یا نه، «ده‌نمکی» در آخرین فیلمش، سعی کرده است بدون محافظه‌کاری و با صراحتی که در این چند ساله حلقه‌ی مفقوده‌ی سینمای دفاع مقدس ما بوده، نشانه‌‌شناسی سال‌های دفاع مقدس را با تقریبی نزدیک به واقعیت به تصویر بکشد. نشانه‌شناسی که در سال‌های اخیر به بهانه‌ی شعاری شدن و از دست رفتن مخاطب در فیلم‌ها و سریال‌های سینما و تلویزیون، به طور کامل سانسور شده است.
به عبارت بهتر، بر خلاف رسم این سالیان اخیر سینما و تلویزیون کشور که برخی هنرمندان و حتی سیاست‌گذارانش فکر می‌کنند با سانسور برخی اعتقادات رزمندگان از جمله اعتقاد آنها به ولایت و ارادت آنان به حضرت امام (ره) و در عوض ضریب دادن به باورهای صرفاً وطن‌پرستانه و ناسیونالیستی، مانع دفع مخاطب و شعاری شدن کار می‌شوند، «ده‌نمکی» با شجاعت تمام روی سینه‌ی تمام رزمندگانش یک عکس کوچک حضرت امام (ره) سنجاق کرده، «حاجی بخشی‌»‌های زمان جنگ را که هنوز شعارهایی چون «ماشاءالله حزب‌الله» را از آنان به یادگار داریم، سانسور نکرده و روحانیت انقلابی -و نه صرفاً روحانیتی که در داخل خانواده و به عنوان مشاور خانوادگی موضوعیت پیدا می‌کند- را به در بطن جنگ به تصویر کشیده است.جالب هم اینجاست که با وجود همین صراحت، «معراجی‌ها» در جذب مخاطب خیلی موفق‌تر از همان فیلم‌هایی عمل کرده است که با ژست جذب مخاطب، بخشی از واقعیات جنگ را سانسور می‌کنند.
در دورانی که انجمن سینمای دفع مقدس میلیاردی هزینه می‌کند و «50 قدم آخر» می‌سازد تا رزمنده‌ای را تئوریزه کند که وقتی تیر می‌خورد و از درد مستأصل می‌شود، موسیقی کلاسیک می‌گذارد و تانگو می‌رقصد، باید قدر صراحت «ده‌نمکی» را دانست. باید قدر او را دانست که هنوز از انگ حکومتی بودن و سفارشی‌ساز شدن روشنفکران نمی‌ترسد. باید قدر او را دانست که سینماهای تعطیل شده‌ای مثل سینما قدس را که با فیلم‌های تلخ و کند و موهوم همین روشنفکران مثلاً دوست‌دار سینما تعطیل شد، با همین فیلم‌های صریح و به قول روشنفکران حکومتی‌اش احیا می‌کند و چراغ سینمای بدون مخاطب ایران را با سینمای آرمان‌گرا و ارزشی خود روشن نگه می‌دارد. باید قدر او را دانست که در میان زرق و برق جشنواره‌های پرشمار داخلی و خارجی، هنوز برای مردم کوچه و بازار فیلم می‌سازد و از روزهای جنگ می‌گوید. باید قدر او را دانست که با فروش بالای فیلم‌هایش توسط همین مردم، روشنفکران را به حدی سردرگم کرده که مجبورند بگویند نهادهای دولتی بلیت فیلم‌های اورا می‌خرند و بچه‌ها را از مدرسه‌ها به زور به سینما می‌آورند و او رانت دارد و …
راستی کدام سینماگر ایرانی را سراغ دارید که یک سینمای تعطیل شده را به واسطه‌ی اکران فیلمش دوباره وارد چرخه‌ی اکران کرده باشد؟

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.