یکشنبه 16 مارس 14 | 07:10
متن کامل سخنرانی وحید جلیلی در محفل سینما انقلاب

هركه بر فتنه‌گران شد بدگمان حق ندارد پانهد دراين مكان

حوزه هنري با بيش از سي مركز استاني بگويد در طي چهار سال گذشته دو مستند 15 دقيقه‌اي راجع به فتنه ساخته است؟! انگار بر سر در بخش سينمايي حوزه زده اند: هر كه بر فتنه گران شد بدگمان حق ندارد پا نهد در اين مكان! آقايان جواب بدهند چرا حوزه هنري خودش را به كوچه علي چپ زده و اين ميدان را عليرغم تذكرات مكرر دلسوزان؛ عامدا و موكدا خالي كرده بلكه آنرا در اختيار هواداران سران فتنه گذاشته؟ اينكار فرهنگي است يا سياسي؟


اشاره: وحید جلیلی در سخنرانی خود در محفل سینمای انقلاب به مقوله ای پرداخت که پیش از این در حوزه نقد فرهنگی به آن پرداخته نشده بود. نقدی از جنس نقد‌های درون گفتمانی اما از بابی که ورود به آن برای بسیاری خوش‌آیند نیست. جلیلی در این سخنرانی از 4 نهاد خواست تا به بعضی پرسش ها پاسخ دهند. روایت فتح و انجمن سینمای دفاع مقدس در مقابل سوالات او سکوت پیشه کردند. موسسه سینمایی شهید آوینی با قبول کلیت انتقادات وی ، به نکاتی از کارنامه خود اشاره کرد. اما حوزه هنری و سازمان تبلیغات در تمام واکنش‌ها بدون پاسخگویی به هیچکدام از پرسش ها مجموعه‌ای از الفاظ و حملات تند را به او و جشنواره عمار سازمان دادند.

مدیریت فرهنگی تاکنون بیش از آنکه کارآمد باشد در پشت تهدیدات فرهنگی دشمن پنهان شده است. اتفاقی که باعث شده است که مدیران فرهنگی خود را به پاسخگویی درباره عملکرد خود موظف نبینند.

اما این باب جدید به حیات خلوت برخی مدیران فرهنگی باز می شود که عادت کرده‌اند به پز بی طرفی دادن و حاشیه نشینی و خرده کاری و گنده گویی آن هم با پول بیت المال و البته عدم التزام به پاسخگویی و این همان بابی است که ورود به آن هزینه هایی دارد از جمله انگ نوری زاد و مخملباف بودن، خوردن!

 اینجاست که وقتی از مدیران این نهادها خواسته می‌شود که در برابر عملکرد خود پاسخگو باشند، هر حیلتی که باید در برابر دشمن به کار می بستند این بار در برابر این خطر بالقوه که مبادا روز‌های آرام سازمان متبوعشان را نکند خراب کند، به کار می گیرند.

این همان سنگربندی یک طرفه ای است که توسط حوزه هنری در برابر سوالات وحید جلیلی نسبت به عملکرد این نهاد و سازمان متبوعش یعنی سازمان تبلیغات اسلامی صورت گرفت.

به هر حال وقتی حرف از کارهای انجام نشده در حوزه سینما می شود، حوزه هنری، خواه ناخواه بدلیل ظرفیت‌های بالا و ظرفیت سوزی های بالاتر در سال‌های اخیر در بالای لیست قرار می گیرد. و اکنون که سازگاری ادعاهای مدیران حوزه هنری مبنی بر دفاع از آرمان‌های انقلاب با تولید و «اکران» فیلم «طبقه حساس» در این روزها با سهولت بیشتری قابل بررسی است تریبون مستضعفین متن کامل سخنرانی (ویرایش و تکمیل شده ) وحید جلیلی در محفل سینمای انقلاب را منتشر می کند.

وحید جلیلی

مدیریت سینمای ایران از آن سوی مرزها

جشنواره فجر قاعدتا ويترين جامعي از فضاي سينمايي كشور است و مي‌توان خروجي مديريت فرهنگي كشور را در همه حوزه‌هاي سياستگذاري، نظارت و توليد در اين ويترين تماشاو سپس نقد كرد.
اگر بخواهيم بحث را يك مقدار ژورناليستي‌تر شروع كنيم مي‌توان با يك سؤال آغاز كرد.
اين است كه چرا يك مركز بيرون از مرزهاي فرهنگي و اعتقادي و جغرافيايي و سياسي ما مي‌تواند به مراتب بيشتر از نهادهاي مستقر در كشور، برخي عرصه هاي هنري و رسانه‌اي ما را مديريت كند؟
***
براي نقد سينماي كشور اول مدل نقد مان را ارائه كنيم و بعد وارد مصاديق بشويم و وضع فعلي سينماي ايران در آينه جشنواره سي و دوم فيلم فجررا بررسي كنيم.
مدلي كه خدمت شما عرض مي‌كنم مدلي سه بخشي است كه هم براي ارزيابي سينما و هم بخش‌هاي ديگر به كار مي‌آيد.
مدل ما سه بخش دارد: 1. كارهاي خوب؛2.كارهاي بد؛3. كارهاي انجام نشده.

در حوزه سینما کار خوب کار با الویت است

الف: كارهاي خوب
در بخش اول بايد كارهاي خوبي كه انجام شده در هر عرصه‌اي را ببينيم. نقد؛ صرفا به معناي ديدن مشكلات و معايب نيست. در حوزه نقد يك اصل اساسي اين است كه ما موارد مثبت را هم ببينيم، كارهاي خوب را ببينيم و معرفي و حمايت كنيم.

اما نكته‌اي كه پيش مي‌آيد اين است كه كار خوب در عرصه فرهنگ يعني چه؟ چون هيچ كس كه نمي‌گويد كار من بد است! با بسياري از مديران اين چالش را داريم كه آنها معتقدند كار خوبي كردند اما وقتي براساس مباني؛ همان كار‌ها را ارزيابي مي‌كنيم مي‌بينيم كارهاي خوبي نيستند!

به‌طور مشخص در حوزه سينما به نظر من كار خوب؛ كار با اولويت است! كارخوبي كه اولويت نداشته باشد حتي خوب هم نيست! با توجه به شرايط خاصي كه امروز در كشورمان داريم كه توسط بزرگان تعبير به جنگ نرم مي‌شود درست مثل جنگ نظامي اگر شما نيروهاي تان را روي اولويت‌ها متمركز نكنيد و به كارهاي كم اولويت بپردازيد نه تنها به وظيفه خودتان در آن جنگ عمل نكرده ايد بلكه چه بسا كه نتيجه كار شما با رفتارهاي خائنانه معاندين و دشمنان نزديك باشد.

در حاليكه كار واجب زمین مانده؛ شما اگر به مستحب بپردازيد گناه كرده ايد

دشمن از يك منطقه حمله كرده و يك موضع استراتژيك را دارد مي‌زند بعد شما به لشگرهايتان بگوييدكجا هستيد و چه مي‌كنيد؟ بگويند ما دويست كيلومتر آن طرف‌تر داريم با نيروهايمان مانور مي‌دهيم يا آموزش نبردهاي سخت مي‌دهيم، مگر اين كار بد است؟ مشكل اساسي كه با مديران فرهنگي داريم اين است و اكثرا مشغول كارهاي خوب هستند. كارهايي كه مباح يا مستحبند در حالي كه كار واجب روي زمين مانده است. در حاليكه كار واجب مانده؛ شما اگر به مستحب بپردازيد گناه كرده ايد.

تولید چهار فیلم در حمایت از فتنه در سال جاری

في المثل همين امسال شما مي‌بينيد كه كه حداقل سه فيلم در داخل و يك فيلم در هاليوود در حمايت از فتنه ساخته شده! يكي با بودجه هاليوود و دوتا ظاهرا با بودجه خصوصي و يكي هم با بودجه آقاي شمقدري. يعني مشخص است كه رصد و طراحي آنها به كجا رسيده و چه نقطه‌اي را حساس تشخيص داده و نيروهاي خود را بسيج كرده اند كه در آن حوزه يكسري عمليات‌هايي را سامان دهند.

در چنين شرايطي اگر شما ببينيد كه مجموعه دستگاه‌هاي فرهنگي شما، مجموعه دستگاه‌هاي مديريت سينمايي شما كوچكترين اعتنايي به اين حوزه نداشتند و اين خاكريز مهم را خالي گذاشتند و در حوزه‌هاي ديگري مستقر شدند و ادعا مي‌كنند كه كارهاي خوب ساختيم، كارهاي خوب‌شان هم زير سؤال مي‌رود!

بی اعتنایی حوزه هنری به مهمترین مساله بیست سال اخیر

به‌طور مشخص حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، چهار سال از فتنه گذشته، در اين چهار سال دوستان توليدات زيادي داشته اند چه در حوزه مستند و چه حوزه سينمايي كه حتي يكي هم در رابطه با فتنه نبوده است! يعني‌گويي تعمد داشته‌اند كه حتي طرف اين موضوع هم نروند. ممكن است من و شما آن كارهاي ديگر را ببينيم و بعضاكارهاي خوبي هم باشد ولي يك سؤال همچنان باقي ست كه در چهار سال گذشته و با اين همه تأكيداتي كه رهبري راجع به فتنه داشته اند ؛ چرا يك قرارگاه مهم و اساسي مثل حوزه هنري ؛ يك قرارگاه استراتژيك سينماي انقلاب ؛ در اين حد بي‌اعتناست نسبت به مهمترين مسأله بيست سال اخير انقلاب ؟!

در حالي كه مي‌بيند چگونه معاندان و دشمنان روي فتنه كار مي‌كنند و برنامه‌ريزي مي‌كنند و دغدغه دارند و امكانات‌شان را پاي كار مي‌آورند و با اينكه بار‌ها از آنها خواسته شده و تذكر داده شده است كه حوزه نبايد اينقدر بي‌اعتنا باشد به اين مسئله.

بخش سینمایی حوزه هنری در اختیار ارادتمندان سران فتنه است

بخش سينمايي حوزه هنري را متاسفانه در‌سالهاي اخير بالكل در اختيار كساني قرارداده اند كه از ارادتمندان سران فتنه هستند. همين اخيرا يكي از مديران سينمايي حوزه هنري دوباره علنا در همدلي با فتنه گران موضع گرفت. قاعدتا اگر در طول چند سال؛ مسئله‌اي با اين حساسيت و اهميت از سوي قرار گاه سينمايي مهم‌ترين مركز هنر انقلاب بايكوت شود جاي سوال دارد.
حوزه هنري در طول چهار سال گذشته كارنامه‌اش را در زمينه فتنه كه بزرگترين آوردگاه جنگ نرم بوده است ارائه كند تا ببينيم چرا به اندازه واحد فرهنگي فلان مسجد بهبهان يا ايذه هم كاری توليد نكرده است؟!

هر كه بر فتنه گران شد بدگمان حق ندارد پا نهد در اين مكان!

حوزه هنري با بيش از سي مركز استاني بگويد در طي چهار سال گذشته دو مستند 15 دقيقه‌اي راجع به فتنه ساخته است؟! انگار بر سر در بخش سينمايي حوزه زده اند: هر كه بر فتنه گران شد بدگمان حق ندارد پا نهد در اين مكان!

آقايان جواب بدهند چرا حوزه هنري خودش را به كوچه علي چپ زده و اين ميدان را عليرغم تذكرات مكرر دلسوزان؛ عامدا و موكدا خالي كرده بلكه آنرا در اختيار هواداران سران فتنه گذاشته؟ اينكار فرهنگي است يا سياسي؟

استفاده از بودجه حوزه هنری برای تسویه حساب های سیاسی با نظام

اگر بودجه هنگفت بدهد كه بعضي كنايه‌ها و نيش‌هايشان به نظام را و تسويه حساب‌هاي سياسي‌شان را به سينما بكشند كار فرهنگي كرده يا سياسي؟ اين سياست بازي و استفاده از امكانات هنري و فرهنگي براي زد و بند‌هاي جناحي نيست؟

بعد دوستان يك سري كارهاي متوسط و باري به هرجهت را به عنوان جايگزين نيازهاي فوري و قطعي سينماي انقلاب ارائه مي‌كنند و مي‌گويند ما مشغول ساختن اين كار‌ها بوديم و وقت نداشتيم به اين اولويت‌ها بپردازيم.

در زمينه بسياري از توليداتي كه در فضاي رسانه‌اي و هنري كشور تحت بودجه‌هاي بيت‌المال انجام مي‌شود اين سؤال قابل پرسيدن است كه چقدر اين‌ها معطوف به اولويت هاست؟

يا مسئله تحريم، بله حوزه هنري در رابطه با تحريم فيلم ساخته ولي در راستاي اهداف آمريكا. يعني نشان دادن اينكه آقاي آمريكا ! تحريم‌ها تأثير گذاشت وسيگنال مي‌دهيم كه ملت ما بر اثر تحريم‌هاي تو بدبخت شدند! بعد هم در پوشش اين كه مثلا ما داريم فيلم خانوادگي مي‌سازيم و راجع به مشكلات معلولان ذهني مي‌سازيم!

اولويت‌شناسي يكي از مهمترين ويژگي‌ها و مهارت‌هاي نهادهاي مديريت فرهنگي ما بايد باشد و اگر در اين جا اشتباه كنند قافيه را مي‌بازند.

نیروی انتظامی در همان دوره ای که گشت ارشاد به راه می انداخت خانه پدری ساخت!

حالا وارد ضلع دوم هم مي‌شويم كه كارهاي بدي ست كه مي‌كنند! امسال در جشنواره كاري بود به نام خانه پدري، خانه پدري با بودجه نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ساخته شده است. در چه دوره اي؟ در همان دوره‌اي كه نيروي انتظامي گشت ارشاد راه مي‌اندازد و در خيابان‌ها ميني بوس مي‌آورد كه با بدحجابي مبارزه كند همان نيروي انتظامي مجوز و پول و بودجه مي‌دهد كه خانه پدري ساخته شود!! فيلمي در تحريف و تقبيح مفهوم غيرت در فرهنگ ايراني.

يا امسال در اوج جنگ نرم در شرايطي كه آمريكا آرگو و گلاب مي‌سازد ؛ دوستان “طبقه حساس” مي‌سازند!

هجمه همزمان تراژیک و کمیک به غیرت در سینمای ایران

شركت پويا مهر، كه سهامداران عمده اش سازمان تبليغات اسلامي وحوزه هنري و شهرداري تهران هستند رئيس هيات‌مديره‌اش در سايت شركت؛ آقاي دكترحسن بنيانيان معرفي شده است. يعني مجموعه عقلاي مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي در اين فضاي جنگ نرم به اين جا مي‌رسند كه با يك بودجه چندصدميليوني يا بيشتر “طبقه حساس” بسازند. يك فيلمفارسي سخيف و مبتذل درتمسخر غيرت در خانواده‌هاي ايراني. جالب است كه بعضی دوستان اولويتشان را هم سبك زندگي و خانواده ايراني معرفي مي‌كنند! «خانه پدري» نيروي انتظامي در يك قصه تراژيك و «طبقه حساس» سازمان تبليغات اسلامي در يك قصه كميك ؛ مردسالاري و غيرت و. . را هجو مي‌كنند.

«پنجاه قدم آخر» بیشتر به هجو دفاع مقدس شبیه است

يا بنياد روايت فتح كه قاعدتا بايد ياد آور نام‌هايي همچون شهيد آويني باشد بايد “پنجاه قدم آخر” بسازد؟

فيلمي كه بيشتر به هجو دفاع مقدس شبيه است و آن نسخه‌اي كه ما در جشنواره ديديم اگر همان بخواهد اكران بشود يك نقطه سياه در كارنامه هم كارگردان و هم تهيه‌كننده خواهدبود.

اين دو بخش براي نگاه و ارزيابي سينماي تحت مديريت جمهوري اسلامي.

بخش سوم؛ کارهایی که ساخته نمی شود

بخش سومي كه نوعا از آن غفلت مي‌كنيم در كنار كارهاي خوب و بدي كه ساخته مي‌شود كارهايي‌ست كه ساخته نمي‌شود!!

ما مشكلي كه در نقد سينما در جمهوري اسلامي داريم اين است كه اصلا نقد سينما نداريم و عمدتا نقد فيلم داريم. يعني مي‌گذاريم فيلم‌ها كه ساخته مي‌شود بحث مي‌كنيم كه اين بايد ساخته مي‌شد يا نمي‌شد يا اين جايش خوب بود و آن جايش بد بود و محتوايش خوب بود فرمش بد بود يابرعكس و … .

سينما سازماندهي توليد و تماشاي فيلم است

نقد سينما نداريم. نقد سينما اگر داشته باشيم سينما را فقط در فرم و محتواي فيلمها نمي‌بيند.

سينما سازماندهي توليد و تماشاي فيلم است. با اين ديد اگر به سينما نگاه كنيم حفره‌هاي بزرگ تري به چشم مان خواهد آمد؛خيلي بزرگتر از اينكه آيا در فلان فيلم زاويه دوربين درست بود يا فلان محتوا غلط بود يا. . . .

هركدام از ما اگر ادعاي كارشناسي هنري و سينمايي داريم و منتقد سينما هستيم و نه صرفا منتقد فيلم؛ بايد بتوانيم بگوييم كه امسال اين بيست تا فيلم ساخته نشد!

در اسكار به آرگو، لينكلن و سي دقيقه نيمه شب جايزه مي‌دهند يعني آنها كه حرفه‌اي‌ترين سينماي جهان هستند اين قدر به روز هستند و متناسب با نيازها و منافع امپرياليسم آمريكا؛ سازمان توليد و تماشاي فيلم هايشان را سامان‌دهي مي‌كنند. اما اين طرف شما مي‌بينيد مهمترين اولويت‌هاي انقلاب گاه آخر فهرست اولويت‌هاي مديران فرهنگي قرار مي‌گيرد.

ویروس‌هایی در نرم افزار مدیریتی کشور نفوذ کرده که اجازه کار نمی‌دهد

اگر جمهوري اسلامي درگير چالشي مثل انرژي هسته‌اي است در حدي كه دانشمندانش را روز روشن در تهران ترور مي‌كنند؛ چرا در طول چهار پنج سال گذشته ما حتي يك فيلم سينمايي در حوزه هسته‌اي نداريم؟! پولش نبوده؟ نيرويش نبوده؟ مضمون دراماتيكش موجود نبوده؟ همه اين‌ها هست ولي كار سر نمي‌گيرد چون ويروس‌هايي در نرم افزار مديريت فرهنگي كشور نفوذ كرده كه اجازه كار را نمي‌دهد.

حزب اللهي‌ترين مديران فرهنگي شما تشخيص‌شان اين است كه ما بايد “طبقه حساس” و “حوض نقاشي” بسازيم! بگذاريد يك مقدار تندتر حرف بزنم. اگر بعد از ترور شهيد علي‌محمدي ما مي‌توانستيم در عرصه رسانه‌اي و تبليغاتي و سينمايي هزينه اين جنايت بزرگ را بر دشمنان تحميل كنيم؛ آيا اين امكان وجود نداشت كه آنها قدري در تحليل هزينه و فايده‌شان در مورد اين ترورها تجديد نظر كنند و ببينند كه فايده‌اي كه از اين ترور به دست آوردند به هزينه‌اش نمي‌ارزد. ولي شما مي‌بينيد كه هيچ هزينه‌اي به آنها تحميل نمي‌شود.

آیا ما در خون احمدی روشن شریک نیستیم؟

آن‌ها خانم ندا آقاسلطان را در عرض بيست و چهار ساعت به يك چهره جهاني تبديل مي‌كنند. در حالي كه معلوم نيست چه كسي او را زده‌است و هزينه‌هاي هنگفت به جمهوري اسلامي تحميل مي‌كنند. ما در عرض سه چهار سال حتي نتوانسته‌ايم كاري كنيم كه در كشور خودمان شهيد شهرياري تبديل به يك اسطوره شود و لااقل جوان ما اسم شهرياري را بشناسد و عكسش را با اسمش تطبيق دهد! آيا كساني كه مي‌توانستند با ورود جدي به فضاي رسانه‌اي و هنري و سينمايي در اين جنگ واقعي حداقل هزينه تبليغاتي و رسانه‌اي اين كار را بر جنايتكاران تحميل كنند اگر در انجام اين وظيفه سستي كرده‌اند آيا در خون بعدي‌ها شريك نيستند و نيستيم؟! آيا ما در خون احمدي روشن شريك نيستيم؟

آنها ديدند به چه راحتي مي‌توانند عليمحمدي را بكشند و هيچ اتفاقي هم نيفتد، حتي مردم خود ايران اسم عليمحمدي را هم نشنوند! تا چه برسد به اينكه فيلم‌هايي ساخته شود كه در منطقه و در جهان اسلام و جهان سوم از اين جنايت پرده‌برداري شود. ديدند كه اين‌ها خيلي بي‌خيال‌تر از اين حرف‌ها هستند، عليمحمدي را كشتند ديدند خبري نشد، شهرياري را كشتند ديدند خبري نشد، رضايي‌نژاد را كشتند ديدند خبري نشد … .

دو فیلمنامه درباره فتنه برای ارشاد فرستادیم اما اعتنایی نشد

واقعا كار سختي بوده؟ ما چون تحقيق مفصلي راجع به شهيد شهرياري كرديم عرض مي‌كنم كه مايه‌هاي دراماتيك در زندگي پربركت اين شهيد كم نيست. ولي چرا به يك فيلم سينمايي نمي‌رسد؟ با اينكه اين همه نهادهاي بودجه ريز درسينما درنهادهاي دولتي و حكومتي است. آيا راجع به فتنه نمي‌شد كارهايي بسازيم با آن تعابير و تأكيدات صريح رهبري؟
فتنه با تبيين از بين مي‌رود. نگذاريم ابهامات باقي بماند. آيا واقعا نمي‌شد كار كرد. در مجموعه خيلي كوچك خود ما حداقل دوتا فيلمنامه راجع به فتنه براي دوستان ارشاد و آقاي شمقدري فرستاديم و كوچكترين اعتنايي نشد و به جايش ترجيح دادند آشغال‌هاي دوست داشتني بسازند. برادرمان آقاي شمقدري در دوران آقاي احمدي‌نژاد صد‌ها ميليون تومان پول داد كه فيلمي عليه جمهوري اسلامي ساخته شود … با بودجه دولتي در تحريف شورش اشرافيت در جمهوريت!

جنگ نرم باید دادگاه جنگی هم داشته باشد

«قفوهم انهم مسئولون» بايد جواب دهند.

دوستان و برادران اگر از جنگ نرم حرف مي‌زنيم، اگر واقعا معتقديم كه جنگ نرمي وجود دارد كه امروز در حساس‌ترين فراز‌هاي خود در طول سي و چندسال گذشته قرار گرفته ؛ اگر “جنگ” است؛ اين جنگ نرم بايد دادگاه‌هاي جنگي هم داشته باشد وگرنه جفنگ نرم هم نيست! در شرايطي كه آنها آرگو و گلاب مي‌سازند اين طرف دارند چه مي‌كنند؟

جالب‌تر از همه اين‌ها اين است كه وقتي اين حرف‌ها را مطرح مي‌كنيم مي‌گويند اين حرف‌ها خيلي تند است و شما چرا اين قدر تند نگاه مي‌كنيد؟! اين حرف‌ها افراطي است!
آن واقعيت؛ افراطي و تند است يا اين حرف ها؟ شما اگر فيلمساز مسئله‌دار را دعوت كنيد و به او صدها ميليون تومان پول بدهيد كه در نيش و كنايه به نظام و انقلاب فيلم بسازد به شكلي كه بعد خودتان از اكران فيلم خجالت بكشيد و مخفي‌اش كنيد (كما اينكه در دوره رياست اقاي خاموشي بر سازمان تبليغات اين اتفاق مكرر افتاده است) كار تندي نيست و افراطي نيست ولي اگر يك كسي مستدل و مستند و منطقي از شما سؤال كند كه طبق كدام منطق چنين رفتاري از شما سر زده است، متهم مي‌شود به اين كه: «اين‌ها دنبال حذف هستند. اين تفكر حذفي است.» آقای خاموشی که خودش نوریزاد را در حوزه هنری تحت مدیریتش برکشیده و صدها میلیون تومان پول بیت المال را به پایش ریخته است حالا در خبرگزاری‌اش فریاد آی دزد آی دزد سر می‌دهند که چه نشسته اید که یک عده دارند در یک مراکزی نوریزاد پروری میکنند!

خرج که از کیسه مهمان بود …

بعضی آقایان میلیاردها بودجه بیت المال را در یارکشی‌های سیاسی خود یا روئسایشان به پای کارگردان های خاص می ریزند تا شاید در انتخابات ها برایشان آورده‌ای داشته باشد و بعد خسرالدنیا والاخره می‌شوند و در همین اهداف مادی و سیاسی کارانه‌شان هم به نتیجه نمی رسند و بعد برای رد گم کردن، پز فرهنگی بودن می گیرند و دیگران را به تسویه حساب سیاسی در عرصه فرهنگ متهم می کنند و به جای اینکه اعتراف کنند پاسخی برای لجاجت هایشان ندارند، از نقاط عطف در مکتب هنری انقلاب داد سخن می دهند در حالی که در همان لحظه عمیقا خودشان خبردارند که چه گافی داده اند.

و جالب است که همین ها دم از تقوا می زنند و دیگران را به بی صداقتی و هوچی گری متهم می کنند!

خرج که از کیسه “مهمان” بود تئوری پرداز هنر انقلاب شدن آسان بود.

****

پادشاه لخت است!

تفكري كه مي‌آيد ده‌ها و صدها و هزارها مضمون جذاب و دراماتيك انقلاب اسلامي و دفاع مقدس و جنگ نرم را حذف مي‌كند و اجازه ساخت به آنها نمي‌دهد و زمينه ساخت را براي آنها فراهم نمي‌كند؛ اين تفكر، تفكر حذفي است يا آن كسي كه در كناره اين كارناوال‌هاي مديريت فرهنگي بانگ برمي‌‌دارد كه پادشاه لخت است! و اين لباس زربفت را بر تن شما نمي‌بينيم. دوستان مي‌گويند شما همواره بايد از لباس‌هاي زربفت ما تعريف كنيد!

بسیاری از مدیران فرهنگی ما معاون پشتیبانی شبکه روشنفکری غرب زده هستند!

متأسفانه بسياري از مديران فرهنگي ما اصلا مدير نيستند ؛ معاون‌اند! معاون پشتيباني و بودجه شبكه روشنفكري غرب زده هستند. مدير واقعي فرهنگي در اين كشور آن فيلمسازي است كه براساس سرانگشت اشاره فلان جشنواره خارجي فيلم مي‌سازد و اهداف او را با پول جمهوري اسلامي محقق مي‌كند. بسياري از كساني كه اسم خودشان را مدير فرهنگي گذاشته اند كجا مديرند؟ اين‌ها معاون‌اند، مسئول واحد تداركات جبهه روشنفكري هستند. مدير آن كسي است كه امكانات و ابزارها را طوري به دوران در بياورد كه به اهداف خودش برسد.

بدترين و خطرناك‌ترين حالت درجنگ نرم كه استراتژي معاندين و ضدانقلاب هم بر اين متمركز شده اين است كه آن طرف طراحي و برنامه‌ريزي كند و از امكانات داخلي و خارجي براي اهداف مشخص تبليغاتي عليه نظام و انقلاب استفاده كند، جنگ نرم را از زاويه جبهه خودش پيش ببرد و بعد ادعا كند كدام جنگ؟! كدام برنامه ريزي؟! كدام هدفگذاري؟ شما در توهم به سر مي‌بريد!!

در جنگ نرم باید از تهمت نترسید

براي ورود به جنگ نرم اول از همه بايد از اين تهمت نترسيد! كه متأسفانه بعضي‌ها دچار آن مي‌شوند. كه آقا اين حرف‌ها را نزني كه به تو مي‌گويند متوهم و توطئه انديش و فلان. خب بگويند. واقعيت ميدان چه مي‌گويد؟

بعضی از مدیران سینمایی حوزه هنری رسما از فتنه دفاع می کنند!

اينها مي‌گويند چشم‌هايتان را ببنديد و واقعيت‌ها را مشاهده نكنيد و نگوييد. بگوييد انشاءالله گربه است انشاءالله گربه است. سینمایی حوزه هنري چهار سال است كه كوچكترين قدمي راجع به يكي از مهمترين مسائل كشور كه فتنه باشد برنداشته و بعضي مديران رسمي این بخش بعد از چهار سال رسما از فتنه دفاع مي‌كنند و بعد من و شما بايد اين جا بنشينيم و اگر كوچكترين انتقاد و تعرضي كنيم بگويند: «اين‌ها يك مشت افراطي تند اهل حذف هستند و هيچ كس را تحمل نمي‌كنند و فلان و فلان» شما چقدر تحمل مي‌كنيد؟ در چهار سال گذشته چقدر تحمل كرديد؟ چقدر اجازه داديد يك فيلم راجع به فتنه و تحريم ساخته شود؟ ما هيچي نگفتيم و شما حوض نقاشي ساختيد. حالا اجازه دهيد يك نفر هم بيايد راجع تحريم فيلمي بسازد كه به نفع نظام باشد نه به نفع آمريكا. نه! ديگر اگر از اين حرف‌ها بزني مي‌شوي عنصر نامطلوب!

بنياد روايت فتح، مؤسسه شهيد آويني، با بودجه‌هاي ميلياردي كجاييد اصلا؟ در اوج جنگ نرم كجاييد؟ جواب مي‌دهند: “آقا خبر نداريد ما سه سال پيش قلاده‌هاي طلا ساختيم ؟! بس است ديگر!”

در حالي كه توجه به هزينه فرصت در جنگ نرم بسيار مهم است. فيلم‌هايي كه ساخته نمي‌شود. راجع به فتنه و تحريم و هسته‌اي ده جور فيلم مي‌شد ساخت. مشكل اين است.

در عرصه فرهنگ، فوردوي ما حوزه هنري است

من سؤال مي‌كنم آيا واقعا صنعت سينماي ايران از صنعت هسته‌اي ارزشش كمتر است؟ اهميت استراتژيك‌اش از هسته‌اي پايين‌تر است؟ چطور ما دور فوردو و نطنز و اين‌ها زنجيره انساني تشكيل مي‌دهيم ولي دور نهادهاي فرهنگي خودمان تشكيل نمي‌دهيم؟ اگر مي‌خواهيم اين‌ها را محافظت كنيم كه اين‌ها انقلابي بمانند و در خدمت انقلاب و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي بمانند؛ چطور اين‌ها را رها كرديم و به راحتي عناصري از معاندين و يا حداقل عناصر بي‌غيرت در اين‌ها نفوذ مي‌كنند؛ عناصري كه غيرتي نسبت به مسائل روز انقلاب اسلامي ندارند و براي‌شان مهم نيست كه شهرياري‌ها و روشن‌ها و اين‌ها ترور بشوند يا نشوند. جهان سلطه وحشيانه‌ترين تحريم‌ها را بر اين مملكت تحميل كند چه اهميتي دارد ؟! هيچ غيرتي نسبت به اين‌ها ندارد.

در عرصه فرهنگ؛ فوردوي ما حوزه هنري است. نطنز ما روايت فتح است كه الان البته بيشتر طنز است تا نطنز. زنجيره‌هاي انساني بايد دور اين‌ها شكل بگيرد. حتي اگر تيرهاي سهماگين تبليغاتي و رسانه‌اي جنگ نرم مي‌خواهد آنها را از مأموريت اصلي‌شان منحرف كند بايد توسط اين زنجيره‌هاي انساني حمايت شوند و هدايت شوند.
و از آن انفعال و كپ كردگي‌اي كه مقابل فضاي روشنفكري به آن دچار شده‌اند خارج شوند و بفهمند در كجاي تاريخ ايران قرار گرفته‌اند. فيلم‌هايي مي‌سازند كه پانزده سال پيش هم مي‌شد ساخت و بيست سال ديگر هم مي‌توان ساخت، اين يعني مديريت؟ اين يعني مديريت فرهنگي؟

جشنواره امسال جشنواره اِشغال بود

پول و امكانات هست ولي تخصيص‌ها توسط ديگران انجام مي‌شود. نه تنها اين فوردو‌ها و نطنزها و اراك‌هايي كه در عرصه فرهنگ داريم در بسياري از اوقات؛ به روز در خدمت اهداف نظام قرار نمي‌گيرند كه هيچ، بعضا داخل آنها بمب شيميايي توليد و عليه جمهوري اسلامي استفاده مي‌شود! چه كسي بايد به اين وضع رسيدگي كند؟ شرط اولش نترسيدن است. «ولا يخشون احدا الا الله» اگر بخواهيم از ورود به اين ميدان‌ها بترسيم اول از همه بايد از رودربايستي‌هاي مان بترسيم كه آقا فردا با آقاي فلاني جلسه داريم. چطور مي‌خواهي با او چشم در چشم شوي كه ديشب اين حرف‌ها را راجع به سازمانش زدي؟ بله بنده و امثال بنده بايد در رودربايستي‌هاي مان بمانيم و منافع انقلاب را بفروشيم به رودربايستي‌هاي رفاقتي خودمان.

بنده بيايم اين جا يك بحث نظري انتزاعي مطرح كنم كه آيا سينماي ديني داريم يا نداريم و … ، نمي‌خواهم بگويم كه اين بحث‌ها مهم نيست ولي زمان‌شناسي هم مهم است و بالاخره عده‌اي هم بايد اين تنگه احد را بچسبند. جشنواره امسال به يك معنا جشنواره اشغال بود _با تلفظ ديگر هم مي‌توان خواند_ ولي من مي‌گويم اشغال. رسما روبروي شما مي‌ايستد با پول نظام فيلم مي‌سازد با مجوز نظام فيلم مي‌سازد و هرچه از دهانش مي‌آيد مي‌گويد بعد شما به برادر مدير فرهنگي حزب اللهي مراجعه مي‌كنيد كه جواب اين را چه داديد؟ چرا چهار تا فيلم ساختي يكي از يكي بي‌ربط تر؟ مي‌گويد آن فيلم دومي كه ساختيم در لايه سومش اگر نگاه كني ردي از انقلاب اسلامي ما گذاشتيم كه خيلي هنرمندانه و ظريف از آرمان‌ها دفاع كرده!

او خجالت نمي‌كشد و شرم و حيا نمي‌كند واقعيتي كه فقط چهار سال گذشته اين طور تحريف آميز روايت مي‌كند و نظام را متهم مي‌كند 180 درجه خلاف آن چيزي كه بوده ارائه مي‌كند و شورش اشراف را تبديل كرده به شورش طبقه محروم!

آنها در باطل خودشان آن قدرمحكم و صريح و ما اين طرف با _نظريه جذب_ آقايان بايد بترسيم از اينكه حتي واقعيت‌ها را ارائه كنيم. ما بايد فيلم هنري هپروتي بسازيم! و آنها بايد فيلم سياسي بسازند!!

***

مدیران باید کارنامه گذشته‌شان را ارائه کنند

بعد از جشنواره سي و دوم همه مديران فرهنگي كشور كه در حوزه سينما بودجه و امكانات دارند بايد كارنامه گذشته خود را ارائه كنند نه برنامه آينده‌شان را. آقاي محسن مؤمني شريف برادر عزيز من رئيس محترم حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي بايد كارنامه خودش را در حوزه سينمايي ارائه كند. برادر عزيز ديگرمان آقاي جباري رئيس محترم بنياد روايت و برادر شرف الدين مسئول محترم انجمن سينمايي انقلاب و دفاع مقدس بايد كارنامه خودش را ارائه كند. شفاف و روشن. برادر عزيز ديگرمان آقاي حميد بهمني رئيس محترم مؤسسه شهيد آويني بايد كارنامه خودش را در اين حوزه ارائه كند.
از اين‌ها بايد كارنامه بخواهند. نيايند بگويند كه قصد داريم در‌سالهاي آينده چه كار… بايد بگويند در اين چهار سال راجع به فتنه چه كار كرده‌اند. ما كه داريم مي‌بينيم اين طور هجوم آورده اند هنوز شهداي فتنه را تشييع مي‌كنيم . بعد اين طوري در جشنواره هم مي‌بينيم لشگر تبليغاتي و رسانه‌اي و سينماي‌شان را به كار گرفته اند از هاليوود تا تهرانجلس دارند كار مي‌كنند و بعد توپخانه‌هاي ما تبديل به پارک شده است! حوزه هنري بايد توپخانه سينماي انقلاب باشد بنياد روايت بايد قرارگاه هوشيار رصدگر طراح عملياتي ما در جنگ نرم باشد و بقيه دستگاه‌ها. اين‌ها بايد كارنامه‌شان را ارائه كنند تا مشخص شود اولويت‌بندي‌شان چقدر درست و چقدر غلط بوده تا اين اتفاق نيفتد؛ جشنواره سي و سوم به مراتب فاجعه بارتر از جشنواره سي و دوم خواهد بود.

  1. محمد
    16 مارس 2014

    سلام خداقوت
    حرف دلمون رو زدی
    واقعا تا کی باید صبر کنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. حسین
    18 مارس 2014

    جلیلی است دیگر
    حرف های حساب و ناحسابش قاطی است
    به جلیلی باشد همه باید فیلم فتنه بسازند
    و مسائل اجتماعی جزو مسائل جامعه نیستند…

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.