یکی از انتصابات و بلکه رویدادهای مهم و تأثیرگذار سال ۱۳۹۳ را باید در حوزه فرهنگ و هنر ایران دانست، تعیین و انتصاب رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که قرار است در ماههای ابتدایی سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب صورت گرفته و رئیس جدید یا ابقای رئیس کنونی آن اعلام گردد.
صدا و سیمای ایران طی چهار دهه گذشته از عمر انقلاب، چنان اهمیت و جایگاهی داشته است که این نهاد را تبدیل به یکی از تأثیرگذارترین حوزههای فرهنگی و هنری ایران و بلکه جهان اسلام و منطقه فارسی زبان نموده است. رشد کمی بسیار مناسب طی دو دهه اخیر و گسترش شبکههای تلویزیونی و رادیویی ایرانی با برنامههایی برای داخل و خارج از کشور را باید از نقاط قوت صدا و سیمای ایران دانست.
علیرغم تمام تلاشها و هزینههای صورت گرفته در صدا و سیما، کیفیت برنامهها و تولیدات این سازمان عریض و طویل را باید دارای نوسانات شدید دانست که دارای ضعفهای بیشماری نیز بوده و هست!
هر چند تحریمهای غرب بر علیه ایران برای صدا و سیما نیز دردسرساز بوده و بر تأمین تجهیزات و تکنولوژیهای روز برای این سازمان تأثیر گذاشته است، تحریم ماهوارهای و قطع برنامههای برون مرزی ایران را باید نقطهای مثبت در زمینه تأثیرگذاری رسانهای ایران بر معادلات منطقهای و جهانی، قلمداد نمود که بیشتر این تأثیرگذاری در حوزه خبر، گزارش و برنامههای ضد استکباری و ضد سلطه جهانی غرب و فرهنگ غربی بوده است.
صدا و سیمای انقلابی
یکی از اولین اهداف تعریف شده برای رادیو و تلویزیون در نظام جمهوری اسلامی ایران را باید همان ترویج فرهنگ و ارزشهای ایرانی و اسلامی اصیل در کشور و در سطح جهان دانست. صدا و سیمای ایران قرار بود تا تبدیل به بلندگوی مستضعفین و محرومان ایران و جهان در مقابل مستکبرین و سلطهگران جهانی باشد. چنانچه حضرت امام خمینی(ره) در زمینه اهمیت صدا و سیما و نقش آن در مسایل فرهنگی، میفرمایند: (اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو – تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها، دستگاههای تربیتی است، باید تمام اقشار ملت با این دستگاه تربیت شوند. یک دانشگاه عمومی است). ۱
همانگونه که امام خمینی(ره) فرمودهاند، صدا و سیما را باید یک دانشگاه عمومی دانست که بسیار جامعتر و پر مخاطبتر از دانشگاههای تحصیلات عالی هستند. در عصر کنونی نیز تلویزیون به عنوان رسانه تصویری برتر در ایران، جایگاهی فراتر از مدرسه و دانشگاه در عرصه فرهنگ و هنر ایران دارد. طی چند دهه اخیر مدارس و دانشگاهها یا بهتر بگوئیم آموزش و پرورش ایران به نهادی تبدیل شده است که وظیفه مهدکودک را برای خانوادههای ایرانی بر عهده گرفته است و در این سیستم، تنها به همان بعد آموزش و نگهداری بچهها پرداخته شده، فرهنگ ایرانی در پرورش و تربیت را فراموش کردهاند!
در مدارس ایران در حال حاضر بخش زیادی از وقت دانش آموزان به بحث در مورد برنامههای تلویزیونی و بیشتر به تولیدات شبکههای ماهوارهای، تعلق دارد. با توجه به مشکلات موجود در مدارس و دانشگاههای ایرانی است که صدا و سیما به موقعیتی فراتر از قوای سهگانه حاکمیتی در ایران، دست یافته است.
بسیار دردآور است که تماشا و تعریف برنامههای صدا و سیمای ایران و به خصوص بخش خبری آن، از سوی بسیاری از ایرانیان، مایه عقبماندگی و بدبختی بینندگان آن محسوب میگردد و اخبار شبکههای ماهوارهای غیر ایرانی به عنوان اخبار موثق مورد استناد قرار میگیرند!
صدا و سیما و فرهنگ در سال ۱۳۹۳
صدا و سیما و به خصوص شبکههای مطرح مانند شبکههای یک تا پنج سیما در پخش ویژه برنامه تحویل سال نو در آغاز سال ۱۳۹۳، نشان دادند که تلویزیون و شاید صدا و سیما به قشر خاصی از ایرانیان تعلق دارد!
شبکههای فوقالذکر که دارای بینندگان بالایی نیز میباشند با دعوت از خوانندگان، بازیگران سینما، تلویزیون و بازیکنان فوتبال و … نشان دادند که سیاست صدا و سیما بر پایه توجه به قشر مرفه جامعه استوار شده است و محرومان و مستضعفین در سیاستها و برنامههای صدا و سیما جایگاهی ندارند.
الگوسازی از رفتار، کردار و گفتار قشر خاصی از جامعه(خوانندگان، بازیگران و …) که برخی مروج ناهنجاریهای اجتماعی نیز هستند را باید نوعی تقلید کورکورانه از سیاستهای رسانهای غربی دانست که توسط صدا و سیمای ایران نیز به صورت بسیار ناشیانهای در حال تکرار است.
اکنون و در آغاز سال جدید که از سوی رهبر معظم انقلاب با عنوان “اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی” نامگذاری شده است، وظیفه بسیار سنگینی بر دوش صدا و سیما به عنوان تنها و بزرگترین رسانه صوتی و تصویری ایران قرار گرفته است.
صدا و سیمای ایران، مروج و پشتیبان کدام فرهنگ ایرانی است؟
آیا صدا و سیما، رسانهای ایرانی و مردمی است؟
آیا صدا و سیما از دوران انقلاب گذر نموده و سیاست دوران بازگشت به قبل از انقلاب را در برنامه دارد؟
آیا صدا و سیما را باید رسانه ثروتمندان دانست؟
برنامههای تولیدی صدا و سیمای ایران در بسیاری موارد با سیاست بازگشت به دوره قبل از انقلاب هماهنگی خاصی داشته است. ساختن و ارایه ستارگان (سوپراستار) و هنرمندانی که بعد از مدتی خود را محق به ارایه الگوها و مدهای خاص خود به جامعه دانسته و فرهنگ و عرف جامعه را نیز به چالش میکشند. سیاست برجستهسازی برخی هنرمندان در صدا و سیما را باید سیاستی دانست که تاکنون نتوانسته است الگوسازی مناسبی را در برداشته باشد.
رویکرد صدا و سیما در خرید، دوبله و پخش چندین باره و تسلسلی سریالهای تاریخی و فرهنگی جنوب شرق آسیا و به خصوص کرهای را باید یکی از نشانههای ضعف سیاست راهبردی در سازمان صدا و سیمای ایران دانست. همانگونه که قبلاً نیز متذکر شدهام، ایرانیان اکنون به خوبی با بسیاری از قهرمانان تاریخی و خیالی کشورهای کره، ژاپن و … آشنا هستند اما در معرفی بزرگان و پهلوانان ایران زمین، دارای مشکل بوده و کم اطلاع هستند!
از سوی دیگر باید به حذف یا کاهش تعمدی فرهنگ و تمدن ایرانی در برابر افزایش و برجستهسازی فرهنگ اسلامی و شیعی نیز اشاره نمود که این سیاست نامناسب پارسیزدایی از فرهنگ ایرانیان در صدا و سیما موجب رنجش مردم و حتی بیتوجهی به برنامههای دینی و مذهبی اسلامی شده و صدا و سیما را نهادی ضد ایرانی نشان داده است!
رهبر معظم انقلاب بعد از اینکه فرهنگ را به عنوان بخش مهمی از شعارها و رویکردهای عملیاتی سال جدید اعلام نمودند، در سخنرانی خود در حرم مطهر رضوی در زمینه اهمیت فرهنگ میفرمایند: (عزیزان من؛ فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چراکه فرهنگ به معنای هوایی است که ما تنفس میکنیم. اگر این هوا تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مانند هواست. اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقق یابد باید فرهنگ تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد ).۲
اما نکته مهم و تأمل برانگیز در سخنان حضرت آیتالله خامنهای در این سخنرانی را باید در اشاره ایشان به تقصیرها و اشتباهات داخلی و به خصوص ضعف مدیران فرهنگی و … دانست که این اشتباهات در کنار تلاشهای بیگانگان موجب تهاجم فرهنگی به ایران و تمدن و فرهنگ ایرانی شده است، رهبر انقلاب در این زمینه فرمودهاند: (مسئولان فرهنگی باید مراقب رخنه فرهنگی باشند. رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است و باید حساس باشند. نمیخواهیم بگوییم همه آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است. خودمان هم مقصریم، مسئولان فرهنگی و غیر فرهنگی و کمکاریها و غلطکاریها همه تاثیر داشته).۳
با توجه به سهلانگاری و کمکاریهای موجود در دو بخش مهم آموزش و پرورش و دانشگاها در زمینه مسایل فرهنگی و غلبه مدرکگرایی و نمره محوری بر این دو نهاد، رسانههای صوتی و تصویری در حال حاضر نقش فوقالعاده و کمنظیری در ایجاد و درونیسازی فرهنگ و تمدن در میان عامه مردم دارند. این نقش در ایران بر عهده صدا و سیما قرار دارد تا به حفظ و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی کمک نماید. اما روند کنونی فعالیت شبکههای تلویزیونی ایران، نشانی از توجه به دغدغههای رهبر معظم انقلاب در زمینه فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد.
به نظر میآید شبکههای تلویزیونی صدا و سیمای ایران در وضعیت کنونی و با سیاستها و تولیدات خود نمیخواهند یا نمیتوانند در چارچوب رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به بالندگی و شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی کمک نمایند. اگر قرار باشد عزم ملی ایرانیان موجب شکوفایی اقتصاد و فرهنگ ایران در سال جدید باشد، صدا و سیما در این زمینه نقش مهم و برجستهای دارد که رویکرد این نهاد در مقابل منتقدان دولت یازدهم و عدم تولید برنامههای کارشناسی در مورد مذاکرات هستهای را باید یکی از سیاستهای عجیب این سازمان دانست.
با توجه به رویکرد کنونی صدا و سیما در برنامهسازی مانند توجه به فرهنگهای شرق آسیا که بعد از پخش تولیدات این منطقه، به سریال نوروزی پایتخت ۳ نیز کشیده شده و حضور خانم چینی (چو چانگ) را که نوعی تبلیغ برای انتخاب همسر چینی (واردات زنان چینی) است در کنار توجه به قشر خاصی از هنرمندان، بازیگران و … را باید صدا و سیمای ثروتمندان و قشر مرفه ایران دانست، گویا عامه مردم و اقشار مستضعف، محروم و مشکلات آنان در صدا و سیما به فراموشی سپرده شده است.
منابع:
۱- ولایت فقیه و حکومت اسلامی در اندیشه امام خمینی. تهران، ۱۳۸۶٫ موسسه نتظیم و نشر آثار امام خمینی، ص ۵۹۹٫
۲- پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای – موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی. ۱/۱/۱۳۹۳٫ به آدرس:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25993
3- پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای – موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی. ۱/۱/۱۳۹۳٫ به آدرس:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25993
Sorry. No data so far.