قرار بود اینگونه باشد:« برای تامین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر ضوابط زیر استوار می شود:تامین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.(اصل ۴۳ قانون اساسی)»
۱۰ شهریور«مجاهد» که در ساختمانی در کرج مشغول کار است از طبقات بالا سقوط می کند که منجر به شکستن دست و پای او می شود. خانواده اش او را به بیمارستانی در همان حوالی می برند.بیمارستان میلاد .پزشکان پس از معاینه پیشنهاد می کنند ۹ میلیون تومان بگیرند و در عوض دو پای او را قطع کنند. خانواده اش یکه می خورند که چطور مجاهد دو پای خود را در سی سالگی از دست بدهد . در اضطراب چنین تصمیمی هستند که یکی از آمبولانس ها به انها پیشنهاد بیمارستانی را می دهد که در ازای دریافت۱۰ میلیون تومان او را عمل می کند. بیمارستان خصوصی.خانواده مجاهد سریعاً او را به ولنجک می برند.
ساعت حدود ۱۲ شب است. خانواده مجاهد که از دیدن گوشت و استخوان خورد شده و شنیدن فریادهایش، لحظه به لحظه آزرده تر می شوند با ممانعت بیمارستان از پذیرش بیمار مواجه شده اند. “باید پنج میلیون تومان به حساب بیمارستان ریخته شود.“ به ناچار تا ساعت ۱۰ صبح فردا هزینه اولیه را حاضر می کنند. اما با کمال تعجب متوجه می شود که پزشک مربوطه در بیمارستان نیست. مجاهد تا هفت ساعت دیگر درد را تحمل می کند. تا اینکه وارد اتاق عمل می شود. دو روز پس از عمل دوباره ناله های مجاهد شروع می شود. پزشکان متوجه می شوند که کمر او نیز به شدت اسیب دیده است و خطر قطع نخاع او وجود دارد. قرار می شود او را عمل و هزینه را پس از آن عمل طلب کنند. ماجرا از اینجا شروع می شود؛ دکتر عمل به خاطر نامطلوب بودن وضع مالیشان از هزینه عمل خود که ۴ میلیون است صرف نظر می کند، اما بیمارستان حاضر به بخشش آن نیست. مریض را به بخش منتقل می کنند و پس از چند روز دکتر اجازه مرخصی مریض را می دهد. اما بیمارستان تا پرداخت بدهی از انجام این کار ممانعت می کند. مجاهد در بیمارستان رامتین زندانی می شود و به ازای هر روز ۴۰۰ هزار تومان باید بپردازد. بی محلی ها روز به روز بیشتر می شود، بدهی بالا می گیرد و پرستاران مجاهد را فراموش می کنند.
آیت ا… حمیدی امام جماعت مسجد دانشگاه علم و صنعت بین دو نماز ظهر و عصر با خشم انقلابیش- که با سن زیادش هنوز در سینه اش شعله ور است- را فریاد می کند و با اعتراض به سیاست نظام پزشکی حمهوری اسلامی، می خواهد تا با این »تجارت خانه ها – « نه مریض خانه ها – مقابله شود.
اعضای مجمع دانشجویان حزب الله دانشگاه علم و صنعت با برادرِ مجاهد دیدار و قرار ملاقات با او را می گذارند. او می گفت ” بیمارستان رامتین جایی است که یک پراید هم در آنجا پیدا نمی شود.“
از کنار ویلاهای خیابان پر شیب ولنجک می گذریم تا به کوچه بیست و دوم می رسیم. همسر مجاهد درد و دلهایش را شروع می کند:» آن روزها که در بخش بود به علت عدم رسیدگی، پایش عفونت بدی می کند. چنانکه ما به خاطر بوی بسیار بدش، از خوشبو کننده های هوا استفاده می کردیم. حدود سی روز می گذرد که ناگهان متوجه شدم بدون اطلاع من شوهرم را به جای دیگری برده اند.«
مکان جدید مجاهد، قسمت متروکه ای از بیمارستان بود. مکانی که نه بیماری در آنجا بستری بود و نه پرستاری به انجا سر میزد. سوسک های مرده روی زمین افتاده، سرویس بهداشتی آلوده، خاک آلود بودن وسایل اتاق، عدم وجود سیستم سرمایشی و گرمایشی و تامین دیگر نیازهای بیمار، شدیداً مجاهد را علاوه بر دردهای بدنی، از نظر روحی و روانی آزار می دهد.
اعضای مجمع رئیس بیمارستان را می بینند و از او سؤال می کنند. جناب رئیس به راحتی موضوع عفونت پای مریض را نفی می کند و از خرج دار بودن بیمارستان می گوید. هرچند پس از پایان جلسه شخصاً رئیس بیمارستان پانسمان پای مجاهد را تعویض می کند.
اگرچه نهایتا با گرو گذاشتن سند، مجاهد از زندان تجارت خانه آزاد می شود اما خانواده اش موظف می شوند تا پایان هفته مبلغ ۲ میلیون تومان وتا ۴ ماه دیگر ۵میلیون تومان را به حساب صندوق بیمارستان واریز کنند.کل مخارج ۲۲ میلیون تومان می شود.
الحمدلله قسمتی پرداخت و الباقی تامین می شود. لکن مسائل زیر باید با قوت تمام مطرح و مطالبه شود.
۱-کمیته امداد به عنوان نهادی که موطف است مستضعفین را در امورات زندگی یاری کند، چطور جهت کمک به امثال شخص مذکور با اکراه رفتار می کند و با کارهای اداری، مستمندان را از مدد جویی نا امید می کنند.
۲- رفتار بیمارستان رامتین، مشتی نمونه از خروار خصوصی کردن بهداشت است. پیامدهای بسیار خطرناک و لطمات وارده بر طبقه مستضعف و عدم ارائه خدمات پزشکی به آنان، زنگ خطری است برای حساسیت اجرای خصوصی شدن خدمات بهداشتی کشور. دولت که در حال حاضر توانایی نظارت و کنترل بیمارستان های خصوصی را ندارد، چطور می تواتد در زمان اجرایی شدن این قانون از وارد شدن فشار به محرومان جامعه جلوگیری کند؟
۳- عدم ارائه خدمات تامین اجتماعی و بیمه، و نبود قانون کار مناسب انگونه که کارفرما به راحتی کارگر را از کار بی کار میکند، درد بزرگی است که دامن گیر جامعه کارگر است. وزارت کار چه مسئولیتی در قبال کارگران به عهده می گیرد؟
Sorry. No data so far.