مسئله مرگ ریچارد فرای و وصیتش برای دفن در اصفهان چند روزی است که دغدغه اصلی برخی نمایندگان، مدیران، رسانه ها و دغدغه مندان فرهنگی شده است. . اصفهان بحمدالله کم مشکل و معضل و دعوای سیاسی و جناحی داشت، حالا داستان فوت ریچارد هم شده است قوز بالای قوز. شاید فرای هیچ گاه فکرش را نمی کرد که مرگ آرام و بی حاشیه اش در بوستون امریکا، این چنین تبعاتی را برای ایران و بخصوص اصفهان داشته باشد؛ که اگر چنین احتمالی را می داد به سبب ایران دوستی و اصفهان دوستی که از وی سراغ داریم، احتمالاً سعی خودش را می کرد که اصلاً نمیرد یا حداقل به گونه ای بمیرد که نیازی به انتقال جنازه به اصفهان نباشد، به عنوان مثال در آب های آزاد غرق شود.
داستان از این قرار است که عده ای پس از مرگ فرای و در حالی که وی سال های سال پس از انقلاب به ایران رفت و آمد داشت و برایش چندین بزرگداشت و همايش و … گرفته شد و خانه ای را در اصفهان به او دادند، متوجه جاسوس بودن وی شده اند و اینکه وي با سازمان سیا علیه ایران همکاری داشته است.
اکنون قصد اینکه بگوییم فرای جاسوس بوده یا خیر را نداریم و اصلاً به ما چه که آنچه از جاسوس بودن فرای داریم، دیدار وی با خاتمی و نزدیکی اش به مشایی است و چند خط از کتاب منتشره توسط وزارت اطلاعات در سال 76 که در آن اشاره کرده است فرای اطلاعات طبقه بندی شده را از کشور خارج می کرده است و باز به ما چه ربطی دارد که بپرسیم چرا فردی که سال 76 متوجه شده ایم جاسوس است را مجدداً بارها و بارها به کشور راه دادیم و در چندین نوبت از وی تجلیل کردیم. یعنی ورود و خروج به کشور و همایش و تجلیل از افراد، تا این اندازه بی کش و پیمان است که هر جاسوسی بیاید در ایران، جاسوسی بکند، بعد تازه توسط انواع دولت ها و مراکز فرهنگی و ادبی و علمی و ….. همینطور از وی تجلیل بشود؟ اصلاً نویسندگان آن کتاب و گزارش در این سال ها کجا بودند و چرا اقدامی نکردند؟ چرا کسی هشدار نداد که از یک جاسوس تجلیل نکنید. اینکه یک عده چرا به زنده ي فرای نپرداخته و اکنون دست از سر مرده وی بر نمی دارند هم از آن دست سوال هایی است که جوابش احتمالاً دردی را از جنازه روی زمین مانده ی فرای دوا نمی کند.
نکته ای که می خواهم به آن بپردازم نحوه اعتراض مردمی به دفن اين مستشرق و ايران شناس است. تعدادي از مردم اصفهان ظرف چند روز از جاسوس بودن فرای مطلع شده، از احتمال دفن وی در اصفهان بخاطر وصیتش به خشم آمدند و به یکباره تصمیم گرفتند تجمعی خودجوش را در برابر قبر آرتور پوپ( باستان شناس آمريكايي) و همسرش برگزار کنند و مخالفت خود را با دفن فرای اعلام کردند و ضمنا اين احساس قبلي خود را هم شيوه اي نامتقارن بيان كند كه «بناي آمريكايي تخريب بايد گردد»
حال اینکه مجوز این تجمع از کجا آمده بود؟ آیا اصلاً مجوز داشت یا نه؟ به چه اجازه ای دور هم جمع شدند و… هم از همان دست سوالات بی جوابی است که پرسش گری اش به ما نیامده است.
در این میان از آنچه نمی توان گذشت، شيوه اعتراض است. مسئله ای که به وضوح نشان می دهد چرا باید نگران وضعیت فرهنگی بود. ما هنوز نمي دانيم که نباید به بهانه اعتراض، این گونه برخورد کرد و آبروی انقلاب و مومنین را به همین راحتی به باد فنا داد و تازه با افتخار روی این حرکت و تجمعی که از ریشه غیر قانونی بوده است، مدام مانور رسانه ای بدهيم و پیامک بفرستيم. برادر من، تو نماینده مجلس داری، شورای شهر داري، شهرداری داري ، امام جمعه داري، این چه احساس وظیفه احساساتي است که می کنی و بهانه دست اجنبی می دهی؟ حالا تجمع غیر قانونی انجام می دهی، طوری نیست، نیروی انتظامی پاسخ بدهد که چرا اجازه برگزاری داده است، اما چرا به در و دیوار آجری مقبره حمله می کنی؟ آخر چه سودی از تخریب چهره مومنین و انقلابیون می برید که تا این اندازه به این کارها اصرار دارید؟ مي دانيد اين آثار هنري كه در اطراف قبر پوپ به جا گذاشتيد چند سال ماندگار است؟ اصلا قرار است پوپ را چهره ماندگار كنند چون تا بحال كسي چنين بنايي نديده!! آيا اين كار ريشه در اعتقادات ما دارد يا از نظر منطقي صحيح است؟ هر كسي كه تا بحال در تجمعي حضور داشته باشد مي داند كه بايد براي ختم بخير شدن تجمع اعتراضي برنامه ريزي دقيق كرد و تمهيدات لازم را انديشيد، حال بر پا كنندگان اين تجمع به چه مي انديشيده اند؟ نمي دانم؟!
اما در پایان پیشنهادی را جهت حل و فصل موضوع به مسئولين ارائه می کنیم:
مسئولین شهری و کشوری هر موقع اجازه دادند، بزرگان این بلاد در هر کجای شهر و در کنار هر که خواستند دفن شوند، به آقای فرای هم چنین اجازه ای بدهند. هر موقع برخی از خانواده های علمای اصفهان مجبور به دفن شبانه بزرگ خویش در مقبره خانوادگی در تخت فولاد، بخاطر ممانعت شهرداری و … ، نبودند، آقای فرای هم بیاید در کنار پوپ دفن شود. تا قبل از عملياتي شدن اين موضوع، پیشنهاد می شود خیلی نگران وصیت آن مرحوم نباشند، چرا که این را هر کسی می داند وصیتی لازم الاجراست که بر خلاف قانون نباشد. آقای فرای اگر به اصفهان علاقه دارند، اصفهان باغ رضوانی دارد و قطعه ای مخصوص به مشاهیر که می توان در آنجا پذیرای مرحوم مغفور! فرای بود. حتماً خود فرای هم راضی به این همه جنجال نیست، دفن در کنار پوپ هم که مزیتی برای آخرت فرای ندارد، پس اصرار نکنید. البته از اساس بهتر است که در همان بوستون و پیش خانوده اش دفن شود و ما هم در اصفهان در تالار فرشچیان یک یادبودی چیزی به احترام وی می گذاریم.
Sorry. No data so far.