در ماههای اخیر و به ویژه پس از رسیدن نواز شریف به سمت نخستوزیری پاکستان، روند نزدیکی روابط این کشور با دولتهای عرب حاشیه خلیجفارس شدت گرفته است. در این میان، برخی تحلیلگران بر این باورند که این روند، ناشی از عوامل منطقهای خاصی بوده و شاید پاکستان را مستقیم وارد گروهبندیهای فرقهای در سطح منطقه کند.
سایت ژاپنی «دیپلمات» در مطلبی به بررسی روابط پاکستان با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس پرداخته و اشاره میکند، در چند ماه گذشته، اسلام آباد میزبان شمار بسیاری از مقامات این کشورها بوده، به گونهای که این امر، پرسشهایی را درباره جهتگیری کلی نواز شریف نسبت به مسائل منطقه پدید آورده است.
در ادامه این مطلب آمده است: جمعیت ۱۹۰ میلیونی پاکستان، شامل حدود ۲۶ میلیون شیعه مذهب است که سبب شده این کشور پس از ایران، دارای بزرگترین جمعیت از شیعیان باشد. در حالی که پاکستان از جنبه رسمی در دهههای اخیر، تلاش داشته تا خود را از روند درگیریهای شیعه ـ سنی در سطح منطقه دور نگه دارد، توافقات پشت پرده با کشورهای پادشاهی عربی، از جمله مواردی که به تازگی صورت گرفت، از چشم ناظران دور نمانده است.
پاکستان هم اکنون نیز درگیریهای فرقهای بیسابقهای را تجربه میکند، به گونهای که از سال ۲۰۰۸ تاکنون، بیش از ۱۷۰۰ تن در این درگیریها جان باختهاند. گروههای شبه نظامی مسئول این خونریزیها، حاصل تنشهای فرقهای در عرصه وسیعتر جهانی هستند که شیعیان را هدف خود قرار داده است.
اما اکنون که با گذشت بیش از سه سال از آغاز درگیریها در سوریه، عملاً دو جبهه شیعه و سنی در این کشور تشکیل شده، این نگرانی وجود دارد که پیوستن پاکستان به این جبهه بندی، اوضاع داخلی این کشور را از آنچه هست نیز بدتر کند.
این روزها با گذری در خیابانهای پاکستان، میتوان تصاویر بزرگی از حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین را دید که در مناطق گوناگون نصب شده و یادآور سفر ماه پیش وی به اسلام آباد است؛ این نخستین سفر پادشاه بحرین به پاکستان در چهل سال گذشته بود.
در حاشیه این تصاویر، جملاتی با مضمون «پاکستان به تو خوشامد میگوید» به چشم میخورد.
به هر حال، جزئیات دستور کار دیدار آل خلیفه از اسلام آباد، عمداً پنهان نگه داشته شد و وزارت خارجه پاکستان تنها اعلام کرد که مذاکرات دو طرف در این دیدار، پیرامون مسائل دوجانبه، منطقهای و جهانی مربوط به طرفین بوده است. همین پنهان نگه داشته شدن اطلاعات، به همراه وعده مقامات پاکستانی برای «فرستادن نیروی انسانی بیشتر به بحرین»، برخی از پاکستانیها را نگران کرده، زیرا این تجربهای است که در گذشته نتیجه خوبی نداشته است.
در سال ۲۰۱۱ و زمانی که تظاهرکنندگان شیعه بحرینی، خواستار اصلاحات سیاسی در این کشور شدند، هزاران سرباز و افسر پلیس سابق پاکستانی از سوی دولت بحرین به خدمت گرفته شده و به آنها تابعیت بحرینی داده شد. به این ترتیب، این نیروها در سرکوب تظاهرکنندگان شیعه بحرینی نقش داشتند.
اما هماکنون موضوع سوریه مهمتر و پیچیدهتر از بحرین است. در سوریه، اوضاع به ضرر نیروهای شورشی تغییر پیدا کرده و آنها نیاز شدیدی به اسلحه و همچنین تدابیر نظامی مناسب دارند. عربستان سعودی، اردن و قطر اردوگاههایی برای آموزش شورشیان سوری راهاندازی کردهاند؛ اما همچنان نیاز به راهنمایی و تجهیزات وجود دارد.
احتمالاً همین عامل بود که سبب شد در ماه فوریه، شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان سعودی ـ که وظیفه وزارت دفاع این کشور را نیز بر عهده دارد ـ به اسلام آباد سفر کند. در سه روز اقامت در اسلام آباد، سلمان با نواز شریف، نخست وزیر پاکستان و همچنین رئیس جمهور و دیگر مقامات بلندپایه پاکستانی دیدار کرد.
نتیجه این سفر، چرخش ۱۸۰ درجهای سیاست پاکستان نسبت به سوریه بود که تا پیش از آن، بر مبنای بیطرفی بود. در این زمینه، بیانیهای مشترک از سوی پاکستان و عربستان صادر شد که بر شکلگیری یک هیأت حاکمه انتقالی با قدرت اجرایی کامل به منظور اداره امور سوریه تأکید داشت؛ به عبارت دیگر، پاکستان اکنون با عربستان سعودی همسو شده و خواستار کنار رفتن بشار اسد است.
تنها چند هفته بعد، ۱.۵ میلیارد دلار از سوی یک «کشور دوست و برادر» که نام آن اعلام نشد، به حساب بانک دولتی پاکستان ریخته شد و هنگامی که افشا شد، این مبلغ از سوی عربستان فرستاده شده، بسیاری در پاکستان ضمن وصل کردن نقطهها به یکدیگر، به این نتیجه رسیدند که سیاست پاکستان در حال تغییر است.
از سوی دیگر، پروژه خط لولهای که قرار بود گاز ایران را به پاکستان انتقال دهد، عملاً از سوی دولت نواز شریف کنار گذاشته شد. پاکستان هیچ بخشی از ۷۸۱ کیلومتری را که متعهد شده بود از این خط لوله راهاندازی کند، نساخته، در حالی که قرار بود این خط لوله تا پایان سال ۲۰۱۴ به بهره برداری برسد.
در همین حال، شایعاتی وجود دارد، مبنی بر اینکه پاکستان در حال ارزیابی طرحی جهت فراهم کردن آموزش نظامی و تجهیزات برای شورشیان سوری است. در ماه فوریه، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان تأیید کرد که قرار است این کشور جت جنگی «تندر جی اف ۱۷» و شماری دیگر از تجهیزات نظامی را در اختیار عربستان گذارد.
از سوی دیگر، انتظار میرود هزاران تن از نیروهای نظامی پاکستانی به منظور آموزش دادن شورشیان سوری به عربستان سعودی رهسپار شوند. این در حالی است که نمایندگان پارلمان پاکستان نسبت به نقش آفرینی احتمالی کشورشان در جنگ داخلی سوریه ابراز نگرانی میکنند.
اما حجم شایعات حتی از این نیز فراتر رفت و اخباری منتشر شد، مبنی بر اینکه پاکستان به عربستان وعده داده در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای، اسلام آباد نیز سلاحهای هستهای در اختیار ریاض قرار دهد. البته این مورد مشخصاً از سوی دولت پاکستان تکذیب شد.
در این میان، باید به این نکته نیز اشاره کرد که از سال ۱۹۹۸ تاکنون، عربستان سعودی روزانه ۵۰ هزار بشکه نفت رایگان به پاکستان میدهد که ارزش آن، سالانه به دو میلیارد دلار میرسد.
به هر حال، به نظر میرسد مجموعه این عوامل در حال حاضر شرایطی را فراهم کرده که پاکستان ضمن تغییر جهت سیاست خارجی خود، به سمت درگیر شدن در بحران سوریه و همچنین تشدید سیاستهای ضد شیعی متمایل شود. امری که به نوبه خود مستلزم تقابل روزافزون با ایران و نزدیکی هر چه بیشتر به عربستان سعودی است.
Sorry. No data so far.