“زوزه باد است و صداي خرد شدن شوره زار زير پا و خاطره تلخ يک درياچه. پيش از اين نيز درست در چنين شرايطي بودم، بر بستر احتضار”درياچه اروميه” و اکنون بر مزار”هامون” ايستاده ام، غمگين.”
اين چند خط بخشي از گزارشي بود که سال گذشته در وصف درياچه هامون نگاشتم. درست در زماني که جنجال هاي زيادي در باره نابودي قريب الوقوع درياچه اروميه در گوشه شمال غربي کشورمان به پا شده بود و مردم، کارشناسان و مسئولان همه در اين باره حرف مي زدند، در گوشه ديگر ايران، از هامون تنها شوره زاري باقي بود و کمتر کسي در باره وضعيت اين درياچه و آينده خطرناکش هشدار مي داد.
. . . و اکنون پس از ماه ها دوباره به اين جا بازگشته ام، نه فقط براي هامون که به خاطر سفر رئيس دولت يازدهم به استان سيستان و بلوچستان. هنوز 2- 3 ساعتي مانده است به حضور”حسن روحاني” در شهر زابل و وقت دارم براي رفتن دوباره بر مزار هامون. اين بار اما شنيده ام که هيرمند را گشوده اند، به روي اهالي سيستان، اندکي. شايد به خاطر بارندگي هاي خوب يک ماه اخير در مناطق کوهستاني افغانستان، شايد هم آن گونه که مردم سيستان مي گويند به خاطر حضور رئيس جمهور و پس از آن باز، بسته مي شود. استناد هم مي کنند به آخرين سفر رئيس دولت دهم به اين منطقه که در آن زمان نيز براي چند روزي افغانستان مقداري آب را راهي اين سوي مرز کرد.
در آن تاريخ نيز اين جا بودم پي مأموريتي هرچند بسيار متفاوت ولي صحت ادعاي اين مردم زحمت کش را به چشم خود ديدم، هرچند آن زمان هم همين شايعات بر سر زبان ها بود. اين بار اما آب آن قدر هست که هامون کاملاً مرده را رمقي دوباره بخشد هرچند اندک.
در طول مسير مي بينم که روستاها و مزارع شهرستان هامون دوباره شاداب و سبز است و روستاييان در زمين هايشان مشغول کار. مزارع وسيع و خوش رنگ گندم چون نگيني سبز رنگ بر بستر بياباني منطقه خودنمايي مي کند ولي مي دانم که همه اين ها باز موقتي است. اميدوارم رئيس جمهور “از آن بالا” با ديدن اين سرسبزي، خوش بينانه به اوضاع نگاه نکند. هر چه به درياچه نزديک تر مي شوم، آباداني و اميد بيشتر مي شود و سرانجام به آخرين سر بالايي جاده که مي رسم، آن جا که پس از آن بستر درياچه شروع مي شود، همان جا که دفتر صيد هامون قرار دارد و سال هاست که بسته است، مي بينم هامون کمي آب دارد.
جاده از ميان درياچه مي گذرد، از شرق به غرب و نيمه شمالي درياچه کمي آب دارد اما نيمه جنوبي همچنان شوره زار است. پرندگان آبي کوچک بازگشته اند و در ميان بوته هاي گز، بطري هاي خالي نوشابه، پلاستيک و انواع زباله پي غذا مي گردند. همين آب اندک کافي است تا هواي منطقه دگرگون شود؛ نسيم خنک و هواي مطبوع جاني دوباره به انسان مي بخشد. آن سوي جاده اما باز همان باد است و شوره زار و اين بار البته صداي زنگوله هاي يک گله شتر که آن دورها بر بستر خشک هامون مي چرند.
و سرانجام پس از چند ساعت انتظار، رئيس جمهور در دومين روز سفر خود به استان سيستان وبلوچستان وارد زابل مي شود و در ورزشگاه شهيد”طباطبايي” اين شهر اولين تصميم دولت را درباره استان سيستان و بلوچستان، مسئله کشاورزي مي خواند و مي گويد: براي توسعه کشاورزي در اين منطقه مشکل اساسي کمبود آب است و براي کمبود آب چند راه حل وجود دارد.
راه حل اول ديپلماسي آب است که بتوانيم حقابه مردم را طبق قرارداد بين المللي با کشور همسايه تأمين کنيم.
رئيس جمهور با اشاره به سفر اخيرش به افغانستان و گفت وگو با رئيس جمهور اين کشور مي گويد: در اين مذاکره بحث اصلي من مسئله آب رودخانه هيرمند و درياچه هامون بود و رئيس جمهور افغانستان قول داد که به قرارداد بين ايران و افغانستان درخصوص استفاده از آب هيرمند و حقابه مردم درباره هامون پاي بند باشد و مقررات بين المللي را مراعات کند.
روحاني همچنين از سفر هيئتي از افغانستان به تهران براي مذاکره درباره اجراي دقيق قرارداد مربوط به هامون، هيرمند و هريرود در آينده نزديک خبر مي دهد. رئيس جمهور وعده ميدهد که دولت در سطح ملي و استاني حق مردم اين استان را درباره حقابه پي گيري کند تا به زودي آب متعلق به اين سرزمين در اين دشت ساري و جاري شود.
يک روز پيش از ورود رئيس جمهور به زابل استاندار سيستان و بلوچستان نيز در اين باره گفته بود: امروز باور مردم اين است که قرار است در استان تغيير و تحول ايجاد شود و مردم تا حد قابل توجهي به اين موضوع رسيدند.
«علي اوسط هاشمي» در پاسخ به پرسشي در مورد وضعيت حقابه هيرمند به ايسنا گفته بود: در حقيقت مشکل آب هيرمند اين است که استفاده از آن براساس تقويمي که جزو معاهدات و پيمان هاي دو طرف است، مورد توجه قرار نمي گيرد و براساس آن تقويم، آب جاري نيست، ضمن اين که بايد به اين نکته بيشتر توجه داشته باشيم که دو سوم هامون در ايران است و يک سوم آن در افغانستان.
وي در مورد مشکل ايجاد شده در خصوص حقابه ايران از سوي افغانستان به دلايل آن اشاره کرده و گفته بود: شرايط اقليمي و کاهش نزولات جوي نسبت به گذشته، افزايش امنيت در افغانستان و بازگشت مردم به منطقه و استقرار آن ها در طول مسير بيش از 1200 کيلومتري سرچشمه آب جاري و فعاليت هاي مردمي شکل گرفته در منطقه باعث افزايش مصرف آب هيرمند شده است.
جداي از همه شايعاتي که طي روزهاي گذشته در باره ورود آب هيرمند به اين سوي مرز شکل گرفته، ظاهراً بارندگي هاي اخير باعث جاري شدن آب در هيرمند خشک و راهي شدن آن به سوي ايران شده است.
مقام هاي محلي در ولايت نيمروز مي گويند بر اثر بارندگي هاي اخير است که رودخانه هيرمند مملو از آب شده و مقداري از آن به سمت ايران رها شده است. آنان مي گويند اين بارش ها سبب شده برخي از مشکلات مردم ولايت زابل ايران نيز از لحاظ کمبود آب، برطرف شود.
به گزارش خبرگزاري صداي افغان(آوا) “حاجي قاسم خدري” معاون والي نيمروز مي گويد: بر اثر بارندگي هاي اخير،سيلاب هاي زيادي در” دلارام” ولايت هلمند و “چخانسور” ولايت نيمروز سرازير شده است. بر اثر اين بارندگي ها، بيش از ۲۰ قريه “چخانسور” ولايت نيمروز با تهديد سيلاب ها مواجه شده بود که خساراتي را براي مردم نيمروزو همچنان در ولايت هلمند در پي داشت.
معاون والي اضافه مي کند که پس از سال ها خشکسالي، بر اثر بارش شديد باران دوباره رودخانه هيرمند مملو از آب شده و اين سبب سرازيرشدن اين آب به درياچه هامون کشور ايران نيز شده است.
به گفته او، ايران و افغانستان با همديگر همسايه هستند و تعاملات دوستانه دارند و براي سرازيرشدن آب هيرمند به درياچه هامون نيازي به مذاکره ونشست نيست و اين آب درصورت کفايت به طور طبيعي به اين کشور سرازير خواهدشد.
خدري اضافه کرد: متاسفانه در برخي رسانه هاي خارجي خبري مبني بر آمدن گروهي از شوراي مردمي ولايت زابل براي حل کردن موضوع آب هيرمند به ولايت نيمروز منتشر شده که اين خبر، کاملاً کذب و بي اساس است.
او تاکيد مي کندکه در مورد مشکلات کم آبي، هيچ گروه و هيئتي به ولايت نيمروز نيامده و فرد يا گروهي هم براي حل اين مسئله دراين موضوع نفوذ نداشته است؛ بلکه سرازيرشدن آب رودخانه هيرمند به درياچه هامون کاملا به طور طبيعي و به علت بارندگيهاي اخير در ولايات هلمند و نيمروز بوده است.
وي تاکيد مي کند که از سال ها پيش مردم ولايت نيمروز خودشان نيز از مسئله کم آبي ها و خشک سالي هاي چندين ساله دراين ولايت رنج مي بردند. همچنين به دليل نداشتن امکانات و تکميل نشدن بندهاي “کجکي” و “کمال خان”، آب هاي اضافي و خروشان به طور طبيعي به بيرون از ولايات و حتي به خارج از کشور سرازير مي شود.
اين درحالي است که حسن روحاني، رئيس جمهور کشورمان در ديدار با مردم زابل گفت که در 7 فروردين امسال ديداري صورت گرفته است بين هيئت اعزامي ايراني با مقام هاي افغان در همين باره و به زودي نيز نشستي در سطح بالاتر در اين باره صورت خواهد گرفت تا موضوع حقابه ايران براي هميشه مشخص و اجرايي شود.
مي دانم ممکن است قصه هيرمند و حقابه ما برايتان تکراري باشد ولي يادآوري و تأکيد بر آن براي «بعضي ها» لازم است. مهندس«سيروس کشاورز»کارشناس وزارت نيرو و تحليل گر مسائل افغانستان، به ويژه حوزه هيرمند و هريرود در اين باره مي گويد: رودخانه هيرمند که سرچشمه آن در کوه هاي داخل افغانستان است و پس از طي مسافتي در حدود 1000 کيلومتر به مرز ما مي رسد، حدود 50 کيلومتر مرز مشترک ما با افغانستان را تشکيل مي دهد و مجدد به بخشي از هامون در داخل افغانستان برمي گردد. آخرين قراردادي که مبناي حقوقي بين ايران و افغانستان درباره رودخانه هيرمند است، قرارداد 1351 است که در آن مقرر شد در هر ثانيه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ ميليون مترمکعب در سال) سهم سيستان و درياچه هامون باشد. حقابه ايران از اين رودخانه مطابق يک جدول ماهانه مشخص و تعريف شده است که در سال هاي عادي چقدر آب بايد به ايران تحويل شود و اگر آب سرچشمه هيرمند کمتر يا بيشتر باشد، اين حقابه چه تغييري مي کند.
وي اضافه مي کند: اين قرارداد بعد از سال 1351 تا 32 سال بعد عملياتي نشده بود و پس از سال 83 عملياتي شد ، از آن سال تا کنون، در قالب اين قرارداد کميته مشترکي با عنوان «کميته مشترک کميساران آب هيرمند» که در قرارداد پيش بيني شده، 14 جلسه با حضور نمايندگان بخش آب و وزارت امور خارجه به طور متناوب در ايران و افغانستان تشکيل شده است تا آن چه را که در قرارداد نوشته شده عملياتي کنيم.
«کشاورز» در باره اين گفته برخي کارشناسان و مقام هاي مسئول که افغانستان به اين قرارداد عمل نکرده و هر موقع در منطقه خشکسالي مي شود و جريان طبيعي آب کم مي شود، حقابه ايران را نمي دهد، مي گويد: در اين زمينه نمي توان صحبت دقيقي کرد. در بعضي ماه ها جريان آب به سمت ايران آمده و در بعضي ماه ها هم نيامده است.
اين در حالي است که مدير دفتر رودخانه هاي مرزي وزارت نيرو مي گويد: ما معمولاً در ماه هايي که آب نمي آيد يا کمتر مي آيد، در قالب يادداشت هاي رسمي به طرف مقابل اطلاع داده ايم و در برخي موارد اعتراض و درخواست کرده ايم که جريان آب به پايين دست را مطابق معاهده تامين کنند و معمولاً پاسخ طرف مقابل اين بوده است که اولاً ما بعد از 30 سال که جنگ بوده، شروع کرديم به بازسازي کشور و کشاورزي و مردم از آب استفاده مي کنند. نکته دوم که معمولا مي گويند اين است که بارندگي ها کمتر از دوره هاي قبل بوده و به خشکسالي نسبت مي دهند.
به گفته «وطن فدا»، چيزي که به صورت قطعي اعلام مي کنند اين است که ما به قرارداد پاي بنديم و وظيفه خود مي دانيم که آب را تامين کنيم. البته ممکن است بخشي از دلايل و توجيهاتشان قابل قبول باشد اما در ماه هايي که طبق جدول معاهده، آب به ايران نرسيده ما براساس معاهده حق اعتراض به طرف مقابل را داشتيم.
اين مقام مسئول در وزارت نيرو در پاسخ به پرسش خبرگزاري دانا مبني بر اين که برنامه وزارت نيرو براي دريافت حقابه ايران از رودخانه هيرمند در آينده چيست؟ مي گويد: بايد چند بحث را با هم مورد توجه قرار دهيم. يک بحث وظيفه هيئت کميسارياي آب هيرمند و وزارت امور خارجه است که پي گيري اين معاهده را عملياتي و اجرا کنند يعني حقابه ايران در حدود 820 ميليون مترمکعب، به ايران تحويل شود.
وي تأکيد مي کند: نکته مهم و اساسي که بايد مد نظر باشد اين است که ما باکشور همسايه و دوست و برادر افغانستان که پيوندهاي مشترک زيادي مثل دين، زبان و فرهنگ تاريخي نزديک به هم داريم، بايد در بسياري از زمينه ها تعامل و همکاري نزديک ودوستانه اي داشته باشيم و اصولا رودخانه هيرمند مي تواند و بايد عامل تقويت دوستي و همکاري باشد. بنده با توجه به تجربه هاي مشابه و خوبي که درساير مرزهايمان باکشورهاي همسايه همچون جمهوري آذربايجان دررودخانه مرزي ارس و باجمهوري ترکمنستان در رودخانه هاي مرزي هريرود و اترک داريم، اميدوارم همکاري در رودخانه مرزي هيرمند نيز باعث همکاري هاي بيشتر مردم ودولت هاي ايران و افغانستان در اين منطقه شود.
اماظاهراً مشکل ابعاد گسترده تري دارد که نمي توان آن را ناديده گرفت. بنا به گفته مهندس”سيروس کشاورز”کارشناس وزارت نيرو و تحليل گر مسائل افغانستان، به ويژه حوزه هيرمند و هريرود، مشکلي که ما در منطقه سيستان داريم روي ديگري هم دارد. کشاورزي منطقه ۲ مشکل دارد. در گذشته و دهه هاي قبل که طرف افغاني امکان بهره برداري زيادي نداشت و طبيعتاً تاسيسات کمتري هم داشت و مقدار بيشتري از حقابه طبيعي مان به ما مي رسيد، کشاورزي منطقه براساس ميزان آب ورودي برنامه ريزي و انجام شده که بررسي ها نشان مي دهد روش کار کاملاً سنتي بوده است. بنابراين بايد يک بازنگري اساسي در کشاورزي منطقه صورت بگيرد که مردم بتوانند با آب بسيار کمتر از 800 ميليون مترمکعب کشت کنند.
وي متذکر مي شود: البته اين مستلزم اين است که در رويکرد مصرف آب در منطقه تجديد نظر کنيم. در جلسات مشترک وزارت نيرو، جهاد کشاورزي، محيط زيست و وزارت کشور نيز در اين باره بحث هاي مفصلي شده و تکاليفي در اين زمينه بر عهده وزارت جهاد کشاورزي گذاشته شده که بتوانند در کشاورزي منطقه بازنگري اساسي کنند و با آب کمتر، اقتصاد منطقه را مديريت کنند.
کشاورز اضافه مي کند: مطلب ديگر که بايد مورد توجه باشد اين است که کشاورزي نبايد به عنوان تنها گزينه معيشت مردم در آن منطقه مطرح باشد و بايد به گزينه هاي ديگري مثل تجارت و ترانزيت کالا هم پرداخته شود که شايد در اين بخش ايجاد يک منطقه آزاد در صورت امکان بهترين اقدام باشد.
از وقتي که به خاطر دارم بزرگ ترين خواسته مردم سيستان از دولت ها پي گيري حقابه ايران از هيرمند بوده و هست. همچنان که در حاشيه ديدار رئيس جمهور از زابل، با مردم از کوچک و بزرگ گرفته تا پير وجوان، خواسته اول آن ها احياي حقابه ايران است از هيرمند. مسئولان اين خطّه نيز همصداي مردم همين را مي خواهند.
از آن جمله است«حليمه عالي» نماينده مردم زابل، زهک، هيرمند، هامون و نيمروز که به مشکل خشکيدن درياچه هامون اشاره مي کند و مي گويد: به اين مقدار کم آب امروزي توجه نکنيد، متاسفانه در پي سوء مديريت مسئولان درياچه هامون خشک شده است و هزاران نفر مردمي که از طريق تالاب هامون امرار معاش مي کردند بيکار شده و مجبور به ترک خانه و ديار خود شده اند که اين موضوع نيز خود پديده شومي است.
اين عضو مجمع نمايندگان استان سيستان و بلوچستان در بيان راهکار موجود مي گويد: امروزه تنها راه حل نجات درياچه هامون، حقابه آن است که بايد از طريق ديپلماسي و مذاکره از طرف افغانستان به يک نتيجه اجرايي برسد و مشکل براي هميشه رفع شود.
اين در حالي است که در آخرين روزهاي سال 1392جمعي از متخصصان و کارشناسان سازمان ملل به اتفاق شماري از مسئولان سازمان حفاظت محيط زيست کشورمان براي مشاهده ميداني و بررسي آثار ناگوار خشکيدن تالاب بين المللي هامون وارد منطقه سيستان شدند ولي از آثار و نتايج اين بازديد اطلاعي نرسيد.
آن چه مسلم است، خشکي هامون براي ساکنان حاشيه اين درياچه که به مشاغلي مانند صيادي يا حصيربافي اشتغال داشتند، مشکلات معيشتي ايجاد کرده و به مهاجرت آن ها از اين منطقه منجر شده است. اين درياچه براي بسياري از اهالي منطقه که شغل آن ها دامداري و ماهي گيري بوده، اهميت زيادي داشته است تا پيش از خشک شدن هامون، بر اساس آمار، سالانه ۱۲ هزارتن ماهي از اين درياچه صيد مي شد و تا کمتر از ۲ دهه قبل هر ساله پذيراي بيش از يک ميليون پرنده مهاجر بود.
اکنون اما با نابودي هامون ۱۵ هزار صياد بيکار شده اند و زناني که با بهره گيري از ني هاي درياچه به توليد صنايع دستي اشتغال داشتند منبع درآمد خود را از دست دادند. دامداران سيستاني مهاجرت کردند و ۸۰۰ روستا تحت تاثير هجوم شنهاي روان درياچه قرار گرفته است.
به هرحال رئيس جمهور فقط يک ساعت را در زابل گذراند و رفت. نمي دانم تابلوي بزرگي را که بر سر راهش، ميدان شيلات نصب کرده بودند ديد يا نه. همان که بر رويش چه ساده و زيبا نوشته شده بود:«نان و نمک سيستان بر رئيس جمهور محبوب ايران، گوارا باد». حال بايد ديد روحاني تا چه حد نمک گير مردم پاک و زحمت کش سيستان و صد البته درياچه هامون شده است و تا چه حد به وعده هايش وفادار خواهد بود. چون براي کشاورزان و دامداران زحمت کش و کم توقع اين سوي مرز دشوار است بپذيرند آبي که مي تواند حيات بخش کل منطقه باشد، برود پاي بوته هاي خشخاش آن طرف!
Sorry. No data so far.