دوشنبه 05 می 14 | 22:00
تریبون آزاد

خدمات متقابل مطهری، واقعا متقابل نیست

اگر اسلام را مستقل از عرب‌ها در نظر بگیریم ایران را هم باید فرهنگی مستقل از ایرانیان در نظر بیاوریم. همانطور که گفته شد تقابل در خدمات یا باید تقابل «ایرانی» در برابر «عرب» باشد یا تقابل «اسلام» در برابر «فرهنگ و تمدن ایرانی»، و نمی‌تواند ترکیبی دلبخواهی از این‌ها باشد. متأسفانه کتاب مطهری علیرغم اینکه تلاش ارزشمندی است در یک طرف خدمات اسلام و در سوی دیگر خدمات ایرانیان را وزن کرده است.


این مطلب تنها جهت احترام به نقد و تضارب آراء منتشر شده و لزوما منعکس کننده دیدگاه تریبون مستضعفین نمی‌باشد. 

مجتبی دانشطلب-می‌توان گفت هر دو طرف کتاب مطهری تشریح «خدمات اسلام» است. در طرح مطهری ابتدا اسلام فرهنگ ایرانی را تغییر می‌دهد و سپس ایرانیِ مسلمان شده منشأ خدماتی به همان اسلام می‌شود. در طرح او، ایرانی ظرفی است که به برکت اسلام پُر و پاکیزه شده، و این حیثیت جدید منشأ برکت و خدماتی مضاعف برای اسلام می‌شود. اما در یک طرح واقعا متقابل، خدمات فرهنگ ایرانی باید مستقل از فرهنگ اسلام تشریح شود.

مطهری در بخش اول از ارزش‌هایی که فرهنگ اسلامی برای فرهنگ ایرانی آورده صحبت می‌کند، و در بخش دوم از تلاش‌هایی که ایرانیان مسلمان برای گستردن فرهنگ اسلام انجام داده‌اند. هر دو قسمت شاهدی بر این مدعا است که ایرانی‌ها با اراده خودشان اسلام را پذیرفته و خودشان کمر به تقویت و انتشارش بسته‌اند. اما چیزی از خدمتی که فرهنگ ایرانی به اعراب مسلمان انجام داده دیده نمی‌شود.

در کتاب مطهری شکاف منطقی وجود دارد و جای این بحث که چطور یک قوم مهاجم و دور از تمدن با تلفیق فرهنگ ایرانی در مدتی اندک تبدیل به یک جامعه متمدن و سازنده می‌شود خالی است. کتاب مطهری نمی‌گوید که تمدن و فرهنگ ایرانی چه خدماتی به زندگی مسلمان‌ها داشته و چقدر سطح زندگی آن‌ها را در نحوه غذا خوردن و لباس پوشیدن و خانه ساختن و سپاه آراستن و حکومت داری و سیاست ورزی ارتقاء داده است.

برخورد با تمدن ایرانی روی تمدن بسیط عربی و بر پویایی فرهنگ اسلامی تأثیر گذاشته، اما خود مطهری (در ابتدای بخش دوم)  اذعان می‌کند که پرداختن به این فقره از عهده‌‌اش خارج است و کتاب را به مسیری می‌کشد که طرحش را «نامتقابل» می‌کند. چنین کتابی یا باید خدمات متقابل «عرب‌ها» و «ایرانیان» باشد، یا خدمات متقابل «فرهنگ اسلامی» و «فرهنگ ایرانی». اما اگر خدمات فرهنگی اسلام، در مقابل خدمات ایرانیان به اسلام قرار بگیرد، دو طرف این معامله متقابل نخواهد بود.

از نگاهی دیگر؛

مطهری در بخش اول معایب و زشتی‌هایی از فرهنگ ایرانی را مطرح می‌کند که اسلام آن‌ها را برطرف کرده است. اسلام را عرب‌ها به ایران آوردند و می‌توان آن را مستقل از فرهنگ عربی در نظر گرفت. اما در مرحله دوم ورود عرب‌ها به ایران هم مضراتی به دنبال داشت و احساسی از تحقیر را برای ایرانیان به ارمغان آورد. عرب‌ها تحت تأثیر خلفای اموی و سنت قومیشان، ایرانیان را برده و پایین‌تر از خودشان تلقی می‌کردند.

خدمات متقابل از زشتی‌های زندگی ایرانیان پیش از اسلام می‌گوید اما از آنچه بی‌فرهنگی و عقب‌ماندگی عرب‌های تازه مسلمان به جامعه ایرانی تحمیل کرده و زیان‌هایی که هدیه آورد سخنی به میان نمی‌آورد. از علل گرایش ایرانیان به مکتب اهل بیت شاید همین احساس تحقیر ناشی از خشونت و اعمال تعصب عربی، به خصوص در حکومت بنی امیه باشد، اما در کتاب مطهری فقط سخن از مضرات فرهنگ ایرانی به چشم می‌خورد.

در مجموع؛

اگر اسلام را مستقل از عرب‌ها در نظر بگیریم ایران را هم باید فرهنگی مستقل از ایرانیان در نظر بیاوریم. همانطور که گفته شد تقابل در خدمات یا باید تقابل «ایرانی» در برابر «عرب» باشد یا تقابل «اسلام» در برابر «فرهنگ و تمدن ایرانی»، و نمی‌تواند ترکیبی دلبخواهی از این‌ها باشد. متأسفانه کتاب مطهری علیرغم اینکه تلاش ارزشمندی است در یک طرف خدمات اسلام و در سوی دیگر خدمات ایرانیان را وزن کرده است.

خدمات فرهنگی اسلام به ایران (بخش اول) از جنس ارزشی است و قضاوت درباره آن هنجاری (نرماتیو) خواهد بود، اما خدمات ایرانیان به فرهنگ اسلام (بخش دوم) از جنس فعالیت انسانی و حتی قابل محاسبه (پوزیتیو) است. به طور خلاصه؛ اولی بیشتر کیفی و ارزشی است اما دومی کمی یا ابزاری، و اینها در مقابل هم قرار گرفته‌اند. در چنین وضعیتی کتاب خدمات متقابل نمی‌تواند نمایشگر یک تقابل واقعی در خدمات هم‌افزای اسلام و ایران باشد.

  1. ونوما(سیده زهراقاسمی)
    5 می 2014

    حرف دل مارو زدی؟من بارها کتاب زنان اش رو خوندم نمیدونم چرا این کتاب اینقد پراکنده اس ومطالبش تکه تکه است؟واین که در ابتدای همین کتاب خدمات متقابل اقای مطهری گفتند کی گفته عمر واعراب کتابخونه های ایران را سوزونده؟کی گفته کهعربها با ایرانیهای زرتشتی بد رفتار کردند؟ویا حتی با ایرانی های مسلمان بد رفتار شده؟واقعا بر چه اساسی اینقد راحت تاریخ به این اشکاری رادستکاری کردند؟اگر این اعراب کتابهای مارو نمیسوزندند شاید نام خیلی از دانشمندان گمنام ایرانی قبل از اسلام هم امروز پیدا یود؟

    • سامان
      7 می 2014

      خانم قاسمی! شما از مطهری بیشتر میفهمی؟؟؟تاریخ به این آشکاری یعنی چی؟؟؟ دروغ هایی که زرین کوب توی دو قرن سکوت گفته ؟؟؟ با چه سندی میگی کتابخونه هامونو سوزوندن ؟؟ برو تعصب نژادیتو بذار کنار بعد بیا از شهید مطهری انتقاد کن.
      آهان . یعنی مطهری روی باد هوا حرف میزد !!!

    • حسین
      11 می 2014

      این کتاب بیش از 600 صفحه ست. اوایل کتاب منظورتون تا صفحه چنده؟
      من تا صفحه 300 خوندم و اتفاقا شهید مطهری با سند و مدرک، از وجوه مختلف، همه ی ادعاهای موجود تاریخی رو بررسی میکنه و این مسئله رو می بنده و خواننده رو کاملاً قانع میکنه.
      نمیشه با تعصب آثار هیچ فیلسوفی رو خوند، چه مطهری، چه هایدگر.

    • ناشناس
      16 می 2014

      در سرزمینی که دانش و سواد آموی تنها در انحصار اشراف بود دانشمند کجا بود؟
      راستی چرا این اتفاق در شام مصر موجب نشد که الان ما همه دانشمندان این سرزمینها پیش از اسلام را بشناسیم؟ آیا جز این است که در روم سواد آموزی آزاد بود و در ایران آزاد نبود؟

      تنها مرکز قابل توجه علمی ایران دانشگاه پزشکی و بیمارستان جندی شاپور بود که اتفاقا نام دانشمندان متعدد یونانی و مصری و رومی و حتی عرب!! آن را می دانیم و می دانیم نه تنها هیچ آسیبی ندید بلکه تا زمان هارون الرشید از خود دستگاه خلافت عربی مستمری دریافت می کرد تا آنکه با ایجاد بیت الحکمه بغداد عملا این دانشگاه به بغداد منتقل شد.
      اما نکته مهم این است که توده مردم ایران و همین بچه رعیتها همه از سواد آموزی محروم بودند. وقتی اسلام آمد این مانع از میان رفت و به سرعت هزاران دانشمند در میان ایرانیان ظهور کردند. می توانید کتاب کارانه اسلام دکتر زرین کوب را بخواهید و پاسخهایی که خودش به حرفهای خودش در دو قرن سکوت داده است و عملا کتاب مزبور را رد کرده است.

      ادعای کتاب سوزی در ایران دروغ مضحکی است.. چون تمام سرمایه علمی و کتب ترجمه شده مانوی ها و زردشتی ها و صابئی ها که در ابتدای ظهور بنی عباس به عربی ترجمه می شد نشان می دهد که همه این کتابها سالم مانده بوده اند.
      لیکن تنها یک اشکال این وسط وجود دارد و آن اینکه ایران پیش از اسلام تنها میزبان دانشمندان ملیتهای دیگر بود و از خود ایرانیها مطلب قابل ذکری وجود نداشت.

  2. سامان
    7 می 2014

    کاملا یک طرفه و بدون سند و خالی از مغز بود .
    کِی ما متاثر از تحقیر عرب ها بودیم ؟؟؟ ایران قبل از اسلام چی داشت ؟؟ دکتر پیرنیا توی کتابش با سند میگه که جاهلیت ما تا اونجا بود که “ازدواج با محارم” یک عُرف بود در جامعه اونروز ایران. درصد بسیار کمی زرتشتی بودن. یا اعتقاد به ثنویت داشتیم یا تثلیت یا میترائیسم یا بودیسم !
    ما فقط با رفتارهای ناب سلمان و علی عاشق این مکتب شدیم و ماندیم تا امروز.
    عرب های تازه مسلمان به ما عقب موندگی تحمیل کردن؟؟؟؟ یه نمونه بگو . از کجا درمیارین این حرفارو؟
    قبل از اسلام ما جاهل و گمراه و بی فرهنگ به معنای واقعی کلمه بودیم و اسلام مارو نجات داد

  3. سامان
    7 می 2014

    خدمات فرهنگ ایرانی باید مستقل از فرهنگ اسلام تشریح شود ؟؟؟
    منظورتون خرافه های سیزده بدر و چهارشنبه سوری و شب یلدا و ایناس دیگه ؟؟؟!!!!
    باورش سخته . ولی ما هیچ فرهنگ غنی نداشتیم قبل اسلام.اگه داشتیم که اصن نیازی نبود اسلام بیاریم

  4. سامان
    7 می 2014

    شما صورت مسئله رو متوجه نشدین . “خدمات متقابل اسلام و ایران ” اساسا بحث مربوط به بعد از ورود اسلام به ایران و خدمت های ایرانیِ مسلمان به این دین هست.

    • yaser
      8 می 2014

      خب اگه فقط اسلام بوده که به ایران خدمت کرده و ایران چیزی برای خدمت نداشته پس مطهری هم اشتباه کرده که گفته اینا خدمات متقابل داشتند

  5. محمد
    8 می 2014

    باسلام
    این متن به ظاهر ساده، یک مساله جدید در ذهن ها ایجاد می کند می کند که با پیگیری آن خیلی از مسائل مبهم موجود حل خواهد شد. از این لحاظ باید از نویسنده تشکر کرد.

  6. موسوی
    8 می 2014

    نویسنده مطالب جالبی رو مطرح کرده. البته بعضی وقت ها باعث حساسیت هم میشه.

  7. محمد رضا
    10 می 2014

    یه دوستی حرف خوبی زد؛ گفتش:
    ایران قبل از اسلام فرهنگی داشته که توی اون زمان برتر از فرهنگ دو تمدن دیگه بوده و اسلام اومده اون فرهنگ رو کامل کرده و یه جورایی به اوج رسونده
    اسلام خوبیهای فرهنگ ایرانی رو تایید کرده و بدی هاش رو جایگزین براش آورده

  8. حسین
    11 می 2014

    سلام
    خود شهید مطهری در صفحه 324 به این موضوع اشاره کرده و پاسخ شما رو داده.
    در واقع در ابتدای بخش سوم (خدمات ایران به اسلام)، فصل اول (گستردگی و همه جانبگی)، صفحه 324 (چاپ پنجاهم):

    …به علاوه عنوان کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران است، لهذا ناچاریم به آنچه مربوط به ایران است نیز اشاره کنیم، اعم از آنکه جزء خدمات ایرانیان مسلمان شمرده شود یا شمرده نشود!

    بعد ادامه داده تا چند صفحه راجع به صنایع، هنر، دیوان داری و اداره ارتش و چیزهای دیگری که از ساسانیان، اشکانیان و هخامنشیان و … بحث کرده.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.