تریبون مستضعفین – زینب شریف
گفت آن شخص شخیص و آن رئيسِ هر رئيس و آن وکیل الرعیت آن صاحبْ کلید، اندر همآیش های بسیار «که ای هنرمند، و نویسنده، بسیجی، ای سپاهی، ای معلم، کارگر، ای نخبه، ای صنعتگر، و سرمایه دار، و ای پزشک و ای مددکار و پرستار و سه نقطه، لازم است اینک بیایید و همه یاری رسانید از پی تدبیر مشکلهای سخت و چارهی این جیب خالی، البته باید که هریک با سواد و آشنا بر علم امروز و مسلط بر فنون روز و دنیادیده و آب اروپا را چشیده بوده باشید، اندر این ده کدخدا را با تمام ظلم هایش به رسمیت شناسید، با توئیتر، فیس بوک، واتس آپ و اینستا، با کلوب و یوتیوب و تانگو و صد چیز دیگر دمخور و دمساز باشید، در حقوق شهروندی بی نهایت غرق باشید،گور بابای مقنن، او که می خواهد تمام چیزهای جالب و پر سود را از ما بگیرد، جای دنیا و تمام حرفای رنگی و تصویری اش، او خود یکی منبر گذارد یا تریبون، تا خودش تنها بگوید حرفهای غیرجالب، غیر رنگی، فاقد تصویر و سرگرمی. که گفته میکند اینترنت (اینترنت) و آن ماهواره، این عزیزان جوان را مشتی حیوان و گروهی ماهیت تغییر داده، کِی زند پَر، دین و ایمانِ پسرْ دختر؟!!»
از این پس باید این شمشیر چوبین و سپرها را کناری افکنیم و حوزهی فرهنگ را همچون شکاری در دهان شیر بگذاریم و دیگر راحت و آسوده، بر تختی نشینیم و همه با هر سلیقه، رویکرد و دیدگاه و مذهبی، با هم، یکی گل، دیگری بلبل، یکی سوسن یکی سنبل،.. چو میشانی سر در آغل…!
به یکباره بیاید کادویی از کدخدای دهکده، یک بمب کو نامش بود هسته و با هم پر زنیم و هر گروهی سوی معبودی شتابیم…
عکس: قرار فیسبوکی خزبازی
متن بسیار ضعیف
ماشاالله . احسنت . دستت دردنكنه /
ياعلي
جالب بود ممنون