فاطمه فهیمی-سالهای میان دو جنگ جهانی را باید دوره ظهور سلطه اقتصادی امریکا بر جهان دانست. در این سالها با افول اقتصاد انگلستان و کنار گذاشته شدن ان از رهبری نظام اقتصادی جهان، امریکا به سرعت جایگاه انگلیس را با توانی مضاعف بدست آورد. نگاهی به سیاستهای اقتصادی امریکا در این دوره میتواند ریشههای سلطه اقتصادی امریکا را بعد از جنگ جهانی دوم و تا کنون بر اقتصاد جهان نشان دهد.
شرایط جغرافیایی امریکا تاثیر مهمی در رشد اقتصادی این کشور در اواخر قرن ۱۹ گذاشت. زمینهای وسیع و حاصلخیز، منابع زیر زمینی غنی و نیروی کار ارزان و موقعیت جغرافیای آن که آمریکا را از هجوم دیگر کشورها در امان میداشت سبب شده بود که امریکا بعد از استقلال و قبل از جنگ جهانی اول سطح تولیدات خود را بالا ببرد. [۱]
از جمله عوامل دیگری که رشد اقتصادی امریکا را به جلو انداخت جنگهای جهانی بودند. جنگهای جهانی اگرچه موجب ویرانی اقتصاد و صنایع اروپا شد اما امریکا به دلیل آنکه خاکش از خط مقدم جنگ فاصله بسیار داشت،از این جنگها بهره فراوانی برد.
دولت آمریکا در ابتدای جنگ جهانی اول سیاست بیطرفی را در امور اقتصادی ومالی دنبال میکرد و به بانکها توصیه میکرد که تسهیلات مالی در اختیار کشورهای متخاصم قرار ندهند؛ این سیاست تنها در ماههای آغازین جنگ که اروپائیان به جنگی کوتاه مدت معتقد بودندو با تکیه بر ذخایر خود میجنگیدند ادامه داشت.
اما از پائیز سال ۱۹۱۴،صادرکنندگان آمریکائی ،با آهنگی سریع ؛سفارشهایی شامل تجهیزات جنگی،مواد اولیه و مواد غذائی را از کشورهای فرانسه و انگلستان دریافت کردند. این وضعیت برای امریکا پیشرفت خیرهکنندهای را به ارمغان میآورد، در سال ۱۹۱۵ رشد صادرات آمریکا قابل ملاحظه بود و کلیه تولیدکنندگان در بخش کشاورزی وصنعت از این وضعیت سود سرشاری بردند. دولت آمریکا نیز با چنین رشدی نمیتوانست به سیاست بیطرفی خود ادامه دهد؛ چرا که خریداران اروپائی نمیتوانستند بهای خریدهای خود را بپردازند. آنها فقط میتوانستند برای پرداخت بخشی از بدهیهای خود از ذخایر طلایشان استفاده کنند. لذا ویلسون به بانکهای آمریکائی اجازه داد برای خریداران محصولات آمریکائی گشایش اعتبار کنند. وی حتی در اکتبر۱۹۱۵ اجازه داد بازار آمریکا قرضه مهمی را به انگلستان و فرانسه صادر کند؛ بنابراین آمریکا به یکی از کشورهای تدارک بیننده و وام دهنده به سود یکی از طرفهای درگیر تبدیل شد. و این وابستگی دول اروپایی را به امریکا افزایش میداد.[۲]
قدرت اقتصادی و ثروتهای عظیمی که از رهگذر جنگ جهانی اول نصیب :.۷-مریکا شد موجب تقویت موقعیت سیاسی این کشور گردید. برای نشان دادن پیشرفت اقتصادی امریکا ذکر این نکته لازم است که امریکا در ۱۹۱۴ بیش از دو میلیارد دلار به ممالک خارجی مقروض بود، در حالی که میزان بدهیهای انگلستان به آمریکا در فوریه ۱۹۱۹ به چهار و نیم میلیارد دلار و بدهی فرانسه به بیش از دوو نیم میلیارد دلار میرسید. آمریکا از این وضعیت بینهایت بهرهمند شد. ثروت سرشار امریکا که مقارن ورشکستگی کشورهای اروپایی درگیر در جنگ بود، تعادل سیاسی جهان را نیز برهم زد و امریکا از هر نظر به صورت یک قدرت بزرگ جهانی در آمد و خلأ قدرت انگلستان را در زمینه تجارت خارجی و امور مالی جهان پر کرد .
بعد از جنگ نیز این شرایط ادامه داشت و کشورهای اروپایی که به دلیل جنگ صنایع شان از دست رفته بود برای بازسازی خود همچنان به امریکا نیازمند بودند. امریکا بعد از جنگ جهانی اول به عنوان مهمترین پشتوانه و منبع تأمین :۷۷/ننده نیازمندی های اقتصادی دولت های اروپایی مطرح شد.
از سویی ایالاتمتحده، بزرگترین کشور طلبکار در جهان پس از جنگ جهانی اول، به کالاهای صادراتی دیگر کشورها نه نیازی داشت و نه تمایلی. این کشور که خود از منابع طبیعی متنوع و ظرفیت عظیم تولید صنعتی و کشاورزی برخورداربود، موانع تعرفهای سختی در برابر واردات از دیگر کشورها ایجاد کرد. از سوی دیگر با دست و دلبازی به کشورهای دیگر وام میداد، و بازپرداخت بدهیهای جنگی را مطالبه میکرد و مایل بود محصولات مازاد خود را به خارج از کشور بفروشد. اقتصادهای ویران اروپای بعد از جنگ جهانی اول نیز طالب این وام ها، کالاها و خدماتی بودند که از امریکا به سویشان سرازیر میشد.
لازم به ذکر است تنها راه آمریکا برای تضمین صادرات کالاهای خود قرض دادن دلار به دیگر کشورها بود تا آنها برای خرید از امریکا، دلار کافی داشته باشند.
یکی دیگر از علل تداوم رشد بدهیها بعد از جنگ جهانی اول عهد نامه ورسای بود که المان را مجبور به پرداخت غرامتهای سنگین میکرد. مناقشه بر سر غرامتها نیز چرخه بدهکاری را ایجاد میکرد. پولهای آمریکایی به آلمان سرازیر شد تا به این کشور در بازسازی تسهیلات اجتماعی و کمک به بازپرداخت غرامتهایش کمک کند. دریافتکنندگان این غرامتها، عمدتا فرانسه و بریتانیا، بخشی از بدهیهای جنگی خود را به ایالات متحده از محل دریافت چنین غرامتهایی بازپرداخت میکردند. جریان یافتن این پولها آمریکا را قادر ساخت تا وامهای خارجی بیشتری اعطا کند و این دور همینطور ادامه مییافت. و نفوذ اقتصادی امریکا را در سایر کشورها افزایش میداد.
جدول زیر وام های عمده دولت امریکا در دوره جنگ جهانی اول و پس از آن نشان میدهد.
بین سال های ۱۹۱۴تا ۱۹۱۹ آمریکا ۰۰۰/۰۰۰/۷۰۰/۳دلار صادرات داشت و کشورهای بزرگ اروپایی به خاطر دریافت اعتبار از آمریکا، در سال ۱۹۱۹- ۰۰۰/۰۰۰/۳۰۰/۱۰دلار به این کشور مقروض شدند. این بدهکاریها در پایان دهه ۱۹۲۰ به ۲۱میلیارد دلار رسید.
علاوه بر این، تا سال ۱۹۱۹ نیمی از کالاهای ساخته شده جهان متعلق به آمریکا بود، یک ششم صادرات جهان نیز در دست این کشور بود. کمپانیهای آمریکایی، از جمله استاندارد اویل، فورد، جنرال موتورز، سینکلر اینترنشنال بیزینس ماشینز، اینترنشنال هاروستر با شرکت های تابعه خود در سراسر جهان گسترش یافته بودند.[۳]
کشورهای دیگر تنها به دو روش میتوانستند بهره وامهای امریکایی یا بدهیهای جنگی را بازپرداخت کنند یا پول کالاهای وارداتی از آمریکا را بپردازند. یکی از این روشها پرداخت به صورت طلا یا وعده طلا بود؛ دیگری پرداخت به صورت کالا یا خدمات بود. راه دوم را سیاست تعرفه آمریکاییها عملا منتفی کرده بود. بدهکاران آمریکا بدهی خود را با طلا پرداخت میکردند. این امر موجب شد تا ذخایر طلای بسیاری از این کشورها تمام شود و بخش عمدهای از طلای موجود در جهان در امریکا ذخیره شود.
در صورتی که در ۱۹۲۵ کشورهای خارجی بیش از بیست و پنج میلیارد دلار به امریکا بدهی داشتند، ذخیرهی طلای امریکا در ۱۹۱۴ حدود ۱۸۰۰ میلیون دلار بود که در ۱۹۲۵ به رقم شگفت آور ۴۵۰۰ میلیارد دلار رسید . یعنی معادل نصف کل ذخیره طلایی که عموم کشورهای دنیا جمعا دراختیار داشتند. [۴]
باید توجه داشت که این چرخه مبادله کالا و پول میان امریکا و اروپا در عمل یافتن بازارهای کالا را برای صادرکنندگان اروپایی دشوارتر کرد. ضرورت پرداخت بهره وامها یا بازپرداخت اصل وامها مانع تجارت حتی میان خود کشورهای اروپایی گردید و میزان تورم را در اروپا به شدت افزایش میداد. این دور باطلی بود که دائما شالودههایی را که برپایه آن مبادله سالم و مطمئن کالا میان کشورهای نیازمند میتوانست انجام شود، سست میکرد.[۵] این چرخه اثرات دیگری نیز داشت که در قسمت بعدی یادداشت به آن و دیگر عوامل رشد جایگاه اقتصادی آمریکا می پردازیم.
[۱]ظهور آمریکا و زمینه های مقدماتی نفوذ تدریجی آن در عرصه سیاسی ایران، اصفهانیان،داود ؛ولی پور،محمد، پژوهش های تاریخی ایران و اسلام » پاییز و زمستان ۱۳۸۷ – شماره ۳
[۲] جنگ جهانی اول،پیر رنووون،ترجمه دکتر عباس آگاهی،انتشارات آستان قدس رضوی،چاپ اول،۱۳۶۹،ص۷۹تا ص۸۲
[۳]میثم طاهری بن چناری، امریکا، نشانههای افول، ۲تیر ۱۳۸۲ روزنامه کیهان
[۴] ژاک پیرن ، جریان های بزرگ تاریخ ، ج ۱ ، ص ۵۸
[۵] دیوید تامسون ،زوال اقتصادی. دنیای اقتصاد خلاصه کتاب اروپا از دوران ناپلئون
درسايت عيار آنلاين اين مطلب را با پسوند (1) به نمايش گذاشته است. يعني اينكه قسمتهاي دوم و يا سومي هم دارد. لطفا آنها را هم در اختيار مخاطبان قرار دهيد.
قسمتهای بعدی رو که در انتهای مقاله اشاره شده را لطف کنید، منتشر کنید. لطفا.
خیلی جالب بود.