به گزارش تریبون مستضعفین در حاشیه مراسم سالگرد امام خمینی در بهشت زهرا جزوهای دانشجویی تحت عنوان حسن روحانی زیر ذره بینامام خمینی میان حاضران توزیع گردید. رسانههای حامی دولت با انعکاس این مساله آن را شبنامهای ضد دولتی توصیف کردند. مجمع هماهنگی تشکلهای دانشجویی به عنوان تهییه کننده این مطالب در واکنش به رسانههای حامی دولت در بیانیهای نوشت:
آقایان، این شب نامه نبود، این کارنامه شما بود!
بسم الله الرحمن الرحیم
آقایان، این شب نامه نبود، این کارنامه شما بود!
متن کامل «حسن روحانی زیر ذره بین امام خمینی(ره) جهت استحضار و آگاهی خوانندگان تریبون مستضعفین تقدیم میگردد.
مميزي کتاب
حسن روحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه کتاب: «هیچکس در ممیزی، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ آنها میدانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند»
امام خمینی در کتاب “المکاسب المحرمة” میفرمایند: «إنّ دفع إضلال الناس من الأمور التی یهتمّ به الشارع الأقدس، فکیف یمکن القول بجواز بیع القرطاس ممّن یعلم أنّه یکتب فیه ضدّ الإسلام و ردّ القرآن الکریم.» یعنی: جلوگیری از گمراهی مردم، از اموری است که شارع مقدّس نسبت به آن بسیار اهتمام دارد. بنابر این چگونه میتوان فروش کاغذ را به کسی که میخواهد در آن کاغذها مطالبی ضد اسلام بنویسد جایز دانست؟! (المکاسب المحرّمة، ج1، ص201)
بر اساس همین دیدگاه فقهی است که امام خمینی، ممیّزی پیش از نشر را یک ضرورت غیرقابل انکار دانسته و میفرمایند: «نوشته هایى که میخواهد طبع بشود، یک چند نفرى که میدانید، یقین دارید که آنها آدمهایى هستند که مستقیم هستند، و در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى به هیچجا ندارند، آنها نوشتهها را مطالعه کنند، درست دقت کنند در آن، و بعد از اینکه دقت کردند در روزنامه یا در مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر بشود، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است؛ این یک چیزى است که لازم است. باید کتابهایى که نوشته میشود، و همین طور چیزهایى که منتشر میشود، اینها باید درست توجه بشود. و افراد مطّلع، مدبِّر و کسانى که از مکتبها اطلاع دارند و مسیر آنها را میدانند، اینها توجه بکنند، و کتابها را مطالعه کنند قبل از انتشار. این، هم صلاح خود شماست و هم صلاح ملت است.» (صحیفه امام، ج13، ص474)
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در تبیین این مسئله میفرمودند: «آزادی بیان به طورِ مطلق را هیچ عاقلی نمیپذیرد؛ در یک جامعه اسلامی چه کسی باید آزادی را تحدید کند؟ اسلام باید تحدید کند. تشخیصش با کیست؟ با کارشناس اسلامی. دیدگاه اسلام این است. حالا تو میگویی اسلام زور گفته است؟! من از شما سؤال میکنم: اگر در جامعه ای که بُعد جسمانی مطرح است بگویند:«برای حفظ سلامتی مردم، پخش هروئین ممنوع است». آیا این زورگویی است؟! چطور اینجا نمیگویی که این زورگویی است؟!»
نماد شير و خورشيد
علی یونسی دستیار ارشد حسن روحانی در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی و در جمع یهودیان شیراز نسبت به بازگشت نشان شیر و خورشید ابراز علاقه کرد و درباره نماد شیر خورشید گفت: عدهای خیال میکردند نماد شیر و خورشید در میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است اما اینگونه نیست. شیر نماد حضرت علی(ع) و خورشید نماد حضرت محمد(ص) است و تنها تاجش مربوط به شاه بود. اگر به من باشد، هلال احمر را تغییر میدهم و شیر و خورشید را جایگزین آن میکنم؛ البته برای هلال احمر هم احترام قائلم.
امام خمینی در تاریخ دهم اسفندماه سال 57 در مدرسه فیضیه قم و در جواب به افرادی که خواهان ماندگاری نمادهای سلطنتی در کشور هستند، میفرمایند: بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد؛ باید آرمهای اسلامی باشد. از همۀ وزارتخانهها، از همۀ ادارات، باید این “شیر و خورشید” منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.
بهشت زورکي
حسن روحانی ۳ خرداد ۹۳ در همایش بیمه سلامت همگانی با تاکید بر این که نباید مردم را بیهوده و بدون جهت نگران کرد و باید بگذاریم مردم راحت باشند، گفت: اینقدر در زندگی مردم مداخله نکنید، ولو به خاطر دلسوزی؛ بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد.پیامبر (ص) شلاق در دست نداشت، پیامبر (ص) بشیر و نذیر بود و ما نیز باید بشیر و نزیر باشیم. همه باید کاری کنیم که آرامش در جامعه حاکم باشد.
امام خمینی هشتم بهمن ۱۳۵۷ در نوفل لوشاتو: ما می خواهیم این دولتها را مستقل کنیم، راضی نمی شوند! ما می گوییم شما خودتان مستقلاً در مملکت خودتان، در مقدرات مملکت خودتان باید دخالت داشته باشید، آنها می گویند ما می خواهیم نوکر باشیم! لفظاً نمی گویند، عملاً اینطور است. ما می خواهیم ارتش را از این مستشارهای امریکایی و آقابالاسرها نجات بدهیم، این گردن کلفتهای ارتش راضی نمی شوند به این امر، می خواهند زیر بار باشند. این همان چیزی است که پیغمبر اکرم فرمود که با زنجیر ما اینها را داریم می کشیم طرف بهشت، طرف سعادت. ما باید این گردن کلفتها را با زنجیر بکشیم طرف سعادت. ما می خواهیم شما آقا باشید، شما می گویید میخواهیم نوکر باشیم!
ما صلاح جامعه را می خواهیم؛ ما تَبَع پیغمبرهایی هستیم که آمده اند برای اصلاح جامعه، آمده اند برای اینکه جامعه را به سعادت برسانند. آنهایی که کورند و نمی فهمند، آنها را با زور می خواهد به سلامت و به سعادت برساند؛ آنها که بینا هستند می روند دنبالش. ما به تَبَع آنها می خواهیم این جامعۀ خودمان را سعادتمند کنیم.
انحلال مجمع عقلا
حسن روحانی حدود یک سال قبل از انتخابات 92 در گفت و گو با ماهنامه اصلاح طلب نسیم بیداری درباره جلسه عقلا میگوید: «ما از مجلس دوم تا پنجم، جمعی با عنوان «عقلای مجلس» داشتیم. تعداد اعضا حدود سی و چند نفر بود. اما خیلی خطی و جناحی نبود و هر دو جناح در آن عضو بودند. ما میگفتیم هر کس صاحب نظر، فکر و اندیشه، سابقه و آشنایی با مسائل است و تأثیر دارد، عضو آن جمع باشد. ابتدا هم در مجلس دوم به دلیل بررسی موضوع جنگ این جمع تشکیل شد.»
گفتنی است جلسات مجمع عقلا با دستور مستقیم امام خمینی (ره) تعطیل شد. محسن رضایی در مرداد 65 در این باره میگوید: « چند وقت پیش، یک جلسه ای به اسم عقلا در مجلس محترم شورای اسلامی تشکیل شد و در این جلسه آمدند و نظر خود، بحثهایی را مطرح کردند… خوف این میرفت که این بحثها به خارج مجلس سرایت بکند و نتیجتاً باعث بشود که به جنگ لطمه وارد بشود. امام به محض این که این جلسه را فهمیده بود، دستور داده بود به آقای هاشمی که این چیست و چه کسی این جلسات را تشکیل میدهد؟ هر کس این جلسات را تشکیل میدهد، بگویید این جلسات را منحل کنند و این حرفها را نزنند.»
همچنین آقای هاشمی رفسنجانی نیز با اشاره به همین مطلب میگوید: « مسئله بعدی امام [(ره)] بود که لحظه ای اجازه نمیداد درباره ختم جنگ بحث کنیم . در مجلس هم عده ای بودند به نام ( مجمع عقلا ) و آقای روحانی [ که برای پایان دادن جنگ فعالیت میکردند] که امام آنها را سر جایشان نشاند »
جالب اینجاست که جناب اقای روحانی به رغم تذکر امام (ره) در سال 64، از فعالیتهای خود در مجلس دست بر نمیدارد (!) تا اینکه محسن رضایی در خرداد 1365 طی نامه ای به امام خمینی (ره) گزارش این اقدامات آقای روحانی را میدهد.
امام خمینی (ره) نیز آقای هاشمی را احضار و از ایشان توضیح میخواهد. آقای هاشمی در یادداشت مورخ 10 خرداد 1365 خود، ماجرا را چنین بیان میکند: «امام فرمودند طبق گزارش فرمانده سپاه، در جلسه ای جمعی از نمایندگان ، صحبت از مشکلات جنگ کرده و ختم جنگ را مطرح نموده اند. از من خواستند که به آنها بگویم ما باید تا آخرین فرد با صدام بجنگیم و صحبت از صلح نکنند.»
پايان جنگ
براي شناخت بهتر ديدگاه هاي آقاي حسن روحاني (مسئول پدافند كشور در زمان جنگ) يادداشت مورخ 5 تير 67 آقاي هاشمي را با هم مي خوانيم:
با دكتر [حسن] روحاني در باره شرايط جاري و حاكم و راهكارها ، در طول روز مذاكراتي كرديم. آقاي روحاني به ادامه جنگ اعتقادي ندارد و تاكيد بر ختم آن دارد .» جالب است كه آقاي هاشمي كسي را مسئول پدافند كشور قرار داده بود كه اعتقادي به ادامه جنگ نداشته و از چند سال پيش از پايان جنگ ، به دنبال دستيابي به صلح ! از طريق مذاكرات سياسي بوده است. آقاي روحاني در جايي اظهار مي دارد كه بعد از عمليات فاو ( در سال 64) ، زمان مناسبي براي پايان دادن به جنگ بود.آقاي هاشمي نيز در يادداشت 27 فروردين 65 مي نويسد : «با دكتر روحاني و محسن رضايي در باره تشكيل ستاد جديد براي آقاي رضايي به عنوان جانشين من صحبت شد و منتفي گرديد . آقاي روحاني باز هم با جانشيني ايشان مخالفت كرد «سه شنبه 16 ارديبهشت 65 : بعد از جلسه مجلس ، آقاي دكتر روحاني آمد و راجع به جنگ و مشكل ارتش و سپاه و مهندسي رزمي بحث شد . آقاي روحاني نگران توسعه طلبي سپاه (!) است» آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات مورخ 21 فروردین 66 می نویسد :
عصر با دکتر روحانی مدتی در محل سپاه قدم زدیم و در باره جنگ و مشکلات ادامه آن و نداشتن راهی برای ختم جنگ بحث کردیم . ایشان تقریبا معتقد است جنگ را باید از موضع قدرت خاتمه بدهیم و منتظر فتح سرنوشت ساز نمانیم ولی چون برخلاف نظر امام است صراحت ندارد …
Sorry. No data so far.