امیر مسروی- در گذر زمان همیشه افرادی بودند که برداشت خود را هرچند مقابل نص صریح الهی باشد، بیان می کنند، بزرگی می گفت : « درسی که از واقعه سجده نکردن شیطان می شود فهمید، درس تکبر است،به طوری که شیطان چند هزار سال عبادت کرد ولی با یک تکبر بیرون رانده شد و آن هم دلیلش عبادت به روش خود بود. آنجا که خدای متعال اشاره به روش عبادت کرد، طاقت نیاورد .» مثل این برخورد و رفتار، مثل افرای است که همیشه برآن هستند تا به وسیله برداشت خود و آن طوری که خودشان می خواهند خدای متعال را بپرستند و از مابقی احکام سر باز زنند.
انسان همیشه منفعت طلب است و اگر درک درستی از منعفت اصلی نداشته باشد یقینا از سعادت الهی به دور خواهد بود، سعادتی که برای او خیر و نیکی را در آن جهان به ارمغان می آورد . بر همین اساس است که انبیا الهی انسان شناسی ای را مطرح می کنند که درک درستی از انسان و اهداف خلقت داشته باشند . اهدافی که متناسب با مصلحت، حکمت و ظرفیت انسان ها است.
بعثت نبی مکرم اسلامی روحی له الفداء پس از حضرت عیسی، سعادت بزرگی بر بشر بود. دینی که این پیامبر الهی و خاتم همه انبیا بر انسان ها از سوی خدای متعال آورد زمانی به اتمام رسید که با اعلام ولایت امیر المومنین علی علیه السلام همراه گردد . ولایتی که از سوی خداوند بر انسان ها معین شد. پس از ولایت و امامت ائمه اطهار، یکی پس از دیگری به جرم آزاد اندیشی و مخالفت با بدعت ها، جام شهادت را سرکشیدند و به سوی پروردگارشان بازگشتند . اما خداوند حکیم آخرین ذخیره خود و امام دوازدهم مسلمین را برای امری بزرگ و مهم ذخیره کرد . امری که قرار است سراسر دنیا را از عدالت خود سیراب کند و طعم عدالت الهی را به همگان به ویژه مظلومان بچشاند . ایشان پس از غیبت صغری به امر الهی به غیبت کبری رفتند و از دیدگان نهان شدند . پنهان شدن ایشان همراه با غربت و مصیبت های عظیمی همراه بود . مصیبت هایی که بعد از ۱۱۰۰ سال هنوز دامن تشیع و اسلام را رها نکرده است . اما سوالی که پیش می آید این است، آیا خداوند حکیم و مهربان که هدف انبیا را هدایت بشر می داندف ناگهان این هدایت را با چنین سرنوشتی مواجه و همگان را دچار مشکلات فراوان می کند، برای امر غیبت چه اندیشیده است ؟
پاسخ را نه تنها در جای جای قرآن و کلام معصومین قرار داده و بارها از زبان مبارک این بزرگواران بیان فرموده است که در غیبت به فقها مراجعه کنید، بلکه می توان از استدلال عقلی فهمید . استدلالی که با کمترین تدبر در هدف اصلی انبیا یعنی هدایت قابل درک است . اما چیزی که بسیار ای تاسف دارد بیان مطالبی عوامانه از سوی افرادی است که هرنوع عدالت طلبی، برقراری نظم و … را با عنوان علم امامت محکوم نموده و مقابل آن بر می خیزند. چیزی که باید از آنان سوال شود این است که در کجای روایت های صادره از معصوم، مخالفت با تشکیل نظام اسلامی اشاره شده است و شما به آن تمسک می کند. مگر نه اینکه رسول الله صل الیه علیه و آله فرمودند : «اللهم ارحم خلفائی، قیل : یارسول الله ومن خلفائک؟قال : الذین یأتون من بعدی یروون حدیثی و سنتی» آیا از این روایت غیر از معنای جانشینی بر داشت می شود. آیا نه اینکه امام علیه السلام در روایتی این چنین اشاره فرمودند و بیان داشتند : « واما الحوادث الواقعه فارجعو فیها الی رواه حدیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم » و باز نه اینک این حجت حجت شرعی است. پس چرا عده ای به دنبال مخالفت با این حجت شرعی هستند ؟ اینها یاد آور داستانی را می کند که آن بزرگ بیان داشتند .
ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی، ایجاد واگرایی در میان اقوام های مختلف اسلامی، توهین و تحقیر آمرین به معروف و ناهیان از منکر همه و همه روش هایی است که این افراد به آن تمسک جسته اند . افرادی که خود را در بعضی از مواقع فقیه و عادل و عالم می دانند و چه زیبا بیانی دارند امام خمینی ره که می فرماید : « و آنهایی که مغزهایشان خشک است که نمیفهمند هیچ چیز را که این مسئلۀ دخالت در امور سیاسی از بالاترین مسائلی است که انبیا برای او آمده بودند. قیام بالقسط و مردم را به قسط وارد کردن مگر میشود بدون دخالت در امور سیاسی؟ مگر امکان دارد بدون دخالت در سیاست و دخالت در امور اجتماعی و در احتیاجات ملت ها، کسی بدون اینکه دخالت کند، قیام به قسط باشد؟ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ باشد؟ » این بیان کاملا و شفاف موضع خود را نسبت به این مرتجعین که بیان می دارند نباید در حکومت و سیاست دخالت کرد، ابراز می دارد . بیانی که مستقیما هدفش افشاگری علیه جریان های مقدس مآبی است که با همکاری دشمنان اسلام، دلسوز اسلام حقیقی و ناب محمدی شده اند .
Sorry. No data so far.