به گزارش تریبون مستضعفین روابط عمومی دادگستری متن مصاحبه مصطفی پور محمدی با نشریه حریم امام را منتشر کرده است. پور محمدی در این مصاحبه به آشنایی خود با حضرت امام خمینی پرداخته است.
در قسمتی از این گفتگو پورمحمدی در پاسخ به این سوال که «لا اکراه فی الدین» یعنی جنس اکراه در جنس دین راه ندارد. وقتی اکراه در دین ما وجود ندارد، این برخوردها حکایت از این ندارد که میخواهیم به زور مردم را بهشتی یا جهنمی کنیم. این تناقض را چطور رفع میکنید؟ اظهار داشت: ببینید من گفتم خوش ندارم به عنوان یک مدیر اجرایی وارد این ادبیات شوم ولی چون بحث مطرح شده دیگر اینجا جای سکوت نیست و اگر مختصر اطلاع و نظری داریم وظیفه ماست که نظرمان را ابراز کنیم. اسلام حتماً به انسانی احترام میگذارد که عاقل، مختار و آزاد باشد و آگاهانه تصمیم بگیرد. از این جهت اصلاً تکلیف در اسلام بر اساس عدم اکراه، عدم اجبار و عدم اضطرار است. پاداش، ثواب و عِقاب هم دقیقاً با این اصول ارتباط مستقیم دارد. از این جهت خداوند کسی که از باب اضطرار و اکراه عمل نامناسب و نامشروعی انجام داده را عقاب نمیکند و کسی که از روی ناآگاهی یا اجبار عمل خوبی انجام داده را مستحق ثواب نمیداند. مگر امتنانا. در فقه هم داریم که خدا منت میگذارد و به کسی تفضل میکند. همانطور که به خیلیها لطف میکند و نعمت میدهد، به این آدم هم میدهد. ولی او را مستحق ثواب و پاداش نمیداند. این اساس تفکر دینی ماست.
مگر میشود با زور و اجبار کسی به بهشت برود. نه، این منطق قابلدفاع نیست. حکومت هم نباید این کار را بکند. دین هم دنبال این نیست که مردم را با زور به بهشت ببرد. اصلاً بهشت برای انسانهایی است که عاقلانه، آگاهانه و از روی اختیار عمل ثواب و درست و خیر را انجام دادهاند. روشن است که بهشت برای این آدمهاست. در آیات قرآن آمده: «الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهدا و الصالحین» یا «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم». خیلی روشن است که بهشت برای اینهاست. اما اینجا یک مطلب خیلی جدی وجود دارد.
به نظر من آنچه جناب آقای رئیس جمهور فرموده درست است اما ایشان به بخشهای دیگر بحث اشاره نکرد. برخی بزرگان ما به بخشهای دیگرش را اشاره کردند. آن هم به نظرم کاملاً حرف درستی است. البته ما باید راه بهشت را برای مردم هموار کنیم. یعنی مردم را هدایت و راهنمایی کنیم. این کار دولت است. حکومت و دولت باید راه رسیدن به بهشت را برای جامعه هموار کند. طرف مقابلش هم کاملاً درست است. یعنی حکومت باید تا آنجا که میتواند راه سقوط و پرتشدن به جهنم، گمراهی و جهنمیشدن را محدود کند. البته نه محدودیتی که انسانها دیگر نتوانند خلاف کنند. در آن صورت ارزش انسانی از دست میرود. ما نمیتوانیم هیچ کس هم نمیتواند راه جهنم را بر کسی ببندد. اصلاً برخی از مفسرین «لا اکراه فی الدین» را امر تکوینی میدانند. یعنی میگویند خدا تکویناً نخواسته و اینچنین قرار نداده که انسانها مکرهاً متدین شوند. اصلاً ساخت انسان اینچنین نیست. خدا انسان را آزاد و مختار آفریده. موجودی با این مختصات خلق کرده. طبعاً به موجودی که اینچنین خلق کرده اکراه و اجبار نمیکند. چون میداند او نمیپذیرد. چون او مصنوع و مخلوق این خداست و خدا با این مختصات خلقش کرده. بنابراین برخی مفسرین «لا اکراه» را امر تکوینی میدانند. البته به نظر من نیاز نیست آن را امر تکوینی بدانیم. امر تشریعی میدانیم. تفسیرش مفصل است و نمیخواهم وارد آن شوم.
در احکام دینیمان هم کاملاً روشن است. پس از این جهت همه اینها قابلجمع و روشن و درست است. اگر یک عالم بزرگ بگوید ما باید راه بهشت را باید هموار و راه جهنم را سخت کنیم، کسی نباید استنباط کند میخواهند با زور مردم را به بهشت ببرند. اگر کسی چنین استنباط کند اشتباه کرده. اگر جناب آقای رئیس جمهور بفرماید ما نمیخواهیم مردم را به زور به بهشت ببریم، کسی حق ندارد استفاده و استنباط کند که ایشان میگوید ما برای بهشتیشدن مردم وظیفهای نداریم و کاری نمیکنیم یا در رابطه با جهنمیشدن مردم مسئولیت و دغدغهای نداریم. اصلاً کسی نمیتواند دغدغه جهنمیشدن جامعه، مردمع هموطنانش و دیگر انسانها را نداشته باشد. ما دغدغه همه انسانهای دنیا را داریم که جهنمی نشوند. چرا دغدغه نداریم. ما دغدغه همه انسانهای عالم را داریم که بهشتی شوند. چرا این دغدغه را نداریم.
این روزها حضرت آیتالله مهدویکنی در بستر بیماری است. از خدا میخواهیم که شفای عاجل نصیبش کند. ایشان یک جمله بسیار زیبا و شنیدنی دارد. یادی و تجلیلی از ایشان کنیم. همیشه میفرماید: ما بنا داریم برویم بهشت. بعضی وقتها مطرح میکرد که وظیفه داریم مردم را هدایت و بهشتی کنیم. باید همه را بهشتی کنیم. این منطق علمای ما و همه ماست. در این زمینه وظیفه داریم.
به هر حال طرح این مطالب اگر بیحاشیه، بدون سوءظن، گروکشی، انتقامگیری، حذف و کشمکشهای ناروا و بیحاصل باشد، خوب است. اتفاقاً این بحثها بحثهای قشنگ و زیبایی است. جامعه هم از آن استفاده میکند و لذت میبرد. ولی متأسفانه این برداشتها میشود. باز توصیه میکنم که بهخصوص ما مسئولین باید یک خرده از طرح این مطالب احتراز کنیم. به دلیل همان «فی قلوبهم زیغ».
بخش دیگر سوال خبرنگار اینگونه مطرح میشود که به هر حال اینطرف هم مشکلات زیادی داریم. اگر فقر را به جامعه تحمیل کردیم نباید منتظر باشیم یک زن بیسرپرست به فساد کشیده نشود. یعنی اگر فقر را تحمیل کردیم، فساد را هم تحمیل کردهایم. بهشتیکردن مردم فقط با نماز و روزه که نمیشود. اما اصول و مبانی احکام دین لایتغیر است. یعنی حرام حضرت رسول تا قیامت حرام است. حلالش هم همینطور. تفسیر شما از اینکه اسلام با مقتضیات زمان تغییر میکند چیست؟ در این سیوپنج سال حکومت ما چقدر موفق بوده بر اساس مقتضیات نیاز مردم تغییر ایجاد کند؟
پورمحمدی در پاسخ گفت: به نکات خوبی اشاره کردید. ولی اینها چند موضوع است که باید هر کدام را به تنهایی مورد بحث قرار دهیم. اگر بخواهیم به فرهنگ جامعه توجه کنیم، همانطور که مقام معظم رهبری فرمود، باید به اقتصاد هم توجه کنیم. این کلام خیلی حکیمانه و خوب است. رهبری میفرماید امسال سال اقتصاد و فرهنگ است. باید رابطه اقتصاد و فرهنگ را کشف کنیم، تأثیر و تأثر فرهنگ و اقتصاد را ببینیم، از نگاه دروندینی و بروندینی به این مقولات بیندیشیم و راههای ارتباط آن دو را با هم ارزیابی کنیم. آن وقت این میشود یک منطق هوشمندانه و پیشبرنده. فرهنگ بدون اقتصاد پایدار نخواهد شد، عمق پیدا نخواهد کرد و عوامل مخرب و مزاحمش زیاد خواهد بود. اقتصاد بدون فرهنگ جامعه را جلو نمیبرد، اصلاحات عمیق در جامعه ایجاد نمیکند، نابرابریها را حل نمیکند، تعالی روحی-معنوی در جامعه به وجود نمیآورد و توسعه اش توسعه ناقص خواهد کرد.
اقتصاد بدون فرهنگ، توسعه ناقص به وجود میآورد
اقتصاد، که موتور توسعه است، بدون فرهنگ توسعه ناقص به وجود میآورد. اینها مسائل اساسی است. همانطور که اشاره کردید مگر میشود فرهنگ جامعه را اصلاح کرد در حالی که به جوان، نیاز و کششهای درونیاش بیتوجه بود. مگر میشود نیازهای یک خانواده را تأمین نکرد بعد به این خانواده گفت در مسیر سالم حرکت کند. متأسفانه بسیاری از سرقتها، دزدیها و روآوردن به تبهکاریهای اجتماعی، ناهنجاریهای اخلاقی، مواد مخدر و اعتیادها، افول شخصیت انسانی، مادیشدن شخصیت انسان و کالاشدن انسان به خاطر فقر، مشکلات معیشت افراد جامعه، عدم آموزش، عدم تحصیل، عدم تربیت و ضعف رفتاری اجتماعی است. ما به اینها توجه نکردیم. آن وقت انتظار داریم که جامعه ما خوب باشد و شهروندها، جوانها، دخترها و پسرهای ما از هر عیب و نقصی مبرا باشند. نمیشود. این انتظار درست نیست. باید به طور جدی به آن پرداخت.
در این مورد روایات عجیبی داریم. پیامبر میفرماید: «اللهم بارک لنا فی الخبز. لولا الخبز ماصلینا و لاصمنا و لاادینا فرائض ربنا عز و جل/ پروردگارا نان ما را مبارک فرما! اگر نان نباشد نه می توانیم نماز بخوانیم و نه روزه بگیریم و نه دیگر واجبات پروردگار عزوجل را انجام دهیم». اینقدر این عبارت عجیب و گویاست. از این بیان واضحتر؟. البته خبز به معنای نان نیست. همان معاش است. در ادبیات دینی و روایات چنین تعبیری زیاد داریم. به هر حال اینها وظایف حکومت است. حکومت دینی یعنی این. یعنی حکومت دغدغه دین مردم را داشته باشد. دغدغه دین این نیست که فقط مدام بگوید درست راه برو، لباست را درست بپوش، نزاکت رفتاری داشته باش و اینجا شلوغ نکن. تنها اینها نیست. میگوید زندگی، معاش، رفتار، دانش و رفاه و اخلاق و دینش را درست کن، ضمناً تربیتش کن، واجبات دینی را به او آموزش بده و بستر را برای واجبات دینی آماده کن. وقتی محلات مسجد تمیز و مرتب ندارد جوان رغبت نمیکند برود نماز بخواند. یکی از دلایلی که رغبت جوانهای ما در دانشگاهها به نماز زیاد شده این است که مساجد خوب، بزرگ، تمیز و نظیف در دانشگاهها ساختهایم. البته کارهای خوب دیگری هم شده ولی این یک دلیل است. هر کجا یک مسجد خوب و تمیز، یک امام خوب و یک هیئت امنای خوب داریم نمازخوان و بهخصوص نمازخوان جوان زیاد داریم. این روشن است. رابطهها خیلی مشخص است. نمیتوانیم به اینها بیتوجه باشیم. حکومت و دولت در اینجا نقش زیادی دارد. از این جهت حکومت دینی آمده برای پاسخگویی به همه حرفها.
Sorry. No data so far.