شنبه 21 ژوئن 14 | 12:42

چهره‌هایی که امام علی(ع) آنان را حصر کردند

مولى الموحدین حضرت على علیه السلام در دوران حکومت خویش کارگزاران و سیاسیونى که خیانت مى‏‌کردند و براى حکومت دردسرهاى مختلف اقتصادى و نظامى و سیاسى درست مى‏‌کردند را حبس و حصر کردند. مثلاً المسیب‏بن نجبه الفزارى را که با شورشیان، اقلى از همراهى را کرده بود، در خانه خودش حبس کردند (حبس فرد در خانه خودش چیزى دقیقاً شبیه حصر امروزى است) و المنذربن جارود العبدى و ابن هرمه و زیدبن حجیة و… را نیز حبس کردند.


در سال ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهورى پرشورى که صورت گرفت، گروهى دست به شورش زدند و کسانى که قبلاً از یاران انقلاب و مسؤولان عالى‌‏رتبه کشور بودند، در این شورش‏ها و ایجاد و تحریک آن‏ها نقش پر رنگى ایفا کردند. این افراد که در لسان عمومى مردم به سران فتنه مشهور شدند، براى جلوگیرى از فتنه‏‌گرى و مقابله با تهدیدهایى که علیه نظام اسلامى ایجاد کرده بودند، محصور شدند و تلاش شد که این افراد نتوانند با ارتباط‌گیرى با دیگران به فتنه‌‏گرى ادامه دهند. اکنون که به لطف خداى متعال باطل‌‏بودن همه ادعاهاى فتنه‌‏گران مشخص شده است، متأسفانه شاهد آن هستیم که عده‏‌اى با نادیده‏‌گرفتن صدماتى که این افراد به نظام اسلامى زده‌‏اند، از لزوم برطرف‌‏شدن حصر این افراد سخن مى‌‏گویند و مدعى مى‏‌شوند که نباید به گذشته نگاه کرد و باید با نگاه به آینده از خطاهاى این افراد گذشت. این در حالى است که فتنه‌‏گران نه تنها به خطا و خیانتى که مرتکب شدند اعتراف نمى‌‏کنند و از این گناه بزرگ توبه و اعلام پشیمانى نمى‌‏کنند بلکه گاه با طلب‏کارى و خودبرتربینى مدعى حقوقى بر گردن نظام اسلامى نیز مى‌‏شوند. از سوى دیگر عده‏‌اى مدعى شده‏‌اند که در نظام اسلامى حصرکردن افراد معنى ندارد و به‌‏زعم باطل خویش تصور کرده‌‏اند که حصرکردن فتنه‏‌گران خلاف دستورات اسلام و شرع مقدس است. این در حالى است که سیره امیرالمؤمنین حضرت على علیه السلام نشان مى‌‏دهد که در برخورد با فتنه‌‏گران مى‌‏توان از چنین راه‏کارهایى و نیز راه‏کارهاى شدیدترى استفاده کرد. متن حاضر به اختصار به این امر مى‌‏پردازد.

شورش و فتنه‏‌گرى ۸۸

انتخابات ریاست جمهورى سال ۸۸ که با حضور گسترده و چشمگیر مردم و رأى بالایى که به کاندیداهاى مطرح دادند، مى‌‏توانست به یک مدال افتخار و جشنى براى ملت ایران تبدیل شود که به‏‌واسطه فتنه‌‏گرى عده‌‏اى به یک بحران سیاسى و امنیتى براى کشور تبدیل شد به‏‌حدى که دشمنان قسم‌‏خورده نظام و استکبار جهانى به براندازى نظام اسلامى امیدوار شدند و به میدان آمدند. در این میان کسانى که قبلاً از یاران انقلاب و مسؤولان عالى‌‏رتبه کشور بودند، در این شورش‏ها و ایجاد و تحریک آن‏ها نقش پر رنگى ایفا کردند. این‏که در واقعیت امر طرح و نقشه فتنه از سوى آمریکا و دشمنان اصلى نظام طراحى شده بود و این افراد در آن دخیل شدند یا این‏که طرح و نقشه به‌‏صورت هماهنگ از سوى آمریکا و اینان صورت گرفته بود، بحث مفصلى مى‏‌طلبد که در جاى خود باید طرح شود. آنچه مسلم است این است که این افراد که در لسان عمومى مردم به سران فتنه مشهور شدند، در ایجاد و دعوت به شورش نقش جدى داشتند. مردم را به ریختن به خیابانها تحریک مى‌‏کردند و دستور مخالفت با نهادهاى قانونى کشور را مى‌‏دادند و در بیانیه‌‏ها و اقدامات خود تلاش مى‏‌کردند تا نظام اسلامى را از اجراى قانون و پایبندى به آن منصرف کنند و مجبور به پذیرش بدعتهایى مانند ابطال کلى انتخابات و تجدید انتخابات با شرایط تحمیلى آن‏ها و… کنند.

حاصل این شورش‏‌سازى آن‏ها و هماهنگى دستگاه‏‌هاى استکبارى با این اقدام و نیز تلاش‏هاى عناصر منافق و ضدانقلاب و… آن بود که قریب به ۸ ماه فتنه به‌‏صورت کم‏‌شدت و پرشدت در کشور ادامه داشت و جان‏هایى در این فتنه گرفته شد و خون‏هایى بر زمین ریخت و هرچند تعداد این کشته‌‏ها اندک بود ولى در مقوله جان حتى یک جان نیز قابل اغماض نیست. علاوه بر آن آبرویى که از نظام مقدس جمهورى اسلامى زیر پا شد و اهانت‏هایى صورت گرفت و تهمت‏هایى که به نظام زده شد و تلاش شد تا مردم را به نظام بى‌‏اعتماد کنند، بى‏‌سابقه و کم نظیر بود.

تدبیر نظام اسلامى در برخورد با فتنه‏‌گران‏

در چنین احوالى نظام جمهورى اسلامى ایران با تدبیر و حکمت اقدام کرد. اولاً از هر تلاش شتاب‏‌زده در برخورد با فتنه‏‌گران خوددارى کرد و سعى کرد تا صف مردم از صف شورشیان جدا شود. در اولین گام تلاش شد تا مردمى که به کاندیداى معترض که دست به شورش زده بود و دعوت به فتنه و شورش نیز مى‌‏کرد از او جدا شوند و حسابشان یکى تلقى نشود چراکه این مردم به کسى رأى داده بودند که تا دیروز مدعى بود که باید قانون‏گرا بود و اصلاً اعتراض خود به رقیبش را چنین بیان مى‏‌کرد که شما قانون‏گرا نیستى و جایى که قانون به نفعت نیست آن‌‏را عمل نمى‏‌کنى. حال خود این کاندیدا وقتى در یک روند قانونى رأى نیاورده بود، راهکارهاى قانونى را نفى مى‌‏کرد و مدعى بود که باید به‏‌صورت شورشى و با لشکرکشى خیابانى مسأله را حل کند و حاضر نبود که به نهادهاى قانونى شکایت کند. مردمى که به او رأى داده بودند که تأییدکننده این اقدامات خلاف نبودند و به همین جهت نیز بود که با گذشت زمان اندکى، حامیان این کاندیداهاى شورشى به‌‏حدى کاهش یافتند که حامیان این شورشى به چند هزار نفر رسید و در تجمعات غیرقانونى که به دعوت او و تحریک او شکل مى‏‌گرفت، بیش از این شرکت نمى‌‏کردند.

در چنین شرایطى نظام اسلامى براى جلوگیرى از فتنه‏‌گرى و مقابله با تهدیدهایى که این افراد علیه نظام اسلامى ایجاد کرده بودند، تصمیم به حصر این افراد گرفت. حصر به معنى آن است که این افراد از رابطه سیاسى و تشکیلاتى با کسانى‏‌که در فتنه‌‏گرى نقش دارند، منع شوند و تلاش شود که این افراد نتوانند بار دیگر جامعه را به آشوب بکشند. منظور از حصر نه زندان انفرادى است و نه حتى زندان به معنى مرسوم آن. بلکه فرد در انجام اعمال خود و حتى دیدار و… آزاد است اما با این شرط که این اعمال و دیدارها، بهانه و ابزارى براى تداوم فتنه نباشد و از این‏‌رو هر کس که به فتنه‏‌گرى کمک کند، از دیدار با آن فرد منع مى‌‏شود و از بیانیه‏‌دادن و شورش‏‌سازى… نیز جلوگیرى به‌‏عمل مى‏‌آ‌ید.

روشن‏‌شدن دروغ‏‌بودن ادعاهاى فتنه‏‌گران‏

اکنون به لطف خداى متعال باطل‌‏بودن همه ادعاهاى فتنه‏‌گران مشخص شده است. اصلى‏‌ترین ادعاى آن‏ها تقلب گسترده و متهم‌‏کردن نظام اسلامى به دست‌‏بردن در آرای مردم بود. این در حالى است که مشارکت گسترده مردم در انتخابات‏هاى بعدى و تعیین نمایندگان مجلس و رئیس جمهور بر اساس آرای مردم و بر اساس انتخابات قانونى، نشان داده است که فتنه‌‏گران در هدف خود شکست خورده‌‏اند و از منظر مردم نه تنها نظام اسلامى قابل اعتماد است بلکه همه ادعاهاى فتنه گران باطل بوده است و آن‏ها به دروغ ادعاى تقلب کرده‏‌اند. نظام اسلامى که در انتخابات ۹۲ نشان داد که حتى براى زیر یک درصد آرای مردم نیز ارزش قائل است و حاضر به جابجایى آرای و تغییر در آن‏ها نیست. بحث در این زمینه خیلى گسترده است و لازم است که در مجال دیگرى به این امر پرداخته شود.

دفاع از فتنه‌‏گران قابل قبول نیست‏

هدف اصلى از حصر این افراد این بوده است که مانع فتنه‌‏سازى و آشوبگرى این افراد شوند و بر این اساس جلوى صدمه‏‌زدن آن‏ها با کشور و مردم گرفته شود. متأسفانه شاهد آن هستیم که عده‏‌اى با نادیده‌‏گرفتن صدماتى که این افراد به نظام اسلامى زده‌‏اند، بدون آن‏که به جنایاتى که به دستور و با تشویق این افراد صورت گرفت، اشاره کنند، از لزوم برطرف‏‌شدن حصر این افراد سخن مى‏‌گویند و در سخنان و مطالب خود به‏‌گونه‏اى جلوه مى‌‏دهند که گویى یک دلخورى شخصى بین افرادى بوده است و حالا باید از آن گذشت کرد. این افراد مدعى مى‏‌شوند که نباید به گذشته نگاه کرد و باید با نگاه به آینده از خطاهاى این افراد گذشت، این در حالى است که جنایتى که فتنه‌‏گران مرتکب شدند امرى شخصى و فردى نبوده است که کسى بتواند از آن گذشت کند و یا آن‌‏را نادیده بگیرد. این یک جنایت بزرگ علیه نظام اسلامى و حق عموم مردم بوده است و فقط در صورتى گذشت از آن امکان دارد که حق مردم بازگردانده شود و فتنه گران توبه و جبران کنند.

فتنه‌‏گران باید توبه و جبران کنند

هرگاه سخن از این‏که فتنه‌‏گران باید توبه و جبران کنند به میان مى‏‌آید، یک عده افرادى که فهم دینى صحیحى ندارند، اعتراض مى‌‏کنند که چرا دیگران را به توبه دعوت مى‏‌کنید و معترض می ‏شوند. این در حالى است که دعوت به توبه امرى به‏جا و صحیح است. هر کس هر گناهى چه فردى و چه اجتماعى مرتکب شده باشد باید او را به توبه دعوت کرد. البته توبه امرى بین بنده و خداى متعال است اما در سیره امام على علیه السلام و نیز یاران ایشان به‌‏خوبى دیده مى‌‏شود که حتى در مورد فتنه‌‏گران زمان خود آن‏ها را به توبه دعوت مى‏‌کردند. در جنگ جمل و جنگ صفین و جنگ نهروان و دیگر فتنه‏‌ها، حضرت و نمایندگانشان فتنه‏‌گران را قبل از فتنه و بعد از فتنه به توبه دعوت مى‏‌کردند. به این‌‏ترتیب توبه بین بنده و خداست اما ما باید بندگان خدایى که عصیان و گناهى مرتکب شدند را به توبه دعوت کنیم. البته این‏که توبه پذیرفته مى‏‌شود یا نمى‌‏شود به دست ما نیست و به دست خداست.

مثلا اگر کسى آدم کشته باشد ما او را به توبه دعوت مى‏‌کنیم و نیز او را قصاص مى‏‌کنیم. دعوت به توبه که امرى بین او خداست مانع از اجراى حکم شرعى او نیست. اگر توبه کرد و توبه او حقیقى بود خداى متعال مى‏‌داند و از او مى‏‌گذرد و بعد از قصاصى که شده است دیگر گناهى به گردن ندارد اما اگر توبه نکرد و قصاص هم شد، حساب او نزد خداى متعال باقى است و خداى متعال (لایعزب عنه مثقال ذره)

از سوى دیگر فتنه‌‏گران باید جبران کنند. یعنى توبه کنند تا گناهى که میان آن‏ها و خداست بخشوده شود و جبران کنند حق مردم را. اگر کسى گناهى مرتکب شد که در آن به مردم نیز صدمه‏‌اى زد، صرف توبه بین خود و خدا کفایت نمى‏‌کند. این‏ها به نظام اسلامى دروغ بستند، مردم را به شورش دعوت کردند، اعتماد مردم به نظام را آسیب زدند، به گروه‏ها و افرادى اهانت کردند و به آن‏ها دروغ بستند، آیا این حق الناس به صرف توبه بین خود و خدا از میان مى‏‌رود؟ مسلم است که نه.

از این‏‌جهت هم دعوت فتنه‌‏گران به توبه کارى شرعى و درست است و هم این‏که باید صدماتى که به حق الناس چه حق افراد و چه حق حکومت اسلامى و حقوق عمومى زدند را جبران کنند. از این‏‌جهت است که این افراد باید رسماً و علناً ادعاهاى دروغ و باطل خود را پس بگیرند و باید از همه مردمى که در سال ۸۸ با امنیت و اعتقاد آن‏ها به نظام اسلامى بازى کردند عذر بخواهند و این حداقل توقع است.
متأسفانه این سخن برخى از افراد که خواهان رهاکردن فتنه‏‌گران هستند در حالى است که فتنه‏‌گران نه تنها به خطا و خیانتى که مرتکب شدند اعتراف نمى‌‏کنند و از این گناه بزرگ توبه و اعلام پشیمانى نمى‌‏کنند بلکه گاه با طلب‏کارى و خودبرتربینى مدعى حقوقى بر گردن نظام اسلامى نیز م‌ى‏شوند.

حصر شورش‏گران مبناى اسلامى دارد

از سوى دیگر عده‌‏اى مدعى شده‏‌اند که در نظام اسلامى حصرکردن افراد معنى ندارد و به‌‏زعم باطل خویش تصور کرده‌‏اند که حصرکردن فتنه‏‌گران خلاف دستورات اسلام و شرع مقدس است. این در حالى است که سیره امیرالمؤمنین حضرت على علیه السلام نشان مى‏‌دهد که در برخورد با فتنه‏‌گران مى‌‏توان از چنین راه‏کارهایى و نیز راه‏کارهاى شدیدترى استفاده کرد.

حضرت على علیه السلام در فتنه‌‏هاى زمان خویش با برخى از فتنه‏‌گران وارد جنگ شدند و در این جنگ‏هایى که فتنه‌‏گران ایجاد کردند، هزاران انسان کشته شدند. سران آن فتنه‌‏ها نیز به دست حضرت و یارانشان و برخى از آن‏ها به دست خود فتنه‏‌گران کشته شدند. در برخى از این فتنه‏‌ها، پس از آن‏که حضرت بر فتنه‏‌گران پیروز شدند، برخى از سران و ایجادکنندگان فتنه را آزاد و رها نگذاشتند چنان‏که در فتنه اول، برخى از فتنه‌‏گران اصرار داشتند در مراکز سیاسى مسلمین باقى بمانند و با استفاده از روابط خود، دست به کارهایى بزنند. اصرار داشتند در بصره بمانند و حتى حاکم بصره از سوى حضرت (عبدالله‌‏بن عباس) خدمت حضرت عرضه داشت که اگر شما اجازه دهید این‏ها در بصره بمانند اما حضرت فرمودند که این افراد دست به فتنه‏‌گرى جدید مى‏‌زنند و از هیچ مشکل‌آفرینى خوددارى نمى‌‏کنند و شر به پا مى‌‏کنند و از این‌‏جهت لازم است که به جایى فرستاده شوند که نتوانند با مراکز سیاسى ارتباط داشته باشند که دست به فتنه‌‏گرى مجدد بزنند. (براى مطالعه بیشتر در این زمینه مراجعه بفرمایید به کتاب شریف الصحیح من سیرة الامام على علیه السلام، جلد سى و چهارم خصوصاً صفحات ۲۰۰ به بعد)

از سوى دیگر حبس و حصرکردن افراد در نظام اسلامى مبنا دارد، به‌‏عنوان مثال امام على علیه السلام مطابق حدیث شریفى که در کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق بیان شده است، مى‌‏فرمودند: یَجِبُ على الإمامِ أنْ یَحْبِسَ الفُسّاقَ مِن العُلَماءِ، والجُهّالَ مِن الأطِبّاءِ، والمَفالِیسَ مِن الأکْرِیاءِ. (الفقیه، ج ۳، ص ۳۱، ح ۳۲۶۶ – منتخب میزان الحکمة، ص ۱۲۸) و مشخص است که خطر و ضرر این افراد براى جامعه کمتر از ضرر فتنه‏‌گران است. و نباید این گونه تصور شود که حکم به حصر و حبس افراد صرفا در مسائل مالى است چراکه مولى الموحدین حضرت على علیه السلام در دوران حکومت خویش کارگزاران و سیاسیونى که خیانت مى‏‌کردند و براى حکومت دردسرهاى مختلف اقتصادى و نظامى و سیاسى درست مى‏‌کردند را حبس و حصر کردند. مثلاً المسیب‏بن نجبه الفزارى را که با شورشیان، اقلى از همراهى را کرده بود، در خانه خودش حبس کردند (حبس فرد در خانه خودش چیزى دقیقاً شبیه حصر امروزى است) و المنذربن جارود العبدى و ابن هرمه و زیدبن حجیة و… را نیز حبس کردند.

برخى افراد بى‌‏اطلاع از مسائل اسلامى تصور مى‏‌کنند که چون خود از احکام شرع بى‌‏اطلاع هستند پس حصر یا حبس افراد در خانه‏‌شان و جلوگیرى از صدمات آن‏ها به مردم و نظام اسلامى مبناى شرعى ندارد و لازم است که به این افراد پاسخ داده شود.

حصر فتنه‌‏گران، لطف و رأفت نظام اسلامى‏

علاوه بر این باید توجه داشت که حصرکردن و حبس‏‌کردن این افراد در خانه‌‏شان و جلوگیرى از فتنه‏‌گرى و آسیب‏‌رسانى آن‏ها، اقل مقابله با آن‏هاست و کمترین کارى است که مى‏‌شود در برابر این افراد انجام داد. حصر فتنه‏‌گران از سر لطف و رأفت نظام اسلامى است. حکم کسى‏‌که شورش کند و یا به شورش دعوت کند و باعث برهم‏‌خوردن نظام زندگى مردم و ایجاد رعب و وحشت شود و یا اقدام به بغى علیه حکومت عادل کند، در فقه شیعه معلوم است و مشخص است که حصر و حبس این افراد از سر گذشت و لطف است که صورت مى‏‌گیرد که هم به خودشان و هم به مردم آسیب نرسانند اگر نه در صورتى‏‌که دادگاه تشکیل شود (اگر شرایط آن فراهم شود آن نیز باید صورت گیرد) مکافات جرم این افراد و حکم آن‏ها بسیار بیش از این خواهد بود.

  1. ناشناس
    22 ژوئن 2014

    عایشه پس از جنگ جمل یک سال در خانه اش حبس خانگی بود و اجازه ملاقات با کسی را نداشت

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.