شنبه 21 ژوئن 14 | 12:58

عیب‌ جهاد‌سازندگی از نظر امام‌خمینی چه‌بود

البته جهاد یک عیب داشت که امام آن را گفت. یک بار که جمعی از فعالان جهاد سازندگی پیش امام رفته بودند به آنها گفت این کارهایی را که کرده اید به مردم بگویید، چون جهادی ها فقط کار می کردند و وقتی برای بیان فعالیتهایشان نداشتند و حتی کتابی در این باره ننوشتند.


سومین جلسه از دور جدید نشست های هفتگی فیلمسازان جوان سینمای انقلاب با حضور محمد علی حیدری دلگرم از پیشکسوتان جهاد سازندگی استان همدان در حسینیه هنر برگزار شد. این جلسه به خاطر تقارن با سالروز تأسیس جهاد سازندگی به اکران دو مستند و ارائه سوژه به فیلمسازان درباره این نهاد مولود انقلاب اسلامی اختصاص یافت.
 
اکران دو مستند درباره جهاد سازندگی
در ابتدای این مراسم مستند «دوچاهی نقطه پرواز» اثر مهدی احمدی اکران شد. این مستند درباره جهادگرانی سبزواری است که اوایل انقلاب در محروم ترین منطقه سبزوار (دوچاهی) اردو میزنند، اما اردویی که قرار بود 20 روز باشد 2 سال طول می کشد و پس از دو سال نیز جهادگران به جبهه رفتند و24 تن از آنها شهید شدند.
در ادامه این مراسم نوبت به اکران «فانوسی روی آب» رسید و حاضران به تماشای این مستند 42 دقیقه ای داود جلیلی با موضوع فعالیت های شهید محمدتقی رضوی از شهدای جهاد نشستند.
آقایان مهدی احمدی از سبزوار و داود جلیلی از قم به صورت اینترنتی در جلسه حضور داشتند.
 
سخنرانی پیشکسوت جهاد سازندگی همدان
سخنرانی محمد حیدری دلگرم، پیشکسوت جهاد سازندگی استان همدان و بیان سوژه های قابل تبدیل به آثار دراماتیک در فعالیتهای جهاد سازندگی  بخش دیگر این برنامه بود.
محمد حیدری دلگرم سخنان خود را با یاد سید شهیدان اهل قلم آغاز کرد و گفت: نسل جدید از جهاد سازندگی یا کم شنیده اند و یا ناقص، اما معتقدم این جلسه که مرا یاد آقا مرتضی و جلساتی که با او داشتیم انداخت، همانند کارهای آقا مرتضی، می تواند پرده ها را از روی فعالیتهای جهاد سازندگی بردارد.
 
فکر می کردیم روستا یعنی یک جای سرسبز و آباد!
محمد حیدری پیش از ارائه موضوع اصلی بحث، به تشریح وضعیت رفاه مردم قبل از انقلاب پرداخت و گفت: آن وقت‌ها افراد بسیار کمی در شهرها از رفاه برخوردار بودند، در شهر ما یخچال نبود و فقط چند نفر یخچال نفتی داشتند، شبکه آب شهری نبود و خانمها مجبور بودند مسیر زیادی را طی کنند تا بتوانند آب به خانه ببرند و گاهاً چقدر دعوا به خاطر آب پیش می آمد. یکی از افتخارات بزرگ فرح در آن زمان راه‌اندازی چند بیمارستان برای درمان کچلی های ناشی از مصرف آب های آلوده بود که نشان دهنده وضع بهداشت آن زمان است. پیش از انقلاب برق بود اما در خانه ما خبری از برق نبود، چون پول برق کشیدن نداشتیم. بعد از انقلاب یکبار آیت الله مدنی تعدادی از جوانان را با خود برداشت و به روستاها برد، به خیال ما روستایی جایی سرسبز است و داریم به جایی آباد می رویم، اما وقتی به روستا رسیدیم تازه فهمیدیم روستاها در چه وضع بدی به سر می برند و اصولاً روستاها جای زندگی نبودند، کوچه ها پر از لجن بود، ما نمی دانستیم شهید مدنی برای چه ما را به روستا آورده اند، اما دیدیم خودش عبا و عمامه اش را درآورد و شروع کرد به کنار زدن لجن ها از کوچه که بعد ما هم همین کار را کردیم.
 
بروید مملکت را بسازید
راوی کتاب غمزه مستانه در ادامه به ذکر خاطره ای از دیدار خود با امام خمینی (ره) پرداخت و گفت: اسفند 57 به قصد زیارت به قم آمده بودم، در حرم سر مزار مرحوم بروجردی هم رفتم که شهید مدنی را آنجا دیدم. به ایشان گفتم اگر به دیدار امام می روید مرا هم ببرید که اتفاقاً ایشان می رفتند. وقتی ما به دیدار امام رفتیم جوانانی را دیدم که در مورد انتخاب بازرگان به امام اعتراض می کردند، امام به آنها فرمودند: شما پنجاه سال با شاه زندگی کردید، شش ماه هم با مهندس بازرگان زندگی کنید. بعد امام فرمود: همه از همه جای مملکت می آیند می گویند مملکت خراب است، بروید مملکت را بسازید و آباد کنید. بعد از مدتی نیز شهید بهشتی فرمان آمارگیری از روستاها را صادر کردند تا اولویتهای مورد نیاز روستاها مشخص شود، من هم چون همراه گروه شهید مدنی بودم به روستاها رفتم و در آمارگیری مشارکت داشتم.
محمد حیدری سپس با اشاره به فرمان امام خمینی برای تشکیل جهاد سازندگی گفت: 27 خرداد 58 تلویزیون اطاعیه ای را با صدای امام خمینی پخش کرد که ایشان فرمان تشکیل جهاد سازندگی را صادر کردند. امام گفت: همه با هم تشریک مساعی کنید، یعنی کار جمعی کنید. یک نقدی که اینجا به فیلمسازها وارد می شود این است که آنها همیشه در فیلم ها پای یک رستم و سهرابی را به ماجرا وارد می کنند و همه کار را به یک نفر ختم می کنند، در همین دو مستندی که امروز پخش شد نیز همین نکته وجود داشت. من فیلمسازی بلد نیستم و نمی دانم می شود کار جمعی را در فیلم نشان داد یا نه، اما می خواهم بگویم اگر در فیلمی جمعی کار کردن جهادگران نشان داده شود آن فیلم به واقعیت نزدیک تر است.
 
پخش فیلم بدون صدا در روستاها!
محمد حیدری همچنین به یکی دیگر از توصیه های امام خمینی (ره) به جهادگران اشاره کرد و افزود: امام فرمودند جهاد سازندگی را از خودتان شروع کنید و وقتی آجری را در جایش می گذارید بسم الله بگویید. این حرف یعنی در جهاد نگاه فرهنگی داشته باشید و کار فرهنگی کنید، برای همین بود که ما به روستا که می رفتیم یکی از کارهایمان پخش فیلم در روستاها بود. از همین پخش فیلم هم خاطرات جالبی داریم که یک نمونه اش را برایتان می گویم. یک بار به «خنجین» که مرکزیت بیست روستا بود رفته بودیم، اول برای مردم از انقلاب حرف زدیم و بعد خواستیم فیلمی را که اسمش «کارگر» بود پخش کنیم، اما چون خودمان هم اولین بار بود که فیلم پخش می کردیم، هر کار کردیم صدای فیلم در نیامد، به ناچار فیلم را بدون صوت پخش کردیم و من هم به ترکی درک و دریافت خودم را از فیلم برای اهالی روستا بیان می کردم. بعداً شهید عباس همدانی آمد و توانست با دستکاری سیستم پخش، صدای فیلم را درست کند، آن موقع بود که تازه فهمیدیم این فیلمی که پخش می کنیم کمونیستی است و دیدیم همان بی صدایش بهتر بود. بعد از این ماجرا به من گفتند برو از تهران فیلم بگیر، من هم رفتم پیش شهید رجب بیگی که آن زمان در واحد فرهنگی جهاد سازندگی مسئولیت داشت. شهید رجب بیگی من را راهنمایی کرد و تذکر داد که فیلمهای با محتوای مضر نگیرم. با این وجود من با مراجعه به یکی از مراکز فروش فیلم، «ده فرمان» را بعد از کلی چانه زنی برای یک هفته کرایه کردم. در اولین جایی که رفتیم فیلم را پخش کنیم هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدم زنهای بد حجاب در این فیلم بازی می کنند، مسئول ما سریعا گفت فیلم را قطع کنید. ما در آن زمان با چنین مشکلاتی هم مواجه بودیم.
 
واسطه گری مقام معظم رهبری در راه اندازی رادیو محلی
محمد حیدری سپس به بیان خاطره ای از راه اندازی رادیوی محلی پرداخت و خاطر نشان کرد: در یکی از روستاها وقتی برای مردم حرف می زدم گفتم انقلاب شده و شاه رفته است. مردم گفتند متوجه نمی شویم، برای همین ترکی صحبت کردم و دوباره حرفم را گفتم، مردم باور نمی کردند، می گفتند مگر مملکت بدون شاه هم می شود، اصلاً امکان ندارد. گفتم مگر شما رادیو گوش نمی کنید؟ گفتند رادیو ها همه فارسی است، یک رادیو ترکی هم که داریم ترکی تبریزی حرف می زند.
آنجا بود که ایده راه اندازی رادیوی ترکی به ذهنم رسید، رفتم به صدا و سیمای همدان گفتم، آنها مخالفت کردند و گفتند ما در همدان ترک نداریم. مجبور شدم به تهران بیایم، آقای خامنه ای را که آن زمان خیلی مقام بالایی نداشتند دیدم و ایشان کاغذی نوشتند و به من دادند مبنی بر اینکه ایجاد رادیو به زبان های محلی اشکالی ندارد. این طوری بود که من مسئول شروع کار شدم. پانزده نفر از بچه های جهاد را آوردیم و امتحان گرفتیم که فقط من از بین آنها قبول شدم. خودم هم شدم نویسنده و هم گوینده و خلاصه همه کاره رادیو. 
بعد از پخش سه جلسه از کارهای رادیو، گفتند کسی رادیو را گوش نمی کند و رادیو مخاطب ندارد، به ذهنم رسید بیایم معما طرح کنم. اولین معمایی هم که مطرح کردم این بود که کدام خانم است که به همه امامان بجز یک نفرشان محرم است. بعد از طرح این معما حدود پنج هزار نامه به دست ما رسید، معمای دوم را که گفتیم تعداد نامه ها به هفت هزار تا رسید و همین طور تعداد نامه ها بیشتر شد. بعداً وقتی مسئول امور استانهای جهاد از تهران برای بازدید آمده بود و تعداد نامه ها را دید گفت باید تلویزیون محلی هم راه بیفتد.
 
ماجرای ناپدید شدن خواهران جهادگر
محمد حیدری در تشریح کارکردهای فرهنگی جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب به موضوع راه اندازی کتابخانه ها اشاره کرد و افزود: چون بعد از انقلاب چیزی به نام سپاه دانش وجود نداشت کار فرهنگی ضرورت بیشتری پیدا کرده بود. ابتدایی ترین امکانات مورد نیاز هم راه اندازی یک کتابخانه بود. در جهاد برعکس جاهای دیگر سلسله مراتب از پایین به بالا بود و افرادی که در متن کارها حضور داشتند تعیین می کردند که کدام کار بشود. یکبار در یکی از مناطق وقتی بحث می شد که چه کار کنیم خواهران گفتند کتابخانه بسازیم، اما برادران مخالفت کردند و گفتند کتابخانه اولویت ندارد، باید کار دیگری بکنیم. صبح فردا که بیدار شدیم دیدیم خواهران در اردوگاهشان نیستند. هر چه گشتیم و پرسیدیم پیدایشان نکردیم، یکی از بچه ها به ذهنش رسید که شاید اینها رفته باشند روستای امام درویشان. وقتی آنجا رفتیم دیدیم اینها سنگها را در چادرشان می گذرند و هر کدام یک گوشه آن را می گیرند و می آورند تا کتابخانه بسازند. وقتی این صحنه را دیدیم تسلیم شدیم و گفتیم خودمان کتابخانه را می سازیم.
 
خرافات زدایی، کار بزرگ جهاد در حوزه پزشکی
محمد حیدری در ادامه سخنان خود به توجه فعالان جهاد سازندگی به مقوله بهداشت اشاره کرد و گفت: آن زمان یکی از مشکلات اساسی روستاها نداشتن توالت بود. منازل توالت نداشت، در روستا هم شاید فقط در کنار مسجد توالتی وجود داشت که آن را هم فقط مردانی که از آن قسمت عبور می کردند بعضاً استفاده می کردند، وگرنه عمده کار به صورت صحراگردی انجام می شد. یکی از اولویت های ما در روستاها هم در درجه اول ساخت توالت بود. البته ساخت توالت سختی های زیادی هم داشت. آن زمان در روستاها تلفن وجود نداشت و مثل الان هم نبود که با یک تلفن سفارش ارسال مصالح بدهیم، وقتی مصالح تمام می شد چند روز طول می کشید تا شن و سیمان برسد.
نویسنده کتاب غمزه مستانه همچنین با اشاره به نبود پزشک در روستاها، رفع نیازهای درمانی روستائیان را یکی دیگر از اولویتهای جهاد سازندگی در صدر انقلاب دانست و افزود: در حوزه پزشکی و درمان، کار بزرگ جهاد سازندگی خرافات زدایی بود. مرسوم بود که وقتی خانمها درد زایمان می گرفتند و به خاطر خونریزی می مردند مردم می گفتند که «آل» آمده است، منظورشان از آل هم چیزی در مایه های جن بود، بعد برای جلوگیری از جن زدگی، دو تا مس می آوردند و به هم می زدند و صدا می دادند، یا آهن کنار آن زن می گذاشتند و می گفتد آل از آهن می ترسد، در حالی که این زن به راحتی با حضور یک پزشک و جلوگیری از خونریزی نجات پیدا می کرد، به همین خاطر یکی از کارهای بزرگ جهاد سازندگی در روستاها مبارزه با این خرافات بود.
محمد حیدری به مشکل حمام روستاها نیز اشاره کرد و گفت: آن زمان شهرها حمام عمومی داشتند و کسی در خانه حمام نداشت. حمام های عمومی هم به قدری کثیف بود و لجن و تار عنکبوت در آن وجود داشت که کسی جرئت نمی کرد واردشان شود و وضعیت ناگوار بهداشت در حمام ها باعث شده بود بسیاری از مردم کچلی بگیرند. در مورد حمام ها کاری که جهاد کرد ایجاد دوش در حمام و اصلاح وضع بهداشتی آن ها بود.
 
من صاحب روستا هستم!
این پیشکسوت جهاد سازندگی استان همدان سپس به بیان خدمات و فعالیتهای جهاد سازندگی در حوزه آب رسانی پرداخت و خاطرنشان کرد: یکی از مشکلات جهاد برای آبرسانی به روستاها راضی کردن صاحبان زمین ها بود. انقلاب ذاتاً با قلدرها مشکل دارد، حالا چه بخواهد آمریکا باشد و چه ارباب، به همین خاطر اربابها و خانها نیز در روستاها خیلی برای ما مشکل ایجاد می کردند. یادم هست در یکی از روستاها در بررسی های اولیه به این نتیجه رسیده بودیم که طویله های روستا باید سمپاشی شوند، وقتی خواستیم برای سمپاشی وارد روستا شویم اربابی در ورودی روستا جلویمان را گرفت و گفت من صاحب روستا هستم و کسی حق ندارد بدون اجازه من وارد روستا شود، و بعد با بی ادبی گفت: هرّی. ما هم بالاخره با دخالت یکی از اهالی روستا که گفت من اینها را دعوت کرده ام توانستیم وارد روستا شویم، اما در داخل روستا هم این ارباب خیلی برای ما دردسر درست کرد.
 
شوراهای روستایی، ابتکار مصادره شده جهاد سازندگی
محمد حیدری در ادامه به شرح تلاش جهاد سازندگی برای راه اندازی شوراهای روستایی پرداخت و گفت: الان همه می گویند شوراها را ما در دهه هفتاد راه اندازی کردیم ولی واقعیت این است که جهاد سازندگی از همان ابتدای انقلاب وارد هر روستایی می شد یکی از اولین کارهایش ایجاد شورای روستایی بود، حتی ما در برخی روستاها شورای زنان هم درست کرده بودیم. جهاد در آن سالها قانونی برای شوراهای روستایی نوشت که بعدها همان قانون با اندکی تغییر و اصلاح به عنوان قانون شوراهای شهر و روستا در مجلس تصویب شد.
محمد حیدری در این بخش از سخنان خود به اشتباه رایج برخی فیلمها در تصویر کردن روستاها اشاره کرد و گفت: هنوز هم در برخی فیلمها وقتی فضای روستا تصویر می شود شخصیتی به نام کدخدا وجود دارد، در حالی که انقلاب اسلامی به دست جهاد این مفهوم را از روستاها حذف کرد. البته نمی خواهم بگویم همه کدخداها بد بودند، مسئله این است که الان دیگر چیزی به نام کدخدا وجود خارجی ندارد و من اگر در فیلمی ببینم کدخدا وجود دارد با خودم می گویم نویسندگان فیلم از انقلاب هیچی نمی دانند.
 
وقتی سرعت برق رسانی داد اداره برق را درآورد! 
محمد حیدری در ادامه سخنان خود با بیان اینکه کارهای جهاد در حوزه ساخت و ساز و آبادانی گستردگی بالایی داشت به تشریح ابعاد دیگری از فعالیتهای جهاد سازندگی در این حوزه پرداخت و گفت: یکی از ویژگی های کارهای عمرانی جهاد این بود که برای انجام کارهای عمرانی کارگر استخدام نمی شد، بلکه خود کارکنان جهاد مصالح را جابجا و بار را خالی می کردند. یک ویژگی دیگر  فعالیتهای عمرانی این بود که به دستور امام خمینی (ره) کارها معمولاً از دور افتاده ترین روستاها آغاز می شد که این روش به نوعی باعث کمک به همه روستاها می شد و جالب این است که بعداً در گازرسانی ها نیز از همین کار جهاد الگوبرداری شد. از حیث برق رسانی هم قریب به اتفاق روستاها در زمان پیروزی انقلاب برق نداشتند و تنها برخی از روستاهای لب جاده از این نعمت برخوردار بودند. جهاد سازندگی حدود 88 درصد برق رسانی به روستاها را با کمک خود مردم انجام داد، من یادم است که خانمها وسایل تیرهای برق را به هم می بستند و مردان هم در کندن زمین کمک می کردند، سرعت برق رسانی به حدی بود که اداره برق می گفت چرا این همه شبکه را گسترده می کنید، ما الان توان تولید این همه انرژی نداریم که ما هم به آنها می گفتیم بروید توانش را ایجاد کنید، آنها رفتند و همین کار را هم کردند. کار دیگر جهاد سازندگی ساخت 68 درصد راه های روستایی بود که بعضاً حتی به حد آسفالت کشیدن هم رسیده بود.
نویسنده کتاب غمزه های مستنانه همچنین گفت: با توجه به اینکه کشور ما جزء کشورهای کم آب دنیاست ساخت سد و اجرای طرح های آبخیزداری و آبخان داری هم یکی دیگر از مأموریت های جهاد سازندگی در روستاها بود. واحد سدسازی جهاد بعد از ادغام این نهاد، به وزارت نیرو رفت. سیلوسازی یکی دیگر از کارهای جهاد در ابتدای انقلاب بود. قبل از انقلاب حتی یک سیلو هم به دست ایرانی‌ها ساخته نشده بود، چون ساخت سیلو کار نسبتاً سخت و پیچیده ای است و به جهادی ها می گفتند شما نمی توانید سیلو بسازید، اما جهاد این کار را کرد و نشان داد که ما می توانیم.
 
تذکر امام به جهاد سازندگی
محمد حیدری سپس با اشاره به گسترگی ابعاد و حوزه هایی که جهاد در آنها فعالیت داشت گفت: تقریباً کاری در روستاها نبود که ما در آن ورود نکرده باشیم، یک اصطلاح معروفی آن زمان داشتیم و می گفتیم هر جهادی اگر نتواند آمپول بزند، سد بسازد، مقابل ارباب بایستد و راه بسازد جهادی نیست، یعنی جهادی ها افرادی بودند که به حسب نیاز در همه زمینه ها مهارت پیدا کرده بودند. البته جهاد یک عیب داشت که امام آن را گفت. یک بار که جمعی از فعالان جهاد سازندگی پیش امام رفته بودند به آنها گفت این کارهایی را که کرده اید به مردم بگویید، چون جهادی ها فقط کار می کردند و وقتی برای بیان فعالیتهایشان نداشتند و حتی کتابی در این باره ننوشتند.
 
تغییر نگرش روستاییان درباره مأموران دولتی
محمد حیدری در بخش پایانی سخنان خود نیز درباره نقش مردم در فعالیتهای جهاد سازندگی گفت: با توجه به حجم بالای عقب ماندگی ها و محرومیتهای روستاها، تلاش جهاد این بود که با کمک مردم کارها را به انجام برساند، اما در ابتدا مشکلاتی در این زمینه وجود داشت و مردم خیلی حاضر به همکاری با جهادی ها نبودند. یکبار وقتی برای کندن چاه وارد یک روستا شدیم اهالی روستا به ما خندیدند و گفتند چهار تا بچه آمده اند چاه بکنند. یکی از دلایل همکاری نکردن مردم، ذهنیت قبلی و ترسی بود که مردم از مأموران دولتی داشتند، البته آنها وقتی دیدند ما واقعاً داریم کار می کنیم این ذهنیت تدریجاً عوض شد و با گذر زمان ما توانستیم از مردم روستاها برای کارهایمان کمک بگیریم. وقتی که اعتمادها بیشتر جلب شد علاوه بر مردم، از امکانات آنها هم کمک گرفتیم، مثلاً می گفتیم حمل مصالح از یک نقطه به یک نقطه دیگر باید با تراکتور اهالی روستا انجام شود. برای همین بود که ما گاهی اوقات اندازه سه روستا بودجه می گرفتیم و با آن کارهای شش روستا را انجام می دادیم.
پس از پایان سخنرانی، تعدادی از حضار سوالاتی درباره فعالیتهای جهاد سازندگی پرسیدند که محمد حیدری نیز به آنها پاسخ گفت. 
 
 

 

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.