کتابي براي رهايي از اخلاقی، توسط ستاد بزرگداشت امام خمینی(ره) در سیهزار نسخه نشر و به صورت رايگان در بسياري از نهادها و ارگان ها توزيع شد.
اين كتاب كه براي به بهانه سالگرد امام(ره) توسط موسسه نشر آثار امام(ره) و با عنواني اخلاقي منتشر شده متاسفانه در حقيقت كتابي براي رهايي از اخلاق است چرا كه انديشه هاي سكولاري و ليبرالي در آن موج مي زند. اين كتاب با مقدمه يكي از عناصر رسانه اي جريان اصلاحات منتشر شده و مقدمه دوم آن متعلق به حجت الاسلام والمسلمين سيد حسن خميني است.
در مقدمه اول نه تنها جمله اي به صورت مسقيم و غير مستقيم از امام (ره) نقل نشده بلكه حتي اشاره اي به انديشه هاي امام(ره) نشده است. در اين مقدمه، حضرت حجت الاسلام والمسلمين سيد حسن خميني كه البته فردي فاضل هستند و علامه آيت الله جوادي آملي را هم تراز هم قرار داده است و از مير حسين موسوي به عنوان فردي انديشمند! ياد كرده است.
به اين جملات گرداورنده اين كتاب در مقدمه دقت نماييد:
«برخی مانند ناصر کاتوزیان و عباس عبدی، چاره را نهادینهکردن قانون و رفتار اخلاقی دانستهاند. گروهی مانند آیتالله جوادیآملی و سیدحسن خمینی تبلیغ و عملی کردن اخلاق اسلامی را راه اصلی میدانند. برخی چون مصطفی ملکیان بر فضیلتگرایی اخلاقی و برخی مانند عمادباقی بر رعایت دقیق حقوق بشر تاکید میکنند. اندیشمندانی مانند میرحسین موسوی نیز، عدالت را پایه اصلی اخلاق اجتماعی و سیاسی میدانند و گروهی مثل سعید معیدفر بر دولت مدرن میشورند و تحقق حقوق گروههای قومی را شرط بازگشت اخلاق میدانند. اما در این میان، سعید حجاریان، به بکارگیری همه مکاتب و روشهای فلسفی تاکید میکند. او چند سال پیش در گفتگویی گفته است؛ دو پایه اخلاق را نداریم. او در توضیح این سخن در گفتگوی دیگری با این قلم، میگوید؛ هر سه رویکرد اخلاق هنجاری یعنی وظیفه، فضیلت و نتیجه باید در حوزههای مختلف، مد نظر قرار گیرد. در هر حال، بسیاری از روشنفکران و علمای حوزوی، تحلیل برای این تغییر بزرگ که فصل نخست همه تغییرهای اساسی است، هرگز کسی آسیب نخواهد دید. این تغییر، تنها راه عبور به فردا است. شایسته است، همگان به این مهم بپردازند و حداقل در حوزه رسانه، ویژهنامههایی برای بررسی بیشتر ابعاد این مساله، اختصاص یابد.»
آوردن نام افرادی همچون ناصر کاتوزیان، عباس عبدی، مصطفی ملکیان، سعید حجاریان، عمادباقی، محمدعلی ایازی، محمد موسوی بجنوردی، سعید معیدفردر کنار نام علامه آيت الله جوادي آملي در حالیکه افراد نامبرده بر خلاف آيت الله جوادی هیچگونه قرابتی با اندیشه های امام ندارند چه معنا و مفهومی خواهد داشت؟ آیا این ادبیات جز به معنای توهین به اندیشه امام راحل و تحریف گفتمان ان عزیز سفر کرده است؟ آيا اصلا بخشي از اين افراد، قائل به پايان يافتن دوره امام(ره) نيستد؟ و اساسا فردي مانند آقاي مهندس ميرحسين موسوي از چه زماني به دايره انديشمندي و نظريه پردازي وارد شده است؟
نظرات سكولاريستي و ليبراليستي بسياري در متن كتاب وجود دارد كه تحليل و نقد آنها را به صاحبان انديشه و خرد، وا مي گذاريم.
متاسفیم از کسی که خودرا منسوب به امام می داند