رضا زادهمحمدی– کمپوت و کنسرو همان چیزی است که سفیران صلح و کودک و مبارزه با تجاوز و…همچون آنجلیناجولی و جورج کلونی و شاید بعضی اشخاص داخلی به سودان جنوبی و سومالی و ساحل عاج می برند. کنسرو آن است که گاه آمریکا هم با هواپیما بر مناطقی که خود ویران می کند فرو می ریزد.
خاطرات گوراژده و موستار و سربرنیتسا و سارایوو هنوز به یاد عده زیادی از “خودجوش” ها هست. خودجوش هایی که آقای نجف زاده خبرنگار حرفه ای و مستقل صدا و سیما در کنار طعنه به بوسنی متلکی هم نثار آنها می کند. اخبار دارد یک اسیر صرب را نشان می دهد. او اعتراف می کند که برای آموختن بریدن سر مسلمانان روی خوک ها تمرین کرده است.
مجری خبر تلوزیون در آن زمان تحت تاثیر این گزارش بغض آلود می شود و صدایش تغییر می کند. وقتی که خبرنگار غیرحرفه ای و خودجوش تلوزیون –مرتضی آوینی- به بوسنی می رود و بر می گردد صدا و سیمای وقت حاضر به پخش مستند او به نام خنجر شقایق نیست چون صدای آوینی را بر خود دارد. سخنرانی آتشین سعید قاسمی درباره مشاهداتش از بوسنی جزئی از تاریخ آن دوران در نوارهای کاست بعضی از خودجوش هاست. جمهوری اسلامی برای بوسنی هواپیمایی حامل اسلحه فرستاد که در ترکیه توقیف شد. رهبر معظم انقلاب به این محموله نظامی صریحا اشاره کرد و به آمریکا و دول اروپایی به خاطر توقیف این کمک ناچیز انتقاد کرد.
مدافعان انقلاب عضو یونیسف یا یونسکو یا هیچ نهاد بین المللی کمک به کودکان نیستند و نخواهند شد اما مهمترین حامیان بشر و کودک و زن و آواره در هر کجای جهان همین ها هستند. روزی که هیچکس نمی دانست سومالی چیست مستندسازان حزب اللهی در دوران حاکمیت محاکم اسلامی به آنجا رفتند و گزارش ها آوردند—گزارش هایی که در تلوزیون کمترین انعکاسی نداشت. در دل انقلاب تونس فردی دیگر که هم اکنون متهم به رنجاندن اذناب بن علی شده مستند «کریم» را ساخت. خبرنگار حرفه ای صدا و سیما هم البته به سوریه رفت و گزارش هایی آمیخته با ژست حرفه ای گری و مستقل نمایی و متلک هایی به اسد و رژیم سوریه تهیه کرد.
برای بوسنی قلب و روح خود را هدیه کردیم و شهید دادیم و این از جنس دلسوزی برای قحطی زدگان بورکینافاسو نبود بلکه آمیخته با شوری انقلابی بود و هم اکنون هم ادامه دارد. هنوز وقتی می گویند تیم الجزایر با دهان روزه به مصاف حریفش در جام جهانی میرود-حتی اگر ادعایی پوچ باشد-خوشحال میشویم و هنوز وقتی میبینیم که بازیکنی از بوسنی ته ریشی دارد-هرچند که از اساس به قصد دیگری بوده باشد-دلخوش می شویم.
از باخت فوتبال ناراحت شویم و کنسروها را به رخ بکشیم؟ تیم والیبال نشسته شان را چه کنیم که جانبازان آن مقاومت پدید آوردهاند و قدرترین حریف ماست و یک درمیان ما را شکست می دهد؟ ماجرای کمپوت ها را به اینها هم بگوییم؟
متلک پرانی بی چارچوب برای خنده مخاطب ، مخالف حرفه ای گری خبری و غرض ورزی چنان متلکی به بوسنی مخالف آرمانهای انسانی و حقوق بشری کمک به کودکان است و امیدواریم که از این دو، فرض اول درست باشد نه دوم.
به نظرم حرف حقي است.
برخي از ما گاهي جو گير ميشويم و سياست را با فوتبال و ورزش و اينها اشتباه ميگيريم.
در دنياي سياست ، ما با هدف رسيدن به مقصود كه همانا اعتلاي اسلام است، تلاش خالصانه خود را در طبق اخلاص ميگذاريم و بعد ها در ميدان ورزش ديگراني كه در آن تلاش هيچ سهمي ندارند براي آن منت ميگذارند.
لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذي
كاش اين ديگران مرد بودند و ناتواني تيمشان را قبول ميكردند.
صادق زيبا كلام با وجود تمام انتقاداتي كه به او وارد بود، در خصوص صعود يا عدم صعود تيم فوتبال مان اظهار نظري كرده بود كه موجب رنجش عده اي شده بود. در توجيه صحبتهايش به همين نكته نغز اشاره كرده بود كه در كشور ما گاهي مردم همه چيز را با هم قاطي ميكنند و به نظر من اين سخن صحيحي است.