محمد ظریفی (دبیراسبق تشکیلات جامعه اسلامی دانشجویان)
جنگ 22 روزه رژيم صهيونيستي عليه غزه- دی ماه 1387:
ثبت نام استشهاديون دانشجو براي اعزام به غزه در دانشگاه ها، تجمعات هر روزه و هرشبه در مقابل دفتر حفاظت از منافع مصر در تهران، اعتراضات و راهپيمايي هاي در شهر هاي مختلف، حضور چندين روزه دانشجويان در فرودگاه امام خميني( ره) تهران براي اعزام به لبنان و از آنجا به غزه، راهپيمايي هاي عظيم و تاريخي در تهران و شهرستان ها و محكوميت شديد اسرائيل، اعتراضات شديد و خارج از كنترل در كشورهايي از جمله پاكستان و ديگر كشورها، اخراج سفير اسرائيل از چند كشور از جمله ونزوئلا، ثبت نام هزاران نفر از مردم ايران در سايتي كه توسط جريان دانشجويي راه اندازي شده بود و …
همه اين اتفاقات يك پايان داشت، پاياني كه با ورود و خط شكني تاريخي رهبر انقلاب رقم خورد و آن شكست حقيرانه رژيم صهيونيستي از جبهه مقاومت بود! شكستي كه سران اين رژيم منحوس فكرش را هم نمي كردند و تا اين اواخر كابوس هرشبهی اين خوك هاي خونخوار شده بود.
اما اين اتفافات يك آغازي هم داشت. آغازي كه نشاني از بصيرت و وقت شناسي را برسينهی جريان دانشجويي انقلابي ايران نشاند.
حماسه اينگونه شروع شد كه تجمع اعتراض آميز تشكل هاي دانشجويي مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران انجام شد. بلافاصله پس از اين تجمع بود كه پيام تاريخي رهبري انقلاب در حمايت از غزه صادر شد و تاثيري جهاني گذاشت.
بلافاصله و بدون فوت حتي نيم ساعت، مسئولين وقت تشكل هاي دانشجويي تصميم گرفتند به تجمعات و اعتراضات ادامه دهند و اين تصميم عملياتي شد.جامعه اسلامي دانشجويان، بسيج دانشجويي، جنبش عدالت خواه دانشجويي، انجمن اسلامي دانشجويان مستقل، دفتر تحكيم وحدت و ديگر تشكل هاي پايتخت كمر همت بستند و هر كدام به شكلي و البته در يك راستا عمليات كردند.
جنبش عدالت خواه دانشجويي با به كار بردن خلاقيت و پشتكاري ستودني، سنگر خود را در فرودگاه مهرآباد بنا نهاد و با حضور چندين روزهی نيروهايش در فرودگاه خواستار اعزام به غزه و نبرد با كفتارهاي رژيم غاصب شد.
دفتر تحكيم وحدت مسئوليت پوياسازي فضاي مجازي را بر عهده گرفت و با راه اندازي سايتي از داوطلبين مردمي براي اعزام به غزه و همچنين طراحي پوسترهاي مربوطه اقدام كرد و همزمان هماهنگي خوبي براي ورود نيروهايش به تجمعات دانشجويي به عمل آورد.
تلاش جامعه اسلامي دانشجويان در برقراري ارتباط رودررو با سفيران كشورهايي كه موضع محكمي در رابطه با وحشي گيري هاي رژيم صهيونيستي اتخاذ كرده بودند، هم ابتكار جالب و دلنشين آن روزها بود.
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل، جامعه اسلامي دانشجويان و خصوصا بسيج دانشجويي مسئوليت برگزاري تجمعات و راهپيمايي هاي عظيمي را بر عهده گرفته بودند که ورود به حواشي و جزئيات اتفاقاتي كه در هر شب يا روز در اين مورد رخ مي داد نياز به بحثي جداگانه دارد.
خلاصه: با بيداري دانشجويان انقلابي ايران و اثرگذاري مثال زدني بر كشورهاي مسلمان و غير مسلمان ديگر, موجي از اعتراضات ضد صهيونيستي جهان را فراگرفت. در ذهن نگارنده براي هميشه ثبت است كه در اوج اعتراضات تشكل هاي دانشجويي بوديم كه پيامي ساده, انگيزهی ما را چند برابر كرد. مضمون پيام كه از فعالان اجتماعي برخي كشورها از جمله پاكستان به ما رسيد اينگونه بود:«هر موقع که شما دانشجويان در ایران حرکتی برای دفاع از غزه انجام می دهید، ما هم در کشورمان انگیزه بیشتری برای برگزاری تجمعات و اعتراضات شدیدتر پیدا میکنیم!»
اما قصد نگارنده بيان خاطرات آن روزهاي جريان دانشجويي نيست، بلكه انتقال دغدغه اي و شايد جسارتا گوشزدي به دوستان و همكيشانش در جريان دانشجويي است كه هم اكنون سكاندار تشكل هاي دانشجويي هستند.
جريان دانشجويي اگر وظيفه جلوداري و تبيين خطوط اصلي از فرعي و بيان روشن آرمان ها و عمل بموقع در بزنگاه هاي تاريخ انقلاب را بر دوش خود ببيند، اينگونه به خواب عميق تابستاني فرو نمي رود! تا جهان شاهد سلاخي كودكان مسلمان غزه باشد!
حساسيت جريان دانشجويي اين مهم را يادآوري مي كند كه چنانچه جاي جاي جهان پر از اتفافت مهم و عظيم شود، باز هم بصيرت دانشجويان انقلابي ايران مي تواند به هر موضوع به اندازه اهميتش واكنش درخور نشان دهد. حال چه شده است كه جريان دانشجويي وظيفه خود را در قبال فلسطين در بحبوحه جنگ عراق، سوريه، مذاكرات هسته اي، اتفاقات سياسي داخلي و … فراموش كرده است؟!
چه اتفاقي افتاده است كه آن آرمان خواهي دانشجويي كه هيچ ديوار و سدي را براي رسيدن به اهداف و آرمان هاي واقعي، انقلابي و اسلامي خود به رسميت نمي شناخت، اينچنين در برابر تعطيلي دانشگاه ها و نبود دانشجويانش تسليم شده است.
رمضان ما با رمضان مسلمانان غزه و عراق و سوريه مگر متفاوت است كه گويا در جهاني ديگر زيست مي كنيم و به دادن يك بيانيه و آوردن چند اسم و دفتر دانشگاهي براي حمايت از غزه اكتفا مي كنيم؟
پس كو آن چشم بيدار جامعه؟ آن جلودار روشنگري ها؟ آن خط شكن مشكلات كه سال ها از آن دم مي زديم و ادعا ميكرديم كه سربازيم و ….
درد دل بس زياد است و ليك مجال كم …
و اميد كه عزيزان فعال در جريان دانشجويي دغدغه هاي حقير را به گوش عنايت دريافت كنند و نيتش را خيرخواهي بدانند…
والسلام
به نظر میومد قصد نگارنده فقط ایجاد حرکت در جریان دانشجویی بود که نه مقایسه درستی بود نه صحبت درستی و نه قدرت ایجاد جریان داشت
دانشجویان گلهای انقلاب بودند و بعضی پرپر هم شدند. ولی به عدالتخواهی هم از پشت خنجرهائی زدند. زمانی امیدمان به آنها بود ولی امروز نمیدانم آیا میتوان به آنها اعتماد کرد؟
«چو بر رویت بخندد گل٬ مشو در دامش ای بلبل / که برگل اعتباری نیست گر حسن جهان دارد»
ما امیدمان به خداست هر چند که این دولت تمام راهها بسته / مجلس یه زمانی عدالتخواه بود / دانشجویان هم یه زمانی نفوذناپذیر / تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل