رهبر معظم انقلاب در دیدار افطاری دانشجویان امسال از مسألهای که در حاشیهی صحبتهای یک دانشجو مطرح شد، به عنوان مسألهای مهم یاد کردند و ضمن گلهمندی از نگاه بیتفاوت به ازدواج جوانان و تبعات آن فرمودند: «به نظر من بر روى مسألهى ازدواج جوانها، خود جوانها، اولیاى خانوادههایى که جوانها متعلق به آنها هستند، و مسئولان ذىربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصمیم بگیرند. نگذاریم سن ازدواج -که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بهخصوص در مورد دختران- ادامه پیدا بکند. بعضى از تصورات و سنّتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است. این سنتها را باید عملاً نقض کرد.»
ازدواج امری ساده، بیتکلف و بدون تشریفات است که طی آن، زن و مرد ضمن انشاء خطبهی عقد، پیمان زندگی مشترک میبندند و مرد به مقدار امکاناتش، چیزی یا مبلغی را به عنوان صداق و نشانهی صداقت، تقدیم به همسر میکند.
سیرهی گفتاری و رفتاری پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآله و اولیاء دین، آَسانگیری در ازدواج است. پیامبرصلّیاللهعلیهوآله میفرمایند: بهترین ازدواجها آن است که آسان انجام شود. (نهجالفصاحة، ۱۳۸۵، ص ۴۳)
متأسفانه این حقیقت ساده در بعضی موارد، از مسیر سهل و بیآلایش خود خارج شده و به دلائل گوناگون، به آداب و رسوم و توقعات مادی و غیر مادی زایدی مبتلا شده؛ به طوری که موانع و مشکلات ازدواج را بیشتر کرده است. برخی از رایجترین این موارد به قرار زیر است:
* موانع فرهنگی یا اقتصادی!؟
به نظر بعضی، عمدهترین مانع ازدواج جوانان، مشکل اقتصادی است. البته این عقیده تنها مربوط به دوران فعلی نیست؛ در صدر اسلام نیز خیلیها به این مشکل استناد میکردند، ولی پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام این مسأله را مانعی اساسی برای ازدواج نمیدانستند. پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآله فرمودهاند: «هرکس از ترس فقر ازدواج نکند، حتماً نسبت به خداوند متعال بدگمان شده است.» (کلینی، ۱۳۶۵، ج ۵، ص ۳۳۱) حتی در جای دیگر به کسی که از فقر شکایت میکرد، توصیه فرمودند که ازدواج کن. بعد از عمل به توصیهی ایشان، معیشت وی وسیع شد. (حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۱۴، ص ۲۵) قرآن کریم نیز صراحتاً بیان کرده: «إن یَکُونُوا فُقَراء یُغنِهِم اللهُ مِن فَضلِهِ» (سوره مبارکه نور، ۳۲)
اما اینکه بسیاری از جوانان مجرد مشکلات اقتصادی را مانع ازدواج قلمداد میکنند در حالی است که بسیاری از آنان از نظر سطح پایگاه اقتصادی-اجتماعی وضع بهتری نسبت به جوانان متأهل دارند. (کاظمیپور، ۱۳۸۸: ش ۴۲، ۹۵-۷۵) این پدیده ریشه در گرایش به تجملگرایی، کسب رفاه و توقع بیشتر از زندگی دارد که همگی ناشی از زیربناهای فرهنگی است. بنابراین بخش بسیاری از موانع اقتصادی ریشه در موانع فرهنگی دارد. در همین زمینه رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
«موانع فرهنگی ازدواج را دست کم نگیرید. البته موانعی هم وجود دارد، ولی همه اقتصادی نیست. موانع اقتصادی بخشی از مشکل است، عمده موانع فرهنگی است؛ عادتها، تفاخرها، تکاثر، چشم و همچشمیها، تجملطلبیها[…] اینهاست که یک مقدار نمیگذارد آن کاری که باید انجام بگیرد، صورت پذیرد. باید شما و خانوادههایتان این گرهها را باز کنید.» (۹ اسفند ۱۳۷۹، www.khemenei.ir)
«بدیهی است که توسعهی شهرنشینی و تمرکز بر رفاه فردی یا فردگرایی، در رفتارهای مربوط به ازدواج جوانان تغییر ایجاد نموده، اما مشکل مالی نمیتواند به عنوان عامل بازدارنده باشد، زیرا افرادِ متعلق به پایگاههای اقتصادی-اجتماعی بالاتر نیز به این مشکل اشاره کردهاند. بنابراین مشکلات مالی یک امر نسبی بوده و سطح انتظار فرد از زندگی میتواند تعیینکنندهی تشخیص فرد از مشکلات مالی باشد.» (کاظمیپور، ۱۳۸۷: ۲۷۷)
* سنتهای دست و پاگیر
رعایت ترتیب سنی در ازدواج فرزندان، افزایش سطح توقعات و انتظارات غیر مادی فرد و خانواده و گرفتار شدن به نوعی آرمانزدگی و ایدهآلخواهی افراطی در انتخاب همسر آینده، در کنار بالا رفتن سطح توقعات مادی، گرایش به تجملگرایی، چشم و همچشمی و شیوع آداب و رسوم دست و پاگیر و غلط، متأسفانه باعث نوعی وسواس، سختگیری و نهایتاً دلمردگی و دلزدگی برای انتخاب همسر و ازدواج در جوانان میشود.
گرایش پسران جوان برای احراز موقعیتهای بالای اقتصادی-اجتماعی قبل از ازدواج و برخی دختران برای احراز موقعیتهایی همانند مردان و اشتغال در مشاغل خارج از خانه و ایجاد نوعی تغییر در نقشهای جنسیتی، از آسیبهای فرهنگی بزرگی است که اکنون دامنگیر بخشی از جامعهی ما است. همچنین شیوع برخی بی بند و باریها و آزادیها در روابط دختران و پسران، جوانان را به نوعی بیرغبتی به ازدواج کشانیده است، زیرا در این حالت این افراد بدون پرداخت هزینههای مادی و معنویِ مسئولیت زندگی مشترک، اقدام به برقراری ارتباط با جنس مخالف، خارج از چهارچوب زندگی مشترک میکنند. در ادامه به بعضی موانع فرهنگی و اجتماعی به طور خاص اشاره میشود:
* مشکلات خانوادگی
مشکلات خانوادگی یکی از موانع مهم ازدواج است؛ مشکلاتی همچون تفاوت سطح فرهنگی خانوادهها، افزایش سطح توقع خانوادهها در انتخاب همسر، دخالتها و سختگیریهای بیمورد، کفیل یا سرپرست خانواده بودن پسر، بیماری والدین، آسیبهای اجتماعی خانواده مثل فوت، طلاق، اختلاف والدین، اعتیاد و سوء سابقه.
از آنجا که در جامعهی ایرانی نهاد خانواده و تعاملات درون آن -علیرغم تحولاتی- هنوز ساختار سنتی خود را حفظ کرده است، پایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده و بهویژه رفتار و تعاملات والدین میتواند نقش عمده و تأثیرگذار تقویتکننده یا بازدارنده در امر ازدواج و تداوم آن را در زندگی مشترک آیندهی فرزندان داشته باشد.
* سختگیری جاهلانه و انتظارات بالا
عدم آگاهی نسبت به معیارهای لازم برای انتخاب همسر مناسب میتواند به تأخیر در ازدواج، یأس یا ازدواج ناموفق بینجامد. در ضمن وجود چشم و همچشمی، زیادهخواهی در بین دختران و پسران و خانوادههای آنان و توقع و انتظارات زیاد و بیمورد افراد و خانوادهها میتواند سبب افزایش سن ازدواج و بروز تجرد قطعی در دختران و پسران باشد.
همچنین در شرایط فعلی به دلیل تقاضای کافی برای ازدواج از طریق پسران، ترسی در دخترانِ در ابتدای سن ازدواج از عدم دسترسی به همسر مناسب وجود ندارد. لذا توقع و انتظارات دختران و خانوادههای آنان افزایش یافته است. این مسأله بر پسران تأثیر گذاشته و آنان را با نوعی بیرغبتی مواجه نموده که این خود زنگ خطری است برای دختران در آستانهی انتخاب و خانوادههای آنان تا به معضل دختران دههی ۵۰ مبتلا نگردند.
* نگرشهای غلط
یکی از نتایج فرایند مدرنیزاسیون تغییر نگرشها و ایدههای افراد جامعه است «در دنیای مدرن امروزی افراد به نگرشهایی در زمینهی انتخاب همسر دست یافتهاند که دایرهی انتخاب همسر را محدودتر میکند. بنابراین با تغییر در نگرشهای حاصل از مدرنیزاسیون، سن آغاز زناشویی بالا رفته و افراد در سنین بالاتری همسر انتخاب میکنند.» (کاظمیپور، ۱۳۸۸:ش۴۲، ۸۲)
متأسفانه یکی از نتایج این تغییر نگرشها، غیر رسمی شدن ازدواج است. «استرانگ۱» (۲۰۰۸) در این باره مینویسد: غیر رسمی شدن ازدواج به معنی کمرنگ شدن هنجارهای اجتماعی است که رفتار مردم را در رسوم معمول جامعه مانند ازدواج تعریف میکنند. در اثر تحولات گستردهی اجتماعی، افراد قادر نیستند به درک مطلوبی از ازدواج و چگونگی رویارویی با آن برسند. از دیدگاه «شرلین۲»، با تبدیل زودهنگام ازدواج از حالت عرف به یک دوستی و همدمی، ازدواج به ازدواج فردی مبدل شده و در ازدواج فردی، هدف افراد بیشتر رفاه و کمال فردی است. (strong,۲۰۰۸,p:328)
همچنین تغییر معیارهای گزینش همسر، خارج شدن شیوهی همسرگزینی از شکل سنتی و تغییر نگرش جوانان نسبت به ازدواج و ترس و نگرانی ناشی از سوء سابقهی ذهنی نیز از جمله موانع انتخاب مناسب است.
تحقیقات نشان میدهد که تقریباً دو-سوم از دختران و پسران مجرد جامعهی آماری دوست دارند همسرشان را مستقیماً خود و از روی عشق و علاقه انتخاب کنند. در صورتی که بیش از دو-سوم از پاسخگویان متأهل و طلاقگرفته، ازدواج به شکل سنتی و با نظارت خانواده را بهترین نوع انتخاب میدانند. (کاظمیپور، ۱۳۸۸، ش ۴۲، ۸۹)
* نداشتن خواستگار مناسب
مسأله تحول زندگیهای کنونی بهخصوص در شهرهای بزرگ، مهاجرتها، گسستگیهای قومی و فرهنگی و عدم ارتباطهای محلی باعث شده که فرصتهای شناخت خانوادگی در بین خانوادهها کم شود. بنابراین خواستگارهای مناسب با شرایط خانوادگی دختران کم میشود.
* سن
کمبودن سن و بالا بودن آن گاهی مانع است. البته صرف پایینبودن سن نشانهی عدم رشد عقلی نیست، بلکه سن کم اغلب باعث انعطافپذیری، گذشت و نشاط روحی بیشتر به همراه توقعات پایینتر و آسیبپذیری کمتر و سازگاری بیشتر با همسر و نهایتاً آرامش بیشتر زندگی خواهد شد.
«در بالا رفتن سن بهخصوص در دخترانی که از سن بچهدار شدن آنها گذشته است نیز اکراه اطرافیان وجود دارد. در اینجا این نکته را باید در نظر داشت که گاهی بالا رفتن سن منجر به کسب تجربهی بیشتر در رسیدن به پختگی میشود و باید توجه داشت که «زوجیت» مستقل از فرزندآوری است. چهبسا افرادی در سنین پایین نیز از موهبت بچهدار شدن محروم هستند، اما بیشترین آرامش را در زندگی مشترک خود تجربه خواهند کرد.» (بانکیپور فرد، ۱۳۸۹: ۱۰)
بنابراین حفظ سلامتی و نشاط روحی و جسمی معطوف به رعایت نکات بهداشتی، پزشکی، ورزشی و تغذیهای است. از این رو میتوان موانعی را که به خاطر کمبودن تفاوت سنی در جامعه مطرح میشود نیز در نظر نگرفت؛ خصوصاً که تمایل جوانان به ازدواج با همسالان بیشتر شده و طبق تحقیقات انجامشده (بانکیپور فرد، ۱۳۹۱، ج۲، ۸۳۴)، علیرغم ذهنیت عمومی، موفقیت این ازدواجها هم بیشتر بوده است.
* مانعانگاری تحصیلات
«شوئن و چونگ۳» معتقدند: انصراف از ازدواج با عواملی همچون افزایش سطح تحصیلات و … مرتبط است. (strong,۲۰۰۸,p:322) همچنین «در میان مهمترین فاکتورهای نظریهی مدرنیزاسیون [مبنی بر دلائل افزایش سن ازدواج] میتوان به گسترش فرصتهای تحصیلی اشاره نمود.» (آستینافشان، ۱۳۸۰، ۱۵) نتایج بررسی در ایران نشان میدهد که گرایش به تحصیلات صرفاً ۲ تا ۳ سال منجر به افزایش میانگین سن ازدواج میشود. (کاظمیپور، ۱۳۸۸، ش ۴۲، ۹۳)
تحصیل و ازدواج هیچکدام مانع دیگری نیست، اما نوع انتخاب مانع تحصیل است. پس با انتخاب صحیح فردی که تمایل به کسب تحصیلات بالا در همسر خود دارد و درک شرایط موجود در زمان تحصیل -از قبیل بیکاری، شغل پارهوقت، کمبودن اوقات فراغت و …- از جانب همسر و خانوادهی او و نهایتاً پایینآوردن توقعات مادی و معنوی طرفین، میتوان در زمان مناسب به ازدواجی پایدار دست یافت. البته بالا رفتن سطح تحصیلات میتواند به رشد فکری و کسب آگاهی بیشتر خانوادهها کمک کند و زمینه را برای انتخاب آگاهانه فراهم سازد.
اما بالا رفتن سطح تحصیلات در پسران باعث به تعویق افتادن زمان سربازی، اشتغال ثابت و تعویق در آمادگی پسران برای ازدواج میشود. در دختران نیز به علت ایجاد دلمشغولی و دغدغهی تحصیل، معمولاً ترجیح داده میشود ازدواج و کسب آمادگی به بعد از فراغت از تحصیلات موکول شود که این تعویق، به سخت شدن شرایط انتخاب میانجامد. همچنین در دختران با تحصیلات بالا احتمال ازدواج با پسران همردیف -از لحاظ تحصیلی- پایین میآید و برعکس، در صورت عدم رعایت تناسب تحصیلی در انتخاب، ممکن است به تفاوت فکری و تفاهم کمتر در زندگی بینجامد. ازدواجهای دانشجویی و ترغیب جوانان به ازدواج در دوران تحصیل با تأکید بر تعدیل خواستهها و توقعات فرد و خانواده از زندگی مشترک و اتخاذ تدابیر خاص میتواند به حل عمدهی این مشکل بینجامد.
* مسأله سربازی
سربازی یکی از مشکلات ازدواج پسران محسوب میشود؛ بهخصوص در مورد جوانان دانشجو که به دلیل اشتغال به تحصیل، طی نمودن این دوران نیز به تعویق افتاده و نهایتاً به افزایش سن آنان میانجامد. این پدیده باعث مشکلاتی اقتصادی از قبیل عدم اشتغال به کار یا پرداختن به شغل پارهوقت یا حضور کمتر در کنار خانواده نیز میشود که در صورت اتخاذ تدابیر مناسب از جانب زوجین و خانوادهها مرتفع خواهد شد. البته اکنون وضعیت سربازی نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده و بهخصوص برای متأهلان که این دوران را اغلب در شهر محل سکونت میگذرانند. در این حالت افراد نیمی از روز را به سربازی اختصاص میدهند و در نیمهی دیگر روز به شغل پارهوقت میپردازند.
در رسالهای۴ که با راهنمایی اینجانب دفاع گردید، بر اساس روش پدیدارشناسی مبتنی بر الگوی استیویک-کولایزی-کن۵، گروهی از جوانان مجر%:.7
موانع فرهنگی ازدواج | ||
ردیف | عنوان | عوامل |
۱ | کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی و دینی در جامعه | گسترش فضای بیبندوباری در جامعه |
تأثیر منفی رسانهها، ماهواره و فیلمهای مستهجن | ||
دسترسی راحتتر به راههای غیر از ازدواج | ||
تفاوت در سطح و نوع دینداری | ||
۲ | تغییر باورها نسبت به ازدواج و نقش زن | فرهنگسازی غلط رسانهها پیرامون زندگی |
گسترش فرهنگ تجملگرایی | ||
نداشتن هدف درست و مشخص از ازدواج | ||
انتظار زندگی بدون مشکل و کاملاً آماده | ||
مانعدانستن ازدواج نسبت به پیشرفت تحصیلی و دیگر فعالیتها | ||
زیادهطلبی، قانعنبودن، افزایش سطح توقعات | ||
در فکر ازدواج نبودن جوانان در سن مناسب ازدواج | ||
جابجایی نقش زن و مرد و اعتقاد افراطی جامعه به اشتغال زنان | ||
فرهنگ استقلالطلبی افراطی خانمها | ||
۳ | باورها و آداب و رسوم دست و پاگیر خانوادهها | فراوانی رسوم غیر ضروری (شیربها، پاتختی، زیرلفظی، رونما و …) |
چشم و همچشمی، توقعات بیجا و زیادهخواهی | ||
فرهنگ متفاوت در شهرهای مختلف | ||
تکثر فرهنگی در جامعه | ||
باور رعایت ترتیب فرزندان در ازدواج (وجود خواهر و برادر بزرگتر) | ||
به تعویق انداختن غیر منطقی ازدواج فرزندان | ||
فرهنگ سن بالای ازدواج در فامیل | ||
عدم درک شرایط زمان حال | ||
مانع قلمداد نمودن سربازی برای ازدواج بهموقع در فرهنگ جامعه | ||
تفاوت فرهنگ فرد و خانواده | ||
سختگیری در خانوادهها و عدم آسانگیری در زندگی و ازدواج | ||
فرهنگ پدرسالاری یا مادرسالاری | ||
تأثیر منفی اطرافیان در تأخیر ازدواج | ||
مهریههای نجومی و سنجیدن ارزشمندی دختر با مهریه | ||
تفاوت در انتظارات اقتصادی حاکم بر جوانان و خانوادهها | ||
برخوردار نبودن از حمایت مالی خانواده | ||
۴ | عدم آمادگی خانواده برای ازدواج فرزندان | آمادهنکردن شرایط برای ازدواج فرزندان |
عدم توجه به تفاوت داشتن فرزندان در نیازهای جنسی | ||
وابستگی بیش از حد جوانان و خانواده به یکدیگر | ||
عدم رابطهی صمیمی در خانواده | ||
بیتفاوتی خانوادهی جوانان نسبت به حل مشکلات آنها | ||
۵ | فقدان مهارتهای فردی برای زندگی | آمادهنکردن جوان برای تشکیل زندگی یا بچه بارآوردن آنها |
رشدنیافتگی و عدم ثبات و استقلال فکری جوانان (حمایتهای افراطی) | ||
وجود رفتارهای ناپخته در مواجهه با مشکلات و روی دندهی لج افتادن جوانان | ||
بیمسئولیتی جوانان | ||
عدم توانایی بروز خود برای ابراز نیاز به ازدواج | ||
بالا رفتن سطح تحصیلات بدون بالارفتن سطح آگاهیها و مهارتها | ||
نبود فرهنگ مراجعه به مشاور و کمک گرفتن از دیگران برای ازدواج | ||
۶ | فقدان آموزش مهارتهای خواستگاری و انتخاب | رد کردن خواستگار برای انتخاب مورد بهتر |
معطل ماندن برای ازدواج به خاطر پیدا نکردن مورد مناسب | ||
عدم وجود مراکز همسریابی مطمئن و کارآمد | ||
اهمیت بیشتر به مادیات در انتخاب همسر | ||
آرمانگرایی و فقدان واقعبینی در انتخاب | ||
توجه بیش از اندازه به ظواهر در انتخاب همسر | ||
وجود ملاکها و معیارهای غلط و سختگیرانه در انتخاب همسر | ||
عدم مهارت خانواده در برخورد با خواستگار | ||
آشنا نبودن فرد با مهارتهای خواستگاری | ||
نداشتن قدرت تصمیمگیری بههنگام و امروز و فرداکردن | ||
عدم صداقت در خواستگاری |
آقای بانکی پور از کجا فهمیدند که منظور از سنتهای غلط که آقا گفتند (که جوانها با شور جوانیشان آن را نقض کنند،) مسائل مالی و این چیزهایی است که ذکر کرده اند؟
سنت غلط رو بد متوجه شدند.یک نمونه درست: زمان پیامبر یک خانم میامد در مسجد جلوی همه به پیامبر میگفت که بیایید با من ازدواج کنیدو و پیامبر هم رو به بقیه مردها میکنند که کسی هست که همسر این خانم بشود؟ و خیلی راحت یک نفر اعلام امادگی میکرد و ازدواج سر میگرفت.
اما الان آقای شهاب مرادی 1000 سنگ گذاشته اند تا اینها برطرف نشود و ادمها خودشان را مطابق نظر آقای مرادی نکنند، اجازه ازدواج ندارند!!
خدا نکند یک دختر بخواهد یک صدم رفتار خانمی که ذکرش رفت، عمل کند،. هزار تا آدم به ظاهر مومن و مذهبی با خاک یکسانش میکنند.
ازدواج مستحبه اما اگر کسی بخواهد در موردش به گناه بیفتد واجب میشود و باید در اسرع وقت بدون هیچ پیشفرضی ازدواج کند نه اینکه بگوییم غلط است یک نفر صرفا بخاطر نیازجنسی ازدواج کند و هزاران سنت غلط دیگر که مذهبی نمای جامعه ما ساخته و به زور میخواهد بر جامعه غالب کند.
به نظر میرسه منظور از سنت های غلط اینا باشه
1- عدم خواستگاری دختر یا خانواده دختر که کامل مسائل شرعی را هم رعایت می کنند از پسر
2-اینکه مثلا یک پسره متولد 60 حاضر نیس با یک دختر متولد 60 یا حتی 64 ازدواج کند ومی گوید حداقل باید 6- 7 سال دختر کوچیکتر باشد!!
3-الان ودر این زمان دختر وپسرانی هستند که از لحاظ فکری و تحصیلاتی وو خود شخصا بهم می خورند ولی از لحاظ خانوادگی یکی بالاتر است یکی پایینتر برای همین اکنون باید تشابه خود دختر وپسر بیشتر مطرح شود نه خانواده ها چون تفاوت بسیاری بین فرزندانی که وارد دانشگاه شده اند و فعالیت کرده اند وخانواده ها وجود دارد
4- قبل از اینکه شخصیت دختر بررسی بشه وایمانش می پرسند خونشون کجاست پدرش چی کارست ووو که به نظر میرسه که این با معیار تقوا نمیخونه!
5 طوری تبلیغ کرده اند و در ذهن ها کار کرده اند که یک پسر که مثلا شغل پدرش استاد دانشگاه است و وضع مالی اش هم خوب است به هیچ وجه نباید با دختر خوب مومن وتحصیل کرده که پدرش مثلا کارگر است و وضع مالی متوسطی هم دارند ازدواج کنه واین در شان خود وخانواده اش نیس
ووووو!!!
از تریبون در خواست دارم که با دغدغه مندی وبه صورت درست به این مسائل بپردازد ودر پی حلش باشد
وحتی اگر می تواند واسطه گری کند در این امر مهم وخطیر
جالبه که اقایون فقط تاکید کردن روی مسئله مهریه
اما برید دلایل دیگر را بپرسید و چرا سن ازدواج الان رفته بالا؟؟؟؟
خیلی از خانم ها هستن که مهریه زیادی نمیخوان ولی چرا اقایون طرف این خانما نمیرن؟
ببخشیدا توقع اقایون امروز ما هم رفته بالا؟؟؟
با بعضی اقایون مذهبی که حرف بزنید متوجه میشید االان ملاک برای انتخاب همسرشون هم برای خودشون هم خانوادشون ظاهر خوب خانم هست اکثر کسایی که قیافه جذاب و زیبا داشته باشند ازدواج کرده اند اما قیافه های معمولی تو چشم نیستند… اصلا چند نفر حاضر شدن برن صحبت کنند و عقاید این دخترارو بدونن؟؟؟؟ یا اینکه از لحاظ خانوادگی دختر باید در یک مرتبه خوبی حداقل باشه…. مامانای پسر مذهبیا هم اولین ملاکشون شده از قیافه دختره خوشش بیاد و شرایط ایده ال داشته باشه تا برای اقا پسر معرفی کنه حالا نگاه نمیکنه که پسره خودش چه شرایطی داره…
پس همش نگید مهریه مهریه مهریه
امروزه ازدواج به معامله ای نابرابر تبدیل شده که در ازای به دست آوردن اندکی، جوانان و خانواده هایشان بایستی ریسک های بسیار سنگینی را متحمل شوند.
به شخصه هرگز راضی نمیشم که با وجود بی بند و باری و فساد و شرایط فجیع بازار کار و مسکن و خوار و بار به شمار روز افزون مطلقین بپیوندم!
يكي از عوامل مهم در بالا رفتن سن ازدواج اين است كه پسرانمان مرد نمي شوند و دخترانمان زن نمي شوند. يعني هيچ كدومشون اون جور كه بايد مستقل بار نميان
در واقع پسرانمان مرد نيستند و جرات مسئوليت پذيري و به دست گرفتن عنان يك زندگي را ندارند.
دخترانمان هم هنوز بعد از 25 سال سن دنبال عروسك بازي هستند.
مسئوليت پذيري چيزي است كه مردانمان و البته زنانمان ندارند. و تو خوب ميداني كه كسي به بچه زن نميدهد.
چرا همه جا می گن خانوما زیاده خواهن؟ چرا یه نفر مرد نیست پا شه بگه پسرا بع چه جراتی ابعاد یک دختر براشون مهمه و حتی عیب روی دختر مردم می ذارن؟ قد و قواره و چاقی و لاغری واقعا ضامن خوشبختی میتونه باشه؟
چرا پسرای بعضا مذهبی حتی خودشونو درگیر مد غربی(در هیکل و قد و سایزهای خانوما) کردن؟ چرا؟ یکی اینو تذکر بده. نترسید دخترا الان فقط ایمان براشون مهمه نه ملک و دارایی