میثم مطیعی از مداحان اهل بیت، پنجشنبه گذشته در بخشی از مراسم هفتگی هیئت شهدای گمنام دعای اهل الثغور (مرزداران) امام سجاد علیهالسلام را که در صحیفه سجادیه آمده است را قرائت کرد.
وی در بخشی از این مداحی میگوید: این دعا و تضرع برای مظلومین غزه است، امام سجاد این دعا را برای مرزبانانی گفته است که شیعه ایشان هم نبودهاند و ما وظیفه داریم برای بچههای غزه و مظلومین عالم دعا کنیم.
وی افزود: در این بین عدهای منحرف هستند که مردم فلسطین را ناصبی میدانند و میگویند که بگذارید اینها کشته شوند. اینها کسانی هستند که وقتی به عراق حمله میشود، پنهان میشوند و جرات بیرون آمدن ندارند. این مسائل درست نیست و ما این حرف های اختلافی را قبول نداریم. آنها برادران و خواهران ما هستند و برای رهایی آنان هر تلاشی میکنیم.
«دعا براى مرزداران»
بارالها بر محمد و آلش درود فرست، و سرحدّات و مرزهاى مسلمانان را به عزّتت
بِعِزَّتِكَ، وَ اَيِّدْحُماتَها بِقُوَّتِكَ، وَ اَسْبِغْ عَطاياهُمْ مِنْ جِدَتِكَ.
پاسدار، و نگهبانان مرزها را به قوّتت تأييد كن، و عطاياى ايشان را به توانگرى بىپايانت سرشار ساز.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَاشْحَذْ
بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و بر شمار ايشان بيفزا، و اسلحه و جنگافزارشان
اَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَاَلِّفْ
را برّائى ده، و حوزه آنان را محافظت فرما، و جوانب جبهه آنان را محكم و نفوذناپذير گردان، و
جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ اَمْرَهُمْ، وَ واتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ
جمع آنان را يكدل و هماهنگنما، و كارشان را روبراهكن، و آذوقهشان را پياپى برسان، و خود به تنهايى
بِكِفايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَاعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ اَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ،
مؤونه آنان را كفايت نما، و به نصرت خود تقويتشان فرما، و به صبر ياريشان ده،
وَالْطُفْ لَهُمْ فِى الْمَكْرِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ
و ايشان را چارهجوئيهاى دقيق بياموز. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و
عَرِّفْهُمْ مايَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ ما لايَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ ما
آنان را به آنچه نمىدانند معرفت ده، و از آنچه بىخبرند آگاهشان ساز، و به آنچه
لايُبْصِرُونَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ اَنْسِهِمْ عِنْدَ
بينش ندارند بينش عطا كن. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و به هنگام برخورد
لِقآئِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْياهُمُ الْخَدّاعَةِ الْغَرُورِ، وَامْحُ عَنْ
با دشمن ياد دنياى دلفريب را از خاطرشان ببر، و انديشههاى مال
قُلُوبِهِمْ خَطَراتِ الْمالِ الْفَتُونِ، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ
فتنهانگيز را از دلهاشان محو كن، و بهشت را نصبالعين
اَعْيُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْها لِأَبْصارِهِمْ ما اَعْدَدْتَ فيها مِنْ
آنان قرار ده، و آنچه را كه در بهشت فراهم آوردهاى از
مَساكِنِ الْخُلْدِ، وَ مَنازِلِ الْكَرامَةِ، وَالْحُورِ الْحِسانِ، وَالْاَنْهارِ
مساكن ابدى، و منازل كرامت، و حوريان زيباروى، و نهرهاى
الْمُطَّرِدَةِ بِاَنْواعِ الْاَشْرِبَةِ، وَالْاَشْجارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ
روان با آشاميدنهاى رنگارنگ، و درختانى بارور با ميوههاى گوناگون در برابر ديدگانشان
الثَّمَرِ، حَتّى لايَهُمَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْاِدْبارِ، وَ لايُحَدِّثَ نَفْسَهُ
جلوه ده، تا هيچ كدام از آنان آهنگ پشت كردن به دشمن ننمايد، و فكر گريز
عَنْ قِرْنِهِ بِفِرارٍ. اَللَّهُمَّ افْلُلْ بِذلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَاقْلِمْ عَنْهُمْ
از هماورد را به خاطر نگذراند. بارخدايا بدين وسيله دشمنانشان را درهم شكن، و دست قدرت آن بىخبران از
اَظْفارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَسْلِحَتِهِمْ، وَاخْلَعْ وَثآئِقَ
حق را از ايشان كوتاه كن، و بين دشمن و جنگافزارشان جدايى افكن، و بندهاى دلشان را
اَفْئِدَتِهِمْ، وَ باعِدْ – بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فى سُبُلِهِمْ،
بگسل، و ميان آنان و زاد و توششان جدايى انداز، و در راهها سرگردانشان ساز،
وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ، وَاقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَانْقُصْ مِنْهُمُ
و از مقصد گمراهشانكن، وكمك و مدد را از آنان قطع فرما، و از تعدادشان
الْعَدَدَ، وَامْلَأْ اَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ، وَاقْبِضْ اَيْدِيَهُمْ عَنِ
بكاه، و دلشان را پر از رعب و وحشت كن، و دستشان را از
الْبَسْطِ، وَاخْزِمْ اَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ
فعاليت عليه مرزداران بازدار، و زبانشان را از سخن بر عليه آنان قطع فرما، و با شكست دشمن جمع پشت سر ايشان را
خَلْفَهُمْ، وَنَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرآئَهُمْ، وَاقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ اَطْماعَ
متفرق كن، و به واسطه شكست اينان پيروانشان را از ادامه جنگ بازدار، و با خوارى و زبونى آنها طمع
مَنْ بَعْدَهُمْ. اَللَّهُمَّ عَقِّمْ اَرْحامَ نِسآئِهِمْ، وَ يَبِّسْ اَصْلابَ
كسانى را كه پس از آنها آيند قطع ساز. بارخدايا، زنانشان را از باردارى عقيم كن، و صلب مردانشان را
رِجالِهِمْ، وَاقْطَعْ نَسْلَ دَوآبِّهِمْ وَ اَنْعامِهِمْ، لاتَاْذَنْ لِسَمآئِهِمْ
خشك فرما، و نسل چهارپايان و گاو و گوسفندشان را بگسل، به آسمانشان اجازه
فى قَطْرٍ، وَ لا لِأَرْضِهِمْ فى نَباتٍ. اَللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذلِكَ مِحالَ
باريدن، و به زمينشان اذن روئيدن مده. الهى بدانچه از تو خواستيم قدرت و تدبير اسلاميان
اَهْلِ الْاِسْلامِ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِيارَهُمْ، وَ ثَمِّرْ بِهِ اَمْوالَهُمْ، وَ
را نيرو بخش، و شهرهايشان را استوارى ده، و اموالشان را فزونى بخش، و
فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحارَبَتِهِمْ لِعِبادَتِكَ، وَ عَنْ مُنابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَةِ
خاطرشان را ازجنگ بادشمن براى بندگى خودت، وازكارزار باآنان براى خلوت و رازونياز با خودت
بِكَ حَتّى لايُعْبَدَ فى بِقاعِ الْاَرْضِ غَيْرُكَ، وَ لا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ
آسوده كن، آنچنان كه در سراسر زمين جز تو پرستش نشود، و احدى از آنان جز براى تو صورت
مِنْهُمْ جَبْهَةٌ دُونَكَ. اَللَّهُمَّ اغْزُ بِكُلِّ ناحِيَةٍ مِنَ الْمُسْلِمينَ
به خاك نسايند. بارخدايا مسلمانان را در هر ناحيه با مشركانى كه در برابر
عَلى مَنْ بِاِزآئِهِمْ مِنَالْمُشْرِكينَ، وَ اَمْدِدْهُمْ بِمَلائِكَةٍ مِنْ
آنانند به كارزار بدار، و ايشان را از جانب خود به صفوف پياپى از
عِنْدِكَ مُرْدِفينَ، حَتّى يَكْشِفُوهُمْ اِلى مُنْقَطَعِ التُّرابِ قَتلاً فى
فرشتگانت مدد فرست، تا دشمنان را به دورترين نقطه زمين رانده، شرشان را به
اَرْضِكَ وَ اَسْراً، اَوْ يُقِرّوُا بِاَنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ
كشتن و اسارت آنان از سر مردم بردارند، يا اينكه به وحدانيت تو كه برايت همتا
اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ. اَللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذلِكَ اَعْدآئَكَ
و شريكى نيست اقرار نمايند. بارخدايا اين سرنوشت را بر همه دشمنانت
فىاَقْطارِ الْبلادِ مِنَالْهِنْدِ وَالرُّومِ وَالتُّرْكِ وَالْخَزَرِ وَالْحَبَشِ
در هر اقليم، – چه در هند و روم و تركستان و خزر و حبشه
وَالنُّوبَةِ وَالزَّنْجِ وَالسَّقالِبَةِ وَالدَّيالِمَةِ وَ سآئِرِ اُمَمِ الشِّرْكِ،
و نوبه و زنگبار و سرزمين سقالبه و ديلمان و ديگر طوائف مشركين
الَّذينَ تَخْفى اَسْمآؤُهُمْ وَ صِفاتُهُمْ، وَ قَدْ اَحْصَيْتَهُمْ
كه نام و نشانشان بر ما معلوم نيست، و تو به علم خود شمارشان
بِمَعْرِفَتِكَ، وَاَشْرَفْتَ عَلَيْهِمْ بِقُدْرَتِكَ. اَللَّهُمَّ اشْغَلِ
را مىدانى، و به قدرت خود بر ايشان اشراف دارى فراگير كن. بارخدايا مشركان را
الْمُشْرِكينَ بِالْمُشْرِكينَ عَنْ تَناوُلِ اَطْرافِ الْمُسْلِمينَ، وَخُذْهُمْ
به مشركان گرفتار ساز تا از دستيابى بر سرزمينهاى مسلمانان بازمانند، و آنان را با كاستن عددشان از
بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الْاِحْتِشادِ
كاستن مسلمين بازدار، و رشته اتحادشان را بگسل تا از همدستى بر عليه مسلمين
عَلَيْهِمْ. اَللَّهُمَّ اَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْاَمَنَةِ، وَ اَبْدانَهُمْ مِنَ
بازمانند. الهى دلهاشان را از آرامش تهى ساز، و بدنهاشان را از توانايى
الْقُوَّةِ، وَاَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الْاِحْتِيالِ، وَ اَوْهِنْ اَرْكانَهُمْ عَنْ
بىبهره كن، و دلهاشان را از چارهجويى غافل ساز، و اعضائشان را در هماوردى – با رجال مسلمين
عَلَيْنا بِهِ سَبيلَ الْمَبْعَثِ، وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِنْدَ مَواقِفِ
به سبب آن بر ما آسان نمايد، و موقعيت و جايگاه ما را نزد گواهان آن روز بلند
الْاَشْهادِ، يَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ
گرداند، در روزى كه همه سزاى عمل خود بينند بدون آنكه بر كسى
لايُظْلَمُونَ، يَوْمَ لايُغْنى مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لاهُمْ
ستمى رود، روزى كه هيچ دوستى چيزى از عذاب و كيفر را از دوست خود دفع نكند و ستمكاران
يُنْصَرُونَ،حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنّا اِلى اَعْلى عِلِّيّينَ فى كِتابٍ مَرْقُومٍ
يارى نشوند، سپاسى كه از جانب ما در پروندهاى كه وضع نيكبختان در آن رقم خورده و مقربان حضرت او
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ، حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنا اِذا بَرِقَتِ الْاَبْصارُ،
گواهان آنند به اعلى عليّين بالا رود، سپاسى كه چون چشمها در آن روز خيره شود سبب
و تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنا اِذَا اسْوَدَّتِ الْاَبْشارُ، حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ
روشنى ديده ما گردد، و هنگامى كه چهرهها سياه شود صورت ما به نورانيت آن سپيد گردد، سپاسى كه ما را
مِنْ اَليمِ ناراللَّهِ اِلى كَريمِ جِوارِاللَّهِ، حَمْداً – نُزاحِمُ بِهِ مَلآئِكَتَهُ
از آتش دردناك حق آزاد و در جوار كرم نامتناهيش جاى دهد،
الْمُقَرَّبينَ، وَنُضآمُّ بِهِ اَنْبِياءَهُ الْمُرْسَلينَ فى دارِالْمُقامَةِ الَّتى
شويم و درپيشگاه عنايتش جاى را بر ايشان تنگ كنيم، و به وسيله آن در سراى ماندگارى جاويد
لاتَزُولُ، وَ مَحَلِّ كَرامَتِهِ الَّتى لاتَحُولُ.والْحَمْدُ لِلَّهِ
و جايگاه سرمدى او كه دگرگونى نپذيرد به صف پيامبران مرسل او متصل گرديم. و سپاس خداى را
الَّذِى اخْتارَ لَنا مَحاسِنَ الْخَلْقِ، وَ اَجْرى عَلَيْنا طَيِّباتِ الرِّزْقِ،
وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلى جَميعِ الْخَلْقِ، فَكُلُّ خَليقَتِهِ
مُنْقادَةٌ لَنا بِقُدْرَتِهِ، وَصآئِرَةٌ اِلى طاعَتِنا بِعِزَّتِهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ
الَّذى اَغْلَقَ عَنّا بابَ الْحاجَةِ اِلاّ اِلَيْهِ، فَكَيْفَ نُطيقُ حَمْدَهُ؟
اَمْ مَتى نُؤَدّى شُكْرَهُ؟! لا، مَتى! وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى رَكَّبَ
يا چه زمانى مىتوانيم شكرش را بجاى آوريم؟ هيچگاه! و سپاس خداى را كه در پيكر ما ابزار گشودن
فينا الاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنا اَدَواتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنا بِاَرْواحِ
اندام را سوار كرد، و آلات بستن آنها را مقرر فرمود، و ما را از نسيمهاى حياتبخش
الْحَيوةِ، وَاَثْبَتَ فينا جَوارِحَ الْاَعْمالِ، وَ غَذّانا بِطَيِّباتِ الرِّزْقِ،
بهرهمند كرد، و اعضاى انجام دادن كار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزيهاى پاكيزه خوراك داد،
وَ اَغْنانا بِفَضْلِهِ، وَ اَقْنانا بِمَنِّهِ، ثُمَّ اَمَرَنا لِيَخْتَبِرَ طاعَتَنا،
و به فضلش ما را بىنياز كرد، و به عطاى خود سرمايه بخشيد، آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداريمان را بسنجد،
وَنَهانا لِيَبْتَلِىَ شُكْرَنا، فَخالَفْنا عَنْطَريقِ اَمْرِهِ،وَ رَكِبْنا مُتُونَ
و از انجام محرمات نهى فرمود تا شكر ما را بيازمايد، بعد از اين همه لطف از فرمانش سر پيچيديم، و بر مركب محرماتش
زَجْرِهِ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ يُعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ
سوار شديم، با اين همه به عقوبت ما شتاب ننمود،و بر انتقام ما عجله نكرد، بلكه
تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً، وَانْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْماً.
از سرِ رحمت و از باب كرم با ما مدارا فرمود، و از سرِ مهربانى و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار كشيد.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى دَلَّنا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتى لَمْنُفِدْها اِلاّ مِنْ فَضْلِهِ،
سپاس خداى را كه ما را به توبه و بازگشت راهنمايى كرد كه اين حقيقت را جز از عطاى او نيافتيم،
فَلَوْلَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاّ بِها لَقَدْ حَسُنَ بَلآؤُهُ عِنْدَنا، وَ جَلَّ
اگر همين يك عنايت را از فضل او به حساب آوريم هر آينه اِنعام او درباره ما نيكو، و احسانش
اِحْسانُهُ اِلَيْنا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنا، فَماهكَذا كانَتْ سُنَّتُهُ فِى
در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظيم است، زيرا روش او در پذيرش
التَّوْبَةِ لِمَنْ كانَ قَبْلَنا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مالا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَ
توبه در رابطه با گذشتگان چنين نبوده، بدون شك آنچه را در توانايى ما نبوده از ما برداشته،و
لَمْيُكَلِّفْنا اِلاّ وُسْعاً، وَ لَمْيُجَشِّمْنا اِلاّ يُسْراً، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّا
جز در خور امكان ما به ما تكليف نفرموده، و ما را به غير از كار آسان وانداشته، و در اين زمينه براى هيچ كدام از ما
حُجَّةً وَ لا عُذْراً، فَالْهالِكُ مِنّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ، وَالسَّعيد
حجت و بهانهاى باقى نگذاشته، پس در ميان ما بدبخت كسى است كه برخلاف رضاى او ترك طاعت كند، و خوشبخت
مِنّا مَنْ رَغِبَ اِلَيْهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ ما حَمِدَهُ بِهِ اَدْنى مَلآئِكَتِه
از ما كسى است كه به سوى او توجه نمايد. و سپاس خداى را به كلّ آن سپاسى كه نزديكترين ملائكه
اِلَيْهِ، وَاَكْرَمُ خَليقَتِهِ عَلَيْهِ، وَاَرْضى حامِدِيهِ لَدَيْهِ، حَمْداً
به او، و گرامىترين آفريدگان نزد او، و پسنديدهترين ستايشگران آستان او. وى را ستودهاند، سپاسى
يَفْضُلُ سآئِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنا عَلى جَميعِ خَلْقِهِ،
بالاتر از سپاس ديگر سپاسگزاران مانند برترى پروردگارمان بر تمام مخلوقات، و او را
الْحَمْدُ مَكانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنا وَ عَلى جَميعِ عِبادِهِ الْماضينَ
سپاس و حمد دربرابر تمام نعمتهاى او كه به ما و به بندگانش که در گذشته بوده اند و باقی بندگانش
وَالْباقينَ، عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَميعِ الْاَشْيآءِ، وَمَكانَ
كه هستند و مىآيند دارد، سپاسى به عدد تمام اشياء كه دانش او بر آن احاطه دارد،
كُلِّ واحِدَةٍ مِنْها عَدَدُها اَضْعافاً مُضاعَفَةً اَبَداً سَرْمَداً اِلى
و چندين مقابل هر يك از آنها به طور جاويد و هميشگى
يَوْمِ الْقِيمَةِ، حَمْداً لامُنْتَهى لِحَدِّهِ، وَ لاحِسابَ لِعَدَدِهِ، وَلا
تا روز قيامت، سپاسى كه حدش را پايانى، و شماره آن را حسابى، و پايان
مَبْلَغَ لِغايَتِهِ، وَ لاَانْقِطاعَ لِأِمَدِهِ، حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً اِلى
آن را نهايتى، و مدت آن را انقطاعى نباشد، سپاسى كه باعث رسيدن به
طاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَبَاً اِلى رِضْوانِهِ، وَ ذَريعَةً اِلى مَغْفِرَتِهِ،
طاعت و بخشش او، و سبب رضا و خشنودى او، و وسيله آمرزش او،
وَ طَرِيقاً اِلى جَنَّتِهِ، وَ خَفيراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ اَمْناً مِنْ غَضَبِهِ،
و راه به سوى بهشت او، و پناه از انتقام او، و ايمنى از غضب او،
وَ ظَهيراً عَلى طاعَتِهِ، وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ، وَ عَوْناً
و يار و مددكار بر طاعت او، و مانع از معصيت او، و كمك بر
عَلى تَاْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ،حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدآءِ
اداء حق و وظائف حضرت او باشد، سپاسى كه به سبب آن در گروه نيكبختان
مِنْ اَوْلِيآئِهِ، وَ نَصيرُ بِهِ فى نَظْمِ الشُّهَدآءِ بِسُيُوفِ اَعْدآئِهِ،
از دوستانش درآئيم، و در سلك شهيدان به شمشير دشمنانش قرار گيريم،
اِنَّهُ وَلِىٌّ حَميدٌ.
كه همانا حضرت او يارى دهنده و ستوده است.
Sorry. No data so far.