چهارشنبه 27 اکتبر 10 | 14:57

هفت كاركرد حوزه ایده‌آل

برای این‌که بشود یک نهاد را ایده‌آل‌سنجی کرد و نسبت به وضعیت مطلوب آن سنجشی داشت، باید ببینیم فلسفه وجودی آن نهاد چیست. فلسفه وجودی یعنی آنچه که نهاد، به منظور دستیابی به آن شکل گرفته است و اگر نباشد، وجود نهاد بی‌معنا می‌شود یا از ضرورت می‌افتد. البته در فلسفه وجودی، کارویژه نیز مفهوم و معنا می‌گردد.


حجت‌الاسلام و المسلمین احمد مبلغی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفتگویی ویژگی‌های حوزه علمیه ایده‌آل را برشمردند.

– ویژگی‌های حوزه علمیه ایده‌آل چیست؟ حوزه علمیه در شرایط ایده‌آل چه كاركردهایی دارد؟
برای این‌كه بشود یك نهاد را ایده‌آل‌سنجی كرد و نسبت به وضعیت مطلوب آن سنجشی داشت، باید ببینیم فلسفه وجودی آن نهاد چیست. فلسفه وجودی یعنی آنچه كه نهاد، به منظور دستیابی به آن شكل گرفته است و اگر نباشد، وجود نهاد بی‌معنا می‌شود یا از ضرورت می‌افتد. البته در فلسفه وجودی، كارویژه نیز مفهوم و معنا می‌گردد.

حال باید دید كه حوزه علمیه چه فلسفه وجودی‌ای دارد. فلسفه وجودی حوزه علمیه این است كه اول: كوشش كند دین را به صورت كامل و جامع بشناسد. دوم: این محصول و نتیجه را به احتكار درنیاورد و به جامعه عرضه كند. بنابراین مرحله اول شناخت است و مرحله دوم شناساندن. البته شناساندن هم گونه‌های مختلفی دارد: شناساندن دین به عموم مردم كه ما از آن تعبیر به تبلیغ می‌كنیم، شناساندن به فرهیختگان كه بیشتر به تبیین دین تعبیر می‌شود و…

این شناساندن خصلت‌هایی دارد: اولاً نباید محدود به بخشی از دین و وانهادن بخشی دیگر باشد؛ بلكه باید سعی كند دین را تماماً و در حد وسعی كه دارد تعریف كند. ثانیاً دین را به صورت نیم‌بند معرفی نكند و آنچنان كه هست معرفی كند؛ بی‌كم و بیش.

علاوه بر این، هر یك از این دو كارویژه، مقدماتی دارد كه حوزه باید به آن‌ها نیز گردن نهد. مثلاً شناخت دین مترتب است بر این‌كه علومی در حوزه تدریس شود. مادامی كه آن مقدمات و علوم مقدماتی را نیاموزیم، قادر به تلاش در جهت شناخت دین نخواهیم بود. این‌جاست كه بحث تعلیم و تعلم مطرح می‌شود و پای دروس حوزوی به میان می‌آید. پس ما یك مرحله مقدماتی داریم.

شناساندن دین هم مقدماتی دارد. چنین نیست كه بتوانیم به سادگی همه‌چیز دین را بشناسانیم. باید با جامعه در تماس باشیم و همه پل‌های ارتباطی با جامعه را برقرار كنیم. باید مجهز و مسلح به ادبیات زمان خودمان باشیم. با هر ادبیاتی نمی‌شود دین را معرفی كرد. باید به نیازهای جامعه واقف باشیم و به جهان كنونی آشنا باشیم تا هم نیازهای جهانی را و هم ارتباطات جهانی را و هم توطئه‌های جهانی را بشناسیم. بنابراین یك‌سری دانش‌ها و آگاهی‌ها و تلاش‌های مقدماتی در شناخت و شناساندن دین ضروری است. تا كاركرد شناساندن دین هم امكان‌پذیر شود و هم قابل انجام باشد.

البته مراحلی كه ذكر شد، به این معنا نیست كه این‌ها باید الزاماً در پی هم بیایند. از حیث رُتبی در پی هم هستند اما ممكن است هم‌زمان صورت بگیرند. گاهی از نظر زمانی هم باید در پی هم باشند؛ چون شما تا وقتی كه چیزی را نشناسید، نمی‌توانید بشناسانید. تا وقتی هم كه مقدمات شناختن را فراهم نیاورید، نمی‌توانید به شناخت برسید. در عین حال ممكن است حوزه همه مراحل را با هم دنبال كند؛ چون افراد از این حیث كه درچه مرحله‌ای هستند، متفاوت و مختلفند. وضعیت آرمانی حوزه این است كه این مراحل را به خوبی انجام دهد.

یك مرحله دیگر نیز بر عهده حوزه هست كه عبارت است از تربیت و هدایت عملی جامعه. كار حوزه فقط تعلیم و آموختن نیست. داشتن حركت‌های ایمان‌افزا هم بخشی از كار حوزه است. حوزویان باید در كسوت مربیان در جامعه حضور به هم برسانند و رفتارهای تربیت‌ساز از خویش به جای بگذارند یا نشان بدهند. جدای از این‌ها حوزه باید ارتباط با نظام را هم در نظر بگیرد. حوزه باید پشتیبان نظام باشد و فعالیت‌ها و اقدامات عملی در حمایت از نظام داشته باشد.

بنابراین شش كاركرد برای حوزه متصور است كه اگر حوزه بتواند آن‌ها را هم‌زمان با هم و به صورت حداكثری و با برخورداری از دو ویژگی كمال و جامعیت ارائه كند، می‌توان گفت حوزه مطلوبی است. یعنی حوزه مطلوب حوزه‌ای است كه سعی كند تمام دین را آنگونه كه هست، بشناسد و بشناساند و همه تلاش خودش را در داشتن یك حضور درست در جامعه داشته باشد.

در كنار این شش مورد، مورد هفتمی هم هست كه در عرض موارد فوق نیست بلكه در طول آنهاست و چه بسا از موارد شش‌گانه فوق هم مهمتر باشد و آن مسأله داشتن یك مدیریت جامع و كامل است. مدیریتی كه بتواند تمامی موارد فوق را ساماندهی كرده و به سمت مطلوب حركت دهد.

– كاستی‌های كنونی حوزه را در كدام یك از محورهای فوق می‌دانید؟
حوزه در همه این موارد دچار كاستی و نارسایی است. حوزه مدیریت دارد اما دارای برخی نواقص است. با جامعه ارتباط دارد اما ارتباط‌ش با تمام اقشار و به اندازه كافی نیست. ارتباط با یك قشر را هم به صورت كامل ندارد و ارتباطش نفوذیافته نیست. با جهانیان هم ارتباط دارد اما در پایین‌ترین درجه‌ها و پایین‌ترین سطوح نزدیك صفر! استفاده از تكنولوژی مدرن در زمینه تبلیغ دارد اما كم‌ترین بهره را از آن می‌برد.

به هر یك از این شش حوزه كاركردی كه نظر بیندازید، با فعالیت ناكافی مواجه خواهید بود. البته در بخشی از این حوزه‌های كاركردی و فعالیتی، حوزه را قوی می‌بینیم. به عنوان مثال در ارتباط با پاره‌ای از دانش‌های مقدماتی، موفقیت‌های حوزه را می‌ستائیم. اما سخن این است كه فلسفه وجودی حوزه خیلی بزرگتر از چیزی است كه در تصورات اولیه ما قرار می‌گیرد.

فلسفه وجودی حوزه به‌خصوص در دنیای متحول كنونی، حقیقتاً عظیم‌ است و پای‌بندی و تحقق بخشیدن به آن كار بزرگی است. این را هم بگویم كه برای تعریف هر یك از این فعالیت‌های شش یا هفت‌گانه، باید همیشه نگاهی به آینده داشته باشیم؛ به‌خصوص در بعد مدیریتی. مدیریت حوزه حتماً باید با نگاه به آینده شكل بگیرد. چون آینده‌ پیش از آن‌كه متوجه شوید، آمده و رفته و تبدیل به گذشته شده است. باید با توجه به این مسأله، مدیریت ما ناظر به آینده باشد.

– برای خروج از وضعیت نارسا و پركاستی كنونی و رسیدن به وضعیت ایده‌آل، چه كاری باید انجام دهیم؟ آیا باید منتظر یك حركت شخصی باشیم یا منتظر یك تحول مدیریتی؟
این‌كه تصور شود تحول مدیریتی می‌تواند معجزه كند، درست نیست. به هر حال مدیریت در یك بستر فرهنگی و محیطی انجام می‌گیرد و مادامی كه بدنه‌ی اصلی این محیط كه مدیریت به آن‌ها تعلق دارد دچار تحول نشود و عزم و تصمیمی در نگاه و بینش آن‌ها شكل نگیرد، مدیریت قوی هم قادر به انجام رسالت اصلی و نهایی خود به صورت حداكثری نخواهد بود.

البته مدیریت درست، مدیریتی است كه واقعیت‌ها و چالش‌ها را ببیند. مگر می‌توان توقع تحول داشت بدون این‌كه موانع و مشكلات را شناسایی كرد؟ لذا پیش از آن‌كه نیازمند تحول در مدیریت باشیم، نیازمند مدیریت تحول هستیم. مدیریت تحول این است كه سنخ مشكلات و موانع موجود در زمینه‌هایی كه باید دچار تحول شوند را دقیقاً شناسایی كنیم. لذا مدیریت تحول صرفاً به دنبال انجام یك‌سری فعالیت‌ها نیست. ممكن است بخشی از مدیریت تحول تمركز بر برخی از مطالعات تمركز یابد. باید یك‌سری مطالعات را انجام دهیم. چون به اطلاعات كافی نیاز داریم. مدیریت تحول نیازمند زمان است اما نباید بهانه‌ای باشد برای این‌كه ما بسیاری از وظایف را فرو بگذاریم و به كُندی فعالیت كنیم. مدیریت تحول باید به صورت حداكثری فعالیت‌های لازم را انجام دهد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.