تریبون مستضعفین- محمدصادق شهبازی
- ضرورت تبیین جبهه
از مدتی پس از آغاز یورش اسرائیل به غزه که اینبار با تلاش رسانه ملی و اوج فجایع صورت گرفته، در مقایسه با جنگ 33روزه، 22روزه و 8روزه بازتاب و همدلی مردمی بیشتری را با خود به همراه داشته است، سؤال در مورد اقدامات ممکن در میان فعالان دانشجویی، جهان اسلام و مردمی زیاد مطرح میشود؛ اما در چنین حرکتهایی بیش از قالب کارها، بازخوانی جهتگیریها مهم است. چهاینکه در دوره جنگ 22روزه و 8روزه حرکتهای دانشجویی و مردمی بیامان حتی در زمان امتحانات و سردی هوا و باران و… بهصورت شبانهروزی میدانی و محتوایی وجود داشت، اما در این دوره باوجود همکاری گسترده صداوسیما و درگیر شدن اقشار مختلف مردم چنین شوری دیده نمیشود. لذا آسیبشناسی و تعیین مسیر صحیح و اولویتدار در این عرصه مهم است چهاینکه عمل بدون معرفت علاوه بر ایجاد خستگی و هرز رفتن نیروها، موجب دور شدن از هدف میشود. به تعبیر امام صادق(ع): «فعالیت کنندهای که بر روی بصیرت و شناخت عمل نمیکند، مانند راهروندهای است که بر مسیر غیرصحیح طی طریق میکند، پس سرعت حرکت جز بهدوری او از مقصد نمیانجامد. العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق، فلا تزیده سرعة السیر الا بعداً». (الحیاه، ترجمه فارسی، ج 1، 99، تحف العقول ص 266). حتی در چنین شرایطی ممکن است با ترکاولی (رها کردن اولویتهای اصلی و سرگرم شدن به کارهای خوب بیاولویت با این هدف) در پازل دشمن عمل کرده یا حتی بدون تشخیص جهتگیری بر جبهه خودی تاختهشود. بهتعبیر مغزمتفکر دفاعمقدس شهید حسن باقری: «آنچه نیروها را خسته میکندکارنیست، بلکه گیجی و بیبرنامگی است».
- راههای اصلی اثرگذاری در مسئله فلسطین
واقعیت در مورد مسئله فلسطین آن است که دو راهبرد کلی برای اثرگذاری بر مسئله فلسطین وجود دارد.
الف) استراتژی تبیین
استراتژی اول و مهم مثل همه حرکتهای اسلامی،آگاهسازی و تبیین که باهدف طرح مسئله ،جلوگیری از فراموششدن و فعال کردن افکار عمومی روی آن صورت میگیرد، مهمترین نمونه این راهبرد طرح روزقدس از جانب امام بود که حداقل در داخل کشور و بعضی کشورهای دیگر نظیر لبنان و پاکستان باعث زنده ماندن مسئله قدس شد و حرکتهای فرهنگساز دیگر در همین چارچوب اثرگذار است. ایجاد فشار حقوق بشری و فعال کردن هویت اسلامی، عربی و حتی انسانی چارچوب متأخر از همین راهبرد کلان است. همچنین تخریب پایههای بنیادین مشروعیتبخش به رژیم صهیونیستی مثل افسانه هولوکاست، افسانه سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین، افسانه فروش زمین و… بخشهایی از این رویکرد است. همچنین درگیر کردن بخشهای مختلف افکار عمومی بینالمللی با مشخص کردن تروریسم دولتی بودن اسرائیل و مظلومیت مردم فلسطین که از طریق اقداماتی نظیر کاروان آسیایی غزه یا کشتی ماویمرمره تحقق یافت، در همین چارچوب قابل ارزیابی است.
- استراتژی ایجاد هزینه عینی:
اما واقعیت این است که حرکت تبیینی و بیدارگری باوجود آنکه پایهاصلی حرکت بهشمار میآید اما تا زمانی که به ایجاد هزینه عینی برای دشمن نینجامد، تأثیری در رفع تجاوز و قتل و غارت صهیونیستها و حامیان آنان نخواهد داشت، چه اینکه هر مرتبه بر عمق فاجعه در فلسطین و غزه افزوده میشود و باوجود اعتراضات گسترده از ایران و کشورهای اسلامی تا خود غرب و حتی آمریکا و بعضاً حتی بعضی گروههای منتقد خودساخته و سوپاپ اطمینانی یا واقعی درون اسرائیل، اقدامات تجاوزگرانه هربار با شدت بیشتری تکرار شده و حتی بهنحوی از آنها حساسیتزدایی میشود. تبیین در روش اسلامی زیربنای هر حرکت است، اما نقطه عزیمت نهایی نیست. برایناساس سه راهبرد کلی اثرگذاری عینی میتوان یافت:
- ایجاد هزینه حقوقی
اسرائیل و حامیان آنرا میتوان با ایجاد هزینه حقوقی و درگیر شکایات دادگاههای مختلف ملی و بینالمللی زمینگیر کرد. بسیاری از قوانین کشورها اجازه محاکمه و محکومیت و صدور قرارمجرمیت را برای سران اسرائیل و معاونین در جرم (حامیان اسرائیل) ایجاد میکند. در بعضی کشورهای اروپایی موج چنین شکایتهایی به ثمر رسیده و نظیر محدودیتهای ایجادشده برای سران کشور ما در تحریمهای آمریکا، اروپا و سازمان ملل، بعضی سران اسرائیل دچار مشکل شدهاند. گروههای فعال و خودجوش حقوقی و حقوق بشری در بعضی کشورها و نهادهای بینالمللی حرکتهایی را برای ایجاد هزینه برای رژیم صهیونیستی ایجاد کردهاند که نیاز به تعمیق، بسط و گسترش دارد، که بیش از همه نیازمند پشتیبانی است. ظرفیتی که جمهوری اسلامی در جنبش عدم تعهد دارد هم در این زمینه هم برای واردکردن ضربه اقتصادی میتواند تأثیر جدی بگذارد.
- ضربه اقتصادی
راه دوم ایجاد ضربه اقتصادی است. تحریم جدی و سیستماتیک حامیان صهیونیسم و اسرائیل هم ازطریق مردمی و ازآن مهمتر سازوکارهای حقوقی مثل قوانین چهارگانه در مورد تحریم کالاهای صهیونیستی نظیر مادهواحده مصوب 1370 یا قانون حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین مصوب 1969 موارد مهم قابل پیگیری هستند. استراتژی حرکت مشترک در تحریم فروش نفت یکی از مسائل مطرحشده در این چارچوب است، که از طریق ظرفیتهایی مثل جنبش عدم تعهد توانایی پیگیری جدی دارد و درسهای گرفتهشده از بعضی اقدامات طرف مقابل در تحریم اقتصادی ایران و فشار بر شرکتهای جتی خارج از تحریمها برای تعامل با ایران، میتواند زمینههای مشابه را ایجاد کند.
- مقابله نظامی
همه این موارد هم تا به مقابله نظامی با دشمن اشغالگر و حمایت از او در قالب سازماندهی مقاومت و حمایت تسلیحاتی از آن و در صورت تضمین پشت جبهه (همراهی کشورهای اسلامی که در قالب استراتژی گذشتن راه قدس از کربلا و همراهسازی یا براندازی دولتهای منطقه با
آگاهسازی مردمشان نمود یافت) صورت میپذیرد.
- نبرد کنونی و تغییر جبهه داخل و خارج
فضای بینالمللی تغییر کرده بعد از بیداری اسلامی بهویژه شکست اخوانالمسلمین در نگهداشتن حکومت در مصر و حرکت گسترده تکفیریها در سراسر جهان اسلام بهویژه سوریه و عراق، فضای عمومی جهان اسلام در حمایت از مقاومت را تغییر داده است. چنانکه دولت کنونی مصر خود به دنبال محو کامل حماس بهمثابه شاخهای از جنبش بینالمللی اخوانالمسلمین است. محبوبیت فزاینده ایران در جهان اسلام تا قبل از فتنه 88 با عملیات روانی دشمن در فتنه و پس ازآن مسئله سوریه و با بعضی بیتدبیریها نسبت به کشورهای بیداری اسلامی تا حد زیادی کاسته شد، و مذاکرات با آمریکا و تلاش برای احیای روابط با دیکتاتوریهای منطقه در دوره جدید بر شدت آن افزود. چنانکه بر اساس یک برآورد جدید محبوبیت ایران که درسال2006 ، یک سال پس از ریاستجمهوری احمدینژاد – درکشورهایی مثل ترکیه، مصر، اردن، فلسطینبین 49 تا 55 درصدبود، الآن بین 11 درصدتا 33 درصداست. محبوبیت رییسجمهور فعلی ایران در سال اول ریاستجمهوریاش حدود نصف تا یکسوم محبوبیت رییسجمهور قبلی درسال 2012 است. سرد شدن روابط ما با کشورهای امریکای لاتین و احیای روابط با غرب نیز موجب ایجاد سؤالهای زیادی در جریانهای ضد امپریالیستی در سراسر دنیا شده است.
از سوی دیگر در دوره جدید در کشور اتفاقاتی چند افتاده است.
- بعضی مسئولین کشور با تأکید بر تعامل سازنده بر ابرقدرتها، در تلاشاند تا سیاستهای کشور را در مقابله با نظام سلطه را با برچسبهایی نظیر تندروی از موضع فعال خارج کنند. در اوج کشتار غزه بعضی مسئولین کشور ما با حامیان اصلی اسرائیل یعنی آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای اروپایی لبخند زده و نشست و برخاست میکنند.
- جریان تجدیدنظرطلب استراتژی خود را از حاکمیت دوگانه به حاکمیت یگانه تغییر داده است (رجوع شود به مقاله محمد قوچانی در آسمان در 6 مهر 1392 روز بازگشت روحانی از نیویورک). براینمبنا همانجریانی که در سال فتنه از «نهغزه! نهلبنان!» سخن میگفت، داد مقابله با اسرائیل یا حداقل همدردی با مردم فلسطین دارد، بیآنکه بهصورت عینی و عملی نقش نظام سلطه و رأس آن، آمریکا را موردنظر قرار دهد. (چنانکه موضع خود از نفی ولایتفقیه یا ولیفقیه حاضر را به تکریم شعاری و سخنرانی در باب ضرورت اطاعت از ایشان ضمن پیگیری جهتگیری مخالف ایشان در عمل را در دستور کار قرار داده، حتی بهجبهه انقلاب بهعلت نقد دولت، برچسب جلو افتادن از ولایتفقیه میزند یا تلاش در نعل وارونه زدن با شعار مقابله با فساد که رایج هشت سال گذشته بود دارد). «نهغزه! نهلبنان!»گویان دیروز، امروز داعیهدار دفاع از فلسطین شده و حتی در بخشهایی از حاکمیت حضور دارد، حتی روشنفکرانی فراری مثل عبدالکریم سروش یا بعضی هنرمندان بدسابقه هم پایکار این حرکت آمدهاند. جریانی در حاکمیت با تمرکز بر اسرائیل و داعش و بزرگ کردن این ساقهها به دنبال رفع کدورتها با شیطان بزرگ و نظام سلطه و مستحکم کردن ریشه آن هستند. موضعگیری بعضی مسئولین عالی کشور مبنی بر تأکید بر اسرائیل و عدم توجه به آمریکا و امکان عادیسازی روابط با کسانی که سالیان دراز در تنش با ما بودهاند و استفاده از مذاکرات هستهای بهمثابه انتقال از تنشزدایی به سمت رابطه عادی، که واکنش تند رهبر انقلاب را در پی داشت، برگ دیگری از این استراتژی جدید است که ذیل جایگزینی دشمنشناسی ما از دوگانه مستضعف/مستکبر و سلطهگر/سلطهپذیر بهاعتدال/افراط صورت میگیرد. موج اکثریت رسانههای مکتوب کشور نیز تمرکز بر این فضا را نشان میدهد. چنانکه مذاکرهکنندگان آمریکایی در توضیح گفتهاند: «تردیدی نیست که مجمع عمومی سازمان ملل متحد نقطهٔ عطف و کانونی برای این مذاکرات خواهد بود». بر این اساس دیگر صرف دفاع از فلسطین بدون توجه بهنظام سلطه، فرقان حق و باطل نیست، بلکه نظیر تمرکز انجمنحجتیه بر مقابله با بهاییت و مارکسیسم و وهابیت یک جریان انحرافی است و باید به سراغ ریشه رفت.
- منطق امام در مورد نسبت ابرقدرتها با مسئله فلسطین
از نگاه امام (سلاماللهعلیه) اسراییل، کابوس سیاه استعمار است و جهان با اتحاد ابرقدرتها برای جلوگیری از به هدف رسیدن فلسطینیها مواجهیم. آمریکا عامل تمام گرفتاریهای مسلمین و عامل تقویت صهیونیسم، کمک و تسلیح اسرائیل است و اسراییل، ولیدهٔ فاسد آمریکا به شمار میآید. آمریکا و اسراییل در تلاش برای از بین بردن اسلام هستند و به فجایع، بهوسیلهٔ آمریکا دامن زده میشود. حکام منطقه نیز، عامل آمریکا و اسراییل هستند و سازمانهای بینالمللی برای چاپیدن مسلمین، در دست جنایتکاران است. ابرقدرتها به اختلاف اندازی بین مسلمین، بههمزدن اجتماع دولتهای عربی با قراردادهای صلح همت میگمارند. تأیید کنندگان اسراییل در حال جنگ با مسلمانها هستند؛ و طرحهای سازش امریکا و دولتهای دیگر به جهت باز کردن راه برای اسراییل است. از سوی دیگر، آمریکا به کشورهای اسلامی برای نفت و بازار مصرف نیازمند است:
الآن تمام گرفتاری ما از آمریکاست. تمام گرفتاری مسلمین از آمریکاست. ازاین آمریکایی است که صهیونیسم را آنطور تقویت کرده است و آنطور دارد تقویت میکند و برادرهای ما را فوج فوج میکُشند (صحیفه امام، ج ۱۰، ص: ۳۹۲).
اسرائیل بنایش بر این است که همه این مسلمین را از بین ببرد، امریکا هم بنایش بر این است که اسلام نباشد در کار. این فجایع در دنیا دارد واقع میشود و امریکا نشسته دامن به آن میزند (صحیفه امام، ج ۱۶، ص: ۴۳۳).
اسرائیل که اکنون با مسلمانها در حال جنگ است- و کسانی که او را تأیید کنند، آنان نیز با مسلمانها در حال جنگ میباشند (ولایتفقیه (حکومت اسلامی)، متن، ص: ۱۲۱).
برفرض که امریکا یک طرح صددرصد اسلامی- انسانی بدهد، ما باور نمیکنیم که آنها به نفع صلح و منافع ما گامی بردارند. اگر آمریکا و اسرائیل «لا اله الّا الله» بگویند، ما قبول نداریم؛ چراکه آنها میخواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح میکنند، میخواهند منطقهرا بهجنگ بکشند. شما متوقعید ما در مقابل آمریکا و اسرائیل و دیگر ابرقدرتها که میخواهند منطقه را ببلعند، بیتفاوت باشیم؟ نه، ما با هیچکدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداریم، نه تحت سلطه امریکا میرویم و نه زیر بار شوروی. (صحیفه امام، ج ۱۵، ص: ۳۳۹)
- منطق رهبر انقلاب در موضع فلسطین: مقابله با آمریکا و نظام سلطه، درس گرفتن از مقاومت
رهبر انقلاب درراستای همین خطر موجود در کشور و با استناد به گفتمان نگاه به درون در مقابله با آن، بخش عمده مطالبات از مسائل غزه را این بار ناظر به استفاده درونی و مقابله با گفتمان نگاه به بیرون طرح کردند.
در مبنای ایشان به این موارد تاکید کرده اند:
- شناخت ماهیت نظام سلطه، لیبرال دموکراسی و آمریکا و بیفایده بودن سازش با آنان و لزوم صحبت کردن از منطق قدرت با آن و لزوم اثر گذاشتن این شناخت در اعمال ما
- معارضه با رژیم صهیونیستی و حامیان آن و مشخصاً آمریکا و انگلیس با ابزارهای مردمی و دولتی، عدم سرسازش با آنها و فهماندن با اعمال به عدم سکوت مقابل حمایت آنها از جنایت
- فهم امکان مقاومت و ایستادگی مقابل ابرقدرتها باوجود بسته بودن تجارت و حمله نظامی و…
« آنچه امروز سردمداران رژیم صهیونیست انجام میدهند، یک نسلکشی است؛ یک فاجعهٔ عظیم تاریخی است و مجرم و پشتیبانان مجرم باید در سطح جهانی محکوم بشوند و باید مجازات بشوند. مجازات اینها چیزی است که سخنگویان ملتها و مصلحان عالم و دلسوزان عالم باید مطالبه کنند؛ … هم مرتکبان این جنایات، هم آنکسانی که دارند علناً از اینها پشتیبانی میکنند که در خبرها میشنوید و میبینید…
قدرت تحمل و مقاومت مردمی را که پای حرف حق خودشان ایستادهاند، ببینیم. مردمی محصور از همهطرف، در یک نقطهٔ کوچک و محدود: دریا بهرویشان بسته، خشکی به رویشان بسته، مرزها تماماً به روی آنها بسته؛ آب آشامیدنیشان، برقشان، امکاناتشان غیرقابل اطمینان، همه از دشمنی دشمن و از حملهٔ دشمن و هیچکس هم به آنها کمک نمیکند. این مردم در مقابل یک دشمن مسلحِ خبیثِ بیرحمی مثل رژیم صهیونیست و رؤسای پلید و خبیث و نجس آن رژیم قرارگرفتهاند و آنها هم بدون هیچ ملاحظهای شبوروز دارند میکوبند؛ [اما] این مردم ایستادهاند، مقاومت میکنند؛ این درس است. این نشان میدهد که قدرت مقاومت انسان، قدرت ایستادگی یک مادر که فرزند خود را در مقابل خود کشته میبیند [یا] یک زن که همسر یا برادر و پدر خود را زیر فشار میبیند، ازآنچه ما در ذهن خودمان تصور میکنیم، بهمراتب فراتر است. قدرت خودمان را بشناسیم. انسانها اینجور قدرتمندند، اینجور میتوانند ایستادگی کنند؛ که یک عده مردم – حدود یک میلیونوهشتصد هزار انسان – در چهارصد پانصد کیلومترمربع زمینِ محصور و محاط که باغشان را میزنند، دکانشان را میزنند، خانهشان را میزنند، راه تجارت روی آنها بسته است، راه دادوستد بسته است، اینجور هم موردتهاجماند، درعینحال ایستادهاند؛ این نشاندهندهٔ مبلغ و میزان قدرت مقاومت یک ملت است...
رئیسجمهور آمریکا فتوا صادر کرده است که باید مقاومت خلع سلاح بشود! بله، معلوم است؛ میخواهید خلع سلاح شود تا همین مقدار ضربهای را هم که در مقابل اینهمه جنایت وارد میکند، نتواند وارد کند؛ ما عرض میکنیم بهعکس، همهٔ دنیا و بخصوص دنیای اسلام، موظفاند هرچه میتوانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند. (۹۳/۰۵/۰۷ خطبههای نماز عید سعید فطر)
قدرتهای مستکبر هم که از حضور صهیونیسم در قلب خاورمیانه راضیاند و مقاصد قدرتطلبانهای را از این راه دنبال میکنند، نهفقط حمایت از مظلوم نمیکنند، بلکه باکمال وقاحت از ظالم حمایت میکنند. اینجا وظیفهٔ دنیای اسلام است که یک کاری بکند. پیام ما به دنیای اسلام، به دولتهای اسلامی این است که از توان خودتان، از تواناییهای عمومی و ملی و دولتی خودتان استفاده کنید، از مظلوم حمایت کنید؛ بفهمانید به دشمنان که دنیای اسلام در مقابل سبعیت و تجاوز آرام نمینشیند؛ … آحاد مردم، ملتها، دولتها بالخصوص، مسئولان کشورها، مسئولان دولتها بایستی همه به فکر بیفتند. دو کار باید انجام بگیرد: یک کار کمک به مظلوم است؛ که این کمک به مظلوم به معنای فراهم کردن امکانات حیاتی آنها است. … اینها به سلاح هم احتیاج دارند؛ دشمن میخواهد دست اینها را از سلاح خالی کند تا هر وقت اراده کرد و میلش کشید – سرِ یک بهانهای یا بیبهانه – به اینها حمله کند؛ اینها هم هیچ نتوانند از خودشان عکسالعمل نشان بدهند؛ دشمن این را میخواهد. باید در مقابل این خواست ناحق دشمن، عزم دنیای اسلام خودش را نشان بدهد… وظیفهٔ دومی که وجود دارد، مقابله و معارضهٔ باکسانی است که این ظلم، این ستم بزرگ تاریخی، این نسلکشی، این بیحیایی و بیشرمی در جنایت و آدمکشی، از آنها دارد سر میزند؛ که انسان واقعاً حیرت میکند از بیشرمی اینها که برای کشتن مردم غیرنظامی توجیه و استدلال و منطق ارائه میدهند؛ اینقدر بیشرماند! برای کشتن بچههای کوچک، کودکان معصوم و مظلوم استدلال مطرح میکنند؛ اینقدر اینها وقیحاند! اینهایی که اینجنایترا دارند میکنند، جانیاند، مباشرین جنایتاند، اما فقط اینها تنها نیستند، امروز هرکسی از صهیونیستها حمایت میکند، اعم از مسئولین کشورهای مستکبر مثل آمریکا و انگلیس و غیرهم، یا مجامع عمومی مثل سازمان ملل و امثال اینها که به نحوی یا با سکوت خود، یا با اظهارات خود و بیانات خود و حرفهای غیرمنصفانهٔ خود، از اینها حمایت میکند، در این قضیه شریک جرم است. همهٔ دنیای اسلام، همهٔ دولتهای اسلامی، همهٔ آحاد ملتهای مسلمان موظفاند با اینها معارضه کنند، مقابله کنند، ابراز برائت کنند، از اینها ابراز نفرت بکنند، آنها را به خاطر این موضعگیریها ملامت کنند، این وظیفهٔ عمومی است؛ باید آنها را منزوی کنند و اگر میتوانند برخورد اقتصادی بکنند، برخورد سیاسی بکنند؛ این وظیفهٔ امت اسلامی است. (۱۳۹۳/۰۵/۰۷بیانات در دیدار مسئولان و سفرای کشورهای اسلامی)
علاجی هم ندارد جز از بین رفتن این رژیم. …این منطقی که امام بزرگوار مطرح کردند که «اسرائیل باید از بین برود»، یک منطق انسانی است؛ …تنها علاجی که تا قبل از نابودی این رژیم وجود دارد عبارت است از اینکه فلسطینیها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد کردند، احتمال اینکه طرف مقابل – که همین رژیم گرگصفتِ خشن است – کوتاه بیاید، وجود دارد…کرانهٔ باختری هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. کسانیکه علاقهمند به سرنوشت فلسطیناند، اگر میتوانند کاری بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزی که ممکن است از محنت فلسطینیها بکاهد، عبارت است از همینکه دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرتنمایی بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه، هیچ کاری به نفع فلسطینیها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگصفت چیزی کاسته نخواهد شد… آنچه بهنظر من از این نگاه مهمتر است، این است که توجه کنیم که امروز دنیای استکبار و در رأس آنها آمریکا از این فاجعهآفرینی، از این جنایت، از این خشونت غیرقابلتوصیف حمایت میکنند، دفاع میکنند. بهنظر من، اینیک نگاه عمیقتری به مسئله است؛ این مهم است، روی این باید تکیه کرد. امروز قدرتهای سلطهگر غربی – یعنی چند دولت بزرگ و ثروتمند و مقتدر غربی که در رأس آنها آمریکا است، پشت سرش هم انگلیس خبیث – محکم ایستادهاند برای اینکه از این رژیم غاصب و ظالم و سنگدل دفاع کنند؛ این خیلی مسئلهٔ مهمی است. صریح دارند حمایت میکنند. از چه حمایت میکنند؟ از این فاجعهآفرینی که هیچ انسان باانصافی، هیچ انسان متعارف و معمولیای نمیتواند بیتفاوتی در مقابل این جنایات را قبول بکند… آنوقت حضرات از این حمایت کنند، از این دفاع کنند. با چه منطقی؟ با منطق مسخرهٔ آقای رئیسجمهور آمریکا که میگوید اسرائیل حق دارد از امنیت خودش دفاع کند! خب فلسطینیها حق ندارند از امنیت خودشان دفاع کنند؟ … باکمال وقاحت میایستند و میگویند ما از اسرائیل حمایت میکنیم؛ هیچاشارهای نمیکنند به اینکه چه اتفاقی دارد در منطقه میافتد و چه فاجعهآفرینیای دارد بهوسیلهٔ این عنصر مخرب و عنصر خطرناک اتفاق میافتد. این نشاندهندهٔ این است که امروز منطق لیبرالدموکراسی – این منطق و نظام فکری که امروز کشورهای غربی بر اساس آن دارند هدایت و اداره میشوند – از کمترین ارزش اخلاقی برخوردار نیست. هیچ ارزش اخلاقی در آن وجود ندارد، احساس انسانیت در آن وجود ندارد…. ما این را بهعنوان یک تجربهٔ مهم باید برای خودمان حفظ کنیم و آمریکا را بشناسیم. آمریکا این است، نظام لیبرالدموکراسی این است. این در عمل ما، در قضاوت ما، در برخورد ما، اثر خواهد گذاشت و باید اثر بگذارد. آن [جبههای] که امروز در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرارگرفته است و در قضایای مختلف، در چالش با نظام جمهوری اسلامی است، یعنی دولت ایالاتمتحدهٔ آمریکا و دنبالهروانش، این هستند، واقعیتشان این است، حقیقتشان این است… این باید برای ما یک معیار باشد؛ یعنی ملت ایران، دستگاه فکری ما، دانشجویان ما، روشنفکران ما، نباید این را فراموش بکنند؛ آمریکا این است؛ نظام قدرت غربی و پایهٔ فکری او که لیبرالدموکراسی است این است؛ این امروز در مقابل نظام اسلامی قرار دارد. امروز بیاعتناترین سیاستمداران دنیا به حقوق بشر، همینهایی هستند که مدیریت این چند کشور را برعهده دارند…تنها چیزی که اینها قبول دارند، عبارت است از پول و زور؛ هیچ منطق دیگری وجود ندارد. هرچه هم راجع به مسئلهٔ آزادی و حقوق بشر و مانند اینها بر زبان اینها جاری بشود، به نظر من مسخره کردن آزادی است؛ تمسخر کردن حقوق بشر است.
خب حالا این را ما بهعنوان یک نصیحتی به آمریکا و به رئیسجمهور آمریکا و به دولتمردان آمریکا نمیگوییم، معلوم است؛ این را برای خودمان داریم میگوییم که در تحلیلهایمان، در قضاوتهایمان، در عملکردمان بفهمیم با چه کسی طرفیم و اینهایی که در مقابل ما قرار میگیرند چه کسانی هستند؛ تَهِ فکرشان چیست؛ ما باید تکلیف خودمان را مشخص بکنیم. آنچه مهم است این است که ما تحلیل درستی از رفتار امروز غرب داشته باشیم. مواجههٔ آنها با جمهوری اسلامی ایران و با انقلاب اسلامی و با حرکت اسلامی و بیداری اسلامی، یکبخشی از سیاستهای کلان آنها است. سیاست کلان نظام سلطه، عبارت است از بردگی ملتها و تسلط بر سرنوشت ملتها بدون اینکه کمترین اعتنایی به مصالح ملتها و خواستهٔ آحاد ملتها داشته باشند؛ این سیاست کلان استکبار است؛ به این باید توجه داشت. شعارهای ضدآمریکایی، شعارهای ضد غربی، شعارهای ضد استکبار در کشور ما، ناظر به این حقیقت است. یک عدهای بهمجرد اینکه شعار ضد غربی یا ضدآمریکایی میشنوند، فوراً تصورشان این نباشد که یک کار تعصبآمیز یا بدون یک منطق فکری دارد انجام میگیرد؛ نه، این نگاه ضد غربی و ضدآمریکایی در انقلاب اسلامی، متکی است به یک تجربهٔ درست، به یک نگاه عقلانی درست، به یک محاسبهٔ صحیح. … هدف اساسی دشمن ایناستکه در دستگاه محاسباتی ما اختلال ایجاد بکند.… یکی از مهمترین خدمات انقلاب اسلامی، احیای عقلانیت صحیح در کشور بود…. امروز بعضیها باز دلشان میخواهد برگردند به همان شکل سابق. همان جریانهای غربزده – جریانهایی که عاشق غرباند، ملت را تحقیر میکنند، داشتهها را تحقیر میکنند، فرهنگ و هویت ملی را تحقیر میکنند به نفع مسلطین غربی – (۱۳۹۳/۰۵/۰۱ بیانات در دیدار دانشجویان)
ایشان با تأیید سخنان رئیسجمهور در جمع سفیران و کارداران درخصوص تعامل با همه دنیا افزودند: در این میان دو استثنا وجود دارد رژیم صهیونیستی و آمریکا…. ایشان تعامل با رژیم صهیونیستی را موضوعاً منتفی خواندند و درباره آمریکاییها هم گفتند: تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد. رهبر انقلاب به افزایش نفرت ملتها از آمریکا به خاطر همدستی با جنایات صهیونیستها در غزه اشاره کردند و افزودند: هیچکس در دنیا نیست که آمریکاییها را از مشارکت با جنایات و نسلکشی رژیم «غاصب، گرگصفت، قاتل، کافر و ظالم صهیونیست» در غزه مبرا بداند، بنابراین آمریکاییها اکنون در موضع ضعف بیشتری قرار دارند. (۱۳۹۳/۰۵/۲۲، دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور با رهبر انقلاب)
- تمرکز صرف بر مرگ بر اسرائیل و حمایت از غزه آدرس غلط
بر این مبنا تمرکز صرف بر حمایت از غزه و مرگ بر اسرائیل آدرس غلط و فراموش کردن ریشه، خواست دشمن و برنامه جریان تجدیدنظرطلب است که تا دیروز «نهغزه! نهلبنان!» میگفت، امروز میگوید اسرائیل و مخالفین افراطیاش در داخل کشور و معتدلین داخل کشور و خارج کشور در اروپا و آمریکا! اینچنین است که حتی فیلمسازانی که حاضر نیستند، بر ضد اسرائیل فیلم بسازند، برای حمایت از غره ورقه میگیرند. امثال عبدالکریم سروش در حمایت از غره و مقابله با اسرائیل مینویسند. بعضی مسئولینی که برخلاف جهت رهبری که بر نگاه به درون و عدم تعامل با آمریکا و نظام سلطه تأکیددارند، از حمایت از فلسطین و ضدیت با اسرائیل بدون محکوم کردن آمریکا میگویند.
- راه قدس از پاستور و بهارستان میگذرد.
بر این مبنا ما حمایت از قدس از منظر گفتمان کلان رهبر انقلاب مبنا بر نگاه به درون باشد. همانگونه که امام راه آزادی قدس را تداوم مقابله با دشمن خارجی و همراهسازی دولتهای منطقه ذیل استراتژی راه قدس از کربلا اعلام کرد. راه حل مسئله فلسطین برای ما امروز از دل آگاهسازی مردمی و مطالبه از مسئولین در پاستور و بهارستان میگذرد:
- تمرکز بر شناخت ماهیت و مقابله با نظام سلطه و آمریکا و انگلیس، تعامل ناپذیر بودن و غیرقابلاعتماد بودن آنان
- مطالبه از مسئولین برای مقابله با نظام سلطه و مشخصاً آمریکا و آگاهسازی مردم در این چارچوب
- تبیین نتایج مقاومت و ایستادگی یا سازش مبتنی بر تجربه امروز غزه در برابر شصت سال مذاکره و سازش بیحاصل سران فلسطین
- افشای نقشه نظام سلطه و نوکران با جیره و بیجیره و مواجبشان و اقلیت حامی نگاه به بیرون و امید بسته به تعامل با نظام سلطه
چه باید کرد؟
این یعنی در بعد روشی کارها که نمونهای از ان در زمان جنگ هشت روزه نوشته شده بود، یا در قالب تحصن فرودگاه مهرآباد در جنگ غزه نمود یافت، باید این اولویتها را لحاظ کرد:
- از جمعهای خانوادگی تا محافل عمومی، شبکههای اجتماعی، مساجد، مدارس، دانشگاهها و… به تبیین ماهیت نظام سلطه و آمریکا و جنایات و حمایتهای آنها از اسرائیل بپردازیم. عملکرد غرب در حمایت از اسرائیل یا سرکوب اعتراضات مثل فرانسه مسئلهای است که باید مورد مطالبه قرارگیرد. اعتراض به آمریکا، انگلیس، فرانسه و…. محور حرکتهای مردمی و دانشجویی بشود.
- از طریق جمعهای مردمی و رسانهای و… از مسئولین مطالبه کنیم:
- برای محکوم کردن حقوقی اسرائیل و آمریکا و سایر حامیانشان از ابزارهایی نظیر جنبش عدم تعهد و… چه استفادهای کردهاند؟ چرا کمیته فلسطین عدم تعهد آنهم در دوره ریاست ما حتی از اجلاسهای اتحادیه عرب کمفروغتر بیخاصیتتر بود؟
- از ظرفیتهای دیپلماتیک نظیر کشورهای همسو در آمریکای لاتین، که مواضعشان از مسئولین اجرایی و تقنینی ما بعضاً تندتر بود، چه سودی جستهاند؟
- در حمایت از گروههای حقوق بشری مخالف اسرائیل و ضدآمریکایی و امپریالیستی، به ویژه در آمریکا و اروپا چه اقدامی در دست دادهاند؟
- برای تحریم کالاهای صهیونیستی که چهار قانون آن موجود است چه اقدام مؤثری از جانب دولت و مجلس در جهت اجرا و نظارت انجامشده است؟ برای فراگیری آن در جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی (که در موضوع اخیر قانونی مصوب مجالس اسلامی موجود است و ما هم تصویب کردهایم)، جه اقدامی انجام دادهاند؟
- چگونه ممکن است بعضی مسئولین عالی ما از شعار نه غزه نه لبنان تبری بجویند، ولی با دهندگان آن شعار ائتلاف سیاسی کنند و در بخشهای مختلف از سطح ملی تا شهرستانها افراد منتسب به آن جریان گمارده بشوند؟ لیست این افراد منتشر و مورد مطالبه قرار بگیرند؟ (افشای این جریان در روزهای فعلی نقش مهمی در نقش برآب کردن نقشه جریان استحاله در انتخابات مجلس دارد).
- مسئولین دولت و مجلس در راستای تحتفشار گذاشتن و مقابله با آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای اروپایی در همراهی با صهیونیسم چه اقدامی انجام دادهاند؟ دیپلماسی سیاسی و اقتصادی ما در اینجا چه نقشی ایفا کرده است؟
- نسبت به جریان سازش (تتبیع) با اسرائیل و آمریکا و سایر حامیانش و و آثار زیانبار اقدامات بخش ایرانی و خارجی آن برای کشور و جهان اسلام آگاهسازی مردمی صورت بگیرد.
شما هم دارید بنیاد مستضعفان را تو اذهان زنده می کنید ! به نام مستضعفان ! به کام سرمایه داران ! البته در خصوص شما به نام مستضعفان و به کام نو مشهوران و بذر پاشان!!
((راه قدس از پاستور و بهارستان میگذرد))
آقای شهبازی عزیز تیتر قشنگی انتخاب کردی و با مسمی
اما در تحلیل شما با ید بگم اینهم یک واقعیت بود که در جنگ پنجاه روزه غزه
مسولین ایران آنطور که باید و شاید پا ی کار نبودند در اوائل که تقریبا بیشتر رسانه ها ساکت بودند
انگار نه انگار که مردم غزه داشتند سلا خی میشند که تصور بنده اینه که بر می گشت به
سیاست پاستور نشینان و بهارستان نشینان و البته حوزه علمیه قم نشینان
اما در مورد کسانی که در این مدت فقط زوم کرده بودند روی اسرائیل شما اشتباه میکنی نه اینکه امثال بنده
حامیان اسراییل را نا دیده میگرفتیم بلکه به این دلیل بود که وقتی خانه در آتش هست شما اولین کاری که میکنی
سعی در خاموش کردن آن میکنی بعدا دنبال علت ها میری که چرا خانه آتش گرفت
در مورد امریکا که بنده از اون برای شما کامنت مینویسم باید بگم که این امریکاست که اسیر و برده اسرائیله
و نه بر عکس
با همه اینها مقاله شما جالبه بنده جزء تصدیق کننده های شما هستم موفق و موید باشی