سه‌شنبه 02 سپتامبر 14 | 23:24
شما نماینده مجلس هستند نه شورای شهر!

انتقاد رویش‌نیوز از فرافکنی‌‌های نماینده شهرکرد

مسئله آب جز با دید ملی و نگاه کارشناسانه‌ي صحیح قابل حل نیست. مسئوليت شما ملي است چرا استاني نگاه مي كنيد؟ شما بايد به فكر مردم شهر اصفهان و اهواز و شهركرد و كرج و كرمان و خلاصه همه جاي ايران باشيد چرا كه مردم شريف شهركرد شما را به مجلس شوراي اسلامي ايران فرستاده اند و نه به شوراي شهر شهركرد!


روز گذشته نماینده محترم مردم شهرکرد درباره بحث آب و معضل زاینده رود مصاحبه ای را با عنوان ” مسئولان اصفهانی درباره خشکی زاینده‌رود دروغ می‌گویند” با سایت خبری تابناک انجام داد( اينجا) . مصاحبه ای که  مقداري عجيب به نظر مي رسيد.

در اين راستا، پایگاه خبری رویش نیوز نامه‌ي سرگشاده اي را خطاب به آقای زمانیان، نماینده شهرکرد، تنظيم كرده كه متن آن در ادامه مي آيد:

 

جناب آقای زمانیان

نماینده محترم مردم شهرکرد در مجلس شورای اسلامی

با عرض سلام و تبریک ایام دهه کرامت

روز گذشته مصاحبه ای از جنابعالی در سایت خبری تابناک منتشر شد که باعث تاسف شدید بود.

رسانه هاي اصفهاني و غير اصفهاني بارها اشاره کرده اند که آب یک سرمایه ملی است و خشکسالی نیز یک معضل ملی. برای حفظ این سرمایه باید از عصبیت های قومیتی، منطقه ای و جاهلی عبور کرد و ملی تصمیم گرفت و عمل کرد. در حالی که اکثر مسئولان و رسانه های اصفهان در تلاشند که مسئله آب به مشکلی قومیتی و منطقه ای بدل نشود، مشخص نیست شما با کدام توجیه شرعی و عقلی این چنین به مصاحبه پرداخته اید. براي مثال مطالب زير را مطالعه فرمائيد تا متوجه نگاه غير ناسيوناليستي ما بشويد.

آیت الله مظاهری: هیچکس در مسئله آب به دنبال زیاده خواهی نیست 

* شمارش معکوس، آب اصفهانی و غیر اصفهانی نمی شناسد

* معضل آب، ملي است واي اگر استاني و قوميتي بشود!!

اما صحبت هاي اخير شما از لحاظ کارشناسی پاسخ دارد و پاسخ آن نیز بارها داده شده است. فقط در حد چند جمله: اینکه چند کارخانه در اصفهان از آب استفاده می کنند، نه خواست مسئولان اصفهان است و نه مردم آن. اتفاقاً در بسیاری از این کارخانه ها همشهریان و هم استانی های شما شاغلند. از کارخانه ذوب آهن اسم آورده اید، جالب است بدانید اکثر ساکنین فولاد شهر از مردم دوست داشتنی چهارمحال هستند. تا آنجا که شهرداری فولاد شهر اقدام به برگزاری همایش شاهنامه خوانی با لهجه بختیاری می کند(اینجا). وضعیت در اکثر کارخانه هایی که شما اسم آورده اید به همین منوال است. و اساساً مردم اصفهان دلبسته اين كارخانجات نيستند و از آلودگي آنها شاكي اند!

 برداشت های قانونی شما شاید همان اندازه باشد که آمار می دهید، اما کیست که از موتورهای آب که سرتاسر مسیر در حال برداشت غیر قانونی هستند، خبر نداشته باشد. جالب اینجاست که برخی نارسایی های مدیریتی استان را نیز به مسئله آب ربط داده اید.اينكه آب آشاميدني اهالي شريف برخي روستاهاي استان چهارمحال را با تانكر تأمين مي كنيد، ريشه در درايت و تدبير و شيوه مديريتي مسئولين و نمايندگان استان شما دارد كه چرا رسيدگي صحيح به اين روستاها نشده و هنوز لوله كشي آب نكرده ايد؟! آيا شما و نماينده ديگري كه اصفهان را زيادت خواه ناميده و به مصرف سرانه بالاي آب شرب در اصفهان اشاره كرده است، تابحال به این سوال فکر کرده اید که چرا مصرف آب اصفهان بالا رفته است؟ و چرا الگوی مصرفی و جمعیتی و آمايش سرزميني آن عوض شده است؟

در مصاحبه تان عنوان نموده ايد كه ” رئيس شوراي شهر اصفهان قبلاً در سطح بالای وزارت نیرو بوده است”، جالب اينكه بايد بدانيد در حال حاضر مهندس اميني رياست شوراي شهر اصفهان را بر عهده دارد كه اساساً نيروي شهرداري است و در وزارت نيرو خدمت نكرده اند. رياست سابق شوراي شهر اصفهان نيز مهندس عباس حاج رسولي ها بوده است و ايشان هم در وزارت نيرو سمتي نداشته اند! شايد منظور شما مهندس محمد حاج رسولي هاست كه در سمت هاي وزارت نيرو فعاليت داشته و دارند كه البته ايشان در اصفهان هيچ پست و سمتي ندارند!!

بگذریم قصد بحث کارشناسی نداریم، چرا که مصاحبه شما نکاتی دارد که اجازه فکر به مباحث کارشناسی را نمی دهد.

آقای زمانیان؛

لطفا یک بار دیگر مصاحبه خودتان را مرور کنید. می دانید چند بار از کلمات دورغ، شایعه پراکنی و فراکنی استفاده کرده اید؟ در یک مصاحبه ای که حداکثر یک ربع زمان برده است، مسئولان استان اصفهان را 9 بار به دروغ گویی، شایعه پراکنی و فرا فکنی متهم کرده اید و آن ها را با این صفات مورد خطاب قرار داده ايد! عجبا. در کدام قاموس اینگونه صحبت کردن مطلوب است که شما به آن روی آورده اید؟ با استناد به کدامین اخلاق به خود اجازه داده اید که مسئولان یک استان دیگر را اینگونه خطاب کنید؟

آیا به تبعات این طرز گفتار اندیشیده اید؟ آیا فکر نمی کنید که اینگونه سخن گفتن جز دامن زدن به درگیری های قومیتی و استانی حاصلی ندارد؟ آیا متوجه هستید که چگونه تیشه به ریشه می زنید و بر شاخه نشسته اید و بن می برید؟ بر فرض محال – از قدیم گفته اند که فرض محال، محال نیست- که تمام ادعاهای شما در مورد آب صحیح است، کدامین مسلک و مرام به شما این اجازه را می دهد که برادر دینی خود را اینگونه مورد خطاب قرار دهید؟ آیا سخن گفتن به زبان خوب تا این اندازه سخت است؟

مردم اصفهان پنجشنبه گذشته تجمعی را در کنار زاینده رود برگزار کردند. حتما خبر آن به شما هم رسیده است. جالب است بدانید در این تجمع هیچ گونه توهینی به مردم استان ها یا مسئولین استان های دیگر انجام نشد. مردم اصفهان متواضعانه فقط از جانب لبهای خشک زاینده رود ناله زدند. فکر نمی کنید که مردم از مسئولین الگو می گیرند و زمانی که شما به خود اجازه می دهید با چنین لحنی دیگران را خطاب قرار دهید، قطعاً مردمی که به شما نگاه می کنند، رفتار شما را الگو قرار مي دهند! البته ديروز، حجت الاسلام سالك نماينده مردم اصفهان هم با سايت تابناك مصاحبه اي با موضوع مشابه داشت، ليكن مقايسه اين دو مصاحبه خالي از لطف نيست!(اينجا)

نماینده محترم مردم شهرکرد؛

مسئله آب جز با دید ملی و نگاه کارشناسانه‌ي صحیح قابل حل نیست. مسئوليت شما ملي است چرا استاني نگاه مي كنيد؟ شما بايد به فكر مردم شهر اصفهان و اهواز و شهركرد و كرج و كرمان و خلاصه همه جاي ايران باشيد چرا كه مردم شريف شهركرد شما را به مجلس شوراي اسلامي ايران فرستاده اند و نه به شوراي شهر شهركرد! شايد تصورش براي شما سخت باشد يا باز هم بگوئيد دروغ مي گويند، ولي قسمتي از آب شرب اصفهان كه در شبكه شهري در جريان است اساساً تصفيه نمي شود و صرفاً كلرزني شده است! برخي قسمت هايي از مركز شهر اصفهان آب آشاميدني رنگين شده است و بوي خاصي مي دهد! عینک هایمان را عوض کنیم آقاي زمانيان. در اين رابطه شما هم وظيفه داريد!

در پايان از شما و همه نمايندگان مجلس نهم و مسئولين ذيربط موضوع تقاضا داريم به معضل آب به عنوان يك مشكل ملي و مهم بنگريد و نه استاني و نه منطقه ايي.

با عرض ارادت و تشكر

برادران كوچك شما در

پايگاه خبري تحليلي رويش نيوز

  1. اصفهانی
    3 سپتامبر 2014

    واقعا این جور صحبت ها از یک مسئول اون هم در نظام مقدس جمهوری اسلامی خیلی تاسف باره
    آب که هیچ، کجای اسلام داریم که مثلا نفتی که زیر پای اهالی مثلا مسجد سلیمان است فقط مال آنهاست؟ کجای اسلام حق ویژه ای برای مثلا استفاده اختصاصی اهالی مکه از مثلا خانه کعبه آمده است؟ این ها دو روزی دست من و شما امانت است. قرار که نیست عده ای از بی آبی زندگی شان نابود شود و از هم بپاشد تا ما در بالادست رودخانه آب را ببریم پمپاژ کنیم بالای کوه (طرح طوبی که در زمان دولت هفتم یا هشتم اجرا شد) و بریزیم پای درختان هلو و بادام!!!
    بعد هم بیائیم اینگونه صحبت بکنیم.
    البته در حال حاضر، مقداری از منابع کشور در آن منطقه صرف شده است ولی اینطرف هم دارد معضل امنیتی و اجتماعی به وجود می آید.
    چه معنی دارد آقایان نمایندگان محترم شهرکرد مردم را تحریک کنند و راهپیمائی و تجمع راه بیندازند در مخالفت با اجرای طرح تونل گلاب2 و… و بعد هم فیلم آن را ببرند برای آقای رئیس جمهور و ایشان هم پس از دیدن فیلم بفرمایند ما نمی خواهیم اجرای این پروژه منجر به التهاب و بحران شود و فورا دستور تبدیل طرح تونل به لوله را بدهند!!!؟!
    این کارها نباید در این نظام مقدس انجام بشود.
    معضل آب برای کشاورزان منطقه شرق اصفهان چند سالی است بالاگرفته است. تا حدی که دو سال پیش یک یا دو کشته در منطقه ورزنه داد و چند نفر کور شدند و به تلمبه خانه آب آن منطقه که آب را به یزد می برد خسارات جدی وارد آمد.

  2. ناشناس
    3 سپتامبر 2014

    متاسفانه هنوز تفکر ایلیاتی و قومیتی در برخی استانها بشدت حاکمیت دارد و کاری هم نمی شود کرد.

  3. ناشناس
    3 سپتامبر 2014

    اشتباه بسیار بزرگی که اخیر در چهار محال و بختیاری ( و همینطور خوزستان)
    بشدت فراگیر شده است – و توسط دستها و رسانه هایی خاص و مشکوک دایم بدان
    دامن زده می شود- این است که دلیل کمبود آب در این استانها تخصیص آب به
    استان اصفهان و مناطق مرکزی ایران است.
    در حالی که اگر منظور منظور از این تخصیص ها تونل اول و دوم کوهرنگ است
    که دهها سال است از احداث و بهره برداری از آنها می گذرد و در طی سالهای
    پس از احداث این تونلها هرگز کمبود آب در این استانها با وجود این انتقال
    آب وجود نداشت. و اگر منظور تونل سوم کوهرنگ و طرحهای مشابه است که هنوز
    بهره برداری نشده است! بنا براین دلیل دیگری پشت این کمبود آب در چهار
    محال و بختیاری و خوزستان است.

    اما اشکال کجا است؟ اشکال کار این است که نظم آمایش سرزمینی ایران در
    کشاورزی به هم خورده است. ایل بختیاری هزاران سال نسل اندر نسل کوچ نشین
    بودند و کارشان دامداری بود. آنها بنا بر قرنها تجربه متوجه بودند که
    سرزمینهای سردسیر واقع در ارتفاعات زاگرس فاقد ارزش کشاورزی هستند اما
    در عوض برای دامداری بسیار مناسب هستند. دامپروری هم که آب چندانی لازم
    نداشت و زاینده رود به مسیر طبیعی خود به سوی گاو خونی ادامه می داد و
    همه طومار شیخ بهایی هم با این فرض ایجاد شد که کشاورزی چندانی در
    بالادست زاینده رود وجود ندارد.
    گر چه ایل بختیاری بنا بر تجربه چند هزار ساله به این نکات ریز و دقیق
    رسیده بود اما دانش امروزی هم کاملا تجربه آنها را تایید می کند.
    از یک سو زاگرس کوهستانی است متشکل از رسوبات رسی و آهکی و فاقد هر نوع
    آثار آذرین یا آتشفشانی که سبب شده است زمینهای این کوهها و آبرفتهای
    حاصل از آن بشدت از نظر واد معدنی فقیر باشند و محتاج کود فراوان. ثانیا
    در کوهستانهای آهکی پدیده ای به نام ایجاد کارست و غارهای زیر زمینی
    بسیار رایج است و آبی که به درون زمین می رود وارد این کارستها شده و به
    طور کامل از دسترس دور می شود. ضمنا سردسیر بودن آب و هوا هم باعث
    محدودیت در فصول کشت و کار می گردد.

    اما رضاخان پهلوی در راستای ایجاد محیطی امن برای فعالیت شرکت نفت انگلیس
    دستور به تخت قاپو کردن و یکجا نشینی این عشایر را داد.به این ترتیب شاهد
    بودیم که این مردم ناگهان از شغل آبا و اجدادی خود ناچارا دست کشیدند و
    رو به کشاورزی آوردند. با گذشت زمان و افزایش جمعیت روز به روز بر وسعت
    زمینهای کشاورزی در چهارمحال و بختیاری افزوده شد و جالب اینکه همه این
    زمینها صرفا با آبیاری غرقابی مشروب می شود. به این ترتیب جای شک نیست که
    به سرعت از وردی آب به رودخانه ها کاسته شد. در عین حال به دلیل هرز روی
    آب زمین های کشاورزی به سمت کارستها و غارهای زیر زمینی ، آب زیادی برای
    هربار آبیاری لازم بود.
    این مشکل کم و بیش ادامه داشت تا آنکه طرح خودکفایی گندم مطرح شد.

    برای خود کفایی گندم زمینهای بیشتری زیر کشت گندم رفت و همینطور بسیاری
    از زمینهایی که دیم کاری بود به صورت کشت آبی درآمد. همه این موارد مساوی
    بود با افزایش شدید مصرف آب.
    حتی در بسیاری از موارد باغها را هم از میان بردند و به جایش گندم
    کاشتند. چرا که تشویقهای دولتی برای خرید گندم بسیار موثر واقع شده بود.

    تشویق بیجای مردم روستاها به افزایش کشت گندم تا جاییبود که بسیاری از
    روستاییانی که به شهر رفته بودند برگشتند و زمینهایشان را کاشتند. البته
    چقدر خوب بود اگر آب این زمین ها را هم با خود از شهر می آوردند!!
    رقابتی جنون آمیز بین استانها درگرفت چون هر مدیرکل کشاورزی استان می
    خواست برنده شود در افزایش سطح زیر کشاورزی صورت گرفت بی آنکه فکر کنیم
    مثلا کشاورزی در استانهای کوهستانی زاگرس به دلیل نوع آب و هوا و جنس خاک
    کار درستی نیست. و باید بگذاریم آب رودها به مسیر طبیعی خود ادامه دهد.
    درست بعد از خودکفایی گندم بود که بحران آبی واقعی در چهار محال و
    بختیاری ایجاد شد. پیزی که عمدا مسولان در مقابل آن سکوت کرده اند.

    البته این بلای خودکفایی گندم صرفا بر چهار محال و بختیاری نبود. استان
    یزد که به دلیل قرار گرفتن در زون آتشفشانی دوران سوم زمین شناسی موسوم
    به زون ارومیه دختر خاک های بسیار غنی و پر از ماسه و با نفوذ پذیری بالا
    و مناسب داشت قربانی دیگر این طرح بود. البته ایرانیان قدیم بنا بر
    هزاران سال تجربه ارزش این خاکها را می دانستند که با قنات آب را از
    کوهستان به این مناطق خشک منتقل می کردند، اما اینبار چاههای عمیق بود که
    می خواست کشاورزی را رونق دهد!

    استان یزد به دلیل داشتن خاکهای غنی دو سال پیاپی استان نمونه در افزایش
    کشت گندم شد اما به قیمت آنکه سفره آبهایش خشکید و زمینش
    نشست کرد حتی تا سه متر در بعضی مناطق استان. ذرات خاک در این حالت طوری
    به هم می چسبند که حتی با وقوع بارزندگی های مجدد هم سفره آبها دیگر
    احیا نمی شوند چون فاصله بین ذرات خاک کمتر از آن شده است که اجازه
    تشکیل سفره آب را بدهد. به این می گویند خشکسالی هیدرولوژیکی. الان نه
    چاه برایشان مانده است و نه حتی در هنگام بارندگی امنیت دارند و باید
    دایم منتظر سیلاب باشند چون دیگر آب در خاک خوب نفوذ نمی کند.

    مصیبت دیگر نصیب خوزستان و فارس گردید که در زمینهایشان مملو از رسهایی
    است که نتیجه آبرفت کوههای زاگرس هستند. خاصیت خاک رس هم این است که نفوذ
    پذیری بسیار کم اما در عین حال تخلخل و جذب آب بسیار بالا دارد. آب
    فراوانی در این دو استان صرف خیس کردن رسها گردید و دریاچه بختگان در
    فارس خشکید و روهای خوزستان هم بشدت کم آب شدند و به طوری که آب گل آلود
    از حدود سال سال 81 به یک بحران در خوزستان تبدیل شد. البته این مشکل در
    خوزستان به مراتب شدیدتر از فارس بود چرا که حداقل در فارس خاکها دارای
    ذرات آهکی و نفوذ پذیری بالاتری هستند اما در خوزستان بعد ازشوشتر و
    کوههای فدلک تنها چیزی که باقی می ماند فقط خاک رس است که با فشار چند
    برابری بر سد ها و منابع آب سطحی و البته استفاده بی رویه و جنون آمیز از
    کودشیمیایی به زور در این منطقه به کشاورزی ادامه می دهند اما جالب اینکه
    به مردم می گویند مشکل کم آبی مربوط به انتقال آب به اصفهان است!!

    و شاهد بودم که وقتی چاهها یکی پس دیگری می خشکیدند دولت با فشار بر
    برداشت آب سدها سعی در جبران این مساله داشت. تا اینکه با وقوع خشکسالی
    های سالهای بعد ناگهان با بحرانی غیرقابل حل دچار شدیم.

    افرادی که مسبب خودکفایی گندم بودند را باید به پای میز محاکمه کشید.
    آنها کشور را نابود کردند تا فقط تقدیرنامه های مدیریتی دریافت کنند.

    اما جالب اینکه بعد از آنکه فاجعه به وقوع پیوست و تالاب ها و سفره
    آبهای ما نابود شدند و آن کشاورزانی که روزی کشاورز نمونه در افزایش
    تولید
    گندم شده بودند مجبور شدند زمینهای خود را رها کنند و دوباره کاسه گدایی
    حلوی دولت بگیرند، حالا همان اصلاح طلبان و همان مسببان این فاجعه،
    طلبکارانه دولت احمدی نژاد را که وارث این مصیبت بزرگ بود متهم کردند!!!

    وقتی فاجعه خودکفایی گندم را بگذاریم کنار عدم توسعه پالایشگاهی دوران
    اصلاحات و افزایش بیسابقه واردات بنزین و همچنین اضافه کنیم ماجرای تشویق
    شدید مردم به کاهش فرزند آوری و.. می بینیم که گویا همه این برنامه های
    دولت اصلاحات به طور هماهنگ برای آن طراحی شده بود که تا ایران به کشوری
    تامین شود که نه سوخت دارد نه کشاورزی و نه جمعیت جوان.
    و البته زمانبندی هم طوری بود که مسببان این فجایع قسر در بروند و کسی
    نفهمد این مرگ تدریجی نتیجه سمی است که ده سال قبل به کشوری خوراندند.
    کشوری که هم فاقد جمعیت جوان و سوخت و کشاورزی باشد خود بخود تسلیم دشمنش
    خواهد شد .

    اما ابعاد این خیانت بزرگ به موارد یاد شده محدود نماند و وارد فاز
    تحریکهای قومیتی شد و همان دستهای خائنی که پشت طرح به اصطلاح خودکفایی
    گندم بودند وارد فاز تحریک قومیتی شدند تا اصفهانی را علیه خوزستانی و
    خوزستانی را علیه اصفهانی تحریک کنند و این یعنی کلید زدن خطرناکترین
    توطئه علیه تمامیت ارضی ایران.

    تنها راه غلبه بر حل این مشکلات اولا گفتن حقیقت به مردم است و ثانیا
    ایجاد مدیریت جامع کشاورزی و صنعتی کشور و جلوگیری از ورود منافع استانی.
    باید نخبگان دست از قومیت گرایی بردارند به به مردم خوزستان و چهارمحال و
    بختیاری هشدار دهند که کشاورزی در بیشتر زمینهای این استانها کاری غیر
    اقتصادی و نادرست است.
    باید به افراد متعصبی که مکررا سخن از بندشادروان و جندی شاپور و تاسیسات
    ساسانیان می گویند فهماند که چرا با وجود آنهمه تلاش خوزستان هرگز در
    کشاورزی نتوانست به جای برسد و حتی با عراق یا سیستان قابل مقاسه باشد که
    هر دو بر آفرفت کوههای آذرین ترکیه یا افغانستان قرار دارند. باید به
    آنها فهماند که تا قبل از کشف نفت استان آنها تا بدان حد خالی از سکنه
    بود که عربها می گفتند لیس وراء العبادان قریه .
    و اگر قرار است درآمد اقتصادی برای مردم خوزستان وجود داشته باشد باید بر
    اساس توسعه صنایع مربوط به نفت باشد نه آبیاری غرقابی خاک رس با حجم
    وحشتناک آب و کود شیمیایی.

    با مدیریت جامع کشاوری و صنعتی کشور استانهای کوهستانی باید محل دامپروری
    و لبنیات و شیلات رودخانه ای باشند. باید کشاورزای را در چهار محل و
    بختیاری با دامداری و پرورش شیلات عوض کرد.
    آب را باید در مناطق دارای خاک های غنی و مناسب و مواد معدنی مانند زون
    ارومیه دختر سرمایه گذاری کرد و بالاترین بازدهی کشاورزی را
    گرفت. آب باید در خاکی کشاورزی شود که بالاترین عنای مواد معدنی و
    نفذپذیری کافی داشته باشد تا محتاج کودشیمیایی هم نباشد و اندکی آب
    بتواند به آسانی به ریشه گیاهان نفوذ کند.

    اما صنایع باید از اصفهان و مناطق مرکزی به خارج از مناطق داخلی فلات
    ایران و مخصوصا به سواحل جنوبی منتقل شوند و به جای استفاده از آب شیرین
    ناچیز زاینده رود و ضمنا آلوده کردن فضای بسته بین کوهها، از آب دریا
    استفاده کنند و ضمنا دچار حبس آلودگی هم نشوند. همچنین به بنادر هم نزدیک
    تر باشند.
    تنها گزینه مناسب برای خوزستان تبدیل آن به یک کارگاه بزرگ صنعتی و
    بازرگانی است. تنها الگوی موفق برای خوزستان تبدیل شدن به یک مرکز بزرگ
    صنعتی و بازارگانی نظیر دوبی است.

    اگر همه اینکارها انجام شود هم آب در زاینده رود خواهد آمد. هم کارون
    دیگر گم آب نخواهد شد و هم مردم چهارمحال و بختیاری دچار مشکل آب
    نخواهند شد.

    اما آیا براستی سیاسیون حاکم در این استانها حاضرند اجازه دهند حقیقت به
    مردم گفته شود؟
    آیا کسانی که دنبال برانگیختن تعصبات قومی هستند می گذارند مدیریت جامع
    صنغتی و کشاورزی اجرایی گردد؟؟

  4. بهنام
    8 اکتبر 2014

    با سلام
    اصفهانیای محترم اولاسعی نکنید بحثو قومیتی یا به بختیاری های عزیز توهین نکنید ثانیا اینم بدونید چراغی که به منزل رواست ب مسجد حرام است آب زاینده رود یا کارون از استان سرسبز ما سرچشمه میگیره و ما تا جایی که بتونیم از این آب استفاده میکنیم اگه شد براتون آب معدنی میفرستیم خواستین آب معدنیاتونو با هم خالی کنید شاید زاینده رود دوباره جریان پیدا کرد،فقط بدونید دیگه گذشت اون زمانی که همه منابع استان مارو چپاول میکردید
    باور کنید دیگه گذشت….

    • ناشناس
      7 مارس 2015

      با این تفکر اصفهانی ها هم همه کارکنان چهارمحالی ذوب آهن و فولاد مبارکه را اخراج کنند و بگویند تا خودمان جوان بیکار داریم به دیگران کار نمی دهیم!
      بروید خجالبت بکشید. یک مشت تفکرات بدوی قبیله ای. آب ما! رود ما!!
      ترکیه هم با همین تفکر آب سوریه و عراق را قطع کرد که گفت آب دجله و فرات مال ما است!
      خاک بر سرتان. اگر دست من همه تان را اعدام می کردم. شما دشمن ملک و ملتید.
      اجداد شمابختیاریها مردم عاقلی بودند که می دانستند کوهستان جای کشاورزی نیست و به جای کشاورزی به دامداری پرداختند. در عوض آب ها را با قنات به دشتها کشاندند.

  5. محمد
    6 مارس 2015

    با سلام اصفهان در قبال اب وبرداشت اب استان مبالغی زیاد اعتبار به استان پرداخت میکند . کارگران ذوب اهن اغلب چهارمحالی هستند .

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.