تریبون مستضعفین-سید علی مرندی
در این تاریکی شبها که «آفتاب» در میان ما نیست من انعکاس نور «آفتاب» را در «ماه» میبینم. با «آفتاب» دعای عهد میخوانم … میگویم اگر در جمعهای طلوع کردی من نیز از یارانت باشم. به دنبال طلوعش هر جمعه دلم لیلایی کویش میشود. و گاهی که دلم خیلی دلتنگش میشود به دلم دلداری میدهم که:
«شاید این جمعه بیاید شاید» …
در غم دوری آفتاب انتظار میکشم … اما باور دارم … «انتظار در مبارزه است.»
ما زیر نور ماه میجنگیم و انتظار میکشیم و دلمان برای آفتاب تنگ میشود …
در این شبهای تاریک که منتظر طلوع آفتابم … دنبال نور حضرتِ ماهم؛ آخر ماه من انعکاس نور آفتاب را دارد.
ماه من ، ای پیر فرزانه ، چقدر با مسماست همنامیت با علی (ع)
ای مولای من ، ای آقای من ، ای «ماه» من … ای سید علی جان
در این شبهای تاریک هر وقت دلم برای آفتاب تنگ میشود تو را به نظاره مینشینم. انگشت اشارهات همان انگشت اشاره است.
ای ماه نورانیاین روزها با دلمان چه کار کردی؟ و روی ماهت در بستر چقدر نورانی تر شده بود.
قلب بی تاب ما در این روز ها عاشقانه تر می تپید … و بهتر معنای عشق را نشان می داد … ما درس عشق در مکتب حسین آموختهایم …
و دیگران عشق میان ما را چه طور میفهمند؟! ما که در احساسیترین لحظات زندگیمان درست بعد از نقطه اوج شور و حال هیئت … و درست بعد از روضهی حسین و در میان عاشقانهترین لحظاتمان ندا میدادیم: «لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است»
ما که در رویاییترین لحظات زندگیمان عشق تو ندا میزنیم … راستی کجای دنیا رابطه مردم با حاکمشان انقدر عاشقانه است؟
و دیگران معنای این عشق را چه طور میفهمند؟!
ما کربلا را جاری در لحظههای زندگیمان میبینیم و «داستان کربلا این است که بدانی وقتی حسین نیست، «مسلم» ولی امر است» و اگر کسی در هیئت حسین درس ولی شناسی نگرفت کجا باید آن را بیاموزد؟!
ما در هیئت فهمیدیم آنان که «نایبِ حسین» را تنها گذاشتند؛ حسین را هم تنها خواهند گذاشت.
ما مسلم را تنها نخواهیم گذاشت.
ما مسلم را یاری خواهیم کرد چرا که باور داریم یاری مسلم همان یاری حسین است.
ما در نقطه تلاقی و اتصال عقل و عشق، بال و پر گشودیم و در آسمان پرواز کردیم … و چراغمان همان نور ماه بود.
ماه من، ای انعکاس نور آفتاب … رویت هلالی مباد …
ای ماه شب چهارده من … مبارک باد برخواستنت از بستر
Sorry. No data so far.